کد خبر: 175817 ، سرويس: گزارش و گفتگو
تاريخ انتشار: 01 فروردين 1402 - 19:00
علیرضا بخت قهرمان دشتستانی پاراتکواندو آسیا در گفتگو با اتحاد جنوب:
هدفم المپیک 2024 پاریس است / هشت سال در پارک تمرین می کردم

اتحاد خبر- زینب رنج کش: علیرضا بخت عضو تیم ملی پاراتکواندو جمهوری ایران و قهرمان آسیا در رشته کونگ فو می باشد. کسب عناوین آسیایی و بین المللی متعدد نشان از تلاش و پشت کار جدی علیرضا دارد. برای آشنایی با این قهرمان دشتستانی با وی به گفتگو نشستیم.. در پارک کنار بلوار پنجاه متری برازجان به مدت 8سال آن جا تمرین می کردم...

اتحاد خبر- زینب رنج کش: علیرضا بخت عضو تیم ملی پاراتکواندو جمهوری ایران و قهرمان آسیا در رشته کونگ فو می باشد. کسب عناوین آسیایی و بین المللی متعدد نشان از تلاش و پشت کار جدی علیرضا دارد. برای آشنایی با این قهرمان دشتستانی با وی به گفتگو نشستیم.


 

 

لطفا خود را معرفی کنید.

- علیرضا بخت هستم متولد 1378 از دشتستان عضو تیم ملی پاراتکواندو جمهوری ایران با مدرک تحصیلی کارشناسی حسابداری


از چندسالگی ورزش را شروع کردید؟

- من از سال 1388رشته رزمی کونگ فو را شروع کردم.


مهمترین مقام هایی که تاکنون به دست آورده اید را عنوان کنید.

- مقام هایی چون: مدال طلای اوراسیا گرجستان اسفند 1395

- مدال طلای پرزیدنت کاپ تهران اسفند 1400

- مدال طلای گرندپری بلغارستان تیر 1401

- مدال طلای قهرمانی آسیا ویتنام شهریور 1401

- مدال طلای فاینال گرندپری ریاض آذر 1401

مدال طلای پرزیدنت کاپ ترکیه بهمن 1401

 

معلولیت شما از چه ناحیه ای است؟ چه چیزی باعث معلولیتتان شد؟

- کتف دست راست؛ اسم علمی این معلولیت فلج ارب است، این بیماری اکتسابی بوده و ارثی نیست و بخاطر اختلالاتی در زایمان ممکن است این مشکل و از این قبیل برایش پیش بیاید که برای من نیز این اتفاق افتاد و تاثیر آن بر بدن هر انسان بستگی به شدت آسیب در حین بدو تولد دارد. نمی شود گفت با از بین رفتن درد کشیدگی و پاره شدن تاندون ها پس از نوزادی این مشکل برطرف می شود چون قطعا تاثیراتی از جمله کوتاهی مفصل، کم شدن قدرت دست و بازو و کوتاه تر شدن محورحرکتی آن و... را نیز می تواند با خود به همراه داشته باشد.


 

 

همه این ها مستلزم درمان در همان اوایل آسیب است و اگر زودتر برای درمان پیگیری شود ممکن است کمتر صدمه به او وارد شود. مثلا اگر روند درمان را طی نکنند ممکن است دست مثل یک شخص پنج ساله باقی بماند در حالیکه خود شخص 30 ساله است! اما اگر روند درمان را به خوبی طی کنید نهایت کمی از دست سالم شما عقب می ماند و کسی زیاد متوجه این تفاوت نخواهد شد. درمان خاصی هم ندارد و می توانیم با فیزیوتراپی های خاص و متعدد در سن کم و کار درمانی های طولانی مدت کنترلش کرد.


شما همچنان در حال درمان هستید یا این دوره به پایان رسیده است؟

- من حدود 15 سال فیزیوتراپی های مداوم و هرروز را انجام می دادم و حتی به خاطر دارم تا 10 سالگی روزی دو نوبت این کارهارا انجام می دادم. باید بگویم اگر درمان رها شود دست ضعیف می ماند. این دست باید به عضلاتش شوک وارد شود چون وقتی سن کم است نمی شود با آن وزنه بزنی و یا کار های سنگین انجام دهید. باید هر طور شده آن را سرپا نگه داشت. من بعد از درمانم کلاس های کونگ فو و رزمی را شروع کردم و حتی روز های اول هم نمی توانستم کاری کنم و زمان برد تا بتوانم مبارزه کنم و یا اصلا ورزش کنم و باید بگویم پس از این پیشرفت، تازه می توانید بزرگترین کارها را هم انجام دهید و پس از تحمل آن سختی اوایل بسیار قوی تر خواهیم شد.


به ورزش علاقه داشتید یا برای درمان آن را انتخاب کردید؟

- من وقتی ورزش را انتخاب کردم هیچ وقت به جنبه درمانی آن فکر نمی کردم و این صرفا بخاطر علاقه ام بود و من در بچگی بسیار پر جنب و جوش بودم و بعد از تمام شدن هیجان بچگی به اهداف بلندتری فکر کردم.


خانواده تان موافق بودند یا مخالف؟

- خانواده ام نه مخالف بودند نه موافق زیرا خودم ثبت نام کرده بودم و دخالتی نکردند ولی در مقابل بسیار مرا حمایت کردند.

 

 انگیزه و هدف علیرضا بخت برای ادامه و آینده چیست؟

- من قبلا فقط علاقه به ورزش داشتم و به نوعی به دنبال تخلیه انرژی ام بودم؛ در سطح حرفه ای بزرگترین انگیزه ام شاید مطرح شدن بود ولی بعد از طی آن مراحل سخت، الان به المپیک فکر می کنم.


بخاطر بیماری تان شد که اصلا ناامید شوید؟

- تا الان حتی به این معلولیتم فکر هم نکرده ام و تاثیری روی من نداشته است. من سال هاست با این موضوع کنار آمده ام و نمی توانیم این را پنهان کنیم و می دانم که با زندگی من عجین شده و با آن کنار آمده ام و حتی اگر شرایط جسمی ام از الان هم بدتر و وخیم تر هم بود بازهم دست از تلاش برای رسیدن به جایگاه بهتر نمی کشیدم.

نگاه بعضی ها به افرادی مثل ما اگر بگویم و تشبیه کنم به نژاد پرستی است بی ربط نگفته ام؛ چون به هر حال نگاهشان به ما مثل افراد عادی نیست و گویی ما سوای از انسان های عادی هستیم هرچند برای ما کم کم عادی و یا حتی بی اهمیت ترین مسئله می شود اما غیر قابل انکار است این تفاوت ها و ما با آن ها کنار آمده ایم.


تاکنون نگاه بقیه به دستتان آزارتان داده است؟

- نه اصلا برایم مهم نبوده و نیست. من سالیان سال به اردوی تیم ملی رفتم حدود پنج سال و هر اردویی که رفتم پشت مدال حذف می شدم یعنی اصلا به مدال گرفتن نمی رسید خیلی ها انرژی منفی می دادند و می گفتند نمی شود و تو نمی توانی مدال بگیری حتی به خاطر دارم که مربی ام حتی اگر بخاطر روان شناسی معکوس هم به من این را گفت تا به خودم بیایم هم بسیار پر شدم. مربی به من گفت تو هیچ وقت به جایی نمی رسی و من این را می توانم قسم بخورم مینویسم و امضا می کنم و این دقیقا وقتی بود که  هنوز اولین مدالم را نگرفته بودم و من به او گفتم به شما ثابت می کنم که اشتباه می کنید و می شوم آنچه باید شوم. چون از ابتدای راه به هدفم باور داشتم و تمام تمرکزم روی هدفم بود و هیچ چیز دیگری برایم مهم نبود خصوصا نگاه مردم به دستم حتی به آن فکر هم نمی کردم.


توصیه تان برای افراد دارای معلولیت که نمی توانند با این محدودیت و مشکلشان کنار بیایند چیست؟

- خانه نشینی و بیرون نیامدن از خانه تنها راه چاره نیست و حتی آخرین راه چاره هم نیست. بالاخره هر شخص استعدادی دارد پس باید بگردی به دنبال استعداد هایت و آن را پیدا کنی تا بتوانی آن را پرورش دهی و به جایی برسی که لیاقتش را داری قطعا کنج خانه را گزیدن لایق تو نیست. انتخاب کن شکست بخور اما کوتاه نیا و شکست را نپذیر.


وقتی تماس گرفتیم برای این مصاحبه گفتید در تمرین و اردو برای مسابقه ای هستید؛ ممکن است از این مسابقه پیش رو برایمان بگویید؟

- مسابقه پیش رویمان ورد چمپیون می باشد که هنوز مشخص نشده در چه کشوری است ولی برج دو یعنی اردیبهشت ماه در مگزیک یا برزیل رخ خواهد داد.

  

تمرین هایتان را از کجا شروع کردید؟

- در پارک کنار بلوار پنجاه متری برازجان به مدت 8سال آن جا تمرین می کردم. کلاس هایمان که عصر ها همیشه گوشه ای از پارک را قرق می کردیم بماند که در ماه مبارک رمضان هم با دهان روزه در این گرما تحمل می کردیم و از تمرین دست نمی کشیدیم.


چه آینده ای برای علیرضا بخت می بینید؟

- خیلی آینده ها، باورم این است باید از مسابقات جهانی عبور کنم مهم ترینشان المپیک 2024 پاریس است هم باور و هم اولین هدفم است.


 

 

خاطره تلخ و یا شیرین از دوران ورزشی خود اگر دارید برایمان بگویید.

- خاطره ای دارم که می دانم با اینکه تازه اتفاق افتاده ممکن است تا مدت ها از خاطر خودم و بقیه پاک نشود و هم تلخ بود برایم هم به شیرینی منتهی شد. همین مسابقه قبلی و قبل تر از آن قهرمانی فاینال گرندپری قبل تری من یک هفته قبل از اعزام دستم آسیب دید و همچنان نیز جایش باقی مانده است. به روی خودم نمی آوردم و می گفتم چیزی نیست و می توانم تحمل کنم و سعی کردیم با فیزیوتراپی کمی بهبودش دهیم رفتم مسابقه، ما چون رنکینگ های مشخصی داریم جدولمان مشخص است یعنی من از بازی اول و دوم و سومم پیش بینی کرده بودم که قرار است با چه حریف هایی روبرو شوم. بعد بازی اولم را به مکزیک خوردم اولین فینالیستم بود من سه حریفم شانس مدال طلا بودند و جزو بهترین های آن وزن بودند؛ با هر سه حریف در دوره های قبل یک دور بازی کرده بودم من به تصور خودم که یکبار شکستشان داده ام و باز هم میتوانم. کار جلو میرفت و باور داشتم می توانم شکست دهم و بعد از مسابقه متوجه شدم سخت ترین مسابقه ها را من داشتم و فهمیدم من سه فینال تا طلا داشتم با چه شرایطی؟  دستم آسیب داشت استارت اول بازی حریف مکزیکی ام به دستم ضربه زد و همان دست شکسته ام ضربه خورد هر چه از میزان دردش بگویم کم است با همان دست آسیب دیده ادامه دادم و حریف را بردم و در ادامه این مسایقه ورم با دست من کاری کرد که دستم سه برابر یک دست معمولی شود و حتی در دستکش فرو نمی رفت حتی تا مدت ها عکس دستم در پیج فدراسیون وایرال شده بود.


 

 

واقعا شرایط روحی ام به هم ریخته بود و در کتم نمی رفت که به سادگی کنار بکشم که نقره و یا برنز بگیرم بازی بعدی با رنکینگ و حریف اولم افتادم با این شرایطی که داشتم نمی توانستم دفاع کنم و دستم را بالا گرفته بودم هریک ضربه مساوی بود با دو ضربه من و کم نمی آوردم این بازی نزدیک بود که من با اختلاف یک رنک یک وزنم را زدم و آن هم با دست آسیب دیده و با همان دست آسیب دیده به فینال رسیدم که اگر دکتر وضعیت دستم را دیده بود هرگز راضی به ادامه بازی نمی شد و دستم اصلا در دستکش تکواندو نمی رفت و مجبور شدم دستکش بزرگتر و با فشار بی نهایت دستم را وارد دستکش کنم و ورم دستم بی نهایت بود و با کوچکترین ضربه حس ترکیدن به من دست می داد.

وارد زمین شدم و چون هردو سخت بازی کرده بودیم و الان یک پله تا موفقیت داشتیم یکی من بزن یکی اون بزن شده بود و اصلا نمی شود بگویم شرایطم چقدر دردناک بود فینال را بردم شد. تلخ ترین خاطره مسابقات بخاطر درد دستم و شیرین ترین بود بخاطر قهرمانی که کسب کردم.


کلام پایانی:

- دوست دارم یکی از تجربه های شخصی ام را با بقیه به اشتراک یگذارم هرچند من کوچک همه هستم اما این تجربه شخصی است. شخصی دانا به من گفت درخت بامبو پنج سال اول حتی یک سانت هم رشد نمی کند حتی دانه اش را هم کنار بزن از زیر خاک هیچ تغییری نکرده است اما سال 5 به 6 حدودا 30 متر رشد میکند و سال 6به 7 صد متر رشد میکند. رشد آن کاملا متوقف ناپذیر است من خودم 5سال شکست خوردم و می خواهم بگویم شما حتی اگر 5سال هم بر سر چیزی سرمایه گذاری کنید و به آن نرسید مهم نیست قطعا نباید ناامید شوید و این را ضرر ببینی چون ضرر نیست تجربه است و دومین عامل موفقیت خود باوریست اگر خودت را باور کنی می توانی موفق شوی.

تشکر می کنم از خانواده که بسیار حامی بودند در همه موارد از زندگی و استاد خوبم استادعلی میرشکاری که بعد از خانواده بسیار به من کمک کردند. از رئیس هیئت استان استاد مردانی نیز تشکر می کنم ایشون نیز حمایت های زیادی کردند و دستشان درد نکنه و تمام عزیزانی که مرا حمایت کردند ممنونم.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/175817