- پرداخت ۹ هزار میلیارد ریال مطالبات گندم کاران بوشهری
- با توجه به استعداد ها و ظرفیت ها تقسیم اعتبار می کنیم/ تامین تجهیزات سرمایشی سالن صخره نوردی و سالن امام خمینی برازجان در دستور کار است
- رشد ۵۵ درصدی برداشت گندم در فارس
- الزام مشترکان دولتی به مدیریت مصرف برق در تابستان
- کیوسکهای مطبوعاتی شیراز ساماندهی میشوند
- تصادف خونین در جاده شیراز-فسا
- غبار محلی و وزش باد پدیده غالب جوی در استان بوشهر است
- قیمت ارزها در مرکز مبادلات/ دلار ثابت ماند
- مخالفت اسرائیل با هستهای شدن عربستان
- اظهارات وزیر اسرائیلی درباره جنگ احتمالی با ایران
اتحاد خبر – ثریا شیری: کمتر کسی است که سیدرضا صافی را نشناسد. هنرمند متولد سال 1351 در شهر خرمشهر و ساکن بوشهر. نویسنده، تهیهکننده و کارگردان سینما و تلویزیون. چهره موفق استانی، ملی و حتی بینالمللی که کارهای موفقی در کارنامه خود دارد. از جمله سریال «عباس و یونس»، تلهفیلم «فرار» ، «تخم مرغ جنگی» یا فیلمهای سینمایی «بالابان» و...
اتحاد خبر – ثریا شیری: کمتر کسی است که سیدرضا صافی را نشناسد. هنرمند متولد سال 1351 در شهر خرمشهر و ساکن بوشهر. نویسنده، تهیهکننده و کارگردان سینما و تلویزیون. چهره موفق استانی، ملی و حتی بینالمللی که کارهای موفقی در کارنامه خود دارد. از جمله سریال «عباس و یونس»، تلهفیلم «فرار» ، «تخم مرغ جنگی» یا فیلمهای سینمایی «بالابان» و «پینوکیو، عاموسردار و رئیسعلی» که جوایز متعددی در جشنوارههای مختلف کسب کردند.
از او میخواهیم در مورد نحوه آغاز فعالیتهای هنریاش توضیح دهد، که میگوید:
-از 14 سالگی هنر را شروع کردم، سال 65 با ورود به انجمن سینمای جوان فعالیتهای هنری من آغاز شد و سال 66 اولین فیلم خودم را کار کردم. و این فعالیت تا به امروز ادامه داشته است. در واقع از دهه 60 فیلمسازی را شروع کردم، از اوایل دهه 70 کار با تلویزیون و اواخر دهه 80، تولید اولین فیلم سینماییام «بالابان» را شروع کردم، فیلمی که جوایز زیادی کسب کرد. دقیقاً نمیدانم چند فیلم و مجموعه و فیلم کوتاه و مستند کار کرده ام ولی دهها عنوان فیلم کوتاه، مستند، داستانی، نیمهبلند، بلند، کارهای تلویزیونی و دو تا فیلم سینمایی کار کردم.
گویا قرار بود طرحی با موضوع شهید مهدوی تولید شود، به کجا رسید؟
-آخرین همکاری نیمه تمام ما با تلویزیون، اواخر سال 96 شروع شد که هنوز هم در واقع تکلیف آن روشن نشده است! طرحی در رابطه با شهید مهدوی بود که با من تماس گرفتند و خواستند که به عنوان کارگردان همکاری کنم. چون مشخصاً در این حوزه تحقیقات زیادی داشتم و طرح فیلمنامهای را چند سال قبل از آن راجع به شهید مهدوی نوشته بودم، کاملا با موضوع آشنا بودم. بنابراین پیشنهاد دوستان صداوسیما را پذیرفتم، دوستان تلویزیون اصرار داشتند که این کار هرچه سریعتر به انجام رسیده و تولید شود. اما تا هم اکنون و با گذشت چهار سال از این پیشنهاد، هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است! البته و متاسفانه بارها اخبار تولید آن رسانه ای شده است، اما تا لحظۀ اکنون هنوز هیچ قدم عملی و مؤثری برداشته نشده! این انفعال و وادادگی قطعاً نتیجۀ ضعف ارادۀ مسئولین رسانه است وگرنه شهیدی که هم به گردن استان و کشور ما حق دارد، هم به گردن تاریخ این سرزمین و هم بواسطۀ رویاروئی مستقیمش با ناوگان آمریکائی، چهره ای بینالمللی است، مستحق چنین اجحافی نیست! به قول رهبر انقلاب «اگر چپیها یک چنین شخصیتی همچون شهید مهدوی داشتند از او یک چگوارا درست میکردند» ولی ما هیچ کاری نکردیم و متاسفانه باید بگویم که دستگاههای فرهنگی ما بطور عام و رسانۀ تلویزیون به طور خاصّ در این زمینه کم لطفی را از حدّ گذراندهاند! و این پروژۀ مظلوم همچنان روی زمین مانده است.
