امروز: شنبه 01 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 08 تير 1401 - 10:00
اختصاصی اتحاد خبر/ سرویس ادبیات حماسی

اتحادخبر-مهدی بردبار: جُستاری از ابوالفضلِ خطیبی با عنوان [باز هم درباره ی «میازار موری...»] که به اقربِ احتمال ها تازه منتشر شده است گفتاری ست در بابِ بیتِ مشهوری از شاهنامه: «میازار موری که دانه کش [روزی کش] ست / که او نیز جان دارد و جان خَوش ست». وی در این گفتار همچون گذشته لتِ نخستِ این بیت را مورد کنکاش قرار داده و نتیجه گرفته است که...

باز هم درباره ی «میازار موری...»!

مهدی بردبار:

چکیده

جُستاری از ابوالفضلِ خطیبی با عنوان [باز هم درباره ی «میازار موری...»] که به اقربِ احتمال ها تازه منتشر شده است گفتاری ست در بابِ بیتِ مشهوری از شاهنامه: «میازار موری که دانه کش [روزی کش] ست / که او نیز جان دارد و جان خَوش ست». وی در این گفتار همچون گذشته لتِ نخستِ این بیت را مورد کنکاش قرار داده و نتیجه گرفته است که عبارتِ «میازار موری» در آن برافزوده و افواهی ست و چنان که جلالِ خالقی مطلق در پیرایشِ نخست و دومِ خود دست به ویرایشِ آن زده باید «مکش مورکی» را اصیل دانست. نگارنده چون این گفتار را از دیده گذراند بر آن شد که نادرستی های سخنانِ خطیبی را بیان کرده و نشان دهد که همچنان همان عبارتِ «میازار موری» در لتِ نخستِ بیتِ مشهورِ یاد شده اصیل است و باید به متن اصلی شاهنامه باز گردد.

متن

ما نخست مهمترین گفتارهای خطیبی در جُستارِ یاد شده فهرست وار بیان کرده سپس به واکاوی آن خواهیم پرداخت. وی پس از آن که اشاره ای به یادداشتی که چند سالِ پیش درباره ی صورت درست ِ بیت معروف «میازار موری...» کرده و این بار خواسته اصلاح کوچکی در آن به عمل بیاورد چنین آورده است:
۱- خالقی در تصحیحِ این بیت به درستی ضبطِ کهن ترین نسخه (فلورانس ۶۱۴ق) را به صورتِ زیر در متن نهاده است:


مکش مورکی را که روزی کَش است
که او نیز جان دارد و جان خَوش است


۲- چون نسخه ها سخت با یکدیگر اختلاف دارند برای به نتیجه ی مشخصی رسیدن، این اختلاف ها را به دو صورت محدود می کنیم: ضبطِ نسخه ی فلورانس که نسخه ی مهمِ لندن ۸۹۱ (ل ۲) نیز آن را تایید می کند و دو نسخه ی لنینگراد ۷۳۳ (لن) و پاریس ۸۴۴ (پ) در عبارتِ «مکش مورکی» اشتراک دارند و مصراعِ دوم را غیر از (ف و ل ۲) ، دو نسخه ی قدیمی استانبول ۷۳۱ (س) و قاهره ۷۴۱ (ق) نیز تایید می کنند.
۳-  نکته ی مهم این است که در متنِ چاپی کتابِ کهن فرائد السلوک (تالیف: ۶۱۰ق) که بر پایه ی نسخه ی مورخ ۶۸۶ ایاصوفیه تصحیح شده مصراعِ یکم با ضبطِ بوستان و مصراعِ دوم مطابق است با ضبطِ کهن ترین نسخه ی شاهنامه:


میازار موری که دانه کَش است
که او نیز جان دارد و جان خَوش است


۴- خطیبی در یادداشت نخستین خود نوشته است که ضبطِ بوستان با داستانِ شبلی که سعدی در اینجا نقل می کند کاملا متناسب است. شبلی در انبانِ گندم خود مورچه می بیند و مروت نمی بیند که او از مأوایِ خود دور شود و تنگدل گردد.«سعدی این صورت را در نسخه ای از شاهنامه به خاطر داشته و یا بیتِ فردوسی را متناسب با حکایت خود تغیر داده است» که اینک بر اساسِ ضبطِ فرائد السلوک فرض دومِ نگارنده بهتر است نادیده انگاریم زیرا بوستان در ۶۵۵ سروده شده و تاریخِ کهن ترین نسخه ی فرائد السلوک گویا ۶۴۱ و ۱۴ سال پیش از سرایشِ بوستان بوده است. پس صورتِ مصراعِ یکم در بوستان، حاصلِ تصرّفِ سعدی نیست. سعدی یا آن را در شاهنامه ای از نسلِ «میازار موری» دیده یا به صورتِ شفاهی شنیده است. درست است که بر پایه ی تاریخِ ۶۴۱ برای کهن ترین نسخه فرائد السلوک، باید سعدی را از تصرّف در بیت مبرا دانست، ولی به اصالتِ صورتِ ضبط شده ی بیت در بوستان، نمی توان حکم کرد؛ چه، آشکار است که تاریخِ کهن ترین نسخه فرائد، یعنی ۶۴۱ جدیدتر از تاریخِ کهن ترین نسخه ی شاهنامه یعنی، ۶۱۴ است. به همان اندازه که صورتِ منقول در بوستان با ضبطِ «میازار موری» با داستانِ شبلی کاملاً تناسب دارد، صورتِ «مکش مورکی» با داستانِ ایرج در شاهنامه متناسب است. چه، گذشته از این بیت در بیت هایِ پیش از آن نیز تماماً سخن از کُشتن و جان ستانی است نه آزردنِ رمانتیک، مثلِ از دست رفتنِ موطنِ مورچه! باری (...) همچنان باید صورتِ مضبوط در کهن ترین نسخه را اصیل انگاشت؛ به ویژه آنکه نسخه ی مهم لندن ۸۹۱ نیز آن را همراهی می کند و استاد خالقی به رغمِ آگاهی از همخوانی فرائد و بوستان باز هم در چاپِ دوم شاهنامه (انتشارات سخن) هوشمندانه تغییری در بیت نداده اند.


۵- در هر صورت طبق قاعده ی تصحیحِ متن، ضبطِ نسخه ی فلورانس «مکش مورکی» (...) که با بیت های پس و پیشِ این بیت در شاهنامه، همخوانی شگفتی دارد، به درستی در متنِ مصحَّحِ استاد خالقی مطلق جای گرفته است.
۶- خطیبی در پایان سه نکته را یادآور شده و پرونده را برای بحث و پژوهش های بیشتر همچنان باز نگه داشته است: نخست: بیت ما قبل بیت یاد شده چنین است:


مکش مر مرا که ت سرانجامِ کار
بپیچاند از خون من کردگار


گاهی پیش می آید که بیتِ مورد بحث که با «مکش مورکی» آغاز می شود درست در زیرِ بیتِ بالا «مکش مر...» جای می گیرد. مثلاً در نسخه ی فلورانس (ص ۳۹، سطر ۱۱ و ۱۲) دقیقاً همین اتفاق افتاده است. آیا می توان فرض کرد که این بیت، با «میازار موری» آغاز می شده و یکی از کاتبان قدیمی، هنگامِ کتابتِ بیتِ موردِ بحث چشمش به خطا به بالایِ بیتِ آن می افتد و به جایِ «میازار مور» می نویسد: «مکش مر...» و هنگامی که متوجه ی خطای خود می شود، بقیه ی مصراع را درست از رویِ مصراعِ پایینی به سامان می آورد؛ «مر» را به سادگی به «مو» تبدیل می کند و می نویسد: «مکش مورکی را...». خطیبی می فزاید که هنگام تصحیح شاهنامه با مواردی از این قبیل آشنا شده است که در آن ها سستی مصراع، به تصرّفِ کاتب گواهی می داد، ولی در اینجا نشانه ای از نااستواری مصراع دیده نمی شود و باید فرض کرد که شاعر خود دو مصرعِ یاد شده را با «مکش» آغازیده است و نمونه هایِ این کاررفت، یعنی تکرارِ فعل یا واژه ای در آغازِ دو بیت نزدیک به هم اندک نیست.


دوم: صورت بوستان و بیشتر نسخه های شاهنامه، یعنی «میازار موری که دانه کش است» با داستانِ شبلی در بوستان همخوانی شگفتی دارد: آزردنِ مورچه ای که شبلی از موطنِ خود دور می کند و نه کُشتنِ او و دانه های گندم در انبانِ شبلی و نه مفهومِ کلّیِ «روزی» و «دانه کش» بودنِ مور و نه «روزی کش» و از آن سو، صورتِ موجود در کهن ترین نسخه ی شاهنامه با داستانِ کُشته شدنِ ایرج همخوانی شگفتی دارد. بنابراین، دشوار بتوان پذیرفت که این همخوانی ها از سرِ تصادف بوده اند.


