- روز سعدی و نکتهای نغز از گلستانش
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریتهای مهمتری در جبهه غزه و لبنان داریم
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
- نقدی بر مجموعه داستان " خینجوشون " اثر مختار فیاض
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
محمدزارع بوشهری
بررسی سیر تطور نظریه شهید صدر و بازتابهای آن
«تشیع مولود طبیعی اسلام» باطرح نقددکتر شریعتی
مقدمه
تحقیق پیش رو با موضوع بررسی سیر تطور نظریه شهید صدر وبازتابهای آن ،سامان یافته است . دکتر عبدالله فیاض کتابی را با عنوان « تاریخ الامامیه واسلافهم من الشیعه » تألیف و ظاهراً برای اظهار نظر به شهید متفکر علامه سید محمد باقر صدر (رض) میدهند که سید شهید مقدمه ای با نظربه یافته های عبدالله فیاض می نگارند .وی این مقدمه را به همراه اصل رساله به چاپ می رساند. نظر به اهمیت مقدمه ونظر صائب شهید صدر مقدمه وی توسط دانشمند ارجمند جناب آقای علی حجتی کرمانی (ره) ترجمه وباتوضیحاتی منتشر می گردد که مکررتجدید چاپ شده است معلم شهید دکتر شریعتی (ره) درنامه ای به شهید صدر نقدهای به نظریه ایشان وارد می کنند وبنابرنقلی به نقدهای ایشان پاسخ داده می شود که به آن دسترسی پیدانشد . نقد دکتر شریعتی درترجمه اثر منتشر شده است .
برای دقت وتوجه بیشتر به تطور این نظریه ابتدا نظرات عبدالله فیاض که مورد توجه ونقد شهید صدر قرار گرفته است طرح وسپس انظار شهید و نقدهای دکترشریعتی برایشان ودرآخر هم حواشی مرحوم حجتی ذکر خواهد شد . درصورت دست رسی به پاسخ های شهید صدر به ناقد این تحقیق کامل خواهد شد امید است که تلاش اینجانب به ثمر بنشیند .
عبدالله فیاض مؤلف کتاب « تاریخ الامامیه واسلافهم من الشیعه » در این کتاب به بررسی تاریخ امامیه و چگونگی شکل گیری تشیع تآغاز قرن چهارم هجری پرداخته است . کتاب وی از چهار فصل تشکیل شده فصل اول به تشیع و شیعه قبل از ظهور فرقه امامیه اختصاص دارد و فصل دوم به ظهور فرقه امامیه اثنی عشریه ، فصل سوم به غلو و غلات و ارتباط ان با شیعه امامیه و فصل چهارم به عقائد اساسی شیعه امامیه اختصاص دارد ، در پایان نیز ملحقاتی را اضافه نموده است. تحقیق حاضر ناظر به دو فصل اول کتاب است که شهید صدر در مقدمه خود براین کتاب به نقد یافته های مؤلف آن پرداخته است که مؤ لف نیز درمقدمه خود به این نکته اشاره نموده است ؛ بعد از تشکر از شهید صدر به خاطر کتابت مقدمه مفصل وآرا ء او پیرامون شیعه و تشیع
می گوید: ... واشا ر سماحته الی انه یختلف معی فی بعض الآ راء التی وردت فی الکتاب ....... اکنون انظار مؤلف که مورد نقد شهید صدر قرار گرفته است فهرست وار ذکر می گردد سپس نقدآن تفصیلاً نقل خواهد شد :
- بعد از ذکر چهار نظریه پیرامون شیعه ، وی شیعه را به دوقسم تقسیم می کند شیعة معنوی و شیعه علوی ( شیعه سیاسی) و می گوید : « والرأی عندی ان التشیع بمعناه الروحی زرعت بذرته فی عهد النبی ونمت قبل تولیه الخلافه » برای این مدعا ادله زیادی دارد که مهمترین آن را برمی شمرد .
- تشیع معنوی مقدم بر تشیع سیاسی است و تشیع معنوی قوام یافته این اعتقاد است که امامت حضرت علی واجب شده از ناحیه خداوند است واین اعتقاد تکامل یافته و متبلور شده در عقیده عصمت امام از خطا ......
- ظهور تشیع سیاسی وولایت علی بدون التزام و اعتراف به امامت دینی در سقیفه بنی ساعده شکل گرفت که عد ه ای خلافت را حق علی دانستند . امثال زبیر و عباس و.....
- تشیع معنوی تازمان پایان خلافت حضرت درسال 40ه باقی ماند .
- شیعه تا قبل از شهادت امام حسین ( علیه السلام ) فرقه یا فرق مختلف نبوده ونهایتاً انصار ،موالی یا حزب بوده اند .
- در قرن اول وربع اول قرن دوم هجری فرقه ای بنام امامیه وجود نداشته است .
مطالب فوق نکات مهمی بود که توسط شهید صدر مورد توجه و مداقه قرار گرفته است علاوه براین برخی مطالب دیگر نیز که مؤلف نقل کرده است توسط شهید صدر به دقت مورد توجه واقع شده که به آن پرداخته خواهد شد . البته نکا ت دیگری نیز در مطالب مؤلف وجود دارد که قابل نقد و نظر می باشد ولی موضوع این تحقیق نیست واز آن صرف نظر خواهد شد .
اهم نظرات ناقد محترم:
- پندار تشیع به عنوان جزئی از اجزاء پیکر عظیم اسلامی که به مرور زمان در نتیجه حوادث و تحولات اجتماعی ویژه ای تکوین یافته وبه شکل یک تفکر و برداشت خا ص از اسلام در پهنه آن به تدریج گسترش و توسعه یافته است موجب شده که نظریا ت متعددی پیرامون ولاد ت وپیدایش تشیع مطرح گردد.
وی برخی نظرات ذکر شده را طرح می کند که بر اساس همین مبنا شکل گرفته است و آن را ناروا می شمرد ، ایشان معتقد است ریشه چنین اعتقادی را اصل اصیل و قاعده اساسی در مجتمع اسلامی عدم شیعه بودن می داند و مبنای این نظریا ت را بر پایه « اقلیت » و « اکثریت » می دانند . و چنین تفسیری را اساساً خطا و اشتباه شمرده و تقسیم امت اسلامی به دو گروه تشیع و غیر تشیع به هیچ وحه روا نیست .
