کد خبر: 154392 ، سرويس: استان بوشهر
تاريخ انتشار: 20 آبان 1400 - 13:00
حمیرا حیدری مقام برتر نمایشگاه هنر استعدادهای درخشان در گفتگو با اتحاد خبر:
به شعار خواستن توانستن است اعتقاد عجیبی دارم/ به دنبال ایده های نو هستم

اتحادخبر-ساناز دانشگر: حمیرا حیدری نقاش برازجانی با شرکت در نمایشگاه استعدادهای درخشان و ارائه یک کار خلاقانه توانسته است مقام برتر را کسب کند. وی که به وسیله درب های بطری مرحوم حسین پناهی را نقاشی کرده است در گفتگو با اتحاد خبر از چالش های شرکت در نمایشگاه، ایده های نو، خلاقیت، توانستن، امید و ... می گوید....

اتحادخبر-ساناز دانشگر: حمیرا حیدری نقاش برازجانی با شرکت در نمایشگاه استعدادهای درخشان و ارائه یک کار خلاقانه توانسته است مقام برتر را کسب کند. وی که به وسیله درب های بطری نقاشی مرحوم حسین پناهی را به تصویر کشیده است در گفتگو با اتحاد خبر از چالش های شرکت در نمایشگاه، ایده های نو، خلاقیت، توانستن، امید و... می گوید که شما را به ماحصل این گفتگو دعوت می نمایم.



-در ابتدا خودتان را برایمان معرفی کنید. در چه زمینه هایی فعالیت می کنید و متولد کجا هستید؟
-حمیرا حیدری هستم و متولد شهر برازجان؛ به طور کلی 15 سال است فعالیت هنری دارم. از دوران کودکی  هفت سالم بود که نقاشی آموزش دیدم و در سال 95 بود که بصورت جدی نقاشی را دنبال کردم و با هنر ویترای آشنا شدم. ویترای نقاشی روی شیشه را به صورت حرفه ای آموزش مجازی شیراز دیدم و با یکسال تا دوسال تمرین خیلی زیاد و تحقیق درباره ویترای کارم حرفه ای شد. پس از آن کم کم در زمینه های نقاشی دیواری در کنار اساتید شیراز، بوشهر و گناوه شروع به کارکردم و با اساتید برازجان هم نقاشی دیواری کار کردم. در زمینه رزین، مدادرنگی، رنگ روغن، سیاه قلم و... نیز فعالیت میکنم.



ایده طراحی با بطری از کجا سرچشمه گرفت؟
همیشه به دنبال خلاقیت بودم و هستم؛ هیچوقت دوست ندارم برای نمایشگاه یک کارکپی ببرم که همه فکرکنند این کار تکرای است و نظرشان را جلب نکند. همیشه دنبال ایده نو وجدیدی هستم که مورد استقبال قرار گیرد و به همه ثابت کنم بجای اینکه کپی کنید اگر خودتان را باور داشته باشید جسارت داشته باشید میتوانید بهترین اثر را خلق کنید. در همه حال به دنبال این هستم که از بقیه متفاوت باشم و خاص باشم. همیشه دنبال بهترین ها هستم و حتی در سبک زندگیم همینجوری هستم. هیچوقت سعی نمی کنم چیزهای تکراری که همه از آن  استفاده میکنند را من هم استفاده کنم. بنابراین وقتی به من خبر نمایشگاه استعدادهای درخشان را دادند شانسم را امتحان کردم من نیز شرکت کردم.  یکسال تمام وقتم را صرف این نمایشگاه کردم میخواستم تندیس استعدادهای درخشان را از آن خودکنم. بنابراین سال 99 تابلو شجریان مرغ سحر را برای این نمایشگاه کار کردم اما متاسفانه بدلیل کرونا لغو شد.



این اثرم را در نمایشگاه هشت گذاشتم و استقبال زیادی از آن شد. زمانی استقبال زیادی از هرکدام  از اثرهایم میشود انگیزه و شوق و اشتیاقم هنوز برای ایده جدید بیشتر میشود. بنابراین آنقدر شاهد این بودم که  ازاین تابلو استقبال شد که همین در مراسم یادبود شجریان در تالار فرهنگ توسط اقای عامری و آقای توانا دعوت به رونمایی این اثر شد. این رویدادها انگیزه ام را برای اثرهای دیگر بیشتر کرد. به خود گفتم بعداز این کارهایم باید متفاوت تر از همه باشد اما نمیدانستم چه کاری بزنم چه کار کنم! خیلی دنبال ایده نو جدیدی بودم که هیچکس کار نکرده باشد و خودم این اثر را خلق کنم ماها وقتم را روی ایده نو گذاشتم اما چیزی به ذهنم نرسید.



همیشه با خود می گفتم  خدایا یعنی می شود من یک ایده جدید خلق کنم خدایا کمکم کن. در واقع  هیچوقت امیدم را ازدست ندادم. 

