کد خبر: 171217 ، سرويس: گزارش و گفتگو
تاريخ انتشار: 09 آذر 1401 - 12:01
اختصاصی/ مترون بیمارستان شهید گنجی در گفتگو با اتحادخبر:
کاش پرستاران درک می شدند/ آه از دوران وحشتناک کرونا

اتحادخبر - زینب رنج کش : به مناسبت تولد بانوی صبور کربلا که الگوی زنان مسلمان شد در پرستاری از شهدا و جانبازان کربلا این روز  بنام  پرستار مزین گردیده است. به این بهانه با ماه نسا محمدی یکی از پرستاران دلسوز و پرتلاش دشتستانی به گفتگو نشستیم. با ما همراه باشید.. اگر مشکل یا کمبودی می بینید تقصیر پرستار نیست لطفا ناراحتیتان را سر پرستار خالی نکنید...

اتحادخبر-زینب رنج کش: به مناسبت تولد بانوی صبور کربلا که الگوی زنان مسلمان شد و در پرستاری از شهدا و جانبازان کربلا سنگ تمام گذاشت این روز  بنام  پرستار مزین گردید. ما به این بهانه با یکی از پرستاران دلسوز و پرتلاش دشتستانی به گفتگو نشستیم با ما همراه باشید... 

 

 

لطفا خودرا معرفی کنید.

- ماه نسا محمدی هستم 45 ساله، کارشناس پرستاری که در حال حاضر مترون بیمارستان شهید گنجی هستم. 21 سال است که در حال خدمت هستم و از سال 1380 طرح خود را در بیمارستان 17 شهریور آغاز کردم، حدودا دوسال در بخش اطفال بودم، بعد از آن به بخش Icu رفتم هفت سال هم آن جا مشغول شدم و پنج سال نیز به عنوان مسئول بخش بودم و بعد از آن بخش اعصاب و روان، Icuجراحی، دیالیز و پنج یا شش سال هم مسئول بخش داخلی زنان بودم و پس از آن به عنوان سوپروایزر در دفتر پرستاری بودم، از سال 1398 دقیقا از زمان شروع کرونا سوپروایزر بودم تقریبا سه سال آن جا بودم و اکنون نیز سه ماه است که مترون بیمارستان شهید گنجی هستم.

 

وظایف پرستار، بهیار و کمک پرستار چیست و چه تفاوت هایی دارند؟ 

- ما سه کادر درمان داریم پرستار. کمک پرستار. بهیار، پرستار کارش مشخص است، یک پرستار را مسئول شیفت می گذارند و او باید تمام هماهنگی ها را انجام دهد، بیماران بین پرستاران و بهیاران تقسیم می شود. وظیفه کمک پرستار نیز کمک به انتقال و جابجایی  بیماران و آماده کردن تخت‌های بیماران است. تفاوت بین پرستار و بهیار در مدرک و تخصص است اما بهیار ها هم می توانند کار پرستار را انجام دهند اما بعضی آزمایشات توسط پرستار گرفته می شود که بهیار اجازه آن را ندارد. 

 

 

تعداد پرستار بیمارستان گنجی را بگویید؟

- 177 نفر پرستار داریم و 68 نفر بهیار

 

بنظر شما شاخص یک پرستار خوب و نمونه چه میتواند باشد؟ 

- دقت و سرعت عمل در کار داشته باشد، ورود وخروج به موقع داشته باشد، مسئولیت پذیر و صبور باشد، بتواند ارتباط عاطفی با بیمار و همراه بیمار برقرار کند، با بخش محل کار و مرکز خود همکاری داشته باشد، انتقاد پذیر و انعطاف پذیر باشد و در زمینه شغلی خود از اطلاعات بالایی برخوردار باشد. 

 

