کد خبر: 151666 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 20 شهريور 1400 - 07:20
اختصاصی اتحادخبر؛
تحریک احساسات ممنوع

اتحادخبر-محمدعابدی:این تذکر برای کسانی است که در فضای مجازی به تحریک احساسات پرداخته و می خواهند ایران را دریک جنگ، ناگزیر کنند که برد هیچ یک از طرفین دعوا نمی تواند برای ما سودی داشته باشد. قدرمسلم سیاست میانجی گرانه ی ایران برای برقراری یک توافق به نفع مردم افغانستان که موجب کاهش تلفات جانی طرفین باشد مورد رضایت مردم خواهدبود....

محمدعابدی:

ضرورت حضور در جریانهای سیاسی داشتن قدرت تحلیل مسائل است وگرنه ایراد گرفتن و شعار دادن نیازبه تفکر ندارد زیرا امثال بنده بارها خلقت جهان را زیر سوال برده است!
اشرف غنی به عنوان حاکم افغانستان طی قراردادی باطالب ها و آمریکا تمام افغانستان را خلع سلاح کرد و تحویل طالبان داد!
بنابراین بود، کابل درامان باشد.
امابامدادکه ازخواب بیدارشدند، کاخ ریاست جمهوری کابل محل جولان طالب ها شده بود!! افغانهای حامی سیاست امریکا زمانی به ماهیت ان پی بردند که طالب برانها چنگ انداخته بود!
امریکا برخلاف اینکه نبض طالب هارا دردست داشت، برای خروج نیروهایش ونیز مزدوران پیشینش درافغانستان به سختی افتاد.
طالبان دریک معامله  برافغانستان مسلط شدند.
هرچندهمه ی مردم باآنها همسو نیستند امابر ارکان دولت غالب شده اند.
مردم مهاجر افغان درگوشه وکنارجهان حتی درایران به حمایت از هردوگروه (جبهه ی مقاومت وطالب) شعار می دهند!البته به نفع جبهه ی مقاومت بیشتر. ان هم به دلیل مظلومیت مردمی گرفتار وبی گناه درچنگال طالبان.
بسیاری ازمردم افغانستان دربلاتکلیفی بسر می برند!
طالب ها به عنوان دولت غالب ازپاکستان تقاضای مداخله کرده است.
نیروهای پاکستان درحال سرکوب معارضین دولت افغانستان هستند.
ازان طرف تاجیکستان به حمایت ازجبهه ی پنجشیر برخاسته است.
جناب احمدمسعود بدون سابقه ی مبارزات نظامی وبدون داشتن پیش فرض های لازم برای یک جنگ کلاسیک، درمقابل نیروهای طالبان قدعلم کرده است.ازدیدبسیاری تحلیلگران اقدامی زودهنگام است. دراولین روزهای درگیر، خودرو آنها مورد اصابت قرار گرفت وبعضی هم رزمانش شهید شدند. که این اتفاق گویای نفوذ طالب ها دربدنه ی اصلی جبهه ی مقاومت است.
کشورهایی که ازنظرسیاسی واقتصادی درتضاد با یکدیگر هستند تسلط طالبان برافغانستان راسرعت بخشیده اند!
وقتی چین، امریکا، روسیه، ترکیه، قطر وپاکستان درکناریکدیگر قرار گرفته و(روس وچین) پذیرفته اند که یک دولت افراطی دست نشانده ی امریکا درنزدیکی چین وروسیه مستقر شود، نشان ازیک توطئه ی گسترده ای دارد که پشت صحنه های آن می تواند نقشه های خطرناکی برای اینده ی منطقه دربرداشته باشد.شایدنطفه ی جنگی گسترده ودراز مدت را می بندند.وگرنه روسیه ی به این سادگی اجازه ی چنین پایگاه قدرتی را درهمسایگی مرزهایش به امریکا نمی داد. مگراینکه به بی ثباتی این دولت آگاه باشد.
کسانی که تادیروز حضورایران درعراق برای جلوگیری ازپیشروی گروه تندروتر ازطالبان یعنی داعش را دخالت درمنطقه وماجراجویی تلقی می کردند، امروز فریاد واحسیناسرداده که چه نشسته اید حسین زمان در دره ی پنجشیربه اسارت گرفته شده است!!
