کد خبر: 173237 ، سرويس: داستان، شعر و ادب
تاريخ انتشار: 21 دي 1401 - 09:00
به مناسبت چهلمین روز درگذشت   
گردش جلال از شعر و ادبیات به فلسفه

اتحادخبر: اواخر دهه چهل بود و ما تازه در حال شناخت جهان و زندگی پیرامون مان بودیم. روانشاد جلال فرزند اول خانواده، در مقطع دبیرستان در رشته تجربی، در دبیرستان فردوسی برازجان مشغول تحصیل بود. به واسطه علاقه وافر جلال، به شعر و ادبیات، خانه پر بود از کتاب های شعر و رمان.علاوه بر دیوان حافظ و بوستان و گلستان سعدی و شاهنامه فردوسی،کتاب هایی در زمینه شعر نو...

اتحادخبر: اواخر دهه چهل بود و ما تازه در حال شناخت جهان و زندگی پیرامون مان بودیم. روانشاد جلال فرزند اول خانواده، در مقطع دبیرستان در رشته تجربی، در دبیرستان فردوسی برازجان مشغول تحصیل بود. به واسطه علاقه وافر جلال، به شعر و ادبیات، خانه پر بود از کتاب های شعر و رمان.علاوه بر دیوان حافظ و بوستان و گلستان سعدی و شاهنامه فردوسی،کتاب هایی در زمینه شعر نو از شاعران به نامی چون نیما، شاملو، اخوان، فروغ، و منوچهر آتشی و... زینت بخش کتابخانه شخصی جلال بود. افزون بر کتاب های ادبی،سایر کتاب های جامعه شناسی نیز در اختیار ایشان و دیگر اعضای خانواده بود. به یاد داریم در اویل دهه پنجاه اولین کتابی که به دستمان داد«تاریخ تمدن ویل دورانت» بود. و تاکید روانشاد بر این بود که آغاز مطالعه همه ما با کتاب «ویل دورانت» باشد. بابت خواندن و حفظ هر غزلِ حافظ و سعدی جایزه ای برایمان تعیین می‌کرد. او معتقد بود که محتوای کتاب های حافظ و سعدی، به خصوص شاهنامه، بر مبنای اصول جامعه شناسی و مبانی اجتماعی ست.و عشق و معرفت را در جان،هزاران بار زنده می‌کند و می‌تواند مبنای تشکیل جوامع انسانی،بدون خشونت و تعامل و مدارا قرار گیرد.و سعادت بشری را به دنبال داشته باشد.


طبقه دوم خانه،مملو از کتاب های شعرای ایرانی و نویسندگان مشهور دنیا و فلاسفه بزرگ بود.جلال نقل قول میکرد:»خواندن رمان کسب تجربه یک زندگی ست بدون آنکه برای گذرانِ آن زندگی و کسب تجربه،هزینه ای پرداخت نمایید.»
در اواخر دهه پنجاه،در اتاق کوچکی از خانه،جلسات شعر و داستان خوانی را با تعدادی از دوستانِ خود شروع نمود.به گونه ای که خانه سرشار از عطر خوشِ غزل و رمان و داستان خوانی بود و ما از این فضا بهره های لذت بخشی میبردیم.در کنار مقوله ادبیات موضوع مطالبه گری اجتماعی نیز از جمله اهداف مهم جلال در آن زمان به حساب می آمد که به واسطه همین امر در سال ۱۳۵۸ اولین مجموعه اشعار وی با نام «با باوری به حجم گلوله»توسط چاپخانه پاکزاد و علیرغم مشکلات معمول با هزینه شخصی میسر گردید. در خاطرمان هست هنگامی که جهت بسته بندی و توزیع کتاب به چاپخانه مراجعه کردیم،رضایت خاطر در وجودش موج میزد چونان پرنده ای که پرواز را از قفس آغاز نموده است.پس از چاپ این کتاب و دگرگونی فضای سیاسی آن زمان،فعالیت جلال در زمینه شعر و ادبیات،هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی گسترش یافت.تا جایی که جلال بیشتر وقتِ خود را صرف محافل ادبی با حضور سایر شعرای استان به ویژه دوستانِ عزیز خودزنده یادان استاد محمد بیابانی و شایان حامدی میکرد.جلال در کنار سرودن شعر و نقد ادبی به فلسفه نیز نگاه ویژه ای داشت و بخش عمده مطالعات ایشان حول محور کتاب های فلسفی میچرخید.
در اوج فضای نشاط آور موجود،به یکباره به قول سعدی بزرگ:»چنان که اُفتد و دانی»، صدها جلد کتاب از کتابخانه جلال،طعمه حریق امنیت خانه گردید.سرمایه ای معنوی که سال ها برای تهیه آن مرارت ها کشیده بود.اتفاقی که تکرارِ مکرر تاریخ بود.جلال در رابطه با اتفاقات تلخ پیش آمده معتقد بود،»هیچ جامعه ای بدون تاثیر پذیری از گذشته خود،قادر به حیات نمی باشد و نقش عناصر و پدیده هایی از گذشته،به تناسب چگونگی روند تحولات اجتماعیِ زمان حال،حیات جامع فعلی را نیز دستخوش تغییر می نماید.»
جلال از این برهه به بعد فعالیت ادبی خود را از سرودن غزلیات کلاسیک به شعرهای نیمایی و سپید تغییر داد و علاوه بر آن مطالعات گسترده ای در رابطه با داستان نویسی،نقد ادبی و فلسفه آغاز نمود.
که علت آن اعتقاد راسخ به نو شدن و اصلاح و تغییر بود.(هر نفس نو می شود دنیا و ما)
او همانگونه که تشنه یادگیری بود، عاشق یاد دادن دانسته های خود به سایر دوستداران هنر و ادبیات نیز بود.در همین راستا، شروع به برگزاری کلاس های شعر و ادب و داستان نویسی، فلسفه و مطالبه گری اجتماعی با هزینه شخصی در منزل خود کرد.امری که با همکاری و همراهی اعضای خانواده،به ویژه همسر گرامی او میسر نبود.بر همگان مبرهن است برای رسیدن به اهداف متعالی و کسب دست آوردهای ارزشمند و تاثیرگذار،نیازمندِ تکیه گاهی قوی، فداکار و از خودگذشته ای ست،که همسر گرامیِ جلال به نحو احسنت یاریگر او در این امر خطیر بوده است.