سوم: پیکره ی گروه فرهنگ نویسی به ما می گوید، ترکیبِ «روزی کش» گویا در هیچ متنِ دیگری به کار نرفته و ظاهراً از ترکیب سازی های شاعر است. عبارتِ قالبی «مورِ دانه کَش» چند بار در اوستا به صورتِ [maoiri-dano.karasa] به کار رفته است. به سبب کاربردِ دیرپایِ این قالب، قائم مقامی آن را بر «روزی کش» ترجیح می دهد، اما در تصحیحِ متن، دشوار می توان ضبطِ دشوارتر و ناآشناترِ نسخه ی اساس و پیروانِ آن را فدایِ کاربردِ دیرپایِ یک عبارت کرد.
نگارنده در اینجا برای کمتر صرف شدنِ هزینه ی وقت برخی موارد را که در مقاله ای از دکتر سیاوش جعفری (بررسی بیت هایی از شاه نامه در ویرایش جلال خالقی مطلق) در دسترس دارد در لابلایِ نوشته ی خود هر جا که نیاز باشد خواهد آورد.
نخستین یادآوری که بایسته است در خصوص نوشتارِ خطیبی متذکر شد این واقعیت است که همیشه ضبطِ کهن ترین نسخه [فلورانس۶۱۴ق] یا هر اقدمِ نُسَخِ دیگری برای اثباتِ اصالتِ بیت ها ، ترکیب ها ، عبارت ها و واژگان درست نیست چه این که خالقی مطلق صدها بیت از کهن ترین نسخه یعنی فلورانس ۶۱۴ق را به درستی برافزوده تشخیص داده است و آن ها را به حاشیه رانده و وارد متن اصلی نکرده است. وی در یادداشت آغازِ ویرایش دفتر پنجم شاهنامه ی خود می نویسد: «ما همچنان که در نیمه ی نخستِ شاهنامه همیشه ضبطِ اقدم را اصح نگرفته ایم، در نیمه ی دوم شاهنامه نیز از این روشِ خود که نکاتِ اصلی آن را در پیشگفتارِ دفترِ یکم آورده ایم، بیرون نرفته ایم.» بنابراین این که عبارتِ «مکش مورکی» در بیتِ یاد شده در ضبطِ فلورانس ۶۱۴ق آمده است به تنهایی دلیلی بر اثباتِ اصالت آن نیست.


و اما آن دستنویسی که خطیبی زیاد روی آن مانور داده که برای ضبطِ فلورانس ۶۱۴ق درباره ی «مکش مورکی» پشتوانه ی معتبری یافته باشد دستنویسی ست موسوم به نسخه ی بریتانیا [لندن]‌ مورخ ۸۹۱ق مشهور به (ل ۲). خالقی مطلق که دستنویس ها را در یادداشت های شاهنامه تفکیک کرده و میزانِ اعتبارِ آن ها را شرح داده درباره ی دستنویسِ یاد شده چنین می نگارد: «اساسِ این دستنویس یک دستنویسِ معتبر بوده که متاسفانه در کتابتِ فعلی آسیب دیده است (...) در میانِ دستنویس های شاهنامه کمتر دستنویسی را می توان یافت که کاتب تا این اندازه دچارِ سهوِ قلم شده باشد. ولی خوشبختانه بیشترِ سهوِ قلم های کاتب لغزش های بی اهمیت است و کمتر مانع شناختِ ریختِ اصلی می گردد.» برای نمونه:


همی پروریدت به بر بر به ناز (ل ۲: نیاز)
خروشید و (ل ۲: چو خورشید) برجست لرزان ز جای
همی از دهانش (ل ۲: اژدهاش) آتش آمد برون


چنان که خالقی مطلق در زیرِ این نوستار اشاره می کند اعتبار این دستنویس برای این است که بسیاری نویسش های کهن را دارد و دستنویس فلورانس را در موارد بسیاری پشتی می دهد.»


