کد خبر: 176450 ، سرويس: داستان، شعر و ادب
تاريخ انتشار: 09 فروردين 1402 - 10:45
اختصاصی سرویس ادبی اتحادخبر
غرق نگاهت

اتحادخبر - مرتضی ملایی: دلِ  آرام  تو  و حالِ   پریشانیِ   من / خم ابروی توشد باعث  ویرانیِ  من...

غرق نگاهت

 

دلِ  آرام  تو  و حالِ   پریشانیِ   من
خم ابروی توشد باعث  ویرانیِ  من

اشکم از گونه سرازیر چو باران همه شب
بی خیال از من و از گریه ی پنهانیِ من

دل زمن بردی و هرگز نشنیدی سخنم
چاره ام بر تو نشد ای مهِ کنعانیِ من

در غم عشق رُخَت بی سرو سامانه شدم
دیده بستی زمن و بی سرو سامانیِ من

تو چو باران بهار و دلِ من دشت کویر
ترنمی از لب  لعلت  نشد ارزانیِ من

آنچنان غرق نگاهت شده بودم باعشق
که  برون شد ز کفم  دولت  شاهانیِ من

من که در بند تو هستم و تو در بند ِ منی
من به عشق تو گرفتار و تو زندانیِ من

سالها  درپیِ  بتهای  دروغین  بودم
مُهر توحید زدی بر دل و پیشانیِ من

گرچه آواره و رسوای ادیبان شده ام
ولی هر گز  نشد این کار پشیمانیِ من

ای که چشمت به تماشای رخم می بستی
دیده بگشای و ببین حالت روحانیِ من

مرتضی ملایی

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/176450