امروز: جمعه 31 فروردين 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 23 مهر 1401 - 10:24
اختصاصی/ مسئول انجمن نابینایان دشتستان در گفتگو با اتحادخبر:

اتحادخبر-زینب رنج کش: به مناسبت 23 مهر روز جهانی عصای سفید و نابینایان با مسئول انجمن نابینایان دشتستان به گفتگو نشستیم، او از سختی های دوران کودکی خود پس از عارضه اختلال چشمی اش، برایمان گفت تا رسیدن به اهدافش، او از رنج خود گنجی ساخت تا به ما بفهماند هیچ اختلال جسمی مانع رسیدن به قله پرتاب نیست. با ما همراه باشید برای خواندن این گفتگوی خواندنی...

اتحادخبر-زینب رنج کش: به مناسبت 23 مهر روز جهانی عصای سفید و نابینایان با مسئول انجمن نابینایان دشتستان به گفتگو نشستیم، او از سختی های دوران کودکی خود پس از عارضه اختلال چشمی اش، برایمان گفت تا رسیدن به اهدافش، او از رنج خود گنجی ساخت تا به ما بفهماند هیچ اختلال جسمی مانع رسیدن به قله پرتاب نیست. با ما همراه باشید برای خواندن این گفتگوی خواندنی...

 