سوالی که از ابتدای گفتگو به دنبال پاسخی برای آن هستیم، این است که چرا با وجود بهرهمند بودن از ظرفیتهایی چون سیدرضا صافی در استانمان، شبکه استانی حتی یک سریال تولیدی در حال پخش ندارد؟
- در ظاهر مشکل نبود بودجه است. اما به نظر من مشکل جای دیگری است و آن نبودِ اراده است! مشکل، نداشتن ارادۀ معطوف به اجراء است! نداشتن عزم و ارادۀ جدی است! اینرا چون خودم تجربۀ تهیه کنندگی دارم، عرض میکنم؛ بحثِ بودجه مسئله مهمی است اما همۀ آن نیست. سینما و تلویزیون هر دو صنعت-هنر هستند و پول و مسائل مالی نقش بسیار مهمی دارند، منتهی پیش و بیش از داشتن یا نداشتنِ منابع مالی، باید ما استراتژی فرهنگی داشته باشیم. چشم اندازِ فرهنگی داشته باشیم. باید ببینیم الآن کجا هستیم و قرار است دهسال آینده در حوزۀ فرهنگ کجا باشیم! این که یک مدیر فرهنگی دست روی دست بگذارد و بگوید «من بودجه ندارم، پس تولید اثر فرهنگی ندارم» نشانۀ ضعف مدیریت نیست؛ نشانۀ سوءمدیریت است! نشانۀ ورشکستی مدیر فرهنگی ما است! اگر پول نداری، خوب برو این منصب را اشغال نکن! اگر بودجه برای کار فرهنگی نداری، پس چرا حقوق میگیری؟ ماه تا ماه حقوق میگیری که چکار کنی؟ خوب در مغازه ات را ببند! مدیر یک رسانه یک ماشین امضاء نیست که بگوید امسال بودجه برای من آمده پس تولید میکنم یا بودجه نیامده پس تولید نمیکنم. البته ظاهراً این بهانه درست و قانونی بنظر میرسد و کسی نمیتواند به چنین مدیری ایرادِ قانونی بگیرد، به همین دلیل هم هست که این بهانه بسیار به مذاق مدیران فرهنگی ما خوش آمده! منتها مشکل این است که واقعاً اگر مدیرِ ما دارای نگاه، دغدغه و مسئلۀ فرهنگی باشد، یا باید بتواند از ظرفیتهای اقتصادی سایر دستگاهها و بخشهای بالقوۀ اجتماعی استفاده کند، یا حداقل برای شبهه وارد نشدن به نانی که بر سر سفره اش میبرد، از این پست و مقام استعفاء بدهد!