وی روا نمی شمرند که میلاد مذهب شیعه را باتولد کلمات « شیعه » یا « تشیع » مقترن و همزمان دانست چرا که ظهور اسامی و اصطلاحات مرحله ای است و برپای محتوی و برنامه یک مکتب مرحله ای دیگر ! نبود یا عدم رواج این لغات در عصر رسول الله «ص» یا بعد از وفات آن حضرت به این معنا نخواهد بود که هد ف و محتوای شیعی در آن زمان وجود نداشته است .
- ایشان در پاسخ به اینکه تشیع چگونه ظهور یافت ؟ « تشیع » را « مولود طبیعی اسلام » می دانند . و ریشه چنین پاسخی را در خود « دعوت اسلامی» و طبیعت زعامت و رسالت پیامبر می دانند .
وی با نیاز به یک راه طولانی برای دگرگونی و انقلاب اجتماعی وبه ثمر رسیدن آن ، و متعهد بودن پیامبر به ساختن « انسان اسلامی » از « انسان جاهلی » به این مهم اشاره می کند که پیامبر به آینده دعوت ورسالت خویش بیند یشد و عواملی که ممکن است آینده انقلاب را به مخاطره بیاندازد پیشگیری نماید که با این بینش سه « موضع گیری » متفاوت را می توان پیش روی پیامبر در قبال آینده دعوتش در نظر بگیریم که ازاین سه یکی رابر گزیند :
1- « موقف » حضرت در قبال آ ینده اسلام منفی بوده و تنها در عهد خود ش مسؤل بوده و آینده را به د ست تقدیر و احوال سپرده است . و وظیفه ای در قبال آینده نداشته است .
2- پیامبر اسلام « ص» نحوه حکومت را پس از خود در اختیار مسلمانان نخستین ( مهاجر و انصار) گذارد که آنها بعد از پیامبر زمامداری جامعه را بر اساس « نظام شورایی» برعهده گیرند .
3- پیامبر اسلام به امر پروردگار شخصی را برگزید ه و مرجعیت فکری و زعامت سیاسی اسلام را در وی متمرکز قرار داده است .
اکنون به توضیح و تشریح هر کدام ازاین سه راه و مختار ناقد محترم می پردازیم . ایشان با دقت و ژرف نگری دقیق هرکدام از این طرق را تشریع و مدعای خود را ثابت می کند.
راه اول:
وی فرض چنین تصوری که پیامبر اکرم در قبال آینده اسلام بی تفاوت باشند درباره پیامبر غیر ممکن می دانند .و این نحو جهت گیری را ناشی از دو امر ذیل می دانند که هیچ کدام بر رسول گرامی اسلام قابل تطبیق نیست .
الف – اعتقاد به اینکه اهمال و بی تفاوتی نسبت به آینده به هیچ وجه به رسالت زیانی نمیرساند و امت اسلامی می تواند بدون انحراف آن را اداره کند .
چنین عقیده ای با واقعیت سازگار نیست . چراکه با فقد رهبری مسئول و خلائی که ایجاد میشود خطر های بزرگی در پیش است که چنین است :
1. خطرهای که اساساً از طبیعت و ذات «خلاء» مرگ رسول خدا ریشه می گیرد .
2. خطر های که از عدم رشد اسلامی وارثان انقلاب منشأ میشود .
3. خطر منافقین و کسانی که به ظاهر اسلام آورده اند و کسانی که در سالهای آخر و از روی ناچاری اسلام را پذیرفتند .
باتوجه به چنین خطر هایی بر هیچ پیشوای فکری روانیست بی تفاوت بو دن چه رسد به خاتم الانبیاء ، وی با ذکر نکاتی از خلیفه اول و دوم پیرامون مسائل سقیفه می گویند نبی اکرم به مراتبی غیر قابل قیاس با دیگران این خطرات را درک نموده و قطعاً جهت گیری منفی نداشته اند .
ب – علی رغم درک خویش نسبت به خطر « موضع گیری منفی » دوست نداشت رسا لت اسلامی را بر ضد چنین خطری مصون و محفوظ بدارد . وآینده اسلام برایش مطرح نبوده تا برای بعد از وفات فکری کند .
شهید صدر باذکر مطالبی چنین توجیهی را بر شخص پیامبر اکرم قابل تطبیق نمی دانند و باذکر روایتی از روز آخر حیات پیامبر که تقاضای قلم وکاغذ نمودند و اینکه بر نقل وصحت آن اتفاق شده است می گویند به وضوح روشن است که حضرت به خطرات آینده می اندیسیده اند و ضرورت برنامه ریزی مثبت را برای حفظ «امت» از انحراف و جانبداری و حمایت «رسالت» از انحطاط و اضمحلال ، به گونه ای ژرف و ریشه دار درک می کرد .
درجمع بندی، این تئوری و راه را به هیچ وجه قابل قبول نمی دانند.
راه دوم
راه دومی که ایشان ارائه می دهند این است که رسول خدا برای آینده «دعوت » خویش دارای « موضعی مثبت» باشد و گروه ممتاز مجاهدین وانصار که سمبل والگوی امت بودند براساس «سیستم شورا» محور رهبری اسلام باشند. وظیفه آنهاست که براساس «نظام شوری» پس از درگذشت پیامبر قیادت و زمامداری جامعه اسلامی رابه عهده گیرند .
با توجه به طبیعت و ذات حوادث و زمینه کلی و عامی که به شکل ثا بت و لایتغیر از چگونگی «رسول و رسالت» این فرضیه را از اساس باطل میدانند. برای اثبات آن نکات روشنگری را بر میشمارند :
1. دست نیازیدن پیامبر به سلسله عملیات تمرینی برای آمادگی امت اسلامی و مبلغان اسلام نسبت به سیستم حکومتی « شوری»
2. راهنمایی و کوششی که پیامبر ( ص ) برای رشد فکری مهاجر وانصار به کار می برد در درجه ای نبود که شایسته قیادت و زمامداری هشیار ، از نظر فکر و سیاست باشد .
