اتحادخبر- امید دریسی: بارزترین تلفیق از شرایط امروز جامعه -بهخاطر اتفاقات اخیر- و موفقیت تیم ملی فوتبال در بازی با ولز و در چهرهٔ رامین رضاییان متبلور شد. آنجا که نمیدانست پس از گل چه کند و بالاخره سرگردان و حیران همزمان خندید و گریست! رضاییان که میخواست خوشحالیِ ناخواستهاش را پنهان کند به همان دلیلِ ناخواسته به گریه افتاد! آیا حس وطنپرستی بالاتر از...
امید دریسی
انگلستان ما را یک لقمهٔ چپ کرد!
جام جهانی با تمامِ ضد و نقیضهایش برای ایرانیان تمام شد. در بُعد فنی تنها میتوان جان کلام را در یک جمله خلاصه کرد که: باید سطح انتظاراتمان را با سطح امکانات و هزینههایمان تنظیم کنیم. ما در توهم خود تفنگ بادی دستمان گرفتهایم و به شکار گوزن رفتهایم با این خیال که شکار را یک لقمهٔ چپ کنیم! نه، تفنگ بادی برای گنجشک است! فوتبال که دیگر ایدئولوژی و انرژی هستهای و حجاب و الی ماشاءالله دیگر مباحث نیست که با بمباران تبلیغاتیِ صدا و سیما بخواهید به خورد مخاطب دهید و انتظار پیروزی در مجامع بینالمللی داشته باشید!
فوتبال نیز به مانند بسیاری از پارامترها و محاسبات علمی، عدالت خود را در آن بازتاب میدهد. در فوتبال هر چقدر پول میدهی آش میخوری و به همین دلیل است که عدالت در فوتبال حق خود را در مورد تیمهایی چون برزیل، آلمان، اسپانیا ادا میکند. نمیشود درخت سدر کاشت و انتظار میوهٔ انبه داشت! از درخت سدر چیزی بیشتر از کُنار به دست نمیآید! از آنجا که طی چند مقاله در جراید و رسانههای مکتوب و مجازی منجمله در همین تارنما به تفصیل به این مهم پرداختهام، از اطالهٔ کلام اجتناب میورزم.
خانهٔ ما از درون ابر است و بیرون آفتاب
هدف از این جستار کوتاه اما نه پرداختن به تیم ملی و عدم راهیابیاش به مرحلهٔ حذفی و یک هشتم نهایی، بل مرورِ عدم اهمیت و گاه بُروز و ظهور شادیِ برخی از هموطنانمان بابت این حذف و شکست است که لاجرم مقدمهٔ یادداشت به درازا کشید.
بارزترین تلفیق از شرایط امروز جامعه -بهخاطر اتفاقات اخیر- و موفقیت تیم ملی فوتبال در بازی با ولز و در چهرهٔ رامین رضاییان متبلور شد. آنجا که نمیدانست پس از گل چه کند و بالاخره سرگردان و حیران همزمان خندید و گریست! رضاییان که میخواست خوشحالیِ ناخواستهاش را پنهان کند به همان دلیلِ ناخواسته به گریه افتاد! آیا حس وطنپرستی بالاتر از این سردرگمی باید بازتاب یابد؟ با این وجود اما باز کلیت تیم همگام توسط امثال کیهان و البته توسط عدهای از هموطنانمان مردود میشود! چرا؟
به باور نگارنده، پیوند عمیقی میان شرایط روحیِ یک جامعه و نمودهای رسمیِ آن در آوردگاههای بینالمللی برقرار است. شگفتا که در بازی نخست با بریتانیا و پس از ۴۳ سال آزگار بازیکنان که سرود ملی را برای همدردی با رنجهای مردم نخواندهاند باز هم نسخهشان توسط برخی از همان مردم اینچُنین توقیع میشود و مقبول نمیافتند و هم چوب را میخورند و هم پیاز را و این کلاف سردرگمیست که نشان از شدت دلگیریِ عمومیِ ایرانیان بابت اتفاقات اخیر دارد و ای کاش فریادی فرا زمینی میداشتیم تا این بانگِ غریب را البته همراه با مادران داغدار از هر دو سوی ماجرای درگیر و داغدیده به آسمان میرساندیم از دست بیتدبیریِ مسئولان...