به اینجای بحث که میرسد دیگر لازم نیست سوالی بپرسم، تا مبادا رشته کلامش قطع شود، دغدغه داشتن و دلسوزی از تکتک کلماتش پیداست:
- ما شاهرگ حیاتی اقتصاد این کشوریم و کل ایران به نوعی مدیون بوشهر است. این اغراق نیست. پایتخت انرژی مملکتیم. پایانۀ بزرگ نفتی خارگ، شاهرگ حیاتِ اقتصادیِ کشور در استانِ ماست و این خیلی بد و نکوهیده است که کل کشور را ما تامین بکنیم ولی به هنرمندان و جریان اصیل و ریشه دارِ فرهنگ و هنرِ استان بهاء ندهیم. وقتی میگوییم هنرمندان استان، منظورمان فقط شخصِ هنرمند نیست؛ چرا که هنرمند یک جریان است، و بلکه میتواند جریانها تولید کند. پس بی توجهی به هنرمندان یعنی بی توجهی به جامعه. هنرمند خالق اثر هنری است، اما عامۀ مردم مخاطبینش هستند و قرار است یکایک افراد از محصول فرهنگی و هنریِ وی استفاده کنند. اگر بطور خاصّ بخواهم در مورد صداوسیمای استان بوشهر مطلبی داشته باشم، باید عرض کنم؛ طی سالهای اولیۀ راهاندازی شبکۀ استانی، این دستگاه کارنامۀ نسبتا موفقی داشته؛ هم به لحاظ تعداد آثار تولید شده، هم از نظر کیفیت آثار و جوایزِ دریافتی از جشنواره ها و هم از حیث میزان رضایتمندی مخاطبین چه در استان و چه در تمام کشور، این شبکه نمرۀ قابل قبولی داشته است. حتی قبل از آن در دهۀ 70 با اینکه شبکۀ استانی نداشتیم و تنها شبکۀ محلی بصورت هفتگی در روزهای جمعه چند ساعت برنامه پخش میکرد، اما رضایت نسبی قابل قبولی در سطح جامعه نسبت به این رسانه وجود داشت. سریال تولید میشد، برنامههای مفرّح بومی تولید و پخش میشدند، و خلق این برنامه ها که تهیه و تولیدشان عموماً متکی به هنرمندان غیر رسمی و خارج از چارت استخدامی صداوسیما بود، حاصل خوشفکری و درایت نسبی مدیرِ وقت سازمان بود. الان متاسفانه با اینکه روزانه 10-12 ساعت برنامه در این شبکه تولید و پخش میشود، اما از مردم بپرسید نظرشان راجع به این برنامه ها چیست؟ اصلاً چند درصد بوشهریها شبکۀ استانی بوشهر را میبینند؟ بروید از مردم نظرسنجی کنید و نتیجۀ آنرا به سمع و نظر مسئولین محترم صداوسیمای بوشهر برسانید!
استقبال بینظیر از سریال «عزو و مزو»
میگوید: ارزش شبکه استانی به این است که مخاطبِ آن، فرهنگ و هنر و مسائل روزِ شهر و استان خودش را در تلویزیون ببیند و چه بهتر که با زبان هنر ببیند. حداقل 10 سال است که رسانه روی خوشی به هنرمندان استان نشان نداده و اگر هم کسی مثل من دعوت شده، بعد از این همه پیگیری، پاسخی به او داده نشده و هیچ اتفاقی در عرصۀ عمل رُخ نداده است! ظرفیتهای خیلی خوبی در استان داریم که دیده نمیشود. به طور مثال، در رابطه با سریال طنز «عزو مزو» که سال 81 برای شبکه استانی کار کردیم، مخاطبینش فوقالعاده بودند؛ چه از حیث تعداد مخاطبین و چه از نظر میزان رضایتمندی آنها. نمیدانم صداوسیمای بوشهر نظرات و نظرسنجی های سالانۀ روابط عمومیِ خود را آرشیو میکند، یا نه! اگر آرشیو داشته باشند، میتوانید به نظرسنجی های این سریال در آن سالها مراجعه کنید و حجم استقبال و رضایت مخاطبین را ببینید! استقبالی که از پخش این مجموعه شد، بی نظیر بود و بعد از 5 سال مسئولین رسانه مجاب شدند که سری دوم سریال را تولید کنند که البته پیشنهادش را خودمان دادیم و انجام هم شد! خوشبختانه سری دوم آن سریال هم با اقبال عمومی گسترده ای مواجه شد! علیرغم اینکه مدیر وقت سازمان به این سریالِ طنز و انتقادی اجتماعی خیلی کم لطفی کردند و بخشهای زیادی را هنگام پخش سانسور کردند، اما باز هم به گفتۀ خودشان این سریال در همان زمان پر بینندهترین برنامۀ شبکۀ استانی بود! خوب این قابلیتها همچنان موجود است ولی متاسفانه حداقل 15 سال است که این هنرمندان و این پتانسیلهای فرهنگی دارد خاک میخورد.