3. مدت اندک ده سال رسالت اسلامی کافی نیست تا کسانی شایستگی و صلاحیت رهبری آینده اسلام وتحمل مسئولیت های « دعوت» و ادله «انقلاب» را بدون پیشوا بپیمایند . بلکه برعکس مکتب های عقیدتی و سازنده حکم می کند که مدتی ملت تحت لوای « وصایت اعتقادی» قرار گیرد تا شایستگی و لیاقت ارتقاء سطح زعامت و رهبری «جامعه و مکتب» را پیداکند .
ایشان در جمع بندی و با توجه به واقعیات و حوادث بعد از پیامبر اسلام و آ نچه که پس از ربع قرن رخ نمود. سیستم شورا را از اسا س نا درست دانسته و معقول نمی دانند که نبی اکرم (ص) پیش از فرارسیدن زمان طبیعی برای این سیستم چنین بدعتی را مورد امضاء و تصد یق قرار دهد !
راه سوم
راه سوم موضع مثبت پیامبر در قبال حکومت و تعیین شخص خاص به سمت جانشینی به امر پروردگار برای اثبات این راه تمسک به روایات فراوان و احادیث متواتر می کند و شواهد ودلائل را نیز ذکر می کنند ازجمله : حدیث دار، حدیث ثقلین ، حدیث منزلت ، حدیٍث غدیر که فرد تربیت یافته و شا یسته چنین مقامی شخصی جز امیرالمؤمنیین نیست .
درجمع بندی این قسمتمی گوید : « تشیع » درکادر « دعوت اسلامی» تولد یافت و رخدادی در چشم انداز رویدادها قرار نداشت ، بلکه نتیجه و مولود ضروری و قهری « رسالت اسلامی» و نیازها و شرائط طبیعی و اساسی آن بود. بدان گونه که بر اسلام فرض و ضرور بود که «تشیع» را بزداید و بپروراند !
بخش دوم : شیعه چگونه به وجود آمد؟
شهید در پاسخ به این سؤال می گوید : تقسیم امت اسلامی به دو گروه «سنی و شیعه» با بررسی « امت اسلامی» و غور در عصر پیامبر درمی یابیم که دو گروه با دو هدف متفا وت درهمان سالهای نخست ظهور درکنار هم می زیستند. وپس از رحلت پیامبر اختلافات نمایان و تضادها آشکار گشت و مثل اینکه مقدر شده بود «اقلیتی مبارز» در داخل اکثریت موجودیت خود را به آزمایش گذارد. و همین گروه اقلیت معترض و مبارز «شیعه» بود. وعقیده این دوگروه این بود :
1- عقیده ایی که تعبد به دین را ملاک قرار داده ، پیروی و تسلیم مطلق از نص دینی را در همه شئون زندگی معتبر می دانند . (شیعه)
2- عقیده ای که تعبد به دین را تنها در محدوده ویژه ای از عبادات و پاره ای از مسائل غیبی معتبر دانسته ودر غیر این دو مورد اجتهاد مصلحتی را بر نص مقدم داشته و تغیر ویا تعدیل برخی از مسائل مذهب را در سایر شئون زندگی بر اساس مصالح و مقتضیات جایز می شمردند. (سنی)
شهید صدر قبل از خاتمه مطالب، تفکر تقسیم تشیع به تشیع روحی و تشیع سیاسی و تقدم « تشیع روحی» از نظر زمان بر « تشیع سیاسی » را نقد می کنند و مدعی اند هیچ گاه « تشیع» در هیچ زمانی و موقعیتی یک اندیشه و طرز تفکر روحی محض نبوده ، و تشیع سیاسی و روحی قابل تجزیه نیست .
«ولایت امام» دارای مفهوم وسیعی است که هم تشیع روحی وهم تشیع سیاسی را باهم ودر کنار هم با یک معیار از اعتبار و اهمیت در بر می گیرد پندار تنزل ائمه شیعه از بعد سیاسی «تشییع» کاملا غلط وبی اساس است و با نظر به تکمیل و بناء امت برپایه اسلام ناسازگار است. و ریشه این پندار غلط عدم قیام مسلحانه برخی ائمه بر ضد وضع موجود بوده است. چنین تضادی در حقیقت حاکی از نقض و کمبود ی است که دراندیشه و فهم خود آنها نسبت به سیاست وجود دارد و سیاست صرفاً به معنای قیام مسلحانه نیست. وانگهی نصوص وروایات فراوانی از ائمه (علیهم السلام) وجود دارد مبنی براینکه امام وقت همیشه آماده و مستعد بوده که درصورت قدرت وتوانایی برتحقق اهداف اسلامی و وجود یاران و انصار معتنابه وقابل توجهی هرآن مبارزه مسلحانه را آغاز نماید .
پس از، ازدست دادن حکومت و انحراف ایجاد شده دربرابر آن دو اقدام مهم باید صورت می گرفت :
اول ، اقدام برای ایجاد پایگاه های هشیار ملی ، تا زمینه را برای در دست گرفتن قدرت آماده سازند این اقدام را خود امامان عهده دار بودند .
دوم ، اقدام برای بیدار کردن وجدان خفته «امت اسلامی» وتحریک و تقویت اراده آن ها ، تا حقیقت اسلام مصون ماند و درمقابل دستگاه حاکم ایستادگی نماید که این اقدام را« انقلابیون علوی» عهده دار بودند .
نقد های دکتر شریعتی برمطالب شهید صدر
دکتر شریعتی طی نامه ای به مترجم « التشیع والاسلام » مرحوم حجتی کرمانی به نقد نظریه شهید صدر می پردازد . بخش اول نامه مربوط به نوشتار حاضر نیست و دراصل کتاب « تشیع مولود طبیعی اسلام » خلاصه آن چاپ شده است و متن کامل آن درجلد اول مجموعه آثار دکتر شریعتی آمده است ، بخش دوم نامه نقد ایشان است که اشاره می شود. نامه توسط مترجم برای شهید صدر ارسال می گردد تا در چاپ های بعدی کتاب مورد توجه قرار گیرد. تلاش نگارنده برای عکس العمل شهید صدر (ره) به این نقد سرانجامی نیافته است وهنوز درپی یافتن است !
