کد خبر: 153370 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 27 مهر 1400 - 08:30
اختصاصی اتحاد خبر/ سرویس ادبیات حماسی
از قصرِ سپید تا کاخِ سفید

اتحادخبر-مهدی بردبار:تیسفون یکی از مهم ترین مراکزِ قدرتِ متمرکزِ سیاسی ایرانیان در جهانِ باستان در دورانِ سلسله هایِ تنومندِ اشکانی و ساسانی بوده است. ما در این جُستار قصد نداریم به چگونگیِ مختصات و دستگاهِ اداری و شیوه ی سیاست ورزی در این مرکزِ قدرت بپردازیم بلکه اصولا به اختصار سوء تفاهمی را روشن خواهیم ساخت که در موردِ نامِ ایوانِ مدائن...

مهدی بردبار:


تیسفون یکی از مهم ترین مراکزِ قدرتِ متمرکزِ سیاسی ایرانیان در جهانِ باستان در دورانِ سلسله هایِ تنومندِ اشکانی و ساسانی بوده است. ما در این جُستار قصد نداریم به چگونگیِ مختصات و دستگاهِ اداری و شیوه ی سیاست ورزی در این مرکزِ قدرت بپردازیم بلکه اصولا به اختصار سوء تفاهمی را روشن خواهیم ساخت که در موردِ نامِ ایوانِ مدائن (به مثابه ی یکی از مهم ترین مراکزِ قدرت سیاسی ایران باستان که در تیسفون قرار داشته است) به وجود آمده است.


خالقیِ مطلق می نویسد: «...به گزارشِ طبری (همانجا ، پنجم ، ص ۲۴۴۱ و ۲۴۴۳) دیوارهایِ آن (یعنی ایوانِ مداین) دارایِ نگاره هایِ گچی از مرد و اسب بود. در منابعِ تازی این ایوان را " قصر الأبْیَض " (= کاخ سفید) نامیده اند.


باز هم طبری می نویسد: «... سرانجام مادرِ یزدگرد که از مردمِ بادوریا بود آشکار کرد که او فرزندش را پس از زادن برای این که او را نکشند ، در زنبیلی گذاشته و از " کاخِ سفید " (ایوانِ مدائن) بنزدِ دایی او فرستاد».


بلاذری (فتوح ، ص ۲۶۲ بجلو) گزارش می دهد: «گذاشتنِ یزدگرد در زنیبل و پایین فرستادنِ او از " کاخِ سفیدِ مدائن " مربرط به گریختنِ او هنگامِ پیروزیِ تازیان بر شهرِ بهرسیر و نزدیک شدنِ خطرِ سقوط مداین بود».


ابوالفضلِ کاوندیِ کاتب نیز می نویسد: «از جمله کاخِ باشکوهِ ساسانیان که عرب ها ایوانِ کسری نام دادند و کاخِ سفید».
چنان که دیده می شود به گفته ی خالقی مطلق و نقل از طبری به دلیل دیوار نگاره های گچی مرد و اسب اعراب ایوانِ مدائن را کاخ سفید می نامیده اند. نگارنده بر آن است که نشان دهد چنین لقبی (قصر الأبیض = کاخِ سفید) برای کاخ ها و دژهای نظامی و مراکز قدرت سیاسی ایرانیان بسی کهن تر از متونِ و منابع تازی ست و دست کم به دوران هخامنشیان باز می گردد. بر این بنیاد ما در آغاز به گزارشی که فردوسی در داستانِ رستم و سهراب (پیرامون یک مرکزِ نظامی که با مقوله ی یاد شده ارتباط خواهد داشت) ذکر کرده است می پردازیم. سراینده در «گفتار اندر آمدنِ سهراب به ایران و رسیدن به دِزِ سپید» چنین آورده است:


چُنین نامه و خِلعتِ شهریار
ببردند با ساز ، چندین سُوار
جهانجوی چون نامه ی او بخواند
از آنجایگه نیز لشکر براند
کسی را نبُد پای با او به جنگ
اگر شیر پیش آمَدَش گر پلنگ
«دِزی بود که ش خواندندی سپید
بَدان دِز بُد ایرانیان را امید»


چنان که اشاره رفت هنگامی که سهراب از توران به ایران یورش می برد در مرزِ میانِ ایران و توران به دژی نظامی به نام (دِز سپید) می رسد و چنان که فردوسی اشاره می کند این دژ (که مرکز فرماندهی نظامی بوده است) برای ایرانیان بسیار مهم بوده زیرا ایرانیان به آن دژ هنگام حمله ی دشمن امید بسته بودند. مهدی سیّدی فَرُّخَد می نویسد: «سپید دِز ، دزی بوده است در مرزِ ایران و توران ، که هنگام لشکرکشی سهراب از توران به سویِ ایران متعلق به ایرانیان بوده و نگهبانِ آن هُجیر بوده است». وی می فزاید: «شرف الدین علی یزدی در سده ی نهمِ هجری ارگِ کهنِ شهرِ شبرغان در غربِ بلخ را همان سفید دِز یا سپید دِز شاهنامه دانسته است».
 و اما نامِ این دژ چنان که یاد شد نامی تاریخی ست (محلِ آن که بلخ بوده مورد نظر نگارنده نیست) که دست کم به دورانِ هخامنشیان می رسد که در منابعِ یونانی در مکانی با نامِِ  محله ی «قصرِ سپید» آمده است.


امیر مهدی بدیع در کتاب یونانیان و بربرها به نقل از توسیدید می نویسد: «آتنیان اختیارِ رود را به دست گرفتند و دو سومِ ممفیس را تسخیر کردند. سپس حمله به بقیه ی شهر ، یعنی محله ی موسوم به " قصرِ سپید "را که مادها ، پارسیان و مصریانی که خود را از طغیان دور داشته بودند در آن سنگر گرفته بودند ، آغاز کردند».
وی در جای دیگری در پانوشت چنین آورده است: «۶۲۲۰۰ هکتولیتر گندم این گونه فراهم آمده به «ساخلوِ (دژ نظامی = پادگان نظامی) پارسی» مستقر در «قصرِ سپید» و یاورانش در ممفیس اختصاص یافته بود».


بر این بنیاد چنان که اشاره رفت به گزارش فردوسی در شاهنامه و تصریح توسیدید و گفته ی امیر مهدی بدیع ایرانیان بسیار پیش تر از اعراب (در دوران هخامنشیان) نامِ و لقبِ دژِ سپید و قصرِ سپید (= کاخ سفید = قصر الأبیض) را به برخی از مراکز قدرتِ سیاسی و نظامی و محله ای که در آن این مراکز سیاسی و نظامی را می ساخته اند می داده اند این نوع لقب از منابع ایرانی یا یونانی وارد یا هر دو وارد منابع تازی شده است و آنان این لقب را این بار به ایوانِ مدائن داده اند.


بنا به تصریح فرهنگِ دهخدا: «قصر ابیض از قصرهایِ حیره است. در فتوح آمده: که آن در رقه است و گمان می رود که از بناهای هارون الرشید باشد». به نظر می رسد نامِ این قصر که واقع در حیره بوده با توجه به تسلط ایرانیان بر حیره در دوران ساسانی و انتقال فرهنگِ آنان به دوران حکومت عربی توسط هارون الرشید از ایوانِ مداین اقتباس شده است چنان که آر . لوی /R.Levy/ " خلافتِ عربی را یک فرهنگِ واسطه می شناساند. فرهنگی که آیینِ حکومت مداری ایران باستان از طریق آن بر جهان مدرن تاثیر نهاد. " بنا بر تصریح متون کهن که نشان می دهد ایرانیان نخستین مردمانی بودند که برخی از مراکز سیاسی و نظامی خود را (قصر سپید = کاخ سفید) نامیده اند و با توجه به گفته ی آر. لوی که حکومت عربی پس از اسلام در ایران را واسطِ میانِ انتقال آیینِ حکومت داری ایران باستان و جهانِ مدرن معرفی می کند و  همچنین نوشتارِ فیلیپانی رونکونی که نمونه هایی از تاثیرِ فلسفه حکومت و آیینِ پادشاهی ایرانی بر غرب را مورد کاوش قرار داده است: «میراثی که ایران به غرب منتقل کرده و همچنان در برداشت های ایدئولوژیک و نهادهای فرهنگی آن پابرجاست سویه هایی چندگانه دارد. دشواری شناسایی و ریشه یابی الگوهای آن برای آن است که این میراث از طریقِ فرهنگ های واسطه و الگوهای غربی شده به دست آمده است (...) عناصرِ پیشرو ، از آن چه ما می توانیم ساختارِ عمودیِ حکومت بنامیم بخشی از این میراث کهن است.

