امروز: شنبه 01 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 16 شهريور 1392 - 19:41
غضنفر سردار سربلند

حسین یرازجانی

میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه برازجانی را از کدامین پنجره بنگریم؟

 شاعر، سیاستمدار و جنگجوی قیام جنوب علیه استعمار یا ...

حقیقتاً گاه نوشتن درباره شخصیت های نادری همچون شهید میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه کاری ست بس دشوار، گاه قلم می ماند که بر صفحه سپید کاغذ چه بنگارد. از مغز فرمان گیرد و از آن رادمرد در کسوت سیاست و حکمرانی یا در هیبت دلاوری و شهامت، شجاعت، آزادگی و وطن پرستی و سلحشوری اش بنویسد یا با سراچه دل همراه شده با روح لطیف در لباس شاعریش با او همنشین شود یا با عبای عبادت و راز و نیازش با معبود را نظاره گر باشد. شیرمرد دشتستان را در سنگر بست چغادک یا کوهستان لرده  به تصویر کشد یا تبعید و اسارت و سکنی و همجواریش در کلیسای ارامنه شیراز را و با او هم نوا شده و بخواند.

زمانه کرده بس زار و پریشم

جدا از خانه و اقوام خویشم

کلیسا سایه افکند بر سر من

شب و روز است صحبت با کشیشم

و یا به خاک خون غلتیدن و شهادت مظلومانه اش در بیست و یکمین غروب رمضان با زبان روزه را نظاره گر باشد.

هر لحظه دری ست از درهای بی شمار که به رویت گشوده می شود. در می مانی و نمی دانی که از کدامین درب وارد شوی. لحظه ای درنگ می کنی آنگاه پروانه وار گرد شمع فروزانش می چرخی و لاجرم می اندیشی که شرح شاعری و شخنوریش را به ادیبان و سخن سرایان وانهی و تدیّن و تقدس اش را به عالمان دین واگذاری. و تصمیم اینگونه رقم می خورد که به لحاظ آشنایی دیرینه ای که از کوچه پس کوچه های محله قلعه برازجان زادگاه میرزا که عمرت را در آن سپری کرده ای آرام آرام راه را در پیش گیری و از حافظه ی تاریخی معمرین استمداد طلبی و همرا با آنان از حصار کشیده شده اطراف شهر و خندق شهید سالمخان گذشته دروازه شمالی را گشوده به درب قلعه رسیده و به اندرونی وارد شوی و ببینی که کودکی تولد یافته نامش را محمد گذارده اند و چون مادرش سیده است او را میرزا محمد صدا می زنند به تماشایش می ایستی اما انگار همان لحظه می دانی که این کودک خفته در گهواره عنقریب سردار ملی خطه جنوب خواهد شد. میرزا را می بینی که در محضر اساتید منطقه علوم و فن زمان را فراگرفته و ایایم کودکی و نوجوانی را در کوره روزگار آبدیده می گردد. در تدیّن و امور دینی چنان دلبسته و عاشق عمل می کند که مخالفانش او را به طعنه «آخوند» می نامند. چون به ریاست می رسد اولین قدم را در جهت بنیاد آموزش و پرورش و اشاعه علم و دانش با ایجاد مدرسه به سبک نوین بر می دارد. و می بینی هنگام سنگ اندازی شالوده «فنداسیون» مسجد قلعه که با حضور وی و 7 تن از علمای تراز اول برازجان بود هیچ عالمی قبل از وی پای پیش نمی گذارد و او را به این امر مقدم می دارند و غضنفر رو به آسمان کرده می گوید: خدایا تو واقف بر حقایقی و می دانی که هرگز از فرمان تو سرپیچی نکرده و آلوده به گناهی نیستم و اولین سنگ بنای مسجد قلعه را در شالوده می نهد. مبازه بی امانش علیه تهاجم و سیاست های استعماری انگلیس و رد سازش با دولت مرکزی و ائتلاف و اتحادش با سران مجاهدین جنوب بویژه با گرد دلاور تنگستان شهید رییسعلی دلواری که از قضا و شور بختانه پس از گذشت 43 روز از آغاز نبرد به درجه رفیع شهادت نایل می آید و علم رهبریت این ائتلاف  به سپهدار کم تای زمانه شهید نام آور غضنفر برنا می رسد. و این سردار سترگ دشتستان در «بست چغادک» چند کیلومتری بوشهر در قلب میدان جنگ به نبردی جانانه می پردازد و تلفاتی به قشون انگلیسی وارد می آورد و در جریان این نبرد چندین تن از تفنگچیان به همراه برادرش میرزا محمودخان به شهات می رسند.

