کد خبر: 150670 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 29 مرداد 1400 - 14:19
اختصاصی اتحادخبر؛
نامه‌های پُست نشده (10)

اتحادخبر-بانو بوشهری/برازجان:سلام سایبان قلبم. این روزها‌ حتی نمی‌شود از کسی پرسید خوبی؟ در این قحطِ خوبی و خوشی رویَت می‌شود مگر ! بی‌رگ‌ها و خشک مغزها و اَلدنگ‌ها هستند فقط که همیشه کیفورند. جنگ باشد،صلح باشد،واکسن باشد،واکسن نباشد، آمارِ مهاجرتِ آدم حسابی‌ها بالا باشد، نباشد، آنها ماهی‌شان را از آب می‌گیرند. آب، گل‌آلود هم باشد...

بانو-بوشهری*

سلام سایبان قلبم. این روزها‌ حتی نمی‌شود از کسی پرسید خوبی؟ در این قحطِ خوبی و خوشی رویَت می‌شود مگر ! بی‌رگ‌ها و خشک مغزها و اَلدنگ‌ها هستند فقط که همیشه کیفورند. جنگ باشد،صلح باشد،واکسن باشد،واکسن نباشد، آمارِ مهاجرتِ آدم حسابی‌ها بالا باشد، نباشد، آنها ماهی‌شان را از آب می‌گیرند. آب، گل‌آلود هم باشد که چه بهتر.
 روزگارت کم اندوه، ای یادت مَست کننده‌ی ثانیه‌هایم.‌
 اینجا محرم‌الحرام است. و باز بر سرِ حسین ع نزاع و بگو مگوست. کووید غیر از ریه‌های‌مان به اعتقادات و مناسک‌مان هم نفوذ کرده و هیئت‌یون و شمال رفته‌ها را رو در روی هم قرار داده است. و دسته‌ی سومِ دیگری که به دو دسته دیگر فحش می‌دهند فقط. سرعتِ سقوطِ انسانیت را می‌بینی؟ گفتم سقوط! تو هم این روزها تغییرات افغانستان را دنبال می‌کنی؟ سقوط آن چند افغانستانی از هواپیمایِ حاملِ مسافرانی که کشورشان را اسیر دیدند ولی جان‌شان را آزاد کردند؟ می‌گویند احمد مسعود هنوز مانده و تسلیم نشده؟ حالا این شیر پنج‌شیر مگر کجا بوده که بعد از سقوطِ پرچم کشورش به دستِ متعصبانِ بر ریش و چارقد ، ندای قیام سر داده؟! یعنی او هم تا زمانی که به اندازه کُلاهش جایی در افغانستان داشته باشد تن به تجاوزِ طالب نمی‌دهد؟!
کاش بودی تا به سبک خودت و فهم من برایم بگویی که تاریخ فقط در محدوده‌ی آسیا و خاورمیانه تکرار می‌شود یا آمریکا و اروپا و خدایگانِ تکنولوژی و‌ قُلدری هم ملزم به تکرار تاریخ‌اند.!؟
والله که من یکی مانده‌ام. اعتراضِ زنان و مردانِ تحصیل‌کرده‌شان و هجوم پناهندگان افغانستان به همسایگان مرزی را باید باور کنم یا سلفی بگیرانِ با طالبانِ بستنی‌خور! می‌گویند خیلی تغییر کرده‌اند طالبان. می‌خواهند به زنان اجازه کار و تحصیل بدهند ولی تصویر زنان بر روی دیوارها را تاب نمی‌آورند و برای محدود کردن‌شان به رنگ‌ِ سیاه روی آورده‌اند.
اشرف غنی هم که محتویات چمدانش برایش ضروری‌تر می‌نمود تا هراسِ زنان و دخترکان میهنش از چشم‌های درنده طالبان. می‌گویند کلی پول با خودش داشته وقت فرار کردن. کلاً فرار از هر نوعش خیلی واژه‌ی مذبوحانه‌ی زشتی است. خیلی بد است آدم هم بزدل باشد هم شعر نخوانده باشد. اشرف غنی هر چه هم خوانده باشد این یک مصرع از پروین اعتصامی را نخوانده که؛ آن پادشاه که مالِ رعیت خورَد گداست.
خدا از سر تقصیراتم بگذرد که آشفتگی‌ها و دغدغه‌های ذهنم را می‌آیم اینجا توی نامه‌هایی که باید بوی امنِ خواستن و داشتن و رسیدن بدهد تلمبار می‌کنم.
 کاش بدانی هزار هزار کلمه با عزت و احترام ردیف ایستاده‌اند که وقتی بیایی خرجِ شاد‌باش و قربان صدقه رفتن برای تو شوند.
ما به تحولات و سقوط و فرار و تسلیم عادت داریم چیزی که عادی نمی‌شود نبودن توست. و این،
 بحران کمی نیست.

دستم را بگیر و پا به پا ببر
کرانه‌های اندوه

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/150670