لطفا خود را معرفی کنید.
-فاطمه کاووسی هستم 31 ساله با نام نیک هستی کاووسی مشاور خانواده فوق لیسانس مشاوره خانواده از دانشگاه استهبان استان فارس و متولد وحدتیه، بنده اکنون مسئول انجمن نابینایان و بنیان گذار بخش نابینایان تحت نظر بهزیستی و کتابخانه عمومی شهرستان دشتستان هستم.
از کی متوجه شدید کم بینا هستید؟
-من از سه یا چهارسالگی متوجه شدم.
این عارضه ارثی بود یا طی حادثه ای اتفاق افتاد؟
-خیر ارثی نبود، در آن سالها طبق گفته خانواده و آنچه به یاد دارم براثر یک بیماری که همراه با تب بود در نهایت منجر به کم بینایی من شد. تا دو ونیم سالگی کاملا بینایی سالمی داشتم.
در آن زمان متوجه تفاوت خود و بقیه بچه ها در آن سن شدید؟
-بله کاملا، خوب به خاطر دارم آدم های اطرافم بخاطر این مسئله، (اطرافیان منظورم همسایه و اقوام است) فرزندانشان با من بازی نمی کردند چون این مشکل را داشتم. این را من به خوبی احساس می کردم، متوجه می شدم و ذره ذره نابود می شدم.
بعد از آن اتفاق و بیماری برای درمان اقدام کردید؟
-بله بسیار زیاد در این بین دو جراحی با موفقیت بسیار خوبی داشتم چون من قبل از عمل خیلی کم بینایی داشتم اما بعد از عمل وضعیتم بسیار بهتر شد و الان تنها مشکلم خواندن و نوشتن است و کمی اذیت می شوم.
دغدغه یک فرد نابینا اکنون چیست؟
-نداشتن امکانات، کمبود منابع و کتاب بینایی و کتاب های صوتی، مهمترین چیز پذیرش ما توسط بقیه به عنوان یک فرد سالم است، چون بینایی و عدم آن نمیتواند مانع این باشد که تحصیل کنیم، مانع پیشرفت نیست. در اصل دغدغه امروزمان توجهی است که به یک فرد بینا می شود و توجهی که به فرد نابینا نمی شود. اگر از نوع ارتباط هم بخواهم بگویم زمین تا آسمان تفاوت دارند اما نسبت به گذشته خیلی وضعیت بهتر است و این ها همه برداشت من از رفتار افراد در جامعه است نه چیزی که بقیه بگویند یا علما واساتید بگویند الان فقط درمورد عقاید و نظر های خودم می گویم.
من به عنوان کسی که اختیاری در تولدم و نوع سلامتم نداشته ام هیچ تقصیری ندارم که مورد خشم و یا ابراز انزجار یا بی تفاوتی یا حتی گاهی بی محلی اطرافیان قرار بگیرم. همانطور که اول حرف هایم به شما گفتم در آن دوران کودکی بخاطر رفتار اطرافیان احساس می کردم و گمان می کردم من مقصرم، من باعث شدم اختلال بینایی در من به وجود بیاید و حتی گاها خانواده ام را مقصر می دانستم، این مرا آزار می داد که چرا من با بقیه فرق دارم. حس می کردم انسان هایی که اختلال بینایی ندارند آدم های بسیار شادی هستند اما وقتی به عنوان یک روان شناس در جامعه فعالیتم را آغاز کردم، متوجه شدم حال خوب هیچ ارتباطی با جسم من ندارد تاثیر دارد نه اینکه اصلا هیچ اثری نداشته باشد خصوصا در بحث اعتماد بنفس، ولی حال خوب چیزیست که در درون یک فرد ممکن است رخ داده و به وجود بیاید.
آیا توانستید با این عارضه کنار بیایید؟
- بله، من تا سن 10 سالگی تفاوت ها را زیاد متوجه نشدم. از پیش دبستانی تا 10 سالگی یعنی کلاس پنجم در مدرسه استثنایی درس خواندم و از پنجم به بعد در مدرسه عادی درس خواندم و از آن روز ها بود که تفاوتم با بقیه را درک کردم، آنقدر این درد برایم عمیق بود که باورتان نمی شود تازه می فهمیدم چقدر تفاوت وجود دارد و این ذره ذره آبم می کرد. متوجه تفاوتم با کسی که دچار اختلال در بینایی نیست و خودم که این اختلال را دارم شدم به طور مثال یک تفاوت  در ارتباط گرفتن با اطرافیانمان بود، شاید آن ها از ما بهتر می توانستند ارتباط برقرار کنند. آن ها بهتر از من می توانستند دوست پیدا کنند و این که همیشه حتی چون کتابم هم با آنها تفاوت داشت، نگاه آزار دهنده شان را داشتند. وقتی وارد مدارس عادی شدم بعضی از مدیران من را فردی عادی و درس خوان نمی دیدند، گمان نمی کردند بتوانم جایگاهم را در اجتماع پیدا کنم. حتی بعضی از آنها در مقطع راهنمایی از پذیرش من سرباز می زدند، چون با نوع اختلال من آشنایی نداشتند و این از سر نا آگاهی بود نه از سر بدجنسی. اوایل  فکر می کردم بدجنس اند و نمیخواهند من در مدرسه شان باشم اما بعدها متوجه شدم که نه نگرانند که اگر من این دانش آموز دارای اختلال را ثبت نام کنم چه اتفاقی برایش می افتد؟
در مدرسه استثنایی خط بریل می خواندم و در مدرسه عادی باید خواندن و نوشتن را چون خودشان انجام میدادم و این برایم هم تعجب آور بود و هیجان انگیز  و هم ناامید کننده و نگران بودم. من همیشه ته کلاس می نشستم، یکی از هم کلاسی هایم که بسیار درس خوان هم بود جلو می نشست، برای یک ماه اول در ذهنم این بود وقتی برای پرسش و پاسخ می رفت، او می تواند من چرا نتوانم؟  او را برای خودم تبدیل کردم به اهرم فشار هم الگو هم عامل تحریک کننده، می گفتم مگه این با من چقدر تفاوت داره؟ نهایت در بینایی قوی تره. از رنج خودم گنج ساختم آنقدر تلاش کردم تا شدم رتبه دوم کلاس.
خاطره ای دارید که بخاطر اختلال در بینایی تان باعث آزردگیتان شده باشد؟
- بله، من دوران راهنمایی را به خاطر دارم یک روز صبح خیلی زیاد عجله داشتم تا به مدرسه برسم، وقتی وارد کلاس شدم و سر جایم نشستم دیدم همه به شدت شروع کردند به خندیدن اولش متوجه نشدم چه شده ولی بعد که توجه کردم از وقتی وارد کلاس شده ام آنها خندیدند من کم بینا بودم نابینا نبودم که کامل نبینم چه شده و متوجه شدم به من می خندند، بعد گفتم خب خدایا چی شده؟ یکی از بچه ها به من اشاره کرد و خندید ها ها ها مقنعه اش وارونس! در اون لحظه قلبم پر از درد شد به او گفتم جای خندیدن می گفتی مقنعه ات وارونه است این اتفاق حتی ممکن است برای یک آدم بدون اختلال بینایی هم رخ دهد آیا او را هم مسخره می کردید؟ خیلی در درونم دچار ناراحتی و سر خوردگی و هر چه را فکر کنید شدم.
بهترین خاطره تان راهم برایمان بگویید.
- جذاب ترین خاطره ای که در طول عمرم داشتم آشنا شدن با استاد ابوالقاسم صیادی بود، وی روان شناس هستند. من سال های سال در ذهنم  می چرخید چرا من این طوری هستم و باید من دچار این اختلال شوم؟ من که هستم و قرار است چه شوم؟ استاد ابوالقاسم صیادی جواب تمام سوالات در ذهنم را به من داد. به خاطر دارم پس از فارغ التحصیلی دانشجو ها دور هم جمع می شدیم و برای هم تدریس می کردیم آن روزها شاغل نبودیم و از این راه حداقل دانشمان را حفظ می کردیم. آن روز را به خوبی و روشنی به خاطر دارم که آخرین روزی بود که دور هم جمع شده بودیم یکی از اساتید گفت کاووسی سوالی نداری؟ امروز آخرین روزی است که می توانیم هم دیگر را ببینیم؟
گفتم: استاد، سوال دارم اما سوالاتی که دیگه شما نمی توانید جوابش را بدهید. اما پاسخ همان سوالات معنوی را استاد صیادی به من داد. که من چرا اومدم به این دنیا، هدف خلقتم چیه و به کجا قراره برم و اولین پوستری که از من به عنوان یک روان شناس در فضای مجازی پخش شد و به کلاس هایم آمدند از خودشناسی بود تا خدا شناسی. یعنی اول باید خودت رو بشناسی بعد خدای خودت رو.
لطفا در مورد نحوه کارتان در کتابخانه شهید بهشتی برایمان بگویید.
- من مسئول انجمن نابینایان هستم و دغدغه اصلیم برگزار کردن خدمات آموزشی در هر زمینه از فن بیان گرفته تا مهارت ارتباطی که برای نابینایان آموزش داده می شود تا فرد عادی. در آن زمان می گفتم چون خودم در خواندن و نوشتن دچار مشکل شدم باید کاری انجام بدم که یک اثر مثبت در آدم ها بگذارد  و آمدم کتاب های بینایی را به صورت صوت در آوردم، برای این کار مجوز گرفتم ابتدا کتاب های بریل را از هر کجا که امکان داشت تهیه کردم. به این فکر کردم که بچه های ما نیاز به انگیره و روحیه دارند و در آنجا بود که فکر کردم بهتر است کلاس های روان شناسی برگزار کنم و کلاس ها را شروع کردم ابتدا برای افراد نابینا بود اما اکنون فرقی نمی کند هم نابینا و هم بینا می توانند در کلاس هایمان شرکت کنند و در این مسیر استاد صیادی بسیار به من کمک کرد. من دیدگاهم به عنوان یک روان شناس کم بینا این است هیچ تفاوتی بین یک فرد دارای اختلال و فرد بدون اختلال نیست. شاید با یک فرد دارای معلولیت ذهنی باید با احتیاط بیشتر رفتار کرد اما با یک فرد دارای اختلال بینایی نیاز به این چیزها نیست. چون به هر حال از نظر ذهنی مشکلی ندارد و باعث شد بفهمم که هیچ تفاوتی بین انسان ها نیست. فقط تنها تفاوت این بود در دوران مدرسه که اگر آنها کتاب خودشان را داشتند من هم کتاب خودم را داشتم و از همان جا دغدغه ام برای بقیه نابینایان ‌شروع شد.
از فعالیت خود در بهزیستی بگویید، همکاریتان را از  چه زمانی شروع کردید؟
- من از سال 1387 با بهزیستی همکاری داشتم، پس از آن هم از سال 1393 نیز انجمن بخش نابینایان را تشکیل دادیم و بعد از تشکیل این انجمن موفق به راه اندازی بخش ناشنوایان در کتابخانه شهید بهشتی شدیم.
 