هنرمندان، بیتالمال جامعه اند و حقالناسی بر گردن مدیران هستند
صافی ادامه میدهد: قصد ندارم مجموعۀ انتقاداتم را به مدیران صدا و سیما محدود کنم، بلکه این نقد متوجه تمام مدیران فرهنگی استان است، متأسفم که برای ثبت در تاریخ باید به صراحت بگویم؛ مدیران فرهنگی استان، قاتلین هنرمندان و سرمایههای هنری استانمان هستند! هنرمندانی که در گوشۀ خانه ها و کتابخانه هایشان دارند خاک میخورند، پژمرده میشوند و یکی یکی از دستمان میروند! هنرمندان بیتالمال و حقالناس هستند و اگر روز قیامت و سوال و جوابی باشد که هست، مدیران فرهنگی ما باید پاسخگو باشند. مدیران فرهنگی فقط موظف نیستند که از چهار دیواری اداره و از میز و صندلی و کمد و تجهیزات فنی که در ساختمانهایشان قرار گرفته محافظت کنند، مهمترین مصداق بیتالمال این سرمایههای فرهنگی هستند که تکرارشونده نیستند! مگر به این راحتیهاست که مادرِ فلک امثال حسین فیروزی، منوچهر آتشی، سیدحسین صافی، ایرج صغیری و جواد رمضانی بزاید؟ اینها درختهایی هستند که اگر آبیاری و محافظت و رسیدگی نشوند، باغ فرهنگ و هنرمان میخشکد؛ که متأسفانه الآن هم فاصله ای با این خشکسالی نداریم! مقصر اصلی، مدیران فرهنگی ما هستند؛ چون با خشکیدن هر درختِ تناور در عرصۀ فرهنگ و هنر، این مردم و بلکه تاریخ این دیار است که متضرر اصلی خواهد بود! پس تا بیش از این دیر و دور نشده، درختهای باقیماندۀ این باغ را دریابیم تا شیرینیِ میوه هایش کاممان را شیرین و سایۀ دلپذیرِ آن، جان خستۀ مردامانمان را حیاتی دوباره بخشد.
نداشتن بودجه، بهانه پذیرفتنی نیست!
صافی با اشاره به ساخت فیلم سینمایی «پینوکیو، عامو سردار و رئیسعلی» با دست خالی، میگوید:
من با دست خالی فیلم سینمایی ساختم که دو سه سال متوالی جزء بهترینهای سینمای کودک و نوجوان در کشور بود، فیلمی که فقیرانه ساخته شد، اما از رقبای بینالمللی اروپایی، امریکایی و آسیایی خودش جلو زد و تندیس زرین بهترین فیلم سینمائی جشنوارۀ بین المللی رشد را از آن خود کرد! این فیلم علاوه بر جوایز فستیوالها، ارتباط بسیار خوبی با مخاطبین عام در سراسر کشور برقرار کرد! خوب بنظر شما این اثر با این حجم از موفقیتها چگونه به تولید رسید؟ اگر بگویم با کمتر از 400میلیون تومان (نقدی) باور میکنید؟ تازه بخشی از این مبلغ نیز از طریق اسپانسرینگ جذب شده بود! بنابراین وقتی عرض میکنم نداشتن بودجه بهانۀ خوبی برای کم کاری مسئولین نیست، مستند حرف میزنم! وقتی من در جایگاه یک شخصیت حقیقی میتوانم حداقل های گروه فیلمبرداری را با رایزنی و اقناع مسئولین شهر و استان تهیه کنم، -هرچند با فشار و سختی- اگر امروز مسئول فرهنگی نتواند چهار میلیارد تومان پول از مراکز اقتصادی استان تهیه کند، قطعا شایستۀ این جایگاه نیست و باید پستش را ترک کند! بنده به عنوان کسی که هم در حوزه فرهنگی سینما و تلویزیون فعالیت داشتــهام یعنی نویسندگی و کارگردانی کرده ام و هم در حوزۀ اجرایی و تولیدی به عنوان تهیه کننده کار انجام داده ام، میگویم که نداشتن بودجه مطلقاً بهانه ای پذیرفتنی نیست. بودجه چیزی نیست که به دست مدیر بدهند، بلکه امکانی است که مدیر با درایت و تلاش و کوشش و به کار گرفتن خِرَد رسانهای و اتکاء به رزومۀ هنرمندان استانش باید آن را جذب کند. اگر چند هنرمند حوزۀ موسیقی یا تئاتر یا سینما و یا هر رشتۀ دیگر میتوانند قطره قطره منابع مالی برای اجرا و عرضۀ کارهای خود تولید کنند، چطور یک مدیر فرهنگی که جایگاه حقوقی تایید شده دارد، نمی تواند چنین کاری را در حجم و سطحی وسیعتر و گسترده تر انجام دهد؟ طبیعتا اگر مدیرِ ما آدم راحت طلبی باشد و یگانه آرمانش حفظ میز اداریش باشد، بله حق با اوست! بودجه نیست! پس تولیدی هم نداریم! ولی اگر مدیر فرهنگی دلسوز فرهنگ باشد، دغدغۀ فرهنگ داشته باشد، و دردِ زخمهای فرهنگی جانش را بیازارد، اگر به مفهوم واقعی زجرکشیدۀ عرصه فرهنگ و مشکلات فرهنگی جامعه باشد، اگر مدیری چنین فهیم و دلسوز و صادق باشد و اگر از مشاوران امین و کاربلد استفاده کند، قطعاً و یقینا خواهد توانست بودجه، منابع مالی و شرایط تولید و عرضۀ آثار فرهنگی را از منابع استانی و ملی تامین کند. ولی مدیری که در گرمای قلب الاسد و پنجاه درجۀ بوشهر حاضر نیست کت سورمه ای مدیریتش را به چوب لباسی اتاقش آویزان کند و آستین هایش را بالا بزند، و راه بیفتد دنبال کار، این را نمی شود گفت مدیر فرهنگی. یک کارمند جزء هم می تواند کاری که این مدیران انجام میدهند را انجام دهد. مدیر فرهنگی باید مثل یک فرمانده نظامی جرئت ریسک داشته باشد، استراتژی و تاکتیک را بفهمد و حرکت بکند. متاسفانه اینقدر آقایان بد عمل کرده اند که دو سه سال پیش خودِ رهبری مستقیما اشاره کردند که زمانی که دستگاه ها و مراکز فرهنگی خوب عمل نمی کنند خود افراد باید آتش به اختیار عمل کنند! مشخصاً این بیماری و درد، سراسری و ملی است! اگر این مدیریتِ ورشکستۀ فرهنگی نبود، رهبری وادار نمی شد چنین صحبت هایی را ایراد کند و این مایۀ تاسف و سرشکستگی است؛ هم در سطح ملی و هم در سطح استانی و مدیرانِ استانی خودمان.
با این اوصاف اگر در استان شخصی علاقه داشته باشد که طرحی ارائه دهد، چگونه باید ارائه دهد؟
ده ها طرح و فیلمنامه در این سال ها به تلویزیون ارائه کردم حتی جواب منفی هم ندادند. حوزه فرهنگ حوزه درک است اگر نخواهی انجام بدهی مثل ماشین امضا هستی. به تهران ارسال میشود پست می برد و آنجا یک نفر دیگر نگاه میکند و وقتی می بیند مدیر ارسال کننده هیچ حمایت و انرژی پشت این طرح ارسال نکرده، می گوید فقط یک کاغذ است و جدی نمی گیرد. آخرین طرح، طرح شهید مهدوی است که هنوز روی زمین مانده است؛ علیرغم آنهمه اصراری که آقایان داشتند. قبل از آن هم طرح هایی فرستادم که بعد از چندین ماه به من گفتند: گم شده! مجدداً بفرست و من هم گفتم از همین برخورد شما مشخص است که چقدر جدی هستید. میگویند ماهی را اگر نمیخواهی توی دستت بماند، دُمش را بگیر! بنابراین چون لیز است و زود سُر میخورد، شما میگوئید که ماهی از دستم در رفت! تقصیر من نبود، تقصیر ماهی بود! آقایان هم نمیخواهند صافی و امثال صافی برایشان کار کنند، طبیعتاً آنقدر راه برای آزار دادن ما وجود دارد که خودمان برویم پی کارمان و بعد بگویند: ماهی از دستمان در رفت! در صورتیکه شما باید یقه من را میگرفتید و میگفتید آهای صافی! زنده ای؟ مُرده ای؟ چرا کار نمیکنی؟ اینها باید امثال ما را از خانه بکشند بیرون و بگویند؛ چه مرگتان است کار نمیکنید؟ نه من، این همه هنرمند که محبوب هستند چرا در این سالها بیکار شده اند؟. آقای اصغر جوادی که حدود 20 سال از پخش سریال اولش میگذرد، هر روز که از خانه بیرون می رود مردم از او جویا میشوند که چرا کار جدید انجام نمی دهید؟ 15 سال از پخش سری دوم سریالش گذشته و هنوز مردم متقاضی هستند. مدیر فرهنگی که به این دغدغه ها بی اهمیت است نمیدانم چطوری جایش پشت این صندلی هاست؟ جواد رمضانی که در سن 20 سالگی بدون هیچ امکاناتی انیمیشن تولید کرد و بهت و حیرت کارشناسان را در کل کشور برانگیخت، یک نابغه بود و هست اما حالا کنج عزلت گزیده. او سالها پیش واحد انیمیشن صداوسیمای استان بوشهر را راه اندازی کرد اما در سال های اخیر، بیمِهری های آقایان باعث شد از سازمان بیرون بیاید و عطای صداوسیما را به لقائش ببخشد! دور از منطق و انصاف نیست اگر بگوییم دستگاه های فرهنگی استان کشتارگاه هنرمندان است. به نظر بنده یک بازنگری جدّی در نصب مدیران فرهنگی استان باید صورت بگیرد و امیدوارم در دولت جدید این اتفاق بیفتد وگرنه شاید بسیاری فرصتها را از دست بدهیم.
رسالت فرهنگی من فقط ساختن فیلم نیست.
رسالت من فقط این نیست که فیلم بسازم من باید تلاش کنم که عملکرد و رفتار و گفتارم هم همانجوری باشد که فیلمهایم دارد حرفش را میزند. این مصاحبه و صحبت کردن و مشاوره دادن و اخطار و آلارم خطر دادن به مسئولین هم جزئی از وظایف امثال من است! مطالبه گری هم بخشی از رسالت فرهنگی من است! به شخصه هیچ وقت بیکار ننشستم. حتی وقتی هیچ پروژه ای در دست نداشتم در حوزه محیط زیست فعالیت کردم. در پیج اینستاگرامم اعلام کردم که قصد جمعآوری زبالههای ساحل دریا را دارم و حدود 40 تا 50 نفر مرا همراهی کردند. ولی شرم بر مدیران فرهنگی که باعث میشوند سرمایه های استان اینطوری هدر بروند. چرا یک هنرمند توانایی که میتواند یک پروژه سنگین ملی را کار بکند و بارها و بارها این را در سطح ملی و بین المللی به اثبات رسانده، باید الان خانه نشین شده باشد؟ من عضو سازمان بین المللی سیفژ هستم. این سازمان در سراسر جهان حدود 150 عضو دارد که دو نفر از اعضای آن بوشهری هستند؛ بنده و خانم مریم رنجبر (از هنرمندان تئاتر و سینمای استان!) خوب این یک افتخار، یک پتانسیل و یک فرصت است برای کشور و استان ما! اما چرا استفاده نمی شود؟
از او میخواهیم در مورد سازمان جهانی Cifej توضیح دهد، میگوید:
سازمان بینالمللی فیلم برای کودکان و نوجوانان (cifej) از 55 سال پیش فعالیت خود را با حمایت یونسکو آغاز کرد و اکنون مجمع عمومی آن دارای بیش از 150 عضو از شصت کشور جهان است سیفژ، یک سازمان غیر دولتی جهانی است که کارش حمایت و گسترش سینمای کودک و نوجوان، مطالعه در حوزۀ سینمای کودک و کمک به شناخت و ارتباط بهتر و عمیقتر میان سینماگران و مخاطبین کودک و نوجوان در جهان و تبیین این سینما در سطح جشنواره های جهانی است. سال گذشته بعنوان نمایندۀ ایران، یکی از سه داور بخش سیفژ جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان در کنار دو داور هندی و آرژانتینی بودم که فیلمهای بخش بینالملل این جشنواره را داوری میکردیم. هدف سیفژ ارتقاء استانداردهای سینمای کودک و نوجوان در سطح جهانی است.