این همان اندیشه ای است که وقتی امریکابه عراق حمله کرد، گفتند دشمن به پای خودش به قتلگاه امده وبرماست که به یاری صدام بشتابیم!!
که اگرجمهوری اسلامی به شارلاتانیسم توجه می کرد معلوم نبود بعد ازان هشت سال دفاع، چه فاجعه ای درجنگ مستقیم باکشورهای عضو ناتو برای ما اتفاق می افتاد؟!
درسال ۷۸نیز همین ماجرا رابه بهانه ی انتقام خون  نیروهای مستقردر کنسولگری ایران درمزارشریف که دریک توطئه ی امریکایی پاکستانی به دست طالب هاکشته شدند ، تکرار کردند.
که اگر رهبری به داد نمی رسید بازهم معلوم نبود درباتلاق افغانستان چه هزینه های جانی ومالی رامتقبل می شدیم!درحالی که تصمیمات احساسی و شتاب زده، درطول تاریخ، چه سرزمینهایی را که ازما جدانکرده است.
دراین کشاکش داخلی عده ای متهم هستند غرب ستیزند وعده ای نیز شرق ستیز. وما به دیپلماسی ای نیاز داریم که دربین شرق وغرب بتوانیم مستقل وسربلند زندگی کنیم.نزدیک شدن بیش ازحدبه هردوقدرت مستلزم رعایت عزت نفس مردم ایران است که نباید باجانبداری های افراطی خدشه دارشود.
مرورکوتاهی برسرگذشت جمهوری اسلامی این پرسش راایجاب می کندکه ایا شرایط برای حضورنظامی مادر افغانستان، همچون سوریه، عراق ولبنان  است یا اینکه این یک تله است که می خواهند مارا دریک جنگ فرسایشی منطقه ای شیعه وسنی گرفتار کنند؟!
درماجرای افغانستان با دواتفاق روبروبودیم.
اتفاق اول توافق سه جانبه ای بود که موجب شد اشرف غنی به عنوان نماینده ی قانونی افغانستان تمام افغانستان را دراختیار طالب ها قراردهد تا انهابدون مقاومت های مردمی برارکان دولت سوارشوند.
ازانجاییکه ایران ماهها قبل، ازاین فعل وانفعالات آگاه بودوانتقال قدرت درافغانستان را یک توطئه ی اجراشدنی می دانست، نه تنها مخالفت خودرا بااین اقدام اعلام نکرد که باطالبان تماس های خاص نیز داشت.
منشأاین تماس ها برمی گرددبه زمانی که امریکا درافغانستان حضورداشت وایران برای مقابله با امریکا نیازبه نیروهای نفوذی داشت. هرچند دران روزها، امریکابا طالبان می جنگید اما واقعیت غیرازاین بود. امریکا فقط ان بخش ازطالبان که فرمانبری نمی کردند را مورد حمله قرار می داد. همان کاری که درسوریه وعراق داشت. وگرنه داعش والقاعده وطالبان فرزندان سیاست تجاوزگرانه ی امریکا هستند که برای روزهای مبادای امریکا تربیت شده اند.
درچنین وضعیتی که کشورهای مختلف درحال تدارک تحویل افغانستان به طالب ها بودند، ایران نه تنها ضرورتی برای مخالفت با طالبان نمی دید بلکه مخالفت علنی باموضوع می توانست ان بخش ازطالب های هم پیمان با ایران رانیز به سمت امریکا سوق دهد.
اینکه چرا ایران به بعضی ازگروههای طالبان نزدیک است یک امرطبیعی ولازمه ی سیاست است زیرا
وقتی امریکا درهمسایگی ما گروهی شبه مسلمان تندرو را پرورش داده وحاکم می کندوجهان رااماده ی پذیرش انها می کند، درصورتی که متعرض ما نشوند، دلیلی برمقابله ی نظامی ما باآنها وجود ندارد. عدم سازش طالب هابامردم خودشان یک مسئله داخلی هست که موضع گیری ما می تواندبه یک رفتار مسالمت آمیز ویا یک درگیری درمرزی طولانی رابه همراه داشته باشد.