انتظارات بیماران مراجعه کننده از گذشته تا الان چقدر تغییر کرده است؟ 

- می شود گفت از صفر تا صد انتظار بیماران دچار تغییر شده، فرد مراجعه می کرد حالا اگر کارش، انجام میشد و یا حتی نمیشد قبلا اطلاع آن چنانی نداشتند (این بسیار خوب است که مردم اطلاعاتشان نسبت به قبل درمورد حقوق خود بالا رفته است) گاهی تجهیزات نیست، گاهی نیرو نیست، گاهی پزشک نیست و.... اگر در این موارد یا مواردی دیگر کار مردم انجام نشود مردم بسیار شاکی می شوند به دفتر شکایات میروند و آنجا شکایات خودشان را بیان می کنند. آگاهی مردم تا آنجا پیش رفته که با دانشگاه تماس می گیرند و یا حتی با رئیس شبکه بهداشت تماس می گیرند در کل می خواهم بگویم مردم ما خدا را شکر  آگاه شده اند. توقع مردم کاملا به جاست اما کاش مارا هم درک کنند مثلا وقتی می گوییم کمبود داروست درک کنند مقصر منِ پرستار نیستم، وقتی می گویند و گلایه می کنند که پزشک نیست مقصر باز هم پرستار نیست و هزاران دردسر بیشتر و حرف بیشتر. ماهم گاهی عصبانیت و ناراحتیشان را درک می کنیم همراه بیمار و بیمار اکنون آژیته هستند و باید مراقبشان بود به مهمانی که نیامده اند مریض دارند و دردمندند. 

گاهی ما میگوییم یک پزشک داریم و بیمار یا همراه او فریاد می زند که آقا جان چرا باید یک پزشک در این مرکز به این بزرگی باشد چه خبره مگه؟ و مردم ما نمیدانند برای آوردن یک پزشک به مرکز چه مراحلی باید طی شود و حق هم دارند. 

 

 

با توجه به شکایت برخی مراجعه کننده ها از از رفتار تند بعضی پرسنل چرا آن هارا متقاعد نمی کنند تا رفتارشان با بیماران بهتر باشد؟ 

- هر فرد که وارد کادر ما می شود و جزئی از پرسنل می شود با او در مورد شرح وظایفش از جمله صبوری در برخورد با بیمار و همراه آن صحبت می شود و کاملا متقاعد می شوند که صبوری در برخورد با بیمار حرف اول را می زند، اما شغل ما شغلی است که کاملا فرد دچار فرسودگی می شود من خودم سردرد های میگرنی، دیسک گردن و کمر و از ناحیه زانو هم دچار مشکل شدم، کار ما سراسر خستگی ست آنقدر خسته می شویم که گاهی نا برای ایستادن هم نداریم. از نظر جسمی و روحی شدیدا تحت فشاریم شما تصور کن در یک شیفت خیلی هم سرحال هستی، یک هو می بینی یک مریضت بی حال است و باید او را به اتاق عمل ببری، یکی حالش بد است و باید بالا سرش بایستید یا یکی باید احیا شود و همین فشار ها گاهی باعث بد اخلاقی شود و کاش گاهی، گاهی، گاهی، مردم هم کادر پرستاری را درک کنند. چون هرچقدر شخص خسته شود فشار بیشتر می شود و کیفیت کار پایین می آید و شخص دچار آشفتگی می شود. دومین موضوع هم شاید باید شیفت های شلوغ، خستگی، پرسنل کم، بیمار زیاد و... 

گاهی یک پرستار مسئول چند بیمار همزمان است و ممکن است خستگی همین کار روی کیفیت کارشان اثر بگذارد من اگر 4 بیمار داشته باشم قطعا بهتر میتوانم رسیدگی کنم تا 8 بیمار داشته باشم. 

 

 

بهترین خاطره تان در این چندسال فعالیتتان چه بوده است؟ 

- بهترین خاطره ام احیا یک بیمار قلبی بود، من آی سی یو داخلی بودم سال 1385 بود، جوان بود، سی پی آر را انجام دادیم و مریض برگشت، مریض زیر دستگاه رفت و فردا صبح که برگشتم دیدم مرد با سلامت کامل روی تختش نشسته است. (اشک هایی که بی وقفه روی گونه اش سر میخورد) 

آن موقع آی سی یو ما پنجره داشت از پشت پنجره بچه ای هفت یا هشت ساله برایش دست تکان می داد و این خیلی ما را خوشحال کرد که توانستیم یک پدر را نجات دهیم. 

 

آیا شغلتان روی زندگی شخصی خودتان تاثیر گذاشته است؟ 

- من تقریبا نصف روز خودم را در بیمارستان می گذرانم، از صبح تا چهار عصر در بیمارستانم، سعی می کنم کمتر خستگیم را به خانه ببرم خانواده ام تقریبا بعد از گذشت این همه سال بااین مسئله کنار آمده اند. 

پسرم 17 ساله است و خیلی کوچک که بود من کمتر کنارش بودم و خیلی به من نیاز داشت این بزرگترین اثر کاری من روی زندگیم بود. 