میپرسم به جز فیلمسازی و هنر راه درآمدی دارید؟
متاسفانه نه. و در این یک سال شدیدا به این می اندیشم که چه کار کنم؟ چون که واقعا تحت فشارم! تا دو سال پیش دفتر مستقل داشتم یک جایی داشتیم رهن و اجاره کرده بودم، اما الان در این انباریِ نمور، دفتر کارم را دائر کرده ام! باز هم گلی به جمال انجمن سینمای جوانان بوشهر که علیرغم مشکلات و کمبودهای متعدد، اما همین اندک داشته ها و بضاعتِ مختصر خود را در طبق اخلاق گذاشته است و با ما همکاری میکند! اجازه بدهید در کنار انتقاد از تمام مدیران فرهنگیِ استان، یک نفر را استتثناء کرده و با کمال احترام در مقابلش کلاه از سر برداشته و از او تشکر کنم؛ حاج رحمان برزگر مدیر انجمن سینمای جوانان استان بوشهر. مردی برای تمام فصول فرهنگ و هنر! که الحق و الانصاف بسیار بیش از توان و حتی شأنیّت میز و مقامش دارد صادقانه برای هنرمندان استان تلاش میکند و نمونۀ یک مدیر فرهنگیِ راست و درست است! اگر ایشان هم می خواست در اتاقش بنشیند و پا روی پا بندازد، هیچ اتفاقی نمی افتاد! در شرایطی که همۀ دستگاه های فرهنگی در این دو سال خوابیده اند. انجمن سینمای جوانان به عنوان فعال ترین مرکز فرهنگی کل استان دارد کار فرهنگی تولید میکند! این نشان می دهد که درک و دغدغۀ فرهنگی داشتن برای یک مدیر از داشتن و نداشتن بودجه به مراتب مهم تر است! اگر مدیر فرهنگی درک عمیق و صحیحی از عرصۀ فرهنگ داشته باشد، راه اجرایی کردن این دغدغه ها را هم پیدا خواهد کرد و آقای برزگر نشان داده که خواستن توانستن است.
با این بیمهریهایی که به شما میشود، چرا بوشهر ماندید؟
من بوشهر را با همۀ وجود عاشقم. ریشه های من اینجاست. سالها پیش تهران بودم و البته ارتباطم با دوستانم محفوظ است. می گویند بیا اینجا تو را بهتر میشناسند تا بوشهر. می گویم برای زندگی نمی توانم تهران باشم، اذیت می شوم! درست است که سینما صنعت-هنر است اما بالاخره هنر بخش لاینفک آن است! اگر از ریشه هایت جدا بشوی، دیگر آن آدم سابق نیستی. من خودم سالها پیش همین ایراد را از استاد ایرج صغیری گرفتم. گفتم: چرا آمدی بوشهر؟ تهران جایگاهت بهتر بود. گفت: باید همرنگ جماعت پایتخت نشین میشدم. گفتم: خب میشدی. تعمداً گفتم. خواستم عکس العملش را ببینم و بشنوم! استاد صغیری گفت: اگر تهران میماندم، دیگر ایرج صغیری نمیماندم! آنوقت «خلخال شوم» را چه کسی مینوشت؟
حرفی هست که دوست داشته باشید بگید؟
- من مدتهاست علیرغم تلاشهای مستمرم از همۀ مدیران فرهنگی قطع امید کرده ام و فقط امیدم به خداست. دوست دارم تتمۀ عمرم در مسیری خرج شود که خداوند میپسندد و البته افسوسی که همیشه همراهم است این است که استعدادی که خدا به من داده، کاش در این فرصت کوتاهِ زندگی به منصۀ ظهور میرسید. البته همچنان امیدوارم که ان شاءالله اتفاقی بیفتد ولی چشم امیدم به هیچ شخص و دستگاه و مدیر خاصی نیست!
به امید موفقیتهای بیشتر برای این هنرمند هم استانی.
