- رهبر انقلاب: کارگر رکن جهش تولید است
- جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسمالله
- راهکارهای بهبود شرایط صنایع دارویی کشور/ برچیدن بساط ارز چند نرخی
- نشست هماهنگی و برنامه ریزی دومین رویداد ملی خواهر برادری در بوشهر برگزار شد
- عباس عبدی: چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار میکنند
- کشف یک راه جدید برای از بین بردن بوی زیر بغل
- آب نمیخورید؟؛ این ۸ سبزی را بخورید
- با این نوشیدنیها قند و شکر را کنار میگذارید
- تخت جمشید دوم ایران کجاست؟
- جزییاتی از بیماری ترانه علیدوستی و علت آن
اتحاد خبر- خان: محمدو خنده ای کرد و گفت: "یک خبر خوب داشتم، بشنوی بال در می آوری!" گفتم: "اگر خبر دست اول باشد، مُشتلق داری! چند روز گذشت. به محمدو گفتم: ماجرای عزلِ مدیر چه شد؟ گفت: پرونده قطوری برایش ردیف کرده بودند لیک با کدخدا زشتی!!! اربابان، تمام تقصیرها افتاد به گردنِ دو خدمتگزارِ بیچاره و آن ها از کار معلق شدند!!! و رئیس هم چنان می تازد...
خان
خسته نشسته بودم تویِ خانه. حوصله یِ هیچ کس و هیچ کاری را نداشتم. خدا خدا می کردم محمدو فیلش یادِ بهار و عید دیدنی نکند و در این تورّم و قیمت هایِ نجومی دیگِ صله یِ ارحامش به جوش نیاید، بیندازد مرا دنبال خود که اِلّله و لِلّه برویم خانه ی فلانی! هنوز این فکر در ذهنم جا خوش نکرده بود که محمدو زنگ زد: گفتم: "محمدو حلال زاده ای؛ البته این مثل که می گویند: "اسم یارو را بیاور، چوب دستت بگیر" هم راستِ راست است!"
خنده ای کرد و گفت: "باشد. یک بر هیچ، اصلاً سه بر هیچ به نفع تو!" یک خبر خوب داشتم، بشنوی بال در می آوری!" گفتم: "اگر خبر دست اول باشد، مُشتلق داری!" گفت:"فکر می کنی چهارتا سایتِ لکنته را دور می زنی و چها تا اِلا پَلا می نویسی و به ناف مردم می بندی؛ دیگر بی.بی.سی، سی.ان. ان، فاکس نیوز و ... روی انگشتان تو می چرخد." گفتم:" به خدا؛ کی من مثل تو گفتم که؛ "لُرد هال" ، "بیل گیتس"، "مارک زاکربرگ" و ... آدم های من اند.
گفتم: "حالا چرا لرز توی گُرده یِ تو افتاده و صدایِ تو خَش دار شده. گوشی را هُل داده ام توی گوشم، انگار از مرزِ قصرِ شیرین زنگ می زنی." گفت: "تمام از خوش حالی است." سرفه خشکی کرد و ادامه داد: "دیشب تا صبح، نوارِ قدیمیِ نی را گذاشته بودم رویِ ضبط و برایم می کوبید و من در خیال بریک می زدم." گفتم: "محمدو؛ تو به حساب خودت، تنت به تنِ آدم هایِ لُردِ پایتخت خورده! چه جور از رفتنِ یک مسئول و آمدنِ دیگری این قدر ذوق زده شده ای؟! در بعد؛ آدمِ اداره یِ ما را برداشته اند. تو بزن و بکوب می کنی! عجب دنیای بی حساب و کتابی!" گفت: "من نمی دانم! امشب می رویم خانه اش؛ به مناسبت پاقدمِ نوروز، بهارِ قرآن و هم تودیعِ با میز!!!"
راستش؛ خودم هم بخواهی، نخواهی از خبر محمدو مسرور شدم اما باور نکردم که عالی جناب با آن اُلدَرم بُلدرم بخواهد از اداره ای کنار بکشد که حداقل سه دانگ آن را مِلکِ شخصی خویش می دانست و با همت دوستان بالایی قادر بود شاخِ هر کسی را بشکند!
هنوز تکه ی آخر شام در دهانم می چرخید که گفتند: محمدو با همان تیپ معمول درب حیاط منتظر است. لباس را به سرعت برق و باد پوشیدم و خودم را به محمدو رساندم. سلام علیکی کردیم و پریدیم توی ماشین. گفتم:"محمدو؛ به خدا، باور نمی کنم این آدم به این راحتی دم به تَله داده باشد! یا ما خُل شده ایم یا این بشر به کاهدان زده! از آن دانه درشت هاست. آن قدر این سمت و آن سمت آدم دارد که به اشارتی هر بالادستی را می تواند کلّه پا کند. به خدا حضور ما در خانه ی این موجود "مغضوبِ علیهم" و "الضّالین" کفاره دارد، کراهت دارد!"