 

 

شده خسته شوید و بگویید بس است دیگر ادامه نمی دهم؟ 

- من به شغلم خیلی علاقه دارم، زیاد خسته شده ام که بگویم کاش شغل دیگری انتخاب می کردم من از 25 سالگی کار کرده ام اما همچنان دوستش دارم چرا که فقط مواقع فشار بی حد و اندازه و خستگی ناامید شدم و گرنه همیشه عاشق شغلم بوده ام. 

 

بنظر شما کدام فرآیند در بهبود خدمات بیمارستان نیاز به تغییر و یا بهبود دارد؟ 

- پرسنل باید از دانشگاه بیشتر توجیه شوند که این کار خستگی دارد، شبکاری دارد، شیفت شلوغ دارد، استراحت ندارد طرز برخورد و مسئولیت پذیری به آن ها گفته شود. 

معضلی که در بیمارستان های دولتی ما با آن سرو کار داریم کمبود تجهیزات و دارو است و این کشوری است. 

ما زمان  کرونا ده برابر حجم بیمارستان بیمار پذیرش می کردیم و برای دارو و تجهیزات بسیار کمبود داشتیم و همین الان هم این اتفاق رخ می دهد. 

بعضی دارو ها کمیاب هستند بیمار موقع مراجعه توقع دارد در مکانی دولتی آن را پیدا کند اما کاملا برعکس است و گاهی این می شود دردسری برای بیمار چون مجبور است به داروخانه های دیگر یا حتی شهر دیگر داروی مورد نیازش را تهیه کند و می گوید چرا من باید به بیرون بروم برای تهیه دارو هایم در حالیکه اینجا بیمارستان است. 

ما تمام تلاشمان را می کنیم حتی شده از شیراز دارو تهیه کنیم بیاوریم اما با یکبار و دوبار دارو آوردن از اینور و آن ور مسئله حل نمی شود. 

کمبود پزشک خود معضل دیگریست که گریبان مارا گرفته است. 

 

 

شما این شغل را به نسل آینده پیشنهاد می کنید؟ 

- شغل ما با جان آدم ها سرو کار دارد باید باشد، مگر می شود بگوییم نیایید اما باید به یاد داشته باشید این شغل سخت است و پر از استرس، خستگی، افسردگی گاها و... اگر به آن علاقه نداشته باشید بهتر است اصلا وارد آن نشوید اگر تحمل سختی ندارید وارد این شغل نشوید. 

 

خاطره تلخ از دوران فعالیتتان بگویید. 

- جوانی در دوران کووید که از قضا باهم فامیل هم بودیم را از دست دادیم و حال آن روزهایم اصلا قابل بیان نیست، هموطنانم را یکی یکی میدیدم که از دست می روند و کاری از دستمان بر نمی آمد. (اشک های داغی که روی صورتش می افتد را پاک می کند) 

 

در مورد بیمارستانی که در حال حاضر در آن فعالیت می کنید بگویید. 

- بیمارستان شهید گنجی همه بخش های بستری را  دارد از ان ای سی یو تا بخش زنان و داخلی و مردان و نوزادان و آی سی یو داخلی و آی سی یو جراحی داراست. 

تخت هایش مناسب است اما به واسطه موقعیت جغرافیاییش هنوز می تواند بهتر باشد و تخت های بیشتری داشته باشد، چون تا آمار بالا می رود و بیماری ها به اوج خود میرسند با کمبود تخت مواجه می شویم؛ از نظر پزشک ما منطقه محروم هستیم اغلب پزشکانی که می آیند، پزشکان طرحی هستند و تا کمی تجربه کسب می کنند و به دلیل محرومیت منطقه علاقه ای به ماندن ندارند و متاسفانه ما پزشک های با تجربه مان را از دست می دهیم مگر اینکه شخص خود بومی اینجا باشد تا بماند. 

ما پزشک داخلی داریم دکتر خواجه زاده خودش بومی همین جاست او شیراز زندگی می کند اما علاقه به خاکش باعث شده در شهر خودش فعالیتش را قطع نکند. 