این درست است که دستنویس یاد شده یکی از معتبرترین دستنویس های شناخته شده ی شاهنامه است لیکن از سویی تنها دستنویسی ست که کاتبِ آن تا این پایه دچارِ سهو قلم شده است بنابراین می توان به خوبی نتیجه گرفت که این مطلب به خوبی درباره ی عبارت «مکش مورکی» در بیت مشهورِ یاد شده نیز صادق است. دکتر جعفری در مقاله ی پیش گفته در این خصوص چنین آورده است: «با توجه به اصلِ ضبطِ دشوارتر برتر است و دشوارتر بودنِ ضبطِ [مورک] در قیاس با [مور] ممکن است این پرسش پیش آید که چرا در این مورد گشتگی در مسیرِ آسان سازی نبوده است؟ در پاسخ باید گفت که افزون بر این که اصلِ یاد شده همیشه صادق نیست و استثناهایی دارد (نک. خالقی مطلق، ۱۳۶۹: ص ۳۷) کسانی که با دستنویس های کهن سر و کار دارند می دانند که فراوان پیش می آید که کاتبی یک مصراع یا بخشی از یک مصراع را به تکرار و خطا رونویس کند و بعد برای پرهیز از خط خوردگی، همان صورتِ نادرست را با تصرّف در دیگر اجزایِ بیت نگه می دارد. در اینجا هم به عنوانِ یک احتمال، می توان خطایِ دیدِ کاتب را که واژه ی [مکش] را به اشتباه از آغازِ یک سطر بالاتر از این بیت رونویسی کرده، مطرح کرد (مکش مر مرا کت سرانجام کار / بپیچاند از خون من روزگار).» وی می افزاید که بنابراین پیشنهاد می شود که [مکش مورکی] به [میازار موری] تصحیح شود.
و اما شاید مهمترین اشاره ی خطیبی در مورد بیتِ «میازار موری» تناسبِ داستانِ شبلی با ضبطِ بوستان سعدی ست که پیش از این گفته آمد. وی یادآوری کرده که عبارت «مکش مورکی» تناسبِ شگفت انگیزی با داستانِ ایرج در شاهنامه دارد و در آنجا تماماً سخن از کُشتن و جان ستانی است نه آزردنِ رمانتیک، مثلِ از دست رفتنِ موطنِ مورچه!


و اما آن چند بیت در ویرایش خالقی مطلق چنین هستند:
بَه کُرسی به خِشم اندرآورد پای [یعنی تور]
هَمی گفت و بَرجَست هَزمان ز جای
ز ناگه برآمد ز جایِ نِشست
گرفت آن گَران کُرسیِ زر بَه دَست
بَزد بَر سرِ خُسرَوِ تاجدار [یعنی ایرج]
ازو خواست ایرج بَه جان زینهار
نیایدْت هیچ ترس از خدای
نه شرم از پدر پس همینست رای
مکُش مر مرا که ت سَرانجام کار
بَپیچاند از خونِ من کَردَگار
پسندی و همداستانی کنی
که جان داری و جان ستانی کنی
مکُش مورکی را که روزی کَش ست
که او نیز جان دارد و جان خَوش ست
مکن خویشتن را ز مردم کُشان
کزین پس نیابی خود از من نشان
بَسندَه کنم زین جَهان گوشه یی
بَه کوشش فراز آورم توشه یی
بَه خونِ برادر چه بندی کمر
چه سوزی دل پیر گشته پسر
جَهان خواستی یافتی خون مریز
مکن با جهاندار یزدان ستیز
یَکی خنجر از موزه بیرون کَشید
سراپای او چادَر خون کَشید [یعنی تور ایرج را با خنجر کُشت]


نادرستی سخنِ خطیبی آنجاست که وی با گمان برده است که این بیت ها تنها درباره ی کُشتن و جان ستانی ست و هیچ گمان نبرده است که لابه ها و زاری های ایرج به قصد و نیتِ برانگیختنِ ترحّمِ تور بوده است تا وی را از کُشتنِ خود منصرف سازد! فعلِ منفیِ [میازار] در لتِ (میازار موری که دانه کَش ست) در راستای همین برانگیختنِ ترحّم تور است. می دانیم که به موجبِ این که دستنویسی که در اختیارِ بُنداری اصفهانی بوده و وی آن را به عربی برگردان کرده (۶۲۰ق - ۶۲۱ق) ، برگردان وی از دستنویسِ فلورانس (۶۱۴ق) نیز کهن تر است. بیتِ «میازار موری...» به طورِ مشخص در برگردانِ بُنداری نیامده است اما سطری در آن است که راهبر به صورت اصلی بیت یاد شده [میازار موری] می باشد و سخن نگارنده درباره ی برانگیختنِ ترحّمِ تور توسطِ ایرج را برای رهایی از کُشته شدن به خوبی تایید می کند. بُنداری بیت های:


نیایدْت هیچ ترس از خدای
نه شرم از پدر پس همینست رای
مکُش مر مرا که ت سرانجام کار
بَپیچاند از خون من کَردَگار
پَسندی و هَمداستانی کنی
که جان داری و جان ستانی کنی
[میازار موری] مکُش مورکی را که روزی کَش ست [دانه کش ست]
که او نیز جان دارد و جان خَوش ست
مکن خویشتن را ز مردم کُشان
کزین پس نیابی خود از من نشان
بَسندَه کنم زین جهان گوشه یی
بَه کوشش فراز آورم توشه یی
بَه خون برادر چه بندی کمر
چه سوزی دل پیر گشته پسر
جهان خواستی یافتی خون مریز
مکن با جهاندار یزدان ستیز


را در یک سطر چُنین خلاصه کرده است:
برگردان به عربی از بُنداری: «فتضرع الیه بالبکاء، وأجهش لدیه بالعویل، و طلب الأمان.»
برگردان به فارسی از عبدالمحمد آیتی: «[ایرج] گریستن گرفت و پی در پی امان می خواست و زاری می کرد.»
چنان که به خوبی دیده می شود این گریستن و زاری کردن و پی در پی امان خواستن ایرج در ترجمه ی بُنداری تنها برای برانگیختنِ ترحّمِ تور است که وی را نکُشد. بنابراین عبارتِ «میازار موری» که نسبت به «مکش مورکی» بسیار رمانتیک تر است دقیقا متناسب با بیت های پیش و پسِ این بیت است. به همین دلیلِ مهم است که به خوبی می توان نتیجه گرفت که عبارت «میازار موری» در بیت یاد شده در دستنویس بسیار کهنی که بُنداری اصفهانی در دست داشته وجود داشته است و وی به درستی تشخیص داده است که این بیت ها را چگونه باید به گونه ای رمانتیک به عربی برگردان کند. عبارت «میازار موری» را نُه دستنویس معتبر دیگر [س، ق، ق ۲، لی، و، آ، ب، ل ۳، لن ۲]  که مورد استفاده ی خالقی مطلق در پیرایش شاهنامه بوده تایید می کند که اشاره ی بُنداری اصفهانی در برگردانِ خود نیز پشتوانه ی آن هاست.
سعدی هنگامی که بیتِ مشهور [میازار موری که دانه کَش ست] را در بوستان تضمین کرده با توجه به این که شاهنامه را خوانده به اقرب احتمال ها این ضبط را در دستنویسی که در اختیار داشته دیده است. البته این تاثیرهای فردوسی (که برانگیختن ترحّم را القا می کند) تنها به روی سعدی نبوده است بلکه در خصوص بیت یاد شده می توان نمونه هایی آورد که مانند سعدی همین تاثیر را پذیرفته اند. دکتر جعفری در مقاله ی خود در این خصوص به برخی از آن ها ضمن تذکر این مسئله که در کنار عناصر دیگری راهگشای این بیت است اشاره کرده است:
گر تو را خشم و آز بگذارد
بر زمین موری از تو نازارد
[سنایی]
مور را بین در میان گور آن کس دانه کش
کز تکبر زهر می انداخت از لب همچو مار
نباشی از سلوک خویش آگاه
که موری را کنی آزرده در راه
[هر دو از عطار]
جهان عشق را اکنون سلیمان بن داوودی
معاذ الله که آزار یکی موری روا داری
[مولوی]
با آنچه گفته آمد نادرستی سخن خطیبی و البته خالقی مطلق در این خصوص آشکار است و ضبطِ عبارت «میازار موری» در شاهنامه به درستی و آشکارا بر ضبطِ «مکش مورکی» ارجحیّت دارد. مطلبی که عنوان شد خود به تنهایی می تواند همه ی گمانه های دیگرِ خطیبی را تحت الشعاع قرار داده و موجب رنگ باختن آن ها شود.
