کد خبر: 169194 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 26 مهر 1401 - 20:00
اختصاصی اتحاد خبر / تأملی حول مناظره دکتر مجید تفرشی
"سقوط شاه"

اتحاد خبر - احمد خواجه حسنی : مجید تفرشی تاریخ‌نگار صریح‌ اللهجه و از سند پژوهان ایرانی که به خوانش اسناد آرشیو ملی بریتانیا و آرشیو ملی ایران در طول سال‌های طولانی پرداخته، طی مناظره ای در برنامه شیوه شبکه چهار سیما پیرامون حوادث اخیر اظهار داشتند؛ با برخی از دست اندرکاران که صحبت می کنم می گویند؛ "ما اشتباه شاه را تکرار نمی کنیم که شل گرفت ...

احمد خواجه حسنی

مجید تفرشی تاریخ‌نگار صریح‌ اللهجه و از سند پژوهان ایرانی که به خوانش اسناد آرشیو ملی بریتانیا و آرشیو ملی ایران در طول سال‌های طولانی پرداخته، طی مناظره ای در برنامه شیوه شبکه چهار سیما پیرامون حوادث اخیر اظهار داشتند؛ با برخی از دست اندرکاران که صحبت می کنم می گویند؛ "ما اشتباه شاه را تکرار نمی کنیم که شل گرفت و امتیاز داد و در نتیجه سقوط کرد"! این درحالی است که سقوط شاه به خاطر این نبود که امتیاز داد.برای این بود که دیر امتیاز داد.

نگارنده به سبک هربرت سایمن صاحب نظر علم مدیریت، دم دستی و در دسترس ترین گزینه را برای تحلیل ادعای جناب تفرشی برگزیده و مطالبی را  عیناً از کتاب سقوط شاه به قلم فریدون هویدا مرقوم می دارم، باشد که بخشی از واقعیت های رژیم پهلوی را بهتر درک و وجدان کنیم، با ذکر این توضیح که نویسنده کتاب یاد شده که به لطف برادرش امیر عباس به جاه و مقامی رسیده بود متجاوز بر ده سال جزء محارم شاه و اشرف بوده و افشاگری هایش علیه حکومت شاه بسیار آموزنده و آگاه‌ کننده است.

✓ حقیقت این است که نشانه های بحران از مدتها قبل نمایان بود ولی کسی به آن توجه نمی کرد.
✓ سنجابی در آغاز زمستان ۵۶ در مصاحبه با خبرنگاری گفته بود: حمله به شاه خیلی شهامت لازم دارد و در آبان ۵۷ اذعان داشتند: ولی حالا دفاع کردن از او خیلی جرأت می خواهد!!!
✓ شاه که خود را از همه طرف در محاصره می دید، هم افسوس می خورد که چرا دیر از خواب غفلت بیدار شده و قبلاً به واقعیت ها توجه نکرده، و هم حیرت زده بود که چرا مردم این همه درباره او ناسپاس شده اند.
✓ مقامات سطح بالا هرگز به آثار ناشی از گفتار و کردار خود بر مردم توجهی نداشتند، و در هر قدمی که بر می داشتند صرفاً این مسئله را در نظر می گرفتند که شاه نسبت به اقدام آنان چه عکس العملی از خود نشان خواهد داد.
✓ شاه در مصاحبه ای که روز ۸ آبان ۵۵ با روزنامه کیهان به عمل آورد،درباره دموکراسی و آزادی چنین گفته بود که؛ دموکراسی اگر وجود داشته باشد،غیر از این کاری که ما می کنیم چه معنایی می تواند داشته باشد؟
✓ شاه همانطور که از درک حقایق بسیار فاصله داشته، مخالفین خود را نیز خیلی دست کم می گرفته است.
✓ تصویری که شاه از مملکت و پیشرفت های آن ترسیم کرد خیلی خوش بینانه بود، و ضمن آن هم البته مدعی شد که ما توانستیم تورم را مهار کنیم.
✓ شاه ضمن صحبت هایش از ناآرامی هایی که در کشور پدید آمده بود اذعان داشتند؛  حوادث تبریز و اصفهان به نظر نمی رسد که اهمیت چندانی داشته باشد، چون اینها بهایی است که باید برای برقراری دموکراسی در کشور پرداخت شود.
✓ تعجب من بیشتر این بود که چطور شاه پس از ۳۷ سال سلطنت، هنوز به خطر چاپلوس ها و تملق گو ها واقف نشده است؟
✓ باور نکردنی است!  شاه آنقدر از واقعیت ها فاصله گرفته که معتقدم اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، در آینده او با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد.
✓ از این مسأله رنج می بردم که چرا کسی جرأت ندارد به شاه بگوید که؛ هرگز نخواهی توانست در عین حال هم ژنرال فرانکو باشی و هم خوان کارلوس.
✓ در سفر به ایران هر جا رفتم و با هر کس اعم از آشنا یا بیگانه صحبت کردم، همه به نحوی از اوضاع مملکت گله داشتند.
✓ هر قدمی که توسط شاه و دولتش برداشته شد، نتیجه عکس داد و اصولاً وضع به صورتی درآمد که گویی شاه و اعضای دولت او از خود اراده ای ندارند و جریان حوادث آنها را به سمتی که می خواهد، حرکت می دهد.
✓ سالها حکومت دیکتاتوری شاه اصولاً شهامت هرگونه انتقاد و مخالفت را از مردم سلب کرده بود و این مسئله تا بدان جا گستردگی داشت که هم دستانش، و حتی عوامل ساواک نیز از ترس رنجش شاه فقط گزارش های خوش آب و رنگ به دستش می دادند.
✓ در چنین اوضاعی، جوانان مملکت درون یک جامعه مصرف زده که هیچ نوع معیار ارزشی به آنها عرضه نمی کرد،سر در گم مانده بودند، فسادی همه جانبه در کشور رواج داشت و مبارزه با فساد هم از مقالات روزنامه ها و بعضی سخنرانی های دلخوش کننده فراتر نمی رفت.
✓ اگر شاه با حقایق روبرو می شد و به توصیه بعضی مشاورانش بهای بیشتری می داد به خوبی قادر بود با دست زدن به سه اقدام اساسی بهبود چشمگیری در اوضاع پدید آورد:
اول: اقدام به مبارزه علنی با فساد کند و در بدو امر نیز برای این مبارزه به سراغ خانواده خود برود.
دوم: آزادی بیان را تضمین کند و به انحلال حزب رستاخیز که فقدان پایگاه مردمی آن کاملاً آشکار بود مبادرت نماید.
سوم: با برخی مخالفین(رهبران معتدل مذهبی و میانه رو) وارد گفتگو شود.
✓ به نظر من در چنان وضعیتی تنها راه نجات شاه در این بود که دست از غرور و نخوت بردارد، فروتنی پیشه کند و برای انتقاد از اعمال و رفتارهای گذشته خود پیش قدم شود، او اگر می توانست در انظار عمومی به خطاهای خود اعتراف کند، انگیزه هایش را برملا سازد، وزرای کابینه ها را از چهره های مردمی برگزیند و خود را از محاصره چاپلوسان و مفت خورها و دزدان و احمق ها نجات دهد، مسلماً قادر خواهد بود همچنان در مقام خود باقی بماند، ولی سرسختی و غرور بیش از حد شاه هرگز به او اجازه نداد چنین کند.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/169194