اتحادخبر-یعقوب فولادی تنگستانی: میانِ همهٔ اقوامِ آریایی آتش از موقعیتی والا و مقامِ قداستمآبانه برخوردار بود. در اساطیرِ اقوام و گروههای مختلفِ آریایی در سراسرِ اروپا و آسیا و شبه قارهٔ هند، افسانهها و داستانهایی فراوان دربارهٔ آتش و تقدّس و مقام و تیمار و نگاهداریِ آن وجود داشته و دارد. بر همین بنیاد یک رشته جشنهای ایرانی جشنِ آتش بودهاند که در ...
یعقوب فولادی تنگستانی:
سَده جشنِ ملوکِ نامدار است؛
زِ افریدون و از جم یادگار است
میانِ همهٔ اقوامِ آریایی آتش از موقعیتی والا و مقامِ قداستمآبانه برخوردار بود. در اساطیرِ اقوام و گروههای مختلفِ آریایی در سراسرِ اروپا و آسیا و شبه قارهٔ هند، افسانهها و داستانهایی فراوان دربارهٔ آتش و تقدّس و مقام و تیمار و نگاهداریِ آن وجود داشته و دارد. بر همین بنیاد یک رشته جشنهای ایرانی جشنِ آتش بودهاند که در میانِ اقوامِ هندوایرانی سوابق و نظایرِ بسیار داشته و دارد. از جمله جشنهای مهمِ آتش در ایران جشنِ «سَده»، جشنِ «سوری» (چهارشنبه سوری)، «شهریورگان» و «آذرگان» میباشند. جشنِ «سَده»، جشنی که به یادگارِ پیداییِ آتش برگزار میشود، از بزرگترین جشنهای آتش در ایرانِ باستان که تداوم داشته و تا به امروز ادامه دار. واژهٔ «سَده» از ریشهٔ «سَتَ» در زبانِ پهلوی است و معنیِ آن صد میباشد. بنابر تقسیمِ فصلیِ ایرانِ باستان، آغازِ فروردینماه تا پایانِ مهرماه تابستانِ بزرگ و از اولِ آبانماه تا پایانِ اسفندماه را زمستان مینامیدند. «سَده» هنگامی است که صد روز از زمستان میگذشت (آبان، آذر، دی و ده روز از بهمن)، یعنی دهمِ بهمنماه(رک: رضی، 1384: 110-89).
روایتِ پیداییِ آتش در شاهنامهٔ فردوسی چنین آمده است: روزی هوشنگشاه به همراهیِ یارانِ خود به کوه میرود. در راه به ماری برخورد میکند و با سنگِ بزرگی به جنگِ او میشتابد و سنگ را به سوی مار پرتاب میکند. سنگ به سنگِ دیگری برخورد کرده جرقهای بیرون میجهد و به خار و خاشاکِ اطراف شعله میکشد، آتش فروزان پدیدار میگردد و از آن پس جشنِ سَده برگزار میگردد (فردوسی، 1960: 34-33).
بنابر باورِ ایرانیانِ باستان در این روز (سَده) اهریمنِ بدکنش سرما را به شدّت خود میرساند تا به آفریدگانِ اورمزد گزند رساند؛ اما نیروی اورمزدی آتش را میآفریند تا نیروی اهریمن را شکست دهد و آفریدگان را بپاید. این جشنِ سَده و آتشافروزی با مراسمی باشکوه انجام میپذیرد تا نیروی اهریمنی کاهش یابد و اندک اندک سرما بکاهد. اکنون زرتشتیان در همهٔ شهرها و روستاهای زرتشتی با آتشافروزی سَده را جشن میگیرند. ایرانیان چون بر این باور بودند که سرمای زمستان از آن پس به آرامی کاهش خواهد یافت؛ پس در روزِ جشنِ سَده به دشت و بیابان روی میآوردند، هیزم و خار و خاشاک فراهم کرده و با فرارسیدنِ شب، آتشِ بزرگی میافروختند. و به امیدِ افزایشِ روشنایی در روزِ بعد که آن را از جلوههای اهورایی میدانستند به شادمانی میپرداختند. یکی از ویژگیهای جشنِ سَده همیاری و همکاریِ مردم است و بر این باور بودند که گردآوریِ هیزم و خاشاک برای جشن از بایستنیهای دینی است و کرداریست که پاداش به همراه دارد.
اجرای مراسمِ جشنِ سَده بدینگونه میباشد که پس از غروبِ آفتاب سه تن از موبدان در حالی که لباسِ سپید بر تن دارند به سوی تودهای هیزمِ خشک که از قبل تهیه گردیده حرکت مینمایند. گروهی از جوانان هم که لباسِ سپید بر تن دارند با مشعلهای روشن موبدان را همراهی میکنند. موبدان بخشی از اوستا را که معمولاً «آتشنیایش» میباشد، میسرایند و موبدِ بزرگ به وسیلهٔ آتشِ موجود در آتشدان و جوانانِ سپیدپوش با یاری از شعلههای مشعل، هیزم را آتش میزنند. با شادی و پیروزی شعلهور شدنِ آتشِ سَده را جشن میگیرند و به امیدِ آنکه تا جشنِ سالِ دیگر روشنایی و گرمی در دلهایشان باشد به خانه بازمیگردند.
بیگمان علتِ اصلیِ پیدایشِ جشنِ سَده پدید آمدن و کشفِ آتش است و دیگر مژده و بشارتی جهتِ پایانِ زمستان که توجه به احترام و تقدّسِ آتش با مراسمی کنایتآمیز، شادی و پایکوبی برگزار میشده است. اما طبق معمول، ایرانیان این جشن را نیز چون سایرِ جشنها و رویدادها و حوادث، به مردانِ بزرگِ تاریخی و داستانی خود نسبت دادهاند و علتهایی نیز در این باره یاد کرده و باقی گذاشتهاند.
سرچشمهها
- خطیبی، ابوالفضل. (1397)، «آیا روایتِ جشنِ سده در شاهنامه الحاقی است؟»، نامهٔ فرهنگستان، صص 152-131.
- رضی، هاشم. (1384)، جشنهای آتش، تهران: بهجت.
- فردوسی، ابوالقاسم. (1960)، شاهنامه، تحتِ نظرِ ی. ا. برتلس، مسکو: ادارهٔ انتشاراتِ ادبیاتِ خاور.
- مولایی، چنگیز. (1388)، «سده»، دانشنامهٔ زبان و ادبِ فارسی، ج 3، به سرپرستی اسماعیل سعادت، تهران: فرهنگستانِ زبان و ادبِ فارسی: صص 630-624.