قوای دشمن که خطر را احساس می کند تعداد زیادی سواره نظام و پیاده به قوای خود اضافه و با اسلحه های مدرن و پیش رفته آن روز به میدان جنگ وارد و آماده حمله نهایی می شود.

زائرخان در سنگر چپ میدان با دوربین جنگی متوجه تحرکات انگلیسی ها شده و به شیخ حسین خان در سنگر راست میدان را خبر می دهد که دشمن تصمیم به محاصره دارد و تفنگ های ما در برابر سلاح های مدرن آنان کاری از پیش نمی برد بهتر است عقب نشینی تاکتیکی کرده و جنگ پارتیزانی به راه اندازیم شیخ حسین خان رأی او را پسندیده و جریان را به غضنفرالسلطنه که در قلب میدان بود اطلاع می دهد و می گوید: اگر محاصره شویم همگی کشته می شویم عقب نشینی و جنگ پارتیزانی جایزتر است. اما آن سردار شجاع نمی پذیرد و می گوید: یا باید در این جنگ مانند برادرم کشته شوم یا فایق آیم و به مقاومت ادامه می دهند. در نهایت توسط یارانش بخصوص حجت الاسلام شیخ محمدحسین مجاهد برازجانی که به منظور تهیج احساسات مذهبی مجاهدین در چغادک حضور داشت با قسم و بردن کلام ا... مجید به سنگر وی آن رادمرد دلیر را از سنگر خارج می سازد. آنگاه زایر خان به طرف تنگستان و شیخ حسین خان به سوی چاهکوتاه و غضنفر به سمت برازجان عقب نشینی می کنند.