مرحوم شریعتی پس از تجلیل از شهید صدر و آثار وی با ایشان در مطالب فصل اول کتاب که سخن از چگونگی ظهور تشیع و بویژه مسئله «وصایت» در برابر «بلا تکلیفی» و « شوری» هم داستان است . اما در خصوص فصل دوم کتاب ضمن تجلیل از استد لال منطقی و استناد تاریخی نکاتی چند را متذ کر می شوند که اشاره می شود :
1- از میان سه فرضی که درباره جانشینی مطرح شده است – وچه دقیق ودرست – (بلا تکلیفی، اصل شورا و تعیین جانشین) احتمال دوم (شورا) را مردود دانسته و یکی ازدلائل را «عدم لیاقت و آمادگی و آگاهی یاران پیامبر درامر رهبری و حکومت وسیاست» ذکر کرده اند. در حالی که تاریخ و رویداد های عینی درست خلاف این را در جهان ثابت کرده، بد شانسی اینها فقط این بود که در عصر آنها ، آدمی بنام «علی» وجود داشت که همه ارزشها دربرابرش بی مقدار می نماید و همه قدرتها و عظمت ها در قیاسش ضعیف و حقیر به نظر می آید. علی را به حساب نیاورید – که باهیچ حسابی جور درنمی آید – او یک «اتوپیای» مجسم است ، او یک قهرمان یا رهبر سیاسی ، انقلابی و ... ازاین قالب ها و اندازه ها نیست او چنانکه گفته ام « حقیقتی ، برگونه اساطیر است » ، «انسانی که هست ، آنگونه که باید باشد، و نیست» در غیبت او چهره های برجسته مهاجرین وانصار راببینید ، علی را بردارید و آنوقت ابوبکر و عمر را در طول تاریخ با تمامی رهبران سیاسی و ملی سلاطین و امپراتور ان و رؤسای جمهور بسنجید! وی بعد از ذکر این نکته می گوید: نویسنده برای رسیدن به مطلوب و اثبات پیش داوریش چهره ای از مهاجرین و انصار ترسیم کرده است بسیار مبتذ ل! و این ابتذال را عمداً با تکیه زیاد بر برخی نقاط ضعف و خاموش گذشتن از ارزشها و شایستگی ها نشان داده است ! و قضاوت یک خواننده ، خواننده ای که نه از دیدگاه ویژه شیعی ، بلکه از دید گاه یک روشنفکر آزاد اجتماعی به آن می نگرد نسبت به کار انقلابی پیامبر در عصر خودش و ارزشهای انسانی و اجتماعی دست پروردگان او بسیار تحقیر آمیز خواهد بود ....
وی با نقل برخی استشهادات ازمتن کتاب می گوید : من فکر نمی کنم برای اثبات عظمت علی (ع) و اهمیت نقش رهبری او، نیاز باشد که شخصیت یاران پیامبر و نقش سازندگی و تربیتی شخص پیامبر (ص) درمیان مردمش تا این حد سطحی و حقیر نشان داده شود. دکتر شریعتی با تاکید بر اینکه خود وی نیز برای اثبات وصایت و ضرورت دخالت پیامبر درسرنوشت آینده ایمان و امت خویش بر رهبری انقلابی تکیه کرده است ولی نه به صورت تحقیر تمامی دست پروردگان برجسته اسلام نخستین ، از معجزه آسا ترین کارها در رسالت پیغمبر (ص) باید در سیمای یارانش و تبدیل انقلابی مردم زمانش جست و نفی آن یا کوچک شمردن آ ن ، یکی از درخشان ترین ابعاد رسالت را نادیده گرفتن است. در ادامه می گوید: میدانم که نظر استاد هرگز این نیست وهمین کتاب حاکی از آگاهی دقیق ایشان به واقعیت است ، به گونه ای که حتی در پاره ای از موارد احساس می کنم که در تجلیل از شخصیت فکری و انسانی برخی از بزرگان اصحاب حسن نیت بیش از اندازه ای نشان داده است منتهی در اینجا، برای اثبات یک حقیقت ، واقعیت را آنچنان تصویر نموده است که مصلحت بوده است !
2- نکته دومی که مورد توجه ناقد محترم قرار گرفته است . مسأله « شورا» است وی می گوید : نویسنده یک تکیه گاه بسیار مبتکرانه و حساسی را در این مبحث (شورا) یافته است و کاملا بدیع است و قوی واین بسیار با ارزش است؛ در اثبات این حقیقت که اساساً، مسأله «شورا» به عنوان یک اصل یا یک نهاد سیاسی شناخته شده، نه در اسلام و نه در سنت سیاسی جامعه وجود نداشته و اصحاب چنین تلقی نداشته اند. اما نکته اساسی این است که چگونه نویسنده شیعی برای نفی اصل شورا، بیشتر جاها به عمل و سخن کسانی استناد می کنند که عمل وسخنشان مورد قبول شیعه نیست . به ویژه در سیاست و بالاخص مسأله جانشینی ، مثلاً استدلال ابوبکر دربرابر انصار درسقیفه ، آیا نمی شود گفت نفی «اصل شورا و انتخاب» حقیقت مورد «اعتقاد» وی نبوده بلکه «مصلحت مورد اتفاق» گروه وی بوده !
آنها مصلحت سیاسی « وصایت » رابرای پامال کردن حق علی (ع) کتمان کردند ، برای پایمال کردن شانس سعدبن عباده، چرا ممکن نباشد که « شورا» را نادیده و ناشنیده و نافهمیده انگارند درست به همان گونه که وصایت را ؟
برای کشف حقیقت و فهم فلسفه حکومت آن چنان که اسلام می خواسته و پیامبر می اندیشیده و می گفته استدلالی به نحوه عمل و شیوه و رفتار سیاسی و طرز فکر این شخصیت ها نتا یج آن به سود شیعه نخواهد بود ! اتخاذ چنین شیوه ای در تحقیق به همان اندازه که با نگرش شیعی بیگانه است با روش علمی نیز سازگار نیست .
وی معتقد است، ازمجموع رویدادها، حرف ها و طرح ها و تلقی ها و نحوه کار و گفتار اصحاب کبار آنچه برمی آید بیشتر اصالت « شورا و اجماع» را تأیید می کند. چه، دراین خلال ولوبه طور ناقص ، محدود ، غلط و یا اساساً دروغین از شورا سخن گفته شده، بدان عمل شده است . مورد توافق عموم حتی انصار که رقیب سیاسی شیخین بودند و نیز حضرت امیر (ع) که اینان را غاصب حق خویش می خواند قرار گرفته است، اما درباره «وصایت علی (ع)» چنان رفتار کردند و چنان مسئله را مطرح و تفسیر نمودند که گوئی اساساً چنین مفهومی وجود نداشته است و این است که می گوئییم برای نفی شورا درمتن اسلام ودر سنت پیامبر نباید به رویه و قول و فعل اینان دراین ربع قرن استناد جست !