در مورد استودیو ای که ساخته اید برایمان بگویید.
- با ساخت استودیو می خواستم بچه های نابینای دیگر مثل من دغدغه خواندن و نوشتن نداشته باشند. ما در استودیو کتاب های صوتی تولید می کنیم، مثل کتابهای آموزشی و رمان و هر آنچه که از دستمان بر بیاید. ما پوستر زدیم و گوینده جذب کردیم و من میخواهم از این جا تشکر کنم از تمام کسانی که برای به اینجا رسیدنم به من پرو بال دادند.
در ساخت استودیو از چه کسی کمک گرفتید؟
- از فرمانداری، شورای سابق و سیده خدیجه حسینی، شهرداری، نهاد کتابخانه های عمومی و بنیان گذار اصلی نیز خود کتابخانه بود که حمایت کرد و من میخواهم صمیمانه از رییس سابق این کتابخانه مجتبی مجری فر تشکر کنم  و از رییس وقت اینجا هم کمال تشکر را دارم.
 
فعالیت هایتان در مجازی چگونه بود؟
- در این مدت که کرونا همه گیر شد ما دیگر توان برگزاری کلاس نداشتیم. می آمدیم در واتساپ و اسکای روم کلاس های روان شناسی، معرفی کتاب، نشست های کتابخوان و کلاس های دیگر برگزار می کردیم.
چند نفردر کلاس هایتان شرکت می کردند؟
- حدودا صد و خورده ای عضو داریم و ممکن است در هر جلسه 10 یا 20 یا شاید 60 - 70 نفر شرکت کنند که البته به نوع کلاس بستگی دارد و نیاز مخاطب.
از کتابخانه تان بگویید.
- یک از اصلی ترین  دغدغه هایم توی این کتابخانه اینه که اگر حتی یک روز خودمم نباشم  حداقل فضا و جایی باشد که اگر بچه های ما دلشان گرفت بیایند و اینجا آرام شوند. تمام کتاب ها در کتابخانه شهید بهشتی بخش نابینایان تماما با خط بریل است و بسیار برای جمع آوری آن ها تلاش کرده ایم.
 