انگلیسی ها دست از تعقیبشان برنمی دارند، آنان نیز مرتباً به قوای انگلیس شبیخون زده و با جنگ های پارتیزانی قوای انگلیس را به هراس و وحشت می انداختند. قوای انگلیس پس از جنگ چغادک همه مساعی خود را برای تصرف برازجان بکار بستند زیرا چاهکوتاه و اهرم هیچ کدام خطر بالقوه ای برای دشمن نبود مضافاً به اینکه ولایات مذکور در مسیر نبود و خوب می دانستند تا وقتی برازجان را تصرف نکرده اند هرگز به شیراز نخواهند رسید و اگر برازجان و حاکمش کانون مقاومت شده و سد راهشان شود از پیروزی موقت در چغادک طرفی نخواهند بست لذا در این رابطه سخت کوشیدند تا شاید راه خویش را از طریق مذاکره به صورت مسالمت آمیز هموار سازند لذا با مکاتبات و مذاکرات پیاپی و روش استعمارگر خود به غضنفر پیشنهاد 70 هزار لیره استرلینگ طلا به عنوان رشوه و یا هر چیز دیگری که غضنفر بخواهد می دهند تا دست از خصومت و مخالفت بردارد. اما آن سرو آزاده پاسخ می دهد اگر میلیون ها لیره بدهند محال است تا جان در بدن دارم بگذرم خواسته های آنان عملی گردد و دست از مبارزه برنمی دارم و نمی گذارم اجنبی بر خاک وطن عزیزم تجاوز نماید حتی اگر در این راه خود و اطرافیانم همگی کشته شویم و عاقبت پس از کشمکش های فراوان چون انگلیسی ها متوجه می شدند که کاری از پیش نمی برند و نمی توانند این سردار وطن پرست را فریب دهند تصمیم به لشکرکشی می گیرند و پس از چند درگیری غضنفر به خاطر جلوگیری از هجوم قشون و حفظ شهر و امنیت جان و مال مردم با یک سیاست جنگی حساب شده دستور داد تا شایع کنند که چاه های آب برازجان به تلافی شهدای جنگ چغادک مسموم شده تا دشمن با استفاده از آن ها به هلاکت برسد و پخش کنند که بیماری مسری اسهال خونی و تب و استفراغ اپیدمی شده و مردم برازجان را با خطر مرگ مواجه ساخته. اتخاذ چنین شیوه ای سبب شد نظامیان انگلیسی بخاطر حفظ جانشان از وارد شدن به برازجان اجتناب ورزند پس میرزا به منظور آزادی عمل بیشتر همراه با خانواده و تفنگچیان با سلاح، مهمات و آذوقه لازم به لرده در کوهستان شرق برازجان رفته چون انگلیسی ها از رفتن نیروهای برازجان به لرده غافلگیر شده بودند سخت متحیر شده و قلعه ی غضنفر را بمباران هوایی کردند. اما آن شیرکوه نبرد کوهستان را برای قوای متجاوز به جهنمی مبدل ساخت که شرحش در این مقال نمی گنجد و اگر نبود خیانت چند نفر ساده لوح محلی که گناه خیانت به کشور ندانسته و حرفاً به خاطر عنادی که با غضنفر السلطنه داشتند راه نفوذ بر سنگر مستحکم مجاهدین را نشان نمی دادند غضنفر و تفنگچیان دشتستان در لرده کار قوای انگلیس را یکسره و طومار تجاوزگری و استعمارشان را در هم پیچیدند. در کتاب جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری تألیف مرحوم علی مراد فراشنبدی آمده است. روزی که رضاخان به عنوان سردار سپه در معیت احمد شاه قاجار به برازجان آمد و در برابر صف مستقبلین، تفنگچیان برازجانی را با آن هیبت و صلابت مردانه دید که همه مسلح و سوار بر اسب کمیت «اسب سرخ یال و دم سیاه» به استقبالش آمده اند. رو به احمد شاه می کند و می گوید: اگر غضنفرالسلطنه ثروت قوام الملک و ابوالجمعی صولت الدوله را داشت مالک الرقاب فارس بود. بی شک چند سال بعد وقتی رضاخان به سلطنت می رسد آن شکوه و جلال غضنفری را به یاد آورده و چون سلطنت وی از استبداد مایه گرفته بود با انگلیسی ها هم آواز شده و دستور قتل آن یل آزاده را صادر می کند پس چه دردناک است شهید پرآوازه غریب که در شاه پسر مرد آرام گرفته دریغ از بنای یادبودی در خور شأن و شوکتش و یا تندیس و موزه ای در اقلیمی که در راه ماندگاری و اعتلایش جانانه جان شیرین را در طبق اخلاص گذاشت. آیا بعنوان یک جنوبی دشتستانی و ایرانی حق داریم سرزنش کنیم کسانی را که از مطرح شدن و معرفی این سردار کبیر به نسل آینده به انحاء  گوناگون ممانعت کرده و می کنند بگوییم زهی  خیال باطل که نام نیک سردار شهید در دل تک تک غیور مردان و شیرزنان خطه جنوب تا هستی و انسان بر کره خاکی برجاست جاویدان و پرشکوه و ماندگار بوده و خواهد بود. و باز لازم می دانم رخصت طلبم از ادیبان و باز هم زمزمه کنیم ترجیح بند سروده ی آن سردار شهید را که می سراید.

اقبال که برگشت دگر چاره ندارد

یک چند در این ملک بُدم شیر شمیده         اندر صف ناورد چو شمشیر خمیده

چون از افق نکبتم اسپید دمیده                  عقل و هنر و هوش زمن جمله دمیده

اقبال که برگشت دگر چاره ندارد

افسوس که گشتم تبه از راه حماقت           اما نه حماقت به حقیقت ز صداقت

دیگر نه به من مانده به جا تاب و نه طاقت          نه مانده دگر آبرو و عزم لیاقت

اقبال که برگشت دگر چاره ندارد

یا رب تو به من لطف نما صبر چو ایوب             زیرا که شده قلبم از این حادثه معیوب

ای کاش نبودم از این (دشت) پر آشوب              ناشنوم از مردم دون این همه سرکوب

اقبال که برگشت دگر چاره ندارد

گه جانب تهران شدم و گه سوی شیراز               گفتم همه به دولتیان درد دل و راز

بودند به ظاهر همه با بنده هم آواز                    در پرده نبودند به من یاور و دمساز

