- روز سعدی و نکتهای نغز از گلستانش
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریتهای مهمتری در جبهه غزه و لبنان داریم
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
- نقدی بر مجموعه داستان " خینجوشون " اثر مختار فیاض
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
اتحادخبر: معصومه محتشمی:تکِ هوا شکسته بود. آفتاب داشت بی رمق میشد و باد گلمبو خور کن افتاده بود تو کوچهها. ابرها گاهی این پهلو، آن پهلو میشدند و چند قطره باران که میریخت، بوی خاک میپیچید تو مشام و ده.احمد خیره شد به چشمهای منیژه که ناشیانه سرمهشان کشیده بود و موهایش که بوی سرخی میداد و روی فرقش دو جا میشد. پیراهن شال ویل ماشکی تنش بود ...
معصومه محتشمی:
تکِ هوا شکسته بود. آفتاب داشت بی رمق میشد و باد گلمبو خور کن افتاده بود تو کوچهها. ابرها گاهی این پهلو، آن پهلو میشدند و چند قطره باران که میریخت، بوی خاک میپیچید تو مشام و ده.
احمد خیره شد به چشمهای منیژه که ناشیانه سرمهشان کشیده بود و موهایش که بوی سرخی میداد و روی فرقش دو جا میشد. پیراهن شال ویل ماشکی تنش بود و چادری گل مخملی توی دستش گرفته بود.
هیکل نحیف احمد فرو رفته بود توی ویلچر و چشمهایش میخ شده بود روی قرص صورت ماه که لم داده بود گوشۀ آسمان و سیاهی شب را میخورد. منیژه روسریاش را گره زد و چادرش را انداخت روی سرش و بالش را چپاند زیر بغل.
صدای نی انبان همسایه تو گوشها یزله میرفت و همه را میکشاند سمت خودش. حیاط چراغانی بود و نور زرد و قرمزش توی چشمها میرفت و میآمد و خون سیاه گوسفند رو چهارچوب در مرده بود.
هوا پاییز بود و زنها توی اتاق عروس گَل بسته بودند و بیت میخواندند و نفس عروس را گرفته بودند. منیژه ویلچر احمد را گوشهای خلوت پشت به دیوار، تکیه داد و رفت توی زنها.
شانههای نیانبانزن چپ و راست و صورتش پُر و خالی میشد و آهنگ بندریاش قبله و کهباد خشم را سینه کرده آورده بود سمت خودش.
دعوت شده و نشده یکی بودند. دستهای زمخت تنبک زن بالا و پایین میرفت و سرش توی هوا بود و میچرخید و چشمهاش سیاه و سفید میشد.
مردی تکههای خرد شدۀ سانچۀ یخی را میانداخت تو لیوانهای استیل و شربت ویمتو میریخت روی آن. بوی برنج و قیمه تهِ حیاط را شلوغ کرده بود. جوانی، سینی به دست آمد سمت احمد: «خوش اومدی!»
احمد لیوان خنک شربت را گرفت و قبل از آن که حرفی بزند؛ جوان رفته بود و بچهها دورهاش کرده بودند.
چند نفر وسط گود، بندری میرفتند. شانههایشان میلرزید و دست و پاشان جفتک میانداخت و چشمهایشان کلاپیسه میشد و سر و چانهشان سقف آسمان بود. احمد توی خودش بود و با گذشتهاش ور میرفت.
صاحب خانه آمد سمتش و ویلچرش را راند سمت جمعیت و راه را برایش باز کرد. نگاه احمد تو دست و پای رقاصها میچرخید که ناگهان میخکوب شد: «خودشه، خود بی همه چیزشه!».
مرد، پا برداشت. کمرش را خم و راست کرد و ده انگشتش را لرزاند. احمد روی تخت خوابیده بود. باد نرم پنکۀ رومیزی کله را میرقصاند.
نم هوا نشسته بود روی سقف کله و شکمش را آویزان کرده بود. احمد روی لحاف خوابیده بود و صدای خُرخُرش پوست شب را میخراشید.
صدایی حس کرد و به پهلو شد. چشمهایش را بست و دو دستش را توی هم گره زد. صدایی حس کرد و به پهلو شد. چشمهایش را بست و دو دستش را تو هم گره زد. و دوباره همان صدا. منیژه از خواب پرید: «گمونم چیزیه مرد!» احمد بلند شد نشست.
مرد تکانی بندری به شانههایش داد و لوله تفنگ را چسباند به کمر احمد. کمر کله خم شد و شکم آویزانش صاف ایستاد.
منیژه خواست جیغ بکشد که مرد گلنگدن را کشید: «صدات در بیاد، ماشه رو کشیدم.»، فقط طلاهات میخوام.
مرد صورتش را تراشیده بود و موهای فرفری بلندش سایه انداخته بود روی چشمهایش. منیژه خشکش زده بود. زبانش چسبیده بود به سقف دهانش و تکان نمیخورد. حرف زدن یادش رفته بود. مثل لالها هَبَ هَبَ میکرد. رنگش شبیه آدمی که خونش را کشیده باشند؛ سفید بود.
احمد دست گذاشت روی قلبش: «بی ناموس، چلوندی رو زن و خونه مردم» حرفش تمام نشد و مرد با قنداق تفنگ کوبید تو کمرش.
هر ضربه تنبک، قنداق تفنگی بود که روی گُردۀ احمد فرود میآمد. جوانی، داماد را روی دوشش گذاشت و زنها کل کشیدند.
احمد دست گذاشت روی کمرش. دردی پشتش دوید و تا نوک پایش تیر کشید. منیژه زد زیر گریه: «تو رو به حق ابالفضل...» مرد لوله تفنگ را چسباند به تن منیژه.
