اتحاد خبر – ثریا شیری: "سرور خدری" متولد 1372 در شهر بوشهر است، او لیسانس رشته "ارتباط تصویری" را از دانشگاه پیام نور گرفت. در سن 16 سالگی دیپلم خود را از آموزشگاه آرایش و پیرایش گرفت و این آغاز شروع به کار او و مخالفتهای جامعه بود. وی اکنون دو سال است که مکرومه کار میکند... در ادامه گفتگوی ما را با سرور بخوانید:...
اتحاد خبر – ثریا شیری: امروزه مشکل اشتغال در کشورمان به بحرانی بزرگ تبدیل شده است، جوانان بسیاری علیرغم تحصیلات عالی دانشگاهی از استخدام در ادارات دولتی یا ورود به بازار کار جا ماندهاند. مشکلات اقتصادی ناشی از تورم و نداشتن شغل روز به روز بیشتر میشود و از اینرو داشتن استقلال مالی برای افراد زیادی به یک هدف و خواستۀ بزرگ تبدیل شده است. هدفی که پسر و دختر نمیشناسد . هر فردی فارغ از جنسیت و سن و تحصیلات به فکر راهی برای درآمدزایی و داشتن استقلال مالی است.
شاید سالهای پیش کار کردن زنان و داشتن استقلال مالی کمتر در جامعه پذیرفته شده بود و خانوادههای زیادی از ورود دختران خود به بازار کار ممانعت میکردند ولی امروزه این امر پذیرفتهتر شده و داشتن شغل و درآمد تبدیل به حقوق طبیعی هر فرد فارغ از جنسیت شده است. البته در این بین دخترانی هستند که با وجود داشتن پدر یا همسری که از حقوق مکفی برخوردار است نیازی به کسب درآمد در خود احساس نمیکنند و ترجیح میدهند به فعالیت خانهداری که مشغله بزرگ و قابل ستایشیست، بپردازند.
در این گزارش، یکی از کارآفرینان جوان بوشهری ما است. دختری که از 16 سالگی تصمیم میگیرد درآمد داشته باشد و با وجود اینکه در آن زمان کسری از جامعه این موضوع را نمیپسندید و کار کردن او تبعاتی برای خانواده و به خصوص پدرش ایجاد میکند اما دست از تلاش برنمیدارد و حالا توانسته کسب و کار خودش را راهاندازی کند.
"سرور خدری" متولد 26 بهمن سال 1372 در شهر بوشهر است، او دیپلم ریاضی فیزیک را در دبیرستان فاطمه زهرا(س) اخذ کرد و لیسانس رشته "ارتباط تصویری" را از دانشگاه پیام نور گرفت. در سن 16 سالگی دیپلم خود را از آموزشگاه آرایش و پیرایش گرفت و این آغاز شروع به کار او و مخالفتهای جامعه بود. در ادامه گفتگوی ما را با سرور بخوانید:
چه شد که تصمیم گرفتید از 16 سالگی درآمد داشته باشید؟
در آموزشگاه آرایش و پیرایش با کسی دوست شدم که تصمیم داشت یک سالن آرایشی راهاندازی کند و از من خواست که در این سالن با او همکاری کنم، از آنجایی که پدرم هیچوقت نسبت به ما سختگیری نمیکرد و انتخابهای آزادانهای داشتیم، کارم را در آن سالن شروع کردم. در کنار کار درسم را هم میخواندم. رشته تحصیلیام ریاضی فیزیک بود و هیچ علاقهای به آن نداشتم، اما معدل آن سال و معدل دیپلم خیلی خوب شد. آن روزها به دلیل اینکه ساعات زیادی از روز را در سالن کار میکردم و شب تا صبح درس میخواندم همیشه سرکلاس میخوابیدم و چون دانشآموز پرتحرکی بودم و شیطنت زیادی داشتم معلمها ترجیح میدادند بخوابم تا بیدار باشم و کلاس را به هم بریزم.