تو این را نمی شناسی. آن قدر باد دارد که اگر بترکد؛ سونامی راه می افتد! پنج میلیارد و اندی خلقت روی زمین، دستِ ما را بگیری و راست راست هُل بدهی تو لونه یِ گُنجِ شیر!!!
به شهر رسیدیم. خانه های بی ریخت قدیمی مثل مرده هایِ از گور برخاسته گُله به گُله سر بر آورده بود. همین طور که می رفتیم بالا، شهر هم زنده می شد؛ شیک و اطو کشیده. محمدو جلوی یکی از این دو طبقه های نقلی ایستاد. آیفون را زد. در باز شد و رفتیم داخل. چند تا از این مجیزگوهایِ اداری آن جا پلاس بودند. گفتم: محمدو خیرِ کارت نکنی که هر جا در خانه ای باز است هُل می خوری داخل! وارد اتاق شدیم، همه برخاستند جز صاحب خانه که نیم خیز شد. گفتم:" محمدو تحویل بگیر! صد صفر به نفع رئیس!" گفت: "صبر کن، دارم براش! او فکر می کند هم چنان روی قلّه است و ما...! رئیس با کت و شلوار شیک نشسته بود. صورتش از برقِ تیغ گُل انداخته بود. موهایِ پشت کلّه اش را هُل داده بود روی فرق و جلو. انگار از عروسی برگشته بود یا مثل نودامادها می خواست برود توی حِجله. گفتم: "محمدو؛ قیافه یِ این بیش تر به تازه خدمت ها می خورد تا عزل شده ها!" باز هم گفت:"صبر کن، الان گَندِ کار بالا می آید! جمعیت مثل جِنّ دیده ها یک باره ساکت شد. محمدو دَم را غنیمت شمرد و افسارِ سخن را برای ذکر مقدمه در دست گرفت و گفت:
"رئیس بزرگ؛ چند مدتی بود می خواستیم شرفِ حضور پیدا کنیم برای خدمت گزاری؛ لیکن بختِ نامراد هر روز گره ای در کار می انداخت تا سعادتِ دیدارِ همایون قرین نگردد. دیروز به دوست گفتم: دیگر جای درنگ نیست. هم نوروز است و موسمِ بهار و هم ماهِ گشایشِ رحمت، آمدیم تا چند دقیقه مصدّع حضرتتان شویم." رئیس زیر لبی و بی اهمیت گفت: "خوش آمدید!"
به محض این که محمدو خواست نفسی چاق کند؛ از ترسِ این که مبادا واردِ متن و نتیجه شود، رشته یِ کلام را در دست گرفتم و گفتم:
"نیک می دانید که هر انسانی دو عمر دارد؛ یکی عمرِ حقیقی که روزی می آید و روزی می رود و دیگری؛ عمر مدیریتی که همه آدم ها توفیق ندارند که این یکی را تجربه کنند جز بندگان شایسته. (توی دل فحش می دادم به محمدو که ما را وادار به مجیز چه مخلوقی کرد!) چه خوش است انسان در عمر اخیر، خدمت به خلق را پیشه کند که؛ (یک بیت از شیخِ اجلّ اسکی رفتم.)
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
وچه بد می کنند آن ها که با باند، دسته و پارتی جفا می کنند! چه بد می کنند آن ها که با رشوه، دروغ، تهمت و ... با خلق بازی می کنند! مکثی کردم و ادامه دادم که؛ و چه خوب که آدم ها مانند عمر حقیقی این دم را نیز غنیمت بدانند چرا که این نیز بگذرد.
رئیس گاه نگاه معنا داری می انداخت و گاه فقط سرِ یک منی اش را تکان می داد.
مستطاب یک باره مثل این که سرش به جایی خورده باشد. گفت:"خوب گفتی!" یک قُلپ چای نوشید و ادامه داد: "چند روز قبل وقتی موهای شبقی رنگم را شانه می کردم؛ یک باره چند رشته مویِ سفید مثلِ دُمِ خروس زد بیرون؛ هر چند نسل آن ها را با موکَن منقرض کردم لیک این شعر شیخ در نظرم آمد:
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این چند روزه دریابی...
ملک الموت را به حیله و زور
نتوانی که دست برتابی...
هر چند بنده در طول این مدت، آن چه را که به صلاح شهر و مردم بوده، انجام داده ام لیکن دوست دارم تمام استراتژی هایِ مدیریتی خود را برای فرزندانِ
کوروش کبیر به یادگار بگذارم. محمدو آهسته مرتب می گفت: "ارواح کُمِ گُتِت..." در واقع می خواهم یک فرهنگ مدیریت در سطح فرهنگ لغت مرحوم" دُخو" ترتیب دهم و خوراک تازه و به روز دانشکده های مدیریت در سطوح مختلف را تامین کنم. دوباره محمدو زیر لب گفت: "جونِ خُت، همون عملی اش را گُت کن تا بماند تئوری اش." من گفتم: این یادگار کبیرِ مدیریتی شما را ندیده و نخوانده تبریک عرض می کنم. به امید زایندگی چشمه یِ جوشانِ دانشِ شما...