خطیبی یادآور شده است که با این گونه سهوِ قلم ها هنگام تصحیح شاهنامه آشنا شده است که در آن ها سستی مصراع به تصرّفِ کاتب گواهی می داد ولی در اینجا [مکش مورکی را که روزی کش است] نشانه ای از نااستواری مصراع دیده نمی شود و باید فرض کرد که شاعر خود دو مصرع یاد شده را با [مکش] آغازیده که نمونه های آن در شاهنامه نیز کم نیستند.
در این خصوص باید گفت که واژه ی «مورک» که ضبطی دشوارتر از «مور» است پس ارجحیّت دارد همان گونه که اشاره ی خالقی مطلق را آوردیم در همه ی موارد صادق نیست زیرا در بیت های شاهنامه ویرایش خالقی مطلق گاهی ضبطِ دشوارتر و کهن تر به متن برده نشده است و اتفاقا در نمونه ی مشهورِ زیر پایِ دستنویس های [فلورانس ۶۱۴ق و لندن ۸۹۱ق در میان است:
پی افگندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
خالقی مطلق بر اساس دستنویس های یاده شده به علاوه ی دستنویس [س] عبارتِ «باران نیابد» را در لتِ دوم به متن برده در صورتی که دستنویس های لندن ۶۷۵ق و دارالکتب قاهره ۷۴۱ق عبارت «بارانْش ناید» را دارند که آشکارا هم کهن تر است و هم پیچیده تر و هم البته با زبان و ساختارِ و گفتار فردوسی سازگاری کامل دارد.
  همچنین بر اساس بسامد واژه ها در شاهنامه در هیچ کجای شاهنامه بجز بیت مورد بحث به کار نرفته است. دوم این که «کاف» انتهای این واژه «کاف» تصغیر است و در چنین مواردی چسباندن «کاف» تصغیر به انتهای «مور» که جانوری کوچک است هم بسیار از بلاغت و شیوایی سخن فردوسی به دور است و هم بیت را ضعیف و سست می کند. همچنین «مورک» جانوری جداگانه از «مور» نیست زیرا نگارنده قرینه ای برای آن در شعر هیچ کدام از شاعران کهن و البته در فرهنگ ها ندیده است یا به چشمِ ما نیامده است و همچنین باز در هیچ کجای شاهنامه چنین جانوری را سراغ نداریم. عبارت «دانه کَش یا روزی کَش» به خوبی نشان می دهد که جانور مزبور همان «مور» است که کارش دانه کشی یا روزی کشی ست. این را نیز باید عنوان کرد که اطلاق انواع کاف های دیگر چون کافِ تحبیب به واژه ی «مور» نیز اساسی سست دارد زیرا باز هم در هیچ کجای شاهنامه ، فردوسی انواع کاف ها را با واژه ی «مور» ترکیب نکرده است و همساخته ای با این واژه ندارد. در همه جای شاهنامه واژه ی «مور» آمده است و در بیت یاد شده نیز «میازار موری» صورت اصلی ست.
و اما این که قائم مقامی به دلیل کاربردِ دیرپای ترکیب «دانه کَش» در اوستا بر ترکیب «روزی کَش» ترجیح داده است سخن درستی ست زیرا چنان که اشاره رفت همیشه ضبطِ دشوارتر و ناآشناترْ صورتِ صحیح نیست چنان که هم سعدی و هم عطار که تاثیر این بیت را در اشعارشان دیدیم هر دو دقیقا مانند یازده دستنویس معتبر [زیرا دستنویس های لن و پ نیز دانه کَش دارند با این تفاوت که با «مکش مورکی» آغاز می شوند] مورد استفاده ی خالقی مطلق در ویرایش شاهنامه ترکیبِ «دانه کَش» را پذیرفته اند:
مور را ببین در میان گور آن کس دانه کَش
[عطار]
میازار موری که دانه کَش است
[سعدی]
 بنابراین در مورد ترکیب «دانه کَش و روزی کَش»‌ باید اصل را بر بیشترین دستنویس هایی قرار داد که صورتِ درست «میازار موری» را ضبط کرده اند که همه ی آن ها ترکیب «دانه کَش» دارند و این بسیار دشوار است که پذیرفت این یازده دستنویس و تضمین سعدی و تاثیرپذیری عطار از سرِ تصادف باشد.