3- ناقد می گوید : تا اینجا سخن از کیفیت تعبیرها و روش استدلال و استنناد بود امٌا در این بخش اساسی ترین مسئله را طرح می کنیم و با همه ارزشی که برای نویسنده محقق و شیعه شناسی آگاه و متخصص کتاب قائلم ولی به دلیل ارزش بیشتری که برای حقیقت قائلم انتقاد می کنم .
وی با اشاره به تقسیم شهید صدر که عقیده مختلف و متفاوت دو گروهی که درزمان پیامبر امت اسلامی را تشکیل میدادند که :
الف) گروهی تعبد به دین را ملاک قرارداده و پیروی و تسلیم مطلق نصوص دینی را درهمه شئون زندگی معتبر می دانند (شیعه)
ب) گروهی که تعبد به دین را درمحدوده ویژه ای از عبادات و پاره ای از مسائل غیبی معتبر دانسته و.... (سنی (
به نقد آن می پردازند و این تقسیم را صحیح ندانسته و به این معنا می دانند که اجتهاد را ازشیعه گرفتن و با تعبد اهل سنت مبادله کردن است. جابجا نمودن عقیده طرفین است . اما آنچه بسیار اساسی است توجیه سطحی اختلاف دو پایگاه « اقلیت علوی» و « اکثریت سقیفه ای» به صورت اختلاف ذوقی و مشربی از نوع مجادلات ذهنی طلبگی و فقهی و کلامی است . درحالی که با تأمل به همرا هان علی و جبهه مخالف درمی یابیم که عمق اختلاف بیش از اینهاست و باید این دو جبهه گیری را از نظر بنیادی و زیر بنایی مورد نگرش قرارداد. آنچه تاریخ تشیع و تسنن و سرنوشت طبقاتی این دو نهضت نیز در طول زمان به روشنی ثابت می کند ! ایشان با این نکته و نقد اساسی نامه خود را پایان می دهند .
- پاورقی های مرحوم حجتی کرمانی به نظریات شهید صدر و نقد دکترشریعتی:
مرحوم حجتی کرمانی پاورقی هایی را درهردو بخش نوشته اند که برخی توضیح و برخی نقد نظریات است که مهمترین آنها جهت تکمیل بحث ذکر می گردد.
- درمباحث راه دوم که « سیستم شورا» را شهید صدر طرح می کنند و تشریح نظام شورایی توسط پیامبر را نفی می کنند ایشان درتوضیح آن می گوید: اصل شوری که از آیات شریفه قرآن کریم «وشاورهم فی الامر» و «امرهم شوری بینهم» مستفاد می گردد و پیامبر اکرم بدان عمل می کرد . چنانکه در جنگ احد آن را به آزمایش گذارد، هیچ گونه ارتباطی به ارائه نحوه و شکل «حکومت اسلامی» بعداز پیامبر (ص) نداشت ، یعنی ما در سراسر زندگی نبی اسلام (ص) و سخنان آن حضرت نمی توانیم «نمونه ای» بیابیم که پیامبر (ص) برای اصحاب خود حکومتی بر اساس شورا و بیعت و رژیم دموکراسی ترسیم کرده باشد !
- وی در جایی دیگر توضیح می دهند که حکومت دموکراسی مورد انکار کلی و نفی مؤلف معظم قرار نگرفته است. لکن هنوز زمان طبیعی این نوع حکومت فرا نرسیده است .
- در توضیح و نقد بخش نخست نقد دکتر شریعتی می گوید : چه می شود کرد که اگر بخواهیم تاریخ صدر اسلام را دقیقاً مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم و به طور یقین به همان نتیجه ای می رسیم که مؤلف پژوهشگراین کتاب رسیده است. رنج آلود و تأسف آور است. اما واقعیت دارد. جمود و رکود فرهنگی و فکری به همراه پاره ای از اغراض سیاسی بیش از آنست که در کتاب آمده ، مسأله«حسبنا کتاب الله» به عنوان یک بنیاد فکری ، آ نچنان برای اسلام و مسلمانان مصیبت به بار آورد که مدت یک قرن ازکتابت ونگارش حدیث جلوگیری شد، به این بهانه که «مبادا کتاب خدا با حدیث پیامبر مشتبه شود» ، وی در نقد موضوع تحقیر صحابه که دکتر شریعتی مطرح کردند می گوید: بحث تحقیق و غور پیرامون یک واقعیت تاریخی آن هم به قول خود شما اساسی ترین و بنیادی ترین مسأله که بعد از رحلت رسول اکرم (ص) مطرح است بجز دشنام گوئی یا تحقیر صحابه پیامبر است، آنطور که معمل برخی از عالمان عصر صفوی بوده و اکنون نیز سرمایه عده ای که به غیر از دشنام و فحش و ناسزا ، سر مایه ای ندارند .
مؤلف این کتاب هیچ گاه درصدد آن نیست که جانفشانی های بی دریغ و طاقت فرسای صحابه رسول الله (ص) را به هیچ انگا شته و نادیده بگیرد . بلکه مقصود نمایاندن چهره تابناک حقیقت است هرچند که به مذاق ها تلخ آید .
وی درادامه با نقل مطالبی ازعلامه امینی و موسی جارا لله پیرامون عمر وابوبکر، تفاوت قائل شدن میان اصحاب پیامبر را صحیح دانسته و می گوید: تساوی بین صحابه پیامبر نتایج فاجعه باری درپی خواهد داشت ونتیجه آن بی اعتباری نهضت اسلام و کار انقلابی پیغمبر (ص) خواهد بود !