موضوع دوم نزاع طالبان درپنجشیر است


دراینجا نیز دخالت بی محابای ایران درماجرای داخلی کشوری که نه دولتش درحال حاضرباماسرجنگ دارد ونه معارضینش هم پیمان ماهستند به نوعی حماقت سیاسی ای هست که تاوان سنگینی خواهد داشت. بنابراین کسانی که امروز شعار حمایت ازجبهه ی مقاومت  افغان رابه بهانه هم مذهب بودن ویاهم نژادبودن ویامظلوم بودن می دهند، درخوشبینانه ترین حالت باید گفت بدون توجه به پشت پرده های این سناریو حرفهایی می زنند که درآن احساسات  پررنگ تراز منطق است.
بی شک رفتارطالبان بامردم خودشان به عنوان اعمال ضد بشری مورد تنفر وانزجارانسانهای آگاه است.ودولت ایران نیز نباید درتایید ان ها افراط کند وشاید هیچ نیازی نباشد که تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی وصدا وسیما به تطهیر طالبان بپردازدکه صرفنظر ازتاییدتاکتیکی انها، ازنظرماهیت قابل تطهیرنیستندزیرا همچون بقیه ی گروههای امریکاساخته فقط برای بدنامی اسلام کارآیی دارند ولاغیر. اینهاکسانی هستندکه نه گذشته انسان دوستانه ونه آینده امیدوارکننده ای خواهندداشت. اما این شناخت مجوزی بردخالت نظامی ایران درافغانستان نمی باشد.
بنابراین مقایسه سوریه وعراق با افغانستان یک مقایسه مع الفارق است. زیرا مادرسوریه  ولبنان هم پیمانانی داشتیم که هشت سال جنگ، تنهاحامیان ما درسراسر جهان بودند. بنابراین حضورهر جریان سیاسی مخالف ان دولت ها برای ایران ایجادتکلیف می کرد که هم پیمانانی که درروزهای تنگ تنها حامی ایران بوده اند را دربین گرگ های درنده رهانکند.
امادولت فعلی افغانستان هرچندبرخاسته از ارای مردمش نباشد، تکلیفی برمابارنمی کند که مقابل ان به ایستیم ولو اینده ممکن است اختلاف سیاسی ومرزی پیدا کنیم.
جبهه ی جدیدمقاومت افغانستان نیز درابتدای شکل گیری هست واگر تقاضای کمک می کند آینده ی سیاسی ان انقدرروشن نیست که بشود به عنوان یک متحد دراز مدت روی ان حساب کرد.
بنابراین ورودبه افغانستان به عنوان حامی جبهه ی مقاومت ودرگیرشدن بادولت افغانستان مستلزم امادگی برای یک جنگ طولانی مدت است که نه به نفع مردم افغانستان ونه به نفع دولت وملت ایران است .
ازآن جهت به نفع ملت افغانستان نیست که حضورنظامی یک کشورثالث دراختلافات داخلی موجب تحریک احساسات مردم شده وماجرایی که بادیپلماسی می شودحل کردرابه یک جنگ تمام عیار تبدیل می کند.باتوجه به حضورمستقیم پاکستان دراین درگیری، اگرایران هم وارد معرکه شود، مخالفین درکمین ما، زمینه یک درگیری شدید منطقه ای را فراهم می کنند که معلوم نیست عاقبت آن چه خواهدشد.
بنابراین پیش بینی اتفاقات بعدی به مامی گوید حضورنظامی ایران درافغانستان به حمایت جبهه ی مقاومت یک اقدام وحشتناک است که تبعات منفی ان بیش ازجنگ ایران وعراق خواهد بود
لذا این تذکر برای کسانی است که در فضای مجازی به تحریک احساسات پرداخته و می خواهند ایران را دریک جنگ، ناگزیر کنند که برد هیچ یک از طرفین دعوا نمی تواند برای ما سودی داشته باشد. قدرمسلم سیاست میانجی گرانه ی ایران برای برقراری یک توافق به نفع مردم افغانستان که موجب کاهش تلفات جانی طرفین باشد مورد رضایت مردم و خداوند متعال خواهدبود. و نه حضور نظامی به نفع یکی ازطرفین دعوا.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/151666