نتیجه گیری

چنان که گذشت نگارنده بر اساس دلایل یاد کرده صورتِ درست بیتِ یاد شده را:
«میازار موری که دانه کَش ست
که او نیز جان دارد جان خَوش ست»
 پیشنهاد می کند که باید به جایگاه اصلی خود در متن شاهنامه باز گردد.

سرچشمه ها:

فردوسی، ابوالقاسم، (۱۳۹۳)، شاهنامه دوره ی هشت جلدی ویرایش جلال خالقی مطلق، چاپ پنجم، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی)
خالقی مطلق، جلال، (۱۳۹۳)، یادداشت های شاهنامه، چاپ سوم، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی)
بُنداری اصفهانی، فتح بن علی، (۱۹۷۰م)، الشاهنامه، به تصحیح عبدالوهاب عزام، چاپ یکم، قاهره ۱۳۵۰ قمری، اعید طبعه بالافست، فی طهران
جعفری، سیاوش، مقاله بررسی بیت هایی از شاهنامه در ویرایش جلال خالقی مطلق
خطیبی، ابوالفضل، جُستار باز هم درباره ی «میازار موری...»



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1401/04/13 - 19:41
0
2
بردبار ! باسپاس فراون وآفرین بر پاسخ رسا وسود بخش سرکار! شاهنامه پژوهی نه کاریست خرد! از
روش ومنش اتّحاد جنوب نیز بایست شادمان بود . انوشه روان باشید.
1401/04/11 - 20:44
0
1
درود بر جناب اهل دشتی

تا پیش از کنکاش در کتاب فرائد السلوک که حدود چهل و اندی سال پیش از بوستان سعدی نگارش یافته پژوهندگان بر این باور بودند که بیت یاد شده بدین سبک و سیاق از سعدی ست. اما هنگام کنکاش مسجل شد که این بیت به نامِ فردوسی به همین گونه در کتاب فوق الذکر ثبت شده است و بنابراین سعدی آن بیت را یکی از دستنویس های شاهنامه دیده و بیت را به همان گونه تضمین کرده است. و اما دلیل نیامدنِ ترکیب «جانِ شیرین» در لتِ یاد شده آن است که در اقدمِ نُسَخ یعنی فلورانس ۶۱۴ق و سه دستنویس دیگر [ق ، س ، ل۲] چُنان آمده ه ترکیب یاده شده ضبط نگردیده و چون اقدمِ نُسَخ از این بیت بدونِ ترکیب «جانِ شیرین» پشتیبانی می کند بنابراین بیت به همان ضبطی که خالقی مطلق در پیرایشِ خود آورده درست است. گفتنی ست که در دستنویس های شاهنامه [لن ، ق ۲ ، آ ، ب ، ل۳ ، لن ۲] ترکیب «جانِ شیرین» آمده است که از پشتیبانی هیچ کدام از اقدم نُسَخ ها یعنی [فلورانس ۶۱۴ق ، الشاهنامه ترجمه ی عربی بُنداری اصفهانی ، لندن ۶۷۵ق] برخوردار نیست و بنابراین الحاقی و برافزوده می باشد...

انوشه روان باشید
1401/04/09 - 18:39
0
1
آموزگار ما باور داشت که این بیت مشهور از آن سعدی است : "چه خوش گفت فردوسی پاک زاد/... " راستی را: در بخش دوم ، "که جان دارد و جان شیرین خَش است" دیگر از" جان شرین "خبری نیست؟ چرا؟
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • 🎥ویدیو/طبیعت بکر و زیبای روستای خیرک دشتستان
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • نشست هماهنگی برگزاری آئین شب شعر ویژه نکوداشت شهید محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • پیشرفت ۶۳ درصدی قطعه اول بزرگ‌راه دالکی به کنارتخته
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • در بین رفقایم به تعصب دشتستانی مشهورم/ خودم را مسلمان تکنوکرات می دانم
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • .: افسری حدود 11 ساعت قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 15 ساعت قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 4 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 4 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...
  • .: اسماعیل حدود 6 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 6 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...
  • .: یونس حدود 7 روز قبل گفت: سلام و درود به ...
  • .: قاسم حدود 9 روز قبل گفت: خوبه لااقل یک نفر ...
  • .: تنگستان حدود 10 روز قبل گفت: چرا چنین مطالب سراسر ...
  • .: حسن جانباز حدود 11 روز قبل گفت: اصلا سفره ای نیست ...