اینجا بحث اصحاب پیامبر با قیصر و کسرا ها مطرح نیست و مسأله کم شناسی آنها نیست که در مقابل علی (ع) قرار گرفته اند بلکه جان کلام این است که تداوم انقلاب اسلامی در راه تبدیل « انسان جاهلی » به « انسان اسلامی » و ریشه کن کردن عناصر اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی جاهلیت و اشرافیت نیازمند « وصا یت» بود و خلافت بلا فصل علی (ع) . آری اکر علی(ع) را برداریم آن وقت چهره های برجسته مهاجرین و انصار را به درخشندگی می بینیم . امٌا چه کنیم که آدمی به نام علی (ع) وجود داشت و ما او را به حساب آوردیم که نتیجه این حساب آن شد که ملاحظه فرمودید.!
-ایشان در نقد بخش دوم نقد دکتر شریعتی می گوید: نکته ای که دراین استناد موردعنا یت است و شما به آن توجه نکرده اید این است که موضوع «شورا» به عنوان یک اصل و بنیاد مذهبی و شکلی از حکومت اسلامی در ذهن گردانندگان سقیفه نبوده است . و الا خوب بود برای توجیه عمل خود درسقیفه به آن استناد می جستند ! و این یکی از دلائل متقن نفی «شورا» در متن اسلام به عنوان شکل ارائه شده و مشخص شده ای برای حکومت اسلامی است . عدم وجود آن در ذهن گروندگان نخستین دلیل محکمی است ! و اگر چنین چیزی بود قطعاً به آن استناد می کردند. چرا که نفع خود آنها در طرح آن نهفته است!
- وی در نقد برداشت دکتر شریعتی که نظریه اجتهادی را بر نظریه تعبدی ترجیح می دهند و شما شیعه را که قائل به اجتهاد است تعبدی جلوه داده ای می گوید : به گمانم حضرتعالی (شریعتی) «اجتهاد در مقابل نص» را که مفهومی جز به بازی گرفتن وحی و قابل تغییر و تبدیل دانستن « کتاب و سنت» که به اعتراف خود شما در همین نقد« اصول ثابت و منابع تغییر ناپذیر شناخت مایند» ندارد بااجتهاد مترقی و معقول شیعه که باب آن تا آخر جهان باز و درمقابل اهل سنت می دانند اشتباه گرفته اید !
وی نکات دیگری نیز در پاورقی های مفید خود نگاشته اند که به جهت اختصار از آن صرف نظر نموده، علاقه مندان را به اصل کتاب ارجاع می دهیم .
«و السلام»
تازه ترین خبرها
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریتهای مهمتری در جبهه غزه و لبنان داریم
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
- تخصیص ۲۰ میلیارد تومان برای تجهیز هیئتهای ورزشی بوشهر
- حضور کشتی گیران استان بوشهر در مسابقات بین المللی جام شاهد
- نوسان قیمت در محصولات کشاورزی؛ از زمین تا بازار
- بازسازی اساسی پاسگاههای پلیس راه استان بوشهر
- معماری شهر آفتاب بوشهر متناسب با نمای بومی اجرا میشود
- رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور وارد استان بوشهر شد
- مشکلات اراضی مردم در استان بوشهر برطرف شود
- بیش از ۲ هزار عملیات سازمان آتشنشانی شهرداری بوشهر انجام شد
- مسؤولان قضائی شهرستان کنگان در حل مشکلات اهتمام ورزند
- محموله بزرگ کالای قاچاق در گناوه کشف شد
- تغییر رویکرد بانکهای استان بوشهر به توسعه محوری
- ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد
- رقم باورنکردنی کرایهخانه در تهران ۱۳۳۷ (+عکس)
- سپیداج ؛ آیا تا کنون این جاندار که 3 قلب دارد را دیده اید؟! (+عکس)
- نگاهی به مهم ترین سیستم های پدافند ایران (+عکس)
- ترکیه : نتانیاهو در صدد کشاندن منطقه به جنگ است
- رئال روی مکرون را زمین می اندازد
- سرمربی تیم فوتبال سپاهان: شاید وقتی نباشم، اسم من را صدا بزنند
- سرمربی پرسپولیس به نشست خبری نرسید
- بایدن : ایران بهدنبال محو اسرائیل است
- صعود سپاهان در جدول با برد در دربی اصفهان
- پیام تبریک رهبر انقلاب به قهرمانان کشتی آزاد و فرنگی
- محرومیت حسینی و جریمه نقدی برای مرادمند و استقلال
- برای جلوگیری از سرطان روده مسواک بزنید
- این باکتریها به خون انسان تشنه هستند!
- نکات نگهداری از گیربکس دستی خودرو
- بیکارتر از کیم کارداشیان، مرفهتر از ایلان ماسک!
- مصرف این صیفی همه کمبودهای بدن و ویتامین ها را جبران می کند/ تنظیم آنی فشار و قند خون
- جراحی برداشتن لوزه؛ چرا و چه کسانی؟
- به بچههایتان نودل ندهید!
- رئال راهی نیمهنهایی لیگ قهرمانان شد
- دیوید کامرون خطاب به اسرائیل: درگیری را تشدید نکنید
- حماس: نتانیاهو جدیتی برای آزادی اسرا ندارد
- امیر عبداللهیان عازم نیویورک شد
- دیدار پرسپولیس و نفت؛ ماموریت متفاوت برای قهرمانی و بقا
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۱.۳۰
- عناوین روزنامههای امروز1403/01/30
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/01/30
- تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
- افزایش 136 درصدی درآمد پتروشیمی پردیس در اسفندماه 1402
- نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1288
- آریاساسول در بین ۸۲۸ ناشر بورسی رتبه اول را به خود اختصاص داد
فعالیتهای علامه حلی در اوضاع سیاسی ایران در زمان سلطان مغول «اولجایتو» تأثیر گذاشت و او به مذهب تشیع گرایش پیدا کرد و از سال 707 هجری قمری در ایران مذهب شیعه اثنا عشری رسم شد.
3ـ محبوبیت علویان در ایران، مظلومیت آنان و مهاجرت سادات علوی به ایران نیز، زمینهساز گسترش شیعه در ایران است.
4ـ کمکهای شایان امامان به ایرانیها در رفع تبعیض و ظلم بر آنان در این رویکرد مؤثر است.
5ـ پیدایش سنیهای معتدل و دوستدار اهل بیت که از اینها برخی تعبیر کردهاند به سنی دوازده امامی.(13) آنان هم به خلافت خلفای راشدین عقیده داشتند و هم به امامت دوازده امام.