اقبال که برگشت دگر چاره ندارد

زین قوم، دل غمزده غمخوار ندارد             این طایفه جز خون جگر خواره ندارد

جز درد جفاجوی ستمکاره ندارد              پاس نمکم هیچ نمک خواره ندارد

اقبال که برگشت دگر چاره ندارد

اوخ که شدم دستخوش مردم احمق            از گردش وارونه این چرخ مطبّق

از خلق نبینم به جز از طعن و جردق         زین قوم بسی خسته و وامانده الحق

شمیده: ترسیده، دمیده، آشفته

دَق: کوبیدن، سرزنش

دشت: مخفف دشتستان

دمساز: هم دم، همدل، موافق

مطّبق: کسی که امور را با رأی صایب خود حل و فصل کند

ناورد: نبرد، جنگ مبارزه

 



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1392/06/31 - 20:46
0
0
اقای شهرام یک سوال هم من دارم چرا رییس خوبست و خان خوب نیست در حالیکه هردو کلمه یک معنی دارند هر دو یعنی سرکرده و بزرگ این جه بد اقبالیست که دامن ابر مرد دشستان را گرفته است ؟برای یکی هم در رژیم گذشته و هم در حال حاضر نقل و نبات بهره می کنند و در باره دیگری این چنین ازاردهنده برخورد می نمایند ایارزمنده با رزمنده یا شهید با شهید فرق میکند؟امیدوارم کسانیکه این اجحاف بزرگ را انجام داده اند نفرین الهی شامل حالشان گردد
1392/06/30 - 21:18
0
0
جناب آقای برازجانی
من می خواهم ساده نویسی کرده باشم. ما از وجود نویسندگان و محققان تاریخ دشتستان که نشانه وطن دوستی و ایمان به خدا هستند خصوصا جنابعالی افتخار می کنیم. خداوند صحت و سلامتی و طول عمر به شما عنایت بفرماید. در مورد مبارزات و خدمات شهید میرزا محمدخان که جنابعالی مطالبی درباره آن نوشته ای و مورد تایید همه است، ولی در موقعی که حرف بر نصب تندیس یا میدان می شود بعضی از مسئولین مانع پیش می آورند. برای مردم این شهر یک ابهام شده است که چرا کسی که با انگلیسی های اشغالگر مبارزه نموده و با نیروهای رضاشاهی نبرد کرده و جانش را در این مبارزات از دست داده است، در شهر محل تولدش حق نصب تندیش یا نامگذاری میدان برایش نباشد؟!
1392/06/27 - 23:07
0
0
درود بر استاد برازجانی... چه حیف است شهر ما چنین اساتیدی داشته باشد ولی برخی مسؤلین برازجان اتوبوسی اومده باشند و جای فرهیختگان شهر را گرفته باشند!!
1392/06/26 - 20:26
0
0
........................

باتشكراز اقاى برازجانى
1392/06/21 - 21:29
0
0
تشکر فراوان دارم از جناب آقای برازجانی که با اندیشه ای ناب وقلمی پرتوان سردار سر بلند جنوب ایران شهید میرزا محمد خان غضنفرالسلطنه برازجانی را به خوبی برای هموطنان عزیز وکسانی که باید بدانندمعرفی نموده اند
1392/06/21 - 13:13
0
0
درود برغیرتت آقای برازجانی . مرحبا
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/01
  • پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
  • قهرمانی دشتستانی ها در لیگ انفرادی تیراندازی استان بوشهر
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/01
  • بانک قرض‌الحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
  • تیم کشتی نونهالان هیئت کشتی دشتستان قهرمان مسابقات انتخابی استان بوشهر شد
  • 🎥ویدیو/شنبه های اتحاد خبر با سید حمید شهبازی(۵)
  • شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریت‌های مهم‌تری در جبهه غزه و لبنان داریم
  • تصاویری از بهشت روی زمین در شمال ایران
  • فرماندار: منشا صدا در گناوه ناشی از انفجار معدن سنگ کوه بینک بوده است
  • اگر ۷ ساعت خواب شبانه نداشته باشید چه اتفاقی برای صورت شما می افتد؟ (+عکس)
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • گشت و گذار دختران جوان در تهران 100 سال قبل (+عکس)
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • مهدی یوسفی؛ جوانِ شایسته و نخبه
  • .: علی حدود 4 ساعت قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 4 ساعت قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 16 ساعت قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 17 ساعت قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 22 ساعت قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز 1 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 4 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 5 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...
  • .: اسماعیل حدود 6 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 6 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...