سال های زیادی بسیاری از جوانان شهر برازجان با حضور در کلاس های مذکور از محضر جلال بهره ها بردند. وی علاوه بر تربیت دهها نفر از مشتاقان شعر و ادبیات و فلسفه و پست مدرن،تشکیل اولین انجمن شعر و داستان در شهر برازجان را پایه گذاری کرد.بذری که جلال به واسطه آموزش جوانان علاقمند به شعر و ادب کاشت،اکنون نهالی بارور بود که بی شک به درختی تناور تبدیل گردیده است که ریشه های آن در این خاک تا ابد ماندگار خواهد بود.
بی گمان در طی این سال ها،جلال به همراه سایر شعرا و نویسندگان این دیار،از جمله زنده یادان منوچهر آتشی، محمد بیابانی، حسن انصاری(امرو هیچستانی)، فرج اله کمالی،ایرج شمسی زاده، شایان حامدی و ... وظیفه اجتماعی خود را در بسط شعر و ادبیات و مطالبه گری اجتماعی به انجام رسانده اند.که این فعالیت ها منجر به تشکیل کانون های شعر و ادب و فلسفه و داستان نویسی در استان بوشهر گردیده است.
در طی چند سال اخیر علیرغم مهاجرت جلال به شهر شیراز،وی ارتباط هنری خود را با کانون های ادبی و هنری استان بوشهر حفظ نمود و به صورت ماهیانه جلسات نقد و بررسی و شعر خوانی را در محافل ادبی استان ادامه می‌داد.از جمله خدمات جلال راه اندازی مجله ادبی و الکترونیکی جن زار بود که حدود پنج سال به صورت مستمر و منظم با مشارکت تعدادی از شعرا و نویسندگان مختلف کشور تهیه و انتشار می یافت.که از این طریق دامنه فعالیت خود را از استان بوشهر فراتر و در سطح کشور گسترش داد.
در اواخرِ فعالیت های جلال،تمرکز ایشان بر مباحث فلسفی و چراییِ پدیده های اجتماعی معطوف گردید که طی مقوله ای مختصر، روند گردش جلال از شعر و ادبیات،به چرایی و چیستیِ غایتِ ادبیات،از منظر علم فلسفه شرح داده شده است.و همه دوستداران جلال را به مطالعه یادداشت هایی با عنوان»چه چیزهایی از فلسفه آموختم»جلب می نماییم.
مردم قدر شناس استان بوشهر و استان های هم جوار با حضور گسترده در مراسم خاکسپاری و بزرگداشت زنده یاد جلال،قدر دانیِ خود را از سال ها تلاش در کاشتن بذر ادبیات و داستان نویسی و مطالبه گری اجتماعی،در متن و بطن جامعه ابراز نمودند.در آستانه  چهلمین روز درگذشت استاد جلال خسروی بر خود ملزم می‌دانیم از ابراز همدردی دوستان،آشنایان و عموم مردم فرهیخته استان بوشهر و دیگر استان ها در مراسم خاکسپاری و نکوداشت برادر عزیزمان تشکر و قدردانی به عمل آوریم و هر روزه شاهد رشد و شکوفایی هر چه بیشتر جامعه فرهنگی و ادبی استان بوشهر باشیم.


خانواده خسروی

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/173237