آیا خط بریل در هرکشور متفاوت است؟
 - خط بریل یک خط بین المللی است اما زبان ها متفاوت است و شیوه نوشتاری متفاوت است وگرنه خود خط بریل را در همه جهان استفاده می کنند اما به زبان های مختلف.
تا کنون مسابقه ای هم برای بچه های نابینا یا کم بینا تدارک دیده شده که در آن شرکت کنند؟
- بچه های ما در حوزه قرآن، نشست کتابخوان و مهارت های زندگی خیلی فعالند اگر بیشترین را بخواهم بگویم درحوزه قرآن و ورزش بیشتر فعالیت می کنند و حتی مدال آور هم بودند. خود من هم در دوران نوجوانی فعالیت در سطح کشوری داشتم که منجر به مدال آوری در زمینه ورزش دو  بود که توانستم دو مدال برنز کسب کنم.
شاید برای مخاطبین ما سوال پیش بیاید چطور متوجه می شوید که چه کسی باشما تماس گرفته؟
- دو برنامه مخصوص نابینایان در گوشیمان نصب است که به جای زنگ تماس شماره شخص مورد نظر را می خواند و ما اینطور متوجه می شویم چه کسی تماس گرفته است.
بخش نابینایان اینجا چند عضو دارد؟
- صد و خورده ای عضو دارد. حتی افراد بینا، اما ممکن است پراکنده بیایند اینجا، که همه این ها در کلاس های روان شناسی، قالی بافی، آموزش خط بریل، نشست کتابخوان شرکت می کنند. در این کلاس ها نابینا هست و هم کم بینا ولی بیشتر کم بینا.
در حرف هایتان گفتید افراد بدون اختلال بینایی هم در کلاس هایتان شرکت می کنند در مورد آن بگویید.
- بله بیشتر در کلاس های روان شناسی ما شرکت می کنند و من هیچگاه کلاس ها را تفکیک نکردم، منظورم این است که می خواستم با این کار نشان دهم هیچ فرقی بین یک انسان سالم از نظر بینایی و شخصی که از اختلال بینایی رنج می برد نیست. هر کس به هر جا که دوست دارد می تواند برسد هر کجا که دوست دارد بنشیند و هر کجا بخواهد اعتراض کند یا هر چه که فکرش را کنید پس تفاوتی بین شما و شما و شما نیست.
سخن آخر:
- بزرگترین راز جهان هستی، این است که  پیدا کنیم برای چه چیزی به دنیا آمده ایم؟ مادرم منو به زور فرستاد رشته روان شناسی در حالیکه خودم رشته دیگری رو دوست داشتم، امروز به خودم افتخار می کنم چون من خودم رو پیدا کردم و هدفم رو می دونم. و در آخر از پدر و مادرم که بسیار برای بهبود زندگیم تلاش کردند سپاسگزارم و همینطور از دکتر مهدی جمالی و  دکترهای دیگری که در بهبود جسمم بسیاری یاری گرم بودند و تشکر از سارا حسین زاده، زهرا حیدری و اطهر قادری که بسیار مرا در تنگنای زندگی یاری رساندند و تشکر می کنم از محمد حسین خلیجی که به برپایی انجمن نابینایان به ما کمک کردند.

 





کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • 🎥ویدیو/طبیعت بکر و زیبای روستای خیرک دشتستان
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • نشست هماهنگی برگزاری آئین شب شعر ویژه نکوداشت شهید محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • پیشرفت ۶۳ درصدی قطعه اول بزرگ‌راه دالکی به کنارتخته
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • در بین رفقایم به تعصب دشتستانی مشهورم/ خودم را مسلمان تکنوکرات می دانم
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • دکتر مهدی یوسفی در یک نگاه
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • آئین استقبال از مسافرین و مهمانان نوروزی در شهر دالکی / تصاویر
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 3 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: اسماعیل حدود 5 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 5 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...
  • .: یونس حدود 6 روز قبل گفت: سلام و درود به ...
  • .: قاسم حدود 8 روز قبل گفت: خوبه لااقل یک نفر ...
  • .: تنگستان حدود 9 روز قبل گفت: چرا چنین مطالب سراسر ...
  • .: حسن جانباز حدود 10 روز قبل گفت: اصلا سفره ای نیست ...
  • .: محمد قاسمی حدود 12 روز قبل گفت: درود وسپاس بی کران ...
  • .: محمد حدود 13 روز قبل گفت: استاد احتمالا مقاوله به ...
  • .: محبی حدود 13 روز قبل گفت: فعلا که یک هیچ ...