تازه ترین خبرها
- پرداخت ۹ هزار میلیارد ریال مطالبات گندم کاران بوشهری
- با توجه به استعداد ها و ظرفیت ها تقسیم اعتبار می کنیم/ تامین تجهیزات سرمایشی سالن صخره نوردی و سالن امام خمینی برازجان در دستور کار است
- رشد ۵۵ درصدی برداشت گندم در فارس
- الزام مشترکان دولتی به مدیریت مصرف برق در تابستان
- کیوسکهای مطبوعاتی شیراز ساماندهی میشوند
- تصادف خونین در جاده شیراز-فسا
- غبار محلی و وزش باد پدیده غالب جوی در استان بوشهر است
- قیمت ارزها در مرکز مبادلات/ دلار ثابت ماند
- مخالفت اسرائیل با هستهای شدن عربستان
- اظهارات وزیر اسرائیلی درباره جنگ احتمالی با ایران
- کالین رئیس دستگاه اطلاعات ترکیه شد
- رایزنی حکیم و سفیر ایران در بغداد/ استقبال از احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان
- ادعای دیپلمات اسرائیلی درباره «توافق موقت هسته ای» ایران و آمریکا
- تخریب یک سد بزرگ در اوکراین و خطر سیلی عظیم در خرسون
- واکنش آمریکا به بازگشایی سفارت ایران در عربستان و ادعای دیدار دو مقام ایرانی و آمریکایی
- هواشناسی ۱۶ خرداد ۱۴۰۲/ تداوم بارشهای بهاری و کاهش دما
- مصرفه جوانه گندم برای درمان کبد چرب مفید است
- قیمت طلا کاهش یافت
- آلزایمر را متوقف کنید
- موشک هایپرسونیک «فتاح» رونمایی شد
- صدف خوراکی در استان بوشهر تولید میشود
- اجرای پروژههای راهداری در دشتستان سرعت گرفت
- برخورد خودروی سواری با موتورسیکلت در محور بوشهر-دلوار ۲ فوتی داشت
- افزایش نرخ بلیط شناورهای مسافربری خارگ غیرقانونی است
- سد دشت پلنگ سال آینده آبگیری میشود
- زائران بوشهری با ۱۲۰ اتوبوس به حرم امام خمینی (ره) اعزام شدند
- بهبود وضعیت آب در دشتستان با جدیت دنبال میشود
- پیرمرد ۷۰ ساله مفقود شده در شهرستان گناوه پیدا شد
- 3 بازیکن بفروش،مسی را جذب کن
- عکس | اقدام جذاب مرد فوق سنگین وزن ایران
- گولسیانی: با این شرایط نمیمانم
- آیا علی دایی جانشین گل محمدی می شود؟
- عکس | عربستانیها برای فروش طارمی سر از پا نمیشناسند!
- اقدام تازه استقلال برای ماندن ساپینتو
- تصمیم جالب باشگاه شباب الاهلی در مورد مهدی قایدی
- واکنش ریکاردو ساپینتو به پیشنهادی که از قطر به دست او رسید
- پسرم دوست دارد به بارسلونا برگردد
- لژیونر میمانی یا نه؟
- آیا میدانستید همسر آقای بازیگر از نوادگان قاجار بود؟ / عکس
- خسرو شکیبایی به همراه همسرش در لباس دامادی/ عکس
- اگر فشار خون بالایی دارید، این ۱۰ خوراکی را بخورید
- بیماران مبتلا به دیابت این میوهها را بخورند
- خبر معاون وزیر نفت درباره بنزین/ اینگونه مصرف بنزین کاهش مییابد
- پژو ۲۰۷ با موتور جدید/ یک تغییر دور از انتظار!
- چگونه بعد از طلاق نام همسر از شناسنامه حذف میشود؟
- سیستم عامل جدید آیفون / امکانات و ویژگیها
- رونمایی از کامپیوتر جدید اپل با قیمت ۳۵۰ میلیون تومان
- چند بار در هفته حمام کنیم تا موهایمان نریزد؟
- جریمه ۱۰تومانی تاکسیها برای مسافر زیاد ۵۰ سال قبل/ عکس
- شایعهای که پرسپولیس آن را جدی نگرفته است
عالی بود حرفات ولی متأسفانه اونایی که باید این حرفا رو بشنون و این مصاحبه رو بخونن، نه اهل شنیدنن و نه حال و سواد خوندنو دارن.
با این حال، گفتن شون، خیلی بهتر از نگفتن شون هس. لااقل برای ثبت توی تاریخ ...
دستت مریزاد و نفست گرم
توانتان افزون باد