6ـ حکومت صفویه و تلاش عالمان شیعی جبل عامل و...(14)
در قرن سوم، مردم گیلان بر اثر ظلم و ستم کارگزاران طاهریان، علیه آنان قیام کردند و جابر بنهارون را که در آن نواحی، فرمانروا بود، از آن جا بیرون کردند. رهبران این قیام، محمد و جعفر، از اهالی دیلم، شیعه بودند. دیلمیان برای استواربخشی قدرت خود، تصمیم گرفتند از علویان دعوت کنند. آنان به سراغ «محمد بن ابراهیم» رفتند که نپذیرفت و «حسن بن زید حسنی» را به آنان معرفی کرد. «حسن بن زید» که بعدها به نام داعی اوّل یا داعی کبیر لقب یافت،دعوت آنان را پذیرفت و به سوی طبرستان رفت. با رفتن وی به آن نواحی، عدهای از مردم غیر مسلمان نیز به دست او مسلمان شدند. او از دیلم روانه شرق مازندران شد و ضمن درگیری با حاکمان طاهری، موفّق شد بر منطقة مازندران تسلط یابد و بعد از پیروزی، در آمل استقرار یافت. پس از آن، آمل، ساری و گرگان، به ضمیمة گیلان و دیلم، جزو مناطقی بودند که مدت بیست سال توسط علویان اداره میشد.
دولت علویان طبرستان، نخستین دولتی علوی بود که در شرق اسلامی، به دور از تأیید خلفای عباسی تشکیل شد.(15) در حقیقت این نخستین بار بود که علویان پس از قیامهای طولانی در مناطق مختلف، توانسته بودند دولتی را تشکیل دهند.(16)
عقیده «حسن بن زید» را تشیع زیدی دانستهاند، اما برخی از منابع وی را از علمای شیعه و والیان امامیه به حساب آوردهاند.(17)
آنان از سال 250 تا 345 بر طبرستان حکومت کردند.(18)
عدهای بر این باورند که اولین سلسلة دوازده امامی ایرانی، باوندیان(19)، حاکم در مازندران، در دورة سلجوقی بودند که به عنوان پناه دهنده به عالمان امامی، عمل میکردند.(20)
برخی آلبویه را به عنوان نخستین سلسلة شیعة دوازده امامی ایرانی به شمار آوردهاند. کسانی که در آغاز بیشتر زیدی بودند و بعد از مدتی در صدد حمایت از معتزله و شیعه برآمدند.(20)
دومین حکومت مقتدر شیعی در ایران
آلبویه، فرزندان ابوشجاع (که برخی نسب آنان را به شاپور پادشاه ساسانی میرسانند) دولت مقتدر شیعی را در بخش بزرگی از ایران و عراق تشکیل دادند. بویهیان در سال 322 وارد شیراز شده، آنجا را مقر حکومت آتی خود قرار دادند. آل بویه پس از تثبیت حکومت خود در فارس و خوزستان، به سوی بغداد حرکت کردند. سرانجام در سال 334 معزّالدوله وارد بغداد شد و بر خلیفه بغداد چیره گردید.(21)
سلطة آنان بر بغداد، از عوامل مهم گسترش تشیع در قرن چهارم است. البته پیش از آمدن آنان به بغداد، تشیع در آن جا نفوذ داشت، که بدون چنین نیرویی، آلبویه نمیتوانستند در این شهر دوام بیاورند.(22)
در تشیع آل بویه تردیدی نیست، ولی در اینکه زیدی بودند یا امامی، به صورت قطعی نمیتوان نظر داد. به نظر میرسد نخستین فرمانروایان آنان زیدی باشند(23) اما سپس به مذهب اثنی عشری گرایش پیدا کردند. رکنالدوله با شیخ صدوق مناسبات گرمی داشته است.
نوشتن برخی از شعارهای شیعی به دستور معزّالدوله در سال 351 بر در مساجد، حکایت از تشیع امامی وی دارد.(24)
در سایه حکومت 113 سالة آلبویه، شیعیان توانستند با آزادی نسبی موجود، دامنههای افکار شیعی را توسعه داده، عقاید و احادیث خود را در قالب کتابها و رسالهها تدوین و عرضه کنند.
از پدیدههای مهم این دوران را میتوان برگزاری مراسم گرامیداشت عاشورا در بغداد در سال 352 از سوی معزّالدوله برشمرد. در کنار این مراسم، مراسم بزرگداشت روز غدیر نیز با شکوه تمام برگزار شد، بنابر این نباید در گرایش امامی معزّالدوله تردید کرد.
برخی از مورخان علت آمدن اشعریان را به قم این گونه نوشتهاند: «عبدالرحمان بن محمد بن اشعث» امارت سجستان را از ناحیه حجاج بر عهده داشت، پس از خروج (شورش) وی بر حجاج و شکست او، به کابل گریخت؛ فرزندان سعد بن مالک بن عامر اشعری به نامهای عبدالرحمان و عبدالله و احوص و اسحاق و نعیم که در شمار لشکر ابن اشعث بودند، از وی جدا شده و در اطراف قم ساکن شدند. به دنبال آن بستگان و عموزادگانشان نیز به قم آمدند و بر این منطقه تسلط یافتند؛ عبدالله فرزند بزرگ سعد بود. وی پسری داشت که شیعه امامی بود و در کوفه رشد یافته بود. او هم از کوفه به قم آمد و میتوان گفت که او افکار تشیع را به قم انتقال داد.(9)
پسر عبدالله بن سعد اولین کسی بود که پیرو امام صادق(ع) شد. به احتمال زیاد او «عیسی بن عبدالله» است، که از امام صادق و امام کاظم(ع) روایت نقل کرده و همچنین سؤالاتی را برای امام رضا(ع) فرستاده است. به نظر میرسد دیگر افراد این قبیله از او پیروی کرده باشند.(10)
در مدینه نباید ایرانیان باشند؛ زبان ایرانى نباید تکلم گردد؛ از پول بیت المال باید اسراى عرب آزاد شوند، نه ایرانى؛ عربها از ایرانىها زن بگیرند، ولى به ایرانىها زن ندهند؛ مسلمانان واقعى عربها هستند، نه عجمها و ایرانىها. عرب از غیر عرب ارث ببرد، ولى غیر عرب و ایرانى از عرب نباید ارث ببرد؛ کارهاى مشکل و طاقت فرسا را باید ایرانىها انجام دهند، نه عربها؛ در صف اوّل نماز جماعت باید عربها باشند، نه غیر عرب؛ امام جماعت و قاضى باید عرب باشد، نه عجم و غیر عرب.(6)
از وقتى که اسلام در ایران راه پیدا کرد، به همراه آن اسلام شیعى و سنى در این سرزمین راه یافت؛ چون تشیع و تسنن دو شاخه یا دو قرائت و یا دو جمعیت سیاسى - مذهبى درون خانواده اسلام قرار دارند. امروزه همه شاهدیم که در هر جا اسلام پا گذاشته است، دو جریان سیاسى - مذهبى مذکور حضور دارند. در اکثر کشورهاى اسلامى جمعیت شیعه نسبت به جمعیت سنى کمتر است، به جز در چند کشور از جمله ایران، جمهورى آذربایجان، عراق، کویت، بحرین، یمن و لبنان که جمعیت شیعه برابر با اهل سنت، و یا بیشتر است. در ایران قریب به نود درصد مردم شیعه هستند. این پدیده مانند دیگر پدیده هاى مهم اجتماعى از زمینه ها و عوامل گوناگونى پدید آمده که برخى از مهمترین علل بدین شرح است:
1ـ تفاوت در سیاستهاى علوى و اموى در جذب و دفع ایرانیان:
برتری عرب بر عجم از سیاستهاى عمر، خلیفه دوم بود و بعد عثمان آن را ادامه داد.
