بابک رفعت:

گاهی انسان در عجب می ماند که چرا بعضی ها وجود دارند که فکر کردنشان هم مانند پرخاش کردنشان بی حساب است و اصلا چه باعث می شود که این ها تا این حد روحیاتی خشک و ذهنی تک بعدی داشته باشند و از آن بدتر اینکه خود را عقل کل هم بدانند و برای خوردن و خوابیدن مردم، تا لباس پوشیدن و راه رفتن و فکر کردن و زندگی آنها نسخه هایی قطعی و بی برو برگشت بپیچند و متاسفانه چه بد هم می پیچند.
و ای کاش کار این افراد تنها به نسخه پیچی برای مردم محدود می شد و دیگر به سراغ فرهیختگان نمی رفتند که متاسفانه جدیدا پیشرفت هم داشته اند و از خود یک دایره المتعارف جامع و مرجع رسمی مسائل قطعی سیاسی و اجتماعی ساخته اند و انتظار دارند هر مقام و منصب و فرهیخته ای (حال فرق نمی کند که باشد) برای هر حرکت و سخن خود به این دایره المعارف چند خطی فکری، و امر و نهی های بی شمار آنها رجوع کند و اگر غیر از این باشد فورا محکمه ای برایش بر پا می کنند، حکمش را دستش می دهند و خیالش را از بابت بهشت یا جهنمش آسوده می سازند.
از این دست اتفاقات همین امروز(چهارشنبه) در یک متن عجیب که علیه نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر نگاشته شده بود اتفاق افتاد و استدلالات محیرالعقول و ناموزنی که نگارنده آن بکار برده بود نشان داد می توان عکس تمام آنچه برای یک تحلیل سیاسی منطبق با واقعیات، شرایط، جایگاه ها و اجتماع نیاز است نیز استدلال کرد، و البته دقیقا منطبق بر همان دایره المعارف فوق الذکر مخصوص به خودشان.
اول باید یادآوری کرد که شرایط حساسی که نگارنده آن متن از آن یاد کرده مربوط می شد به آن 8 سالی که فضای سیاسی کشور را جریان های تندرو اداره می کردند و از هر روز آن بوی جنگ، اختلاف واعتراض می آمد و کار به جایی رسید که رهبر فرزانه انقلاب را چشم به راه یک حماسه سیاسی و پس از آن یک حماسه اقتصادی نشاند و در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه نداشته است که هم رهبر و هم مردم چشم انتظار یک حماسه بنشینند تا بلکه آنان را از وضع موجود نجات دهد (وضعی که نگارنده آن مقاله خوب از آن آگاه است(
امروز اما فضا به لطف همان حماسه سیاسی اندکی مجال آرامش، صلح جویی و امید به آینده یافته است که بقول آن نویسنده حتی آنهایی که سودای تحریم انتخابات و انزوا را داشتند به صحنه بازگشتند و در چهارچوب همین نظام و همین ساختار و همان نامزدهای تایید شده توسط شورای محترم نگهبان مطالبات خود را پیگیری کردند و در سوی دیگر خواست رهبری انقلاب را جهت حماسه سازی نیز برآورده ساختند.
در قیاس هایی هم که نسبت به آیت الله صفایی بوشهری و رهبری انقلاب صورت گرفته بود البته این نکته اش از قلم افتاده بود که همان گونه که رهبری انقلاب در اختیار و متعلق به هیچ حزب و گروهی نیست و اتفاقا نماد وحدت جامعه به حساب می آید به طریق اولی نماینده او هم دارای همین نقش در استان محل خدمتش خواهد بود، و نه می تواند متعلق به هیچ جریان و گروهی باشد و نه بدهکار به کسی است که بخواهد حتما مطابق با نظرات و چشم غره های آنها رفتار نماید، و اگر بر اساس بینش سیاسی و همان هوشمندی معنادار که نگارنده مخالف بدان اعتراف کرده رفتار نماید، نه قابل توبیخ است و نه جای بحثی برای محکوم کردنش دارد، چرا که وظیفه او بعنوان نماینده رهبری در وهله اول درک فضای سیاسی موجود است که بخوبی چرخش قدرت را در فضای کشور احساس کرده است و در ثانی حفظ وحدت و ثبات سیاسی استان با توجه شخصیت و جایگاه خود است و همینطور در نظر داشتن منافع بلند مدت و اساسی استان .
اگر آیت الله صفایی بوشهری با اصلاح طلبان جلسه ای را برگزار کرده آنچه در آن جلسه مطرح شده نه بحث براندازی نظام بوده است، نه خارج شدن از دایره ولایتمداری (که نگارنده آن متن به طعنه آن را نسبت به ایشان به کار برده) و نه تایید جریانات سال 88، بلکه صرفا جهت ایفای نقش موثر خود با توجه به جایگاه حقوقی و سیاسی که از آن بهره مند است در راستای منافع اصلی استان و مردم ، که به درستی دریافته امکان احقاق چنین حقی امروز در گرو تشکیل جلسه با اعضای ستاد دکتر روحانی در استان و اصلاح طلبان فعال است وگرنه که برگزیدن مسیر انزوا وخانه نشینی و بستن درهای دفتر خود به روی آینده استان هم برایش امکان پذیر بود و هم سهل الوصول، که البته اتخاذ این منش با شخصیت عمیق وی سازگاری ندارد و تنها مختص همان غرغروهای ملا نقطه گیر است.