در گذشته شاید نگاه قشر قابل توجهی از جامعه به شاغلبودن و استقلال مالی دختران به ویژه در بازار کار آزاد مثبت نبود، حتی در حال حاضر هم هنوز بعضی از خانوادهها مخالف هستند، بخصوص اگر این استقلال مالی از 16 سالگی و در زمان تحصیل شروع شود، شما چگونه توانستید با وجود این نگاه منفی وارد بازار کار شوید؟
ما دختران به خصوص در گذشته در جامعه خیلی سرکوب شدیم. من متولد 72 هستم اما همیشه با خواهرم و دوستانش که دهه شصتی بودند اوقاتم را میگذراندم و مدل بزرگشدن من به دهه شصتیها بیشتر شبیه است. در آن زمان دختران خیلی سرکوب میشدند، «دختر نمیخنده»، «دختر اینطوری راه نمیره» ولی خدا را شکر در خانوادۀ ما اینطوری نبود و هیچوقت پدرم از ترس حرف مردم ما را از انجام کاری منع نکرد. البته اینکه 11 سال پیش، از 16 سالگی دخترت را به آرایشگاه بفرستی قطعا بازخورد خوبی از سوی بقیه نداشت. و چون به واسطه شرایط شغلی پدرم آدم خیلی شناختهشدهای در بوشهر بود و خیلیها خانواده ما را میشناختند، شروع کار من در سن 16 سالگی خیلی برای پدرم بخصوص در زمینه شغلش بد شد و خیلی سختگیریها در آن زمان صورت میگرفت اما پدرم همیشه میگفت «حرف مردم مهم نیست شما و آینده شما مهمه».
با توجه به اینکه شما روحیه هنری دارید، چرا برای تحصیل رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کردید؟
ترجیح من این بود که رشته کامپیوتر را انتخاب کنم و در دانشگاه رشته گرافیک رایانه را انتخاب کنم و وارد هنر شوم، اما در آن زمان خانوادهها دوست داشتند فرزندانشان دکتر یا مهندس شوند و خانواده با نظر من مخالف بودند، با اینکه در رشته کامپیوتر ثبتنام کرده بودم اما به پیشنهاد مادرم برای تعیین رشته به مشاور تحصیلی آموزش و پرورش مراجعه کردیم و او وقتی از بالا بودن معدلم مطلع شد، توصیه کرد در رشته ریاضی فیزیک ثبتنام کنم. به ریاضی فیزیک علاقهای نداشتم اما یک جنبه خوب و مثبت ماجرا این بود که این رشته ذهن آدم را باز میکند هر چند باعث شد مسیر من به جای گرافیک رایانهای و کارهای دیجیتالی به کارهای دستی تغییر داده شود. در دانشگاه رشته ارتباط تصویری را انتخاب کردم اما بعد از پایان مقطع لیسانس با اینکه دانشجوی برتر شده بودم و میتوانستم بدون شرکت در کنکور در مقطع فوق لیسانس درس بخونم، به توصیه یکی از استادانم تصمیم گرفتم حرفهای را یاد بگیرم و کار کنم.
چه شد به کار مکرومه و کسب درآمد از این هنر روی آوردید؟
دو سال است که مکرومه کار میکنم، اوایل کارم با کنف و قلاببافی بود و کارهایی که در صفحه اینستاگرامم نمایش میدادم و از آن کسب درآمد میکردم کیفهایی بود که با کنف یا قلاببافی درست کرده بودم و خیلی پرطرفدار شد. من آدمی نیستم که بگویم «نمیتوانم» یا «بلد نیستم». اگر همین حالا یک مشتری سفارشی داشته باشد که تجربهای در بافتن آن نداشته باشم به جای اینکه بگویم بلد نیستم، سفارش را قبول میکنم و آنقدر جستجو میکنم تا راهش را پیدا کنم، در واقع دوست دارم خودم را به چالش بکشم. اولین بار که پسردائیام برای نامزدش سفارش یک کیف را به من داد چند عکس به او نشان دادم که از بین آنها یک مدل را انتخاب کند، یکی از آن کیفها مکرومه بود و پسردائی من همان مدل را انتخاب کرد، آن زمان حتی نمیدانستم چنین هنری وجود دارد، چون در کارم «نه»گفتن را دوست ندارم قبول کردم و آنقدر در اینترنت جستجو کردم تا ویدئوی آموزشی آن را پیدا کردم و همزمان بافتم. این شروع آشنایی من با مکرومه بود. بعد از آن با جستجو ویدئوهای آموزشی بیشتری را پیدا کردم که گرچه همه زباناصلی بودند و کمی ارتباط برقرار کردن با آن آموزشها سختتر بود اما بالاخره توانستم با آزمون و خطا آموزش ببینم و در حال حاضر هر چیزی که ببینم را میتوانم ببافم. دو سال است که مکرومه و یک سال است که پتینه کار میکنم.
