اتحادخبر: از همسرم «جلال» بگویم که انسان متفاوتی بود و دیدگاهش با همه فرق داشت. اوایل آشنایی مون هرموقع که به دیدنم میآمد برایم کتاب هدیه میآورد.از برابری زنها و مردها برایم سخن میگفت.. و باور داشت که نباید فقری وجود داشته باشد؛ و همه با هم برابرند. همسرعزیزم جلال، بی هیچ چشمداشتی از انجام هیچ کاری برای اطرافیانش دریغ نمیکرد...
مریم قمر طالع:
به هر بهار ، گُل از زیر گِل برآرد سر
گُلی برفت که ناید به صد بهار دگر
از همسرم «جلال» بگویم که انسان متفاوتی بود و دیدگاهش با همه فرق داشت.
اوایل آشنایی مون هرموقع که به دیدنم میآمد برایم کتاب هدیه میآورد.
از برابری زنها و مردها برایم سخن میگفت..
و باور داشت که نباید فقری وجود داشته باشد؛ و همه با هم برابرند.
همسرعزیزم جلال، بی هیچ چشمداشتی از انجام هیچ کاری برای اطرافیانش دریغ نمیکرد؛
از دبستان با نوشتن انشاء برای همکلاسیهایش گرفته تا دوران جوانی با نوشتن شعرهای انقلابی و چاپ کتابش «با باوری به حجم گلوله».
جلال همیشه در حال مطالعه و نوشتن شعر و مقاله و نقدکردن و آموزش شاعران نوجوان و جوان بود.
او علاوه بر آموزش، مانندِ یک روانشناسی بود که اگر کسی با مشکلات روحی مواجه میشد با صحبت کردن؛ آنها را به آرامش دعوت میکرد و دیدگاهشان را به زندگی تغییر میداد.
جلال نسبت به مسائل جامعه هیچوقت بیتفاوت نبود.
می گفت به قول شاملو:
«من درد مشترکم مرا فریاد کن»
دو دهه اخیر بیشتر در زمینه فلسفه مطالعات کاملی داشت و در این اواخر، بیشتر کتاب های نیچه را مطالعه و تفسیر میکرد.
شخصیتی بسیار مهربان و متواضع داشت ؛ در زندگی هیچگاه مسائل مادی برایش اهمیتی نداشت.
عشق اصلی جلال کتاب بود و آموختن و آموزاندن بود.
مهرورزی بسیاری نسبت به خانواده و دوستان داشت.
در این میان سعی و تلاش من بر این بود که مسئولیت مربوط به فرزندان و منزل را به عهده بگیرم تا محیطی آرام برای ایشان به وجود آورم که بدون دغدغه به مطالعه و سراییدن شعر و آموزش بپردازد.
همسرم حالا که تو نیستی من تنهایِ تنهایم و نمیدانم با غم از دست دادنت چگونه کنار بیایم
شعر هایت را که ورق میزنم با خط زیبایت شعری را دیدیم که برایم سروده بودی آه....
همسر زنده یاد جلال خسروی