هنوز یادمان نرفته که طی 8 سال گذشته علیرغم تلاش های امام جمعه بوشهر هیچگاه دولتی ها شخصیت های استان بوشهر را لایق مشورت برای تعیین استاندار سرزمین خود نمی دانستند و چه هزینه ی سنگینی بابت همین رویه بر مردم و استان بوشهر تحمیل شد و یک نفر هم از همسویان دولت نبود که در خود این نیرو را ببیند که لب به اعتراض بگشاید، شاید که کاری از دستش برآید.
و اما این استدلال که هر کس را شورای محترم نگهبان رد صلاحیت کرد پس باید مانند جزامی ها از آن دوری نمود حرف خنده داری است که فقط از دهان افرادی خارج می شود که هنوز نفهمیده اند در انتخابات همین دوره ریاست جمهوری از میان 700 نفر ثبت نام کننده تنها 8 نفر به تایید شورای نگهبان رسیدند و در میان آن لشکر رد صلاحیت شده چه بسیار وزیر و وکیل نام آشنا وجود داشت که شاخص ترین آنها هم آیت الله هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان رهبری بود که هر هفته هم با رهبری می نشیند و در مورد مسائل گوناگون حرف می زند و نظر می دهد و در جلسات با ایشان حضور می یابد و هیچ کس هم برای ولی فقیه نامه نمی نویسد که مواظب باش بخاطر حشرو نشر با آقای هاشمی رد صلاحیت شده، از دایره ولایتمداری خارج نشوی. چه بعید هم نیست که در دل هایشان این قصد را هم داشته باشند اما رودرواسی مجال تذکر را نداده باشد.
شورای نگهبان اگر فردی را رد صلاحیت می کند معنایش این نیست که شما تذکره جهنمتان صادر شده و بهتر است بلیط سفر به کشوری خارجی را تهیه فرمایید چرا که علاوه بر آلوده ساختن تمام محیطتان ، سایرین هم به شما به عنوان یک بیمار خطرناک مسری نگاه می کنند، بلکه معنای رد صلاحیت توسط شورای نگهبان این است که آن فرد در زمان فعلی شرایط لازم جهت ایفای مسئولیت در جایگاهی که قرار است برایش انتخاباتی برگزار شود را ندارد اما آزاد است که از توانایی های خود در تمام عرصه های دیگر استفاده کند و هیچکس هم نمی تواند این حق را از او بگیرد.
اگر امروز صفایی بوشهری برایش اهمیت دارد که چه کسی باید استاندار این سرزمین شود که وضع فلاکت بار آن را در مسیر دیگری قرار دهد و در این مسیر می داند که نادیده انگاشتن جریان اصلاح طلب و حامیان دکتر روحانی چشم بستن به روی واقعیتی است که ممکن است حداقل 4 سال سرنوشت استان را در خلا نقش آفرینی سازنده او رقم بزند، بخوبی نشان دهنده عمق درک سیاسی او و دلسوزی و غیرتی است که نسبت به دیار خود دارد که بجای انزوا و محصور ساختن خود در میان دیوارهای دفترش جهت خوشایند تندروها، مسیر صحیح پویایی سیاسی و اجتماعی تمام فعالین استان را باز نگاه داشته تا هر شخص یا گروهی صرف نظر از داشتن ادعا، اگر توانایی هم نزد خود سراغ دارد بتواند به کمک سرزمین خود بشتابد.
بیش از این پرداختن به این موضوع فایده ای به همراه ندارد و هدف از نگاشتن این سطور متنبه ساختن افرادی نیست که کارشان نسخه پیچی است بلکه هدف این بود تا بگوییم اگر قرار است فردی در استان ملاک و خط کشی ولایتمداری مورد ادعای آن نگارنده داغدار ولایت بحساب آید، بی شک کسی جز نماینده ولی فقیه در استان نمی تواند دارای چنین نقشی باشد و اگر شخصی در این استان هست که دغدغه ولایت دارد اما بینش سیاسی چندانی ندارد، بهتر است بجای ایفای نقش خوارج که پیکان انتقاد خود را به سوی خود حضرت علی (ع) نشانه رفتند، فکر و حرکاتش را با کسی که مورد وثوق رهبری است و نماد اتحاد تمام بدنه اجتماع سیاسی چند بعدی استان بحساب می آید هماهنگ کند، و اگر می بیند آیت الله صفایی بوشهری مطابق با تندروی های آنان حرکت نمی کند این طور تعبیر نکند که او متوجه نیست چه دارد می کند و نیاز است او را پند داد که نشستن با فلان شخص برایت عیب دارد و سخن گفتن با بهمان فرد تو را از ولایتمدار بودن خارج می سازد، بلکه بعکس باید دریابد که می توان با حفظ دیدگاه و اعتقاد شخصی و جناحی، با همه گروه ها و جناح های موجود در نظام و استان ساخت بدون آنکه واهمه داشت که «واویلنا که ولایتمان بر باد رفت».