چه مدتزمان طول کشید تا بتوانید از مکرومهبافی کسب درآمد کنید؟
مکرومه یک هنر فراموششده است که برای خیلی از افراد شناختهشده نیست، هنری که شاید در زمان مادربزرگهایمان استفاده میشد. بنابراین من در ابتدای کار باید ثابت میکردم که این هنر دوباره به دنیا برگشته و طرفداران زیادی دارد تا بعد بتوانم مشتری پیدا کنم و به درآمد برسم. اما نکته مثبت ماجرا این بود که دوستان و آدمهای اطرافم به من اعتماد داشتند و با حمایت و خرید و معرفی محصولاتم به دیگران باعث شدند تقریبا از همان ابتدای کارم فروش داشته باشم. در آن زمان هنوز نخ مکرومه در ایران وجود نداشت و از نخهای براقّی که قدیمترها استفاده میکردند شروع کردم و بعدها نخ مکرومه هم آمد. اولین کاری که برای تشریفات کار کردم دیوارکوبی بود که در آن زمان با نخ براق قدیمی بافته بودم.
به قول شما مکرومه هنر مادربزرگها بوده و به دیدگاه یکی از مخاطبینتان این هنر «دهاتی» است. با این دیدگاههای توهینآمیز و منفی چه برخوردی میکنید؟
این دیدگاههای منفی اصلا برای من مهم نیست. امروز هم یک نفر به من گفت چقدر زشت هستی و کاش دماغت را عمل میکردی (میخندد) ولی اصلا برای من مهم نیست و خدا را شکر اعتماد به نفس بالایی دارم که البته در این که یک فرد اعتماد به نفس بالایی داشته باشد خانواده خیلی موثر است چون ما هیچوقت در خانواده سرکوب نشدیم. اگر یک نفر به من بگوید کار تو قشنگ و خوب است 10 برابر یک نظر منفی من را شارژ روحی میکند. البته من از اینکه آن فرد به من گفت کار تو دهاتی است ناراحت نشدم، از اینکه لفظ دهاتی را برای تحقیر استفاده کرد ناراحت شدم. خیلی از افراد بارها گفته بودند که کار مکرومه را دوست ندارند و به نظر آنها زیبا نیست و این یک امر طبیعی است که سلیقه آدمها با هم متفاوت باشد شاید نصف مخاطبین صفحه اینستاگرام من، بخاطر خودم این صفحه را دنبال میکنند و هیچ علاقهای به هنر من نداشته باشند اما خب تفاوت سلیقه با توهینکردن فرق دارد. من عاشق سفر به جاهای مختلف ایران هستم و همیشه جاهایی را انتخاب میکنم که فضای روستایی دارد. به نظر من دهاتیها خیلی اصالت بیشتری دارند و ناراحت میشوم اگر کسی از این لفظ برای تحقیر کسی یا چیزی استفاده کند. میگویند «به قطاری که در حال حرکت است سنگ میزنند». من پیش از شروع کارم در اینستاگرام دوره روانشناسی شرکت کرده بودم و خودم را از این نظر آماده کرده بودم.
برای جذب نظر افرادی که این هنر را نمیشناسند یا به آن حس خوبی ندارند، چه اقداماتی انجام دادهاید؟
من نمیتوانم همه را راضی کنم. در هر صنف و هر کاری و هر هنری، سلیقههای متفاوت وجود دارد، مثلا به واسطه تجربه کاریام در صنف آرایشگری میدانم که بعضیاوقات آرایشگرها کارهای خودشان را با آرایشگرهای دیگر مقایسه میکنند، در صورتی که آرایشگری هنر است و هنر سلیقه است. شاید کسی کار یک نفر را دوست دارد چون هنر او به سلیقهاش نزدیکتر است و نمیتوان گفت کار او بد یا خوب است و من هم نمیتوانم بگم باید همه من و هنر من را دوست داشته باشند و این طبیعی است که یکی دوست دارد و یکی دوست ندارد این تناقضها آدمها را در کنار هم قشنگ میکند و به نظرم این تناقضها را باید بپذیریم. خیلیها نوشته بودند به مکرومه علاقهای نداریم ولی عشق تو به کارت را که میبینیم لذت میبریم.
و در مقابل، چه تعریفهایی از کارتان شنیدهاید که باعث شده ایده جدید به ذهنتان برسد؟
خیلی از افراد به من ایده میدهند مثلا میگویند کاش تو که بلد هستی، مