امروز: پنجشنبه 30 فروردين 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 29 مهر 1400 - 10:57
اختصاصی سرویس ادبیات داستانی اتحادخبر (روات)

اتحادخبر-محبوبه سلیم:میدانستم که بال و پرم را خواهند شکست, آخه کوچک و نحیف بودم. صیادهای زیادی اطرافم را گرفته بودند، خیلی ها برای خوردن گوشتم و عده ای نیز برای بازی های تیراندازی خودشان و یا شاید شکار از سر عمد .خودم را به این سو و آن سو میزدم. گاهی زخم میشد بال هایم از تیغه های خار دار درختان و یا آشیانه ی خودم و گاهی هم از...

خدایا شکرت

 

محبوبه سلیم:


میدانستم که بال و پرم را خواهند شکست, آخه کوچک و نحیف بودم. صیادهای زیادی اطرافم را گرفته بودند، خیلی ها برای خوردن گوشتم و عده ای نیز برای بازی های تیراندازی خودشان و یا شاید شکار از سر عمد .


خودم را به این سو و آن سو میزدم. گاهی زخم میشد بال هایم از تیغه های خار دار درختان و یا آشیانه ی خودم و گاهی هم از تیر صیاد . 

اما بال زدنم را ادامه می دادم تا در دام صیاد نیفتم و به هر سو برای نجات می نگریستم. میدانستم که یکی که به من جان بخشیده ، هوایم را دارد. فارغ از نیرنگهای صیاد و یا شاید بازی های صیاد, سعی میکردم بال هایم را نوازش کنم و پرواز کردن را تمرین کنم و بتوانم مثل عقاب اوج بگیرم.  

سرم را همیشه بالا نگه میداشتم تا هم خدایم را بهتر ببینم و هم پرواز کردن عقاب رو یاد بگیرم.  

این کار از یادم برده بود که زیر پایم صیاد هست و در کمانش تیرهای بسیار دارد.


آنقدر بالا را نگاه کردم تا روزها یکی پس از دیگری گذشتند و بالاخره پر پروازم رشد کرد.  

وقت پروازم بود. باید مثل عقاب پرواز می کردم  و راه آسمان را می پیمودم, تا شاید بتوانم در اون دور دستها، خدا را پیدا کنم  و با پرواز در روز بارانی به کسانی که باعشق به رنگین کمان می نگرند، حس لذت ببخشم و همراه رنگین کمان نگاه ها رو به سمتی بیاورم که خدا هست .

 

 


I knew they would break my wings and feathers, because I was small and weak. A lot of fishermen surrounded me, more of them for eating my meat and some for their own shooting games or perhaps for deliberate hunting.  

I threw myself here and there. Sometimes my wings were wounded by the thorny blades of trees or my own nest, and sometimes by a pole.

 But I kept fluttering my wings so that I would not fall into the trap of the hunter and look everywhere to rescue. I knew that someone had given me life, would save me. Regardless of the tricks of the hunter or perhaps the hunter's games, I tried to caress my wings and practice flying so that I could soar like an eagle.

I always kept my head up, in this way not only I could see my God better but also I could learn how to fly like an eagle. I had forgotten that there is a hunter under my feet and he has a lot of arrows in his bow. I looked so high that the days passed one after the other and finally my wings grew.

 It was my flight time. I have to fly like an eagle and pass the way of the sky, I might be able to find God in that distance and give pleasure to those who look at the rainbow with love in a rainy day and turn the attitude to where God is with the rainbow.

 

 


 

Silence, was the most beautiful gesture that I have ever seen about others       judgment against myself. That is why this time, my eyes and my emotions speak instead of my tongue and they speak so loudly that I have never seen my tongue so capable.

How beautiful my eyes stand and defend me like a lawyer, while I am in the depths of silence.

How beautiful my emotions guard me, even though Im not here and Im not present and I don’t see what passes by my ear and enters my body like a sword.

Im silent with my soul full of words. How manic is this drunken movement of silence.

 


زیباترین واژه ای که در جسم می گنجد، " هستی" است، که با ذکر کلام نمایان می شود. کلامی که با شکرگزاری خلق می شود و آیینه ی تمام نمای من است.

دنیایم را چگونه خلق کرده ام، و کلام هایم را چگونه جاری ساخته ام که اینقدر همه چیز برایم موزون می نوازد.

مگر شکرگزاری چقدر قدرت دارد که هر مهره اش را که می اندازی، یک چیز در عالم هستی به وجود می آید.

مگر نه خلق کردن نیاز به مهارت و تخصص دارد و تحصیل؟

چرا معبدان و ثناگویان عزلت نشینان با یک ذکر به خلق شگفت انگیز جهان هستی می پردازند و ناسپاسان به ویرانی آن؟

وقتی خلق کردن اینقدر ساده و راحت است، من را چه حاصل به تحصیل و تفحص در علوم بیرونی و زمینی؟!

 

می خواهم به تحصیل بپردازم، اما نه از جنس علوم آکادمیک و دانشگاهی، بلکه خیلی فراتر از چیزی که تو در کتاب ها می خوانی، علوم خدایی یا بهتر بگویم ماوراء طبیعه.

 

4

The most beautiful word that fits in the body is "being", which is revealed by mentioning the word. The word that is created with gratitude and is my whole mirror.

How I have created my world, and how I have flow my words, that everything is so rhythmic for me.

But how powerful is gratitude that every piece you drop it, something comes into being in the universe.

Doesn't creating require skill, expertise and education?

Why do the devotees, prayers and hermits pay to the wonderful creation of the universe with one mention and the ungrateful ones destroy it?

When creating is so simple and easy, there is no need for me to study and research in external and terrestrial sciences?!

 I want to study, but not in the academic sciences, but also much more than what you read in books, the divine sciences, or it is better to say the supernatural.




کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • 🎥ویدیو/طبیعت بکر و زیبای روستای خیرک دشتستان
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • نشست هماهنگی برگزاری آئین شب شعر ویژه نکوداشت شهید محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تکنیک های کنترل خشم کودک و نوجوان توسط والدین
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • پیشرفت ۶۳ درصدی قطعه اول بزرگ‌راه دالکی به کنارتخته
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • جسد چوپان گمشده در روستای شول گناوه پیدا شد
  • در بین رفقایم به تعصب دشتستانی مشهورم/ خودم را مسلمان تکنوکرات می دانم
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • ویژه نامه نوروزی 1403 اتحاد جنوب منتشر شد/ معرفی شخصیت سال ویژه نامه
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • دکتر مهدی یوسفی در یک نگاه
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • آئین استقبال از مسافرین و مهمانان نوروزی در شهر دالکی / تصاویر
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 2 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: اسماعیل حدود 5 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 5 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...
  • .: یونس حدود 5 روز قبل گفت: سلام و درود به ...
  • .: قاسم حدود 7 روز قبل گفت: خوبه لااقل یک نفر ...
  • .: تنگستان حدود 9 روز قبل گفت: چرا چنین مطالب سراسر ...
  • .: حسن جانباز حدود 9 روز قبل گفت: اصلا سفره ای نیست ...
  • .: محمد قاسمی حدود 12 روز قبل گفت: درود وسپاس بی کران ...
  • .: محمد حدود 12 روز قبل گفت: استاد احتمالا مقاوله به ...
  • .: محبی حدود 12 روز قبل گفت: فعلا که یک هیچ ...