 

این عناصر از طریقِ ساختارِ پایانی امپراطوری روم و نوزایی آن پس از سده های میانه به جهانِ مدرنیسم راه یافت. عناصری که از طریقِ نهادهای شوالیه گری و جا به جایی ابهام آلود در کسوتی سلتیک ‌- ژرمانیک و رنگ و چهره ی مسیحی به جوامعِ اروپایی راه یافت» و تصریحِ ریچارد نلسون فرای که نظام سیاسی هخامنشیان را همانند نظام سیاسی کنونی آمریکا معرفی می کند و بنابراین اشاره ای گذرا به اقتباس نظام سیاسی آمریکا از هخامنشیان دارد: «هخامنشیان در کنارِ قوانینِ جهانشمولِ شاهنشاهی در سرتاسرِ امپراطوری خود ، کلّیه ی قوانینِ بومی سرزمین های تسخیر شده را گرامی می داشتند. به این ترتیب ، نوعی نظامِ فدرال و ایالتی نه چندان ناهمگون " با نظامِ سیاسیِ کنونی آمریکا به وجود آمد " و این امپراطوری را برای بیشتر از دو سده یکپارچه نگاه داشت» (فرای، ۱۳۷۳: ۴۳۷) می توان این فرضیه را مطرح نمود که اصولاً دور نیست که مرکز قدرت سیاسیِ کنونی ایالاتِ متحده آمریکا با نامِ «کاخِ سفید» نیز (با واسطه ی حکومت های عربی در ایران و انتقال آن به غرب) اقتباسی از قصر سپید در دوران هخامنشی و لقبِ ایوان مداین «قصر الأبیض = کاخ سفید» در دوران ساسانیان باشد.

سرچشمه ها:


فردوسی، ابوالقاسم، (۱۳۹۳)، شاهنامه، ویرایش جلال خالقی مطلق، دوره ی هشت جلدی، چاپ پنجم، تهران: انتشارات مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی)
خالقی مطلق، جلال، (۱۳۹۳)، یادداشت های شاهنامه، ج ۳، دوره ی سه جلدی، چاپ پنجم، تهران: انتشارات مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی)
بدیع، امیر مهدی، (۱۳۸۷)، یونانیان و بربرها (روی دیگر تاریخ)، ج ۷، دوره ی پانزده جلدی، چاپ دوم، تهران: انتشارات توس
سیّدی فَرُّخَد، مهدی، (۱۳۹۹)، فرهنگِ جغرافیای تاریخی شاهنامه، چاپ اول، تهران: نشر نی
کاوندیِ کاتب، ابوالفضل، (۱۳۹۴)، جغرافیای سیاسی در شاهنامه ی فردوسی، چاپ اول، تهران: انتشاراتِ کویر
دهخدا، علی اکبر، (۱۳۷۳)، لغت نامه، ج ۱۱، دوره ی پانزده جلدی، چاپ اول از دوره ی جدید، تهران: موسسه ی انتشارات و چاپ دانشگاه تهران

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/153370