به محمدو اشاره کردم تا بیش تر کنفت نشده ایم، برویم...
چند روز گذشت. به محمدو گفتم: ماجرای عزلِ مدیر چه شد؟
گفت: پرونده قطوری برایش ردیف کرده بودند لیک با کدخدا زشتی!!! اربابان، تمام تقصیرها افتاد به گردنِ دو خدمتگزارِ بیچاره و آن ها از کار معلق شدند!!!
و رئیس هم چنان می تازد
و نورافشانی!!! می کند.
و ما دوره می کنیم هم چنان شب را و روز را...
تازه ترین خبرها
- رهبر انقلاب: کارگر رکن جهش تولید است
- راهکارهای بهبود شرایط صنایع دارویی کشور/ برچیدن بساط ارز چند نرخی
- نشست هماهنگی و برنامه ریزی دومین رویداد ملی خواهر برادری در بوشهر برگزار شد
- عباس عبدی: چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار میکنند
- کشف یک راه جدید برای از بین بردن بوی زیر بغل
- آب نمیخورید؟؛ این ۸ سبزی را بخورید
- با این نوشیدنیها قند و شکر را کنار میگذارید
- تخت جمشید دوم ایران کجاست؟
- جزییاتی از بیماری ترانه علیدوستی و علت آن
- انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
- احیاء یک واحد تولیدی راکد بعد از ۱۰ سال در دشتستان
- بی توجهی هولدینگ خلیج فارس به ورزش استان بوشهر ناسپاسی به میزبان است
- تیم یشکسوتان بخش دلوار قهرمان مسابقات مینی فوتبال جام رمضان شد
- عضویت ۳۳ هزار بوشهری در صندوق بیمه اجتماعی ، کشاورزی و روستایی
- این روغن ناجی دیابتی ها، قندخون را بطور کامل شفا می دهد
- یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
- ۹۸ درصد جمعیت روستاهای بوشهر از راه آسفالته بهرهمند شدند
- حمله به دروازه در تمرین پرسپولیس بدون کاپیتان
- سرمربی تیم ملی والیبال به ایران آمد
- استرس فوتسالیست هاباید کنترل شود/ سرعت پیشرفت آسیا ازما بیشتر است
- بازی پرسپولیس و سپاهان جذاب است/کار استقلال برابر تراکتور سخت است
- ۷۰ هکتار از اراضی ملی در استهبان رفع تصرف شد
- رزمایش واکسیناسیون ۲۵۰ هزار راس دام در استان فارس برگزار شد
- آغاز موجهای شدید بارشی در ۶ استان/ به این استانها سفر نکنید
- آمریکا: در حال مذاکره مستقیم با ایران درباره برجام نیستیم
- واکنش وزارت خارجه عربستان به گورهای دسته جمعی بیمارستان ناصر غزه
- گروسی : ایران چند هفته با در اختیار داشتن اورانیوم غنی شده کافی برای ساختن بمب اتم فاصله دارد نه چند ماه
- ترامپ: با بایدن، صلح در خاورمیانه وجود نخواهد داشت
- آغاز ثبت سفارش کتابهای درسی از فردا
- عربستان: جامعه جهانی به مسوولیت خود مبنی بر توقف تجاوز اسرائیل عمل کند
- ابوعبیده: پاسخ قاطع ایران معادلات دشمن را برهم زد
- نخست وزیر انگلیس: پیروزی پوتین امنیت تمام اروپا را تهدید خواهد کرد
- وزیر کشور: پلیس با رعایت کرامت انسانی به عده کمی که قانون حجاب را رعایت نکنند تذکر میدهد
- ارتش روسیه به سامانه ضدهوایی اس-۵۰۰ مجهز می شود
- سونامیِ بستری کودکان و نوجوانان انگلیسی به خاطر عوارض سیگار الکترونیکی
- نحوه پرداخت عوارض آلایندگی به شهرهای استان بوشهر صحیح نیست
- ۷۰ درصد از بافت تاریخی بوشهر بهسازی و نوسازی شد
- صدور اسناد مالکیت جزایر استان بوشهر تسریع میشود
- باند سارقان و مالخران سیم برق در دشتستان منهدم شد
- پرداخت زکات فطریه در استان بوشهر ۱۲ درصد افزایش یافت
- موضوع اصلی شورای سلامت استان بوشهر در سال جاری پسماند است
- پروژه فیبر نوری در بوشهر ۴۰ درصد پیشرفت دارد
- ۵۳ شهرک جدید در نقاط مختلف کشور ایجاد میشود
- برداشت محصولات کشاورزی در نقاط مختلف استان بوشهر نظارت میشود
- ساخت ۱۹ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی نهضت ملی مسکن در استان بوشهر
- آتشنشانی شهرداریهای استان بوشهر تجهیز میشوند
- محور بوشکان-فراشبند روکش آسفالت میشود
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/05
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۲.۰۵
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/05