هنگامى که امام على(ع) حکومت را در دست گرفت، با آنان به عدل رفتار کرد. بعد از آن که بنىامیه قدرت را در دست گرفت، سیاست عمر را در پیش گرفت و ایرانیان را شهروند درجه دوم به حساب آورد.
1- پیامبر اعظم در اولین روزهای بعثت که به نص صریح قرآن ماموریت یافت که خویشان ونزدیکان خود را به دین اسلام دعوت کند، صراحتا به ایشان فرمود هرکس از شما در ایمان به من بر دیگران سبقت گیرد، وزیر و جانشین و وصی من است. مطابق کتب تاریخی و سیره نویسی و حدیث، علی (ع) اولین کسی بود که پیش از همه مبادرت نمود و اسلام را پذیرفت و پیامبر اسلام هم ایمان او را پذیرفت و وعدههای خود را تقبل نمود. و عادتا محال است که رهبر نهضتی در اولین روزهای نهضت و حرکت خود، یکی از یاران خود را به وزارت و جانشینی خود انتخاب نکند و یا اینکه پس از انتخاب، او را به دشمنان و دوستان و یارانش معرفی نکند. و یا اینکه پس از معرفی او، در تمام مراحل زندگی و دعوت خود، او را از تمام وظائف وزیری و جانشینی، معزول دارد و هیچگونه فرقی میان او و دیگرا نگذارد. ( در ذیل این حدیث علی (ع) میفرماید: من از همه کوچکتر بودم. عرض کردم من وزیر تو میشوم. پیغمبر دستش را به گردن من گذاشته و فرمودند این شخص برادر و وصی و جانشین من میباشد. باید از او اطاعت نمائید. مردم میخندیدند و به ابوطالب میگفتند ترا امر کرد که از پسرت اطاعت کنی! تاریخ طبری ج 2 ص 63- تاریخ ابیالفدا ج 1 ص 116- البدایه و النهایه ج 3 ص 39 – غایه المرام ص 320 )
2- پیغمبر اعظم در چندین روایت مستفیض و معتبر و متواتر که شیعه و سنی آنرا روایت کردهاند تصریح فرمودهاند که علی علیهالسلام در قول و فعل خود، از خطا و معصیت، مصون است و هر سخنی که بگوید و هر فعلی که انجام دهد، با دعوت دینی مطابقت کامل دارد و داناترین مردم است به معارف و شرایع اسلام( ام سلمه میگوید: پیغمبر فرمودند: علی همیشه با حق و حق و قرآن نیز همیشه با علی است. این حدیث از 15 طریق از اهل سنت و 11 طریق از شیعه نقل شده! و ام سلمه و ابن عباس و ابوبکر و عایشه و علی و ابو سعید خدری و ابو ایوب انصاری و ابو لیلی از راویان آن هستند. غایه المرام بحرانی ص 539 و 540)
3- علی علیهالسلام خدمات گرانبهایی انجام داده و فداکاریهای شگفت انگیزی انجام داده. مانند خوابیدن در بستر پیامبر در شب هجرت و فتوحاتی که در جنگهای بدر و احد و خندق و خیبر بدست وی صورت گرفته است که اگر نقش ایشان در یکی از این میادین را نادیده بگیریم، چه بسا اسلام و اسلامیان به وسیله دشمنان به خطر میافتادند.
4- جریان غدیر خم که در آن رسول خدا، علی علی السلام را به ولایت عامه مردم منصوب و معرفی کردند و او را مانند خود متولی قرار دادند.
بدیهی است اینچنین امتیازات و فضائل اختصاصی دیگر که مورد اتفاق همگان بود و علاقه مفرطی که پیامبر به علی (ع) داشتند، طبعا عدهای از یاران پیامبر را که از شیفتگان حقیقت و فضیلت بودند، بر این وامیداشت که علی (ع) را دوست داشته و به دورش گرد آیند و از وی پیروی کنند. همچنانکه عدهای را حسد و کینه از آن حضرت دور میکرد!
گذشته از همه اینها نام ( شیعه علی) و ( شیعه اهل بیت) در سخنان پیامبر بسیار دیده میشود. ( جابر میگوید: نزد پیغمبر بودیم که علی(ع) از دور نمایان شد. پیغمبر خدا فرمودند: سوگند به کسی که جانم به دست اوست این مرد و شیعیانش در قیامت رستگار خواهند بود.
ابن عباس میگوید: وقتی آیه « ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه»نازل شد، پیغمبر به علی فرمود : مصداق این آیه تو و شیعیانت هستید که در قیامت خوشنود خواهید بود و خدا هم از شما راضی است. این دو حدیث و تعداد بیشمار دیگر در کتب الدر المنثور ج 1 ص 139 و غایه المرام ص 326 آمده است.)