منیژه بی اختیار دستش را دراز کرد چند النگوی پهن کویتی دستش بود و دستش رعشه گرفته بود و میلرزید.
داماد روی دوش مردم بود و مرد یزله میرفت و تفنگ را رو به احمد حمایل کرده بود. بعد انگشتان منیژه را گرفت و پیچ داد و النگوها را کشید: «لامصب، تکون نمیخورن.»
دست منیژه خون مال بود و پوستش رفته بود و احمد دراز افتاده بود.
مرد که شربت ویمتویی خورد تو حیاط همسایه صدایی آمد و ترسید. سرش را برگرداند. احساس خطر کرد و دوید سمت در. منیژه سر گذاشت به جیغ. نیانبانزن میزد و احمد، بی جان افتاده بود.
سفره را که انداختند، نیانبانزن نمینواخت و تنبکزن سیگار دود میکرد و احمد روی تخت بیمارستان تازه به هوش آمده بود. پاهایش حس نداشت. مهمانها پای سفره بودند. مرد را که گرفتند؛ احمد لقمهای توی دهانش گذاشت و نیانبانزن که شروع کرد، احمد گوشۀ خانه کز کرده بود و اخبار میدید. منیژه چای دم کرده بود و گذاشته بود جلو احمد و زل زده بود به صورتش.
احمد توی اخبار بود و حواسش میچرخید پیِ چند جوان که چشمهایشان را سیاه کرده بودند و چند پاکت به ردیف جلوشان چیده شده بود.
منیژه، آرام آب دهانش را قورت داد: «این چند تا بیچاره رو میگیرن؛ کار درست میشه؟ پس اون کله گندهاش چی؟»
احمد غرق بود و حواسش با منیژه نبود. صدای تنبک شلیک میشد توی گوشش و خونش لوله میشد میریخت توی حلقش.
درد خونمال شدن دست منیژه تو دست مرد، رگ غیرتش را میبرید. دلش میخواست فراموشی میگرفت و هیچ چیزی به یاد نمیآورد.
نیانبانزن رفت بین رقاصها و سر و کولش را خم و راست کرد و سرِ شب را برید. منیژه، حبه قندی گذاشت توی نعلبکی و سُر داد جلو احمد: «اون بی وجدان هم که عفو خورده» «چطور قاضی قبول کرده؟»
احمد حرفی نداشت، ویلچرش را راند سمت در حیاط. خون سیاه گوسفند روی زمین مرده بود.
تازه ترین خبرها
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریتهای مهمتری در جبهه غزه و لبنان داریم
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
- تخصیص ۲۰ میلیارد تومان برای تجهیز هیئتهای ورزشی بوشهر
- حضور کشتی گیران استان بوشهر در مسابقات بین المللی جام شاهد
- نوسان قیمت در محصولات کشاورزی؛ از زمین تا بازار
- بازسازی اساسی پاسگاههای پلیس راه استان بوشهر
- معماری شهر آفتاب بوشهر متناسب با نمای بومی اجرا میشود
- رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور وارد استان بوشهر شد
- مشکلات اراضی مردم در استان بوشهر برطرف شود
- بیش از ۲ هزار عملیات سازمان آتشنشانی شهرداری بوشهر انجام شد
- مسؤولان قضائی شهرستان کنگان در حل مشکلات اهتمام ورزند
- محموله بزرگ کالای قاچاق در گناوه کشف شد
- تغییر رویکرد بانکهای استان بوشهر به توسعه محوری
- ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد
- رقم باورنکردنی کرایهخانه در تهران ۱۳۳۷ (+عکس)
- سپیداج ؛ آیا تا کنون این جاندار که 3 قلب دارد را دیده اید؟! (+عکس)
- نگاهی به مهم ترین سیستم های پدافند ایران (+عکس)
- ترکیه : نتانیاهو در صدد کشاندن منطقه به جنگ است
- رئال روی مکرون را زمین می اندازد
- سرمربی تیم فوتبال سپاهان: شاید وقتی نباشم، اسم من را صدا بزنند
- سرمربی پرسپولیس به نشست خبری نرسید
- بایدن : ایران بهدنبال محو اسرائیل است
- صعود سپاهان در جدول با برد در دربی اصفهان
- پیام تبریک رهبر انقلاب به قهرمانان کشتی آزاد و فرنگی
- محرومیت حسینی و جریمه نقدی برای مرادمند و استقلال
- برای جلوگیری از سرطان روده مسواک بزنید
- این باکتریها به خون انسان تشنه هستند!
- نکات نگهداری از گیربکس دستی خودرو
- بیکارتر از کیم کارداشیان، مرفهتر از ایلان ماسک!
- مصرف این صیفی همه کمبودهای بدن و ویتامین ها را جبران می کند/ تنظیم آنی فشار و قند خون
- جراحی برداشتن لوزه؛ چرا و چه کسانی؟
- به بچههایتان نودل ندهید!
- رئال راهی نیمهنهایی لیگ قهرمانان شد
- دیوید کامرون خطاب به اسرائیل: درگیری را تشدید نکنید
- حماس: نتانیاهو جدیتی برای آزادی اسرا ندارد
- امیر عبداللهیان عازم نیویورک شد
- دیدار پرسپولیس و نفت؛ ماموریت متفاوت برای قهرمانی و بقا
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۱.۳۰
- عناوین روزنامههای امروز1403/01/30
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/01/30
- تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
- افزایش 136 درصدی درآمد پتروشیمی پردیس در اسفندماه 1402
- نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1288
- آریاساسول در بین ۸۲۸ ناشر بورسی رتبه اول را به خود اختصاص داد