 





پیج خانم ندیم دوست عزیزم را داشتم می دیدم که خیلی سر بطری جمع کردند، یکدفعه ذهنم جرقه زد اول کار رفتم و درباره سر بطری تحقیق کردم چکارهایی میشود انجام داد. توی گوگل سرچ کردم دیدم کلی کارهای خلاقانه میشود انجام داد. آمدم قسمت تصاویر دیدم بچه ها با سر بطری یک ماهی درست کرده اند انوقت بود با خوشحالی پریدم جیغ زدم گفتم: خدایا شکرت موفق شدم موفق شدم بله آخر ایده جدیدی که همیشه دنبال آن بودم خلق کردم پیدا کردم و گفتم وقتی میشود همچین کاری انجام داد پس حتما میشود با ان چهره هم انجام داد. اول مثل همیشه رفتم تحقیق کردم کسی چهره در ایران انجام داده است که  دیدم توی ایران انجام نداده اند. اما توی خارج کشور با سربطری داروها انجام دادن خیلی کوچیک تر بودن و تابلو خیلی خیلی بزرگ بود. وقتی با مشاور کسب کارم مشورت کردم؛ آقای جنگی گفت حتما انجامش بده اما این کار یک نوع ریسک کردن است یا موفق میشوی یا نمیشوی؛ بعد  سریع به آقای زنده باد موسس انجمن زمین پاک پیام دادم من همه این در بطری ها را برای یک کار خلاقانه میخواهم. آقای زنده باد کلی خوشحال شد و از من حمایت کردند و  کلی دربطری برایم آوردند.

 


وقتم خیلی کم بود چون فقط سه الی  چهار روز وقت داشتم توی کمترین زمان این ایده به ذهنم رسید ولی عجیب حس خوبی داشتم خودم باور داشتم که داخل این کار موفق میشوم برای شروع کار اول که شروع کردم دیدم وای نه انگار خوب نمی شود خیلی وقت گیر است. خیلی استرس داشتم و عصبی شدم مدام از تهران زنگ میزدند که اثرت چه شد؟!  تابلو و وسایلم را برداشتم و به خانه مادربزرگم رفتم. از تمام بچه ها کمک گرفتم از پسردایی هایم دخترهای دایی دخترهای خاله دخترهای عمو همه و همه بهم کمک کردند واقعا این لطفی که درحقم کردند را هیچوقت فراموش نمی کنم بدون کمک خانواده ام نمیتوانستم توی این فرصت کم انجامش بدهم. خلاصه تر بگویم یکی کمکم رنگ میکرد یکی دربطری ها را برش میزد یکی چسب میزد خیلی خسته کننده و سخت بود کلی کار کردیم اذیت شدیم، ولی بچه ها درکنارم لذت میبردند که در حال یادگیری یک چیز جدید هستند.  خدا را شکر با کمک خانواده ام توانستم این اثر را در چهار روز تمام کنم. یک اتفاقی که افتاد مدام در بطری ها می افتاد من خیلی خیلی ناراحت شدم و استرس گرفتم اصلا گریه کردم تمام زحماتم به باد رفت. اگه در بطری ها توی نمایشگاه بریزد چی؟ اگر موقع پست کردن خراب بشود چی؟ تمام وقت ترس و استرس داشتم تو این چهار روز آنقدر فکرم گذاشتم روی نمایشگاه نه خواب داشتم نه خوراک تنها کسی که مدام با دیدن اثرم ذوق میکرد و تشویقم می کرد داداشم بود؛ وقتی اون تشویقم می کرد امیدم بیشتر میشد اما بازهم استرس داشتم می گفتم: اگه توی نمایشگاه مسخره ام کنند چی؟ آخه اولین بار کسی همچین کاری کرده است.



برادرم  به من می گفت: مطمئن باش تو موفق میشوی تو بهترین میشوی من حس خیلی خوبی دارم تو کار انجام دادی که هیچکسی انجام نداده است. از تهران با من تماس گرفتند و گفتند عکس تابلو را بفرست که به آن ها گفتم: هنوز  کارم کامل نیست اما یک ایده جدیدی کارکردم که هیچکسی کارنکرده گفتند کنجکاو شدیم نشونمان بده... با اینکه نیمه تمام بود عکس را برایشان فرستادم آنقدر تعریف کرد و آنقدر خوششان اومد با اینکه هنوز کامل نبود. به من گفتند خیلی خوشمان اومد گفتند توی نمایشگاه استقبال زیادی از آن میشود چون ایده نویی است. من باورم نمیشد ازخوشحالی گریه کردم؛ اما بازهم استرس داشتم. شب نمایشگاه نتوانستم بخوابم همراه با سردرد شدید داشتم ولی بازهم نتوانستم غذا بخورم نتوانستم بخوابم استرس داشتم. بخاطر اینکه چسب ها یک مرتبه جاباز کند در بطری ها بیوفتند. به نمایشگاه تهران رفتم و  ناامید کنار تابلویم ایستادم. بعد دیدم هرکسی برای دیدن اثرم می آید سمت تابلوی من خیلی نزدیک میشوند نگاهش می کنند و برایشان خیلی جالب بود دست میزدن باچی کار شده است. خیلی ها متوجه می شدند و خیلی ها متوجه نمی شدند.  من کلا امیدم برگشت، وقتی یکی از استادان نقاشی آمد به او گفتم: درباره  تابلوی من  نظر بدهید اما می گفتند بعدا سمت تابلو همه میرفت جز من باز نا امید شدم نه حتما دوستش ندارند، بغض گلویم را گرفته بود و  گفتم تمام بی خوابی های شب و روزم به باد رفت.