 

 

سختی کار یک پرستار و گلایه اش و درد و دل یک پرستار در این روزها چیست؟ 

- سختی کار، شیفت های زیاد ما باید 8 ساعت در روز کار کنیم ولی ما به دلیل کمبود نیرو مجبوریم بیشتر بمانیم مثلا از هفت صبح تا دو ظهر کار هست و بعد ساعت دو میرود استراحت می کند هشت شب می آید تا 7 صبح و این سه شیفت می شود و انتظارشان این است شیفت آف داشته باشند تا حداقل به خودشان برسند. گلایه های مردم که گاهی به حق نیست مثلا نبود دارو واقعا ربطی به پرستار بی نوا ندارد که فریاد بر سرش فرود بیاید. 

کمبود پزشک کمبود تخت و... مقصرش پرستار نیست اما دیواری کوتاه تر از پرستار نیست. 

شیفت های شب بسیار سخت و سنگین است خصوصا بخش اورژانس گاهی شب ها از حجم مراجعه کننده جا می خوریم. 

 

می شود گفت دوران شیوع کرونا از سخت ترین دوران کاریتان بوده است؟ 

- بله، دقیقا از دوران سخت کاریمان بود. پیک پنجم وحشتناک بود، ما در اورژانس 7 برابر ظرفبت اصلی آن برانکارد و کاناپه و صندلی گذاشته بوذیم دیگر جایی نبود انگار میدان جنگ که وسط آن خمپاره ای عظیم فرود بیاید و همه را آش و لاش کند مردم علاوه بر بیماری ترسیده بودند و این شده بود آفت جان خودشان و بلا و مانع کار پرستاران که نمی دانستند دلداری دهند یا به وضع جسمیشان رسیدگی کنند در حالیکه ما خودمان هم مریض میشدیم و در دستمان سرم بود اما نمی توانستیم نسبت به جان بیمارمان بی تفاوت باشیم. یک صحنه هیچ وقت از خاطرم نمی رود همیشه میترسیدم بیماران از شدت بیماری به زمین بیفتند، آقایی تکیه به دیوار ایستاده بود و بسیار بی حال بود اما چون حتی جا برای نشستن روی زمین هم نبود مجبور شده بود بایستد منتظر پزشک بود همانطور که تکیه داده بود یک هو از حال رفت و به زمین برخورد کرد این صحنه را هرگز  فراموش نمی کنم وحشتناک بود حالمان داغون بود و غیر قابل توصیف یک صندلی پلاستیکی داشتیم آن را آوردیم و نشست، اصلا نمیتوانم حال آن روزهایمان را شرح دهم. 

 

 

پرسنل کاملا خود را فراموش کرده بودند و هم و غمشان فقط بیماران بود ما حتی دکتر سروستانی را بر اثر همین ویروس از دست دادیم یا خانم صالحی پرستار بیمارستان نیز سه ماه در آی سی یو بستری بود و شش ماه استراحت در منزل به او دادند و حالا او نصف ریه اش را از دست داده و ما کاملا با احتیاط با او برخورد می کنیم و اجازه نمی دهیم در فضاهای عفونی قرار بگیرد، دکتر بی هوشی مان را هم از دست دادیم متاسفانه یا حتی دکتر مغز و اعصابمان را از دست دادیم ما انتظارمان از مردم این است این روزهای ما را به یاد بیاورند. حتی به یاد دارم آقایی با فریاد وارد اتاق پرستاری شد و گفت دوران جنگ هم اینطوری نبود چه خبرتونه؟

ناراحت بودیم و خسته خوب به یاد دارم به او نگاه کردم گفتم: دوران جنگ شما با دشمنی میجنگیدید که اورا می دیدید ولی ما اکنون در جبهه ای می جنگیم که دشمن را نمیتوانیم ببینیم، او تا این را شنید ساکت شد و رفت. مردمی که برای یک ذره اکسیژن چون ماهی که از آب بیرون انداخته شده باشد بر کف بیمارستان می غلطیدند و اصلا دست خودشان نبود. آه دوران وحشتناکی بود. 

 

سخن آخر؟

- از مردم می خواهم ما قشر پرستار را بیشتر درک کنند، اگر بیمار مراجعه می کند و کمبودی می بیند بداند که مقصر پرستار نیست ما درک می کنیم کسی که بیمارش را می آورد پر از ناراحتی ست حتی اگر سرما خوردگی کوچکی هم باشد باز باید درک کنیم اما لطفا ناراحتیتان را سر پرستار خالی نکنید. پرستار ها هم اگر با آن  ها برخورد تندی نشود قطعا باشما برخورد خوبی خواهند داشت.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/171217