وقتی آمدند و خواستند اسم برترین ها را بخوانند برای برتر شدن اثرها اسم همه را خواندند من دیگر داشتم ناامید میشدم که اسم من توسط دایی جون بچگی هایم آقای داوود منفرد برنامه رنگین کمان خوانده شد اصلا فکرش را نمیکردم خیلی خوشحال شدم، آخر انقدر اثرها خوب بودند که فکرش را نمیکردم اثرم برتر شود. واقعا همه اثرها فوق العاده بودند ،اثر من میان چهارده اثر برتر شد اما تندیس استعداد های درخشان به یکی دیگر که واقعا کارش زیبا بود تعلق گرفت. با این وجود خدا را شکر کردم که اثرم برتر شد. فکرش را نمیکردم آنقدری که اثرها بی نقص بودند من برای انتخاب اثرم ناامید شدم. ولی وقتی اسمم خوانده شد خدا را شکر کردم که نتیجه تمام  این همه مدت سختی که کشیده ام  قولی که به آقای زنده باد دادم که رو سفیدتان می کنم نتیجه تک تکشان را دیدم.



هدفم ازاین داستان چالشی این بود که اول از هرچیزی تحت هرسختی و شرایطی که هستید امیدتان را از دست ندهید اگر خودت  را باور داشته باشی میتوانی با چیزی که اصلا فکرش  را نمی کنید خلاقیت بخرج بدهید. برای انجام هرکاری جسارت به خرج بدهید و ریسک پذیر باشید، یا موفق می شوید یا نمی شوید؛ ولی مهم این است که  تو کارت را انجام داده ای. هرچه که میدانی درسته هر راهی که در آن قدم برمیداری میدانی اخرش به موفقیت میرسی تمام سختی هایش را به جان بخر تا به آن موفقیت برسید. مطمئن باشید پشت هرسختی یک موفقیتی پنهان است.

این طرح چه پیامی داشت؟
پس از اینکه استقبال زیادی از  اثرم شد و  برتر شد وقتی در پیج اینستاگرامم منتشر کردم، چند نفر پیام دادند و گفتند: ما هم از حالا یاد گرفتیم در های بطری را دور نندازیم و با آن ها کارهای خلاقانه انجام بدهیم. از این پیام خیلی خوشحال شدم  که توانسته ام یک کمکی به محیط زیست کنم، بزودی خبرهای جدیدی در رابطه با زباله های بازیافتی داریم  منتظر باشید.





کماکان به دنبال ایده های نو هستم و ایده های جدید تر بعد از اینکارم آنقدر خودم را باور کردم که میدانم به هرچیزی که فکرکنم نتیجه مثبتشم را می بینم.

 

بازخورد این طرح در سطح جامعه چگونه بود؟
بسیار عالی و خیلی خوب بود فکرش را نمی کردم انقدر خوب باز خورد داشته باشد و بتوانم در زباله های بازیافتی الگو خیلی ها شوم.

آیا تصمیم دارید دوباره چنین طرحی بزنید؟
بزودی منتظر خبرهای جدید باشید.
هیچوقت فکرنکنید من توقف میکنم، زمانی توقف خواهم کرد  که دیگر نفسی برای کشیدن نداشته باشم.



صحبت پایانی؟
تحت هرشرایطی که هستید، امیدتان را از دست ندهید. اگر خودتان را باور داشته باشید، دست به هرکاری بزنید وبدانید راهی که می روید درست است قطعا در آن کار موفق میشوید. برای انجام هرکاری که میخواهید انجام بدهید ریسک پذیر باشید یا موفق میشوید یا موفق نمیشوید مهم این است که تو پرشهامت با دل جرعت ان کار را داری انجام میدهی، بعدش احساس پشیمانی نمی کنید که من میتوانستم انجام بدهم اما ندادم. من همیشه زندگیمو با شعار خواستن توانستن است ادامه میدهم و عجیب اعتقاد دارم بهش به هرچیزی که میخواهی میرسی همه چیز بستگی به خودت دارد که چقدر پشتکار و امید به خودت داشته باشی...



تشکر ویژه دارم از آقای زنده باد که در انجام این پروژه حمایت زیادی ازمن کردند، و ممنونم از تمام عزیزانی که در جمع آوری درب های بطری کمک رسانی کردند و سپاس فراوان از مشاور کسب و کارم آقای جنگی که همیشه حمایت وپشتیبان تمام همه هنرمندان هستند.



در آخر سپاسگزارم از تیم فوق العاده پایگاه خبری اتحادخبر و هفته نامه اتحادجنوب بخاطر توجه و حمایت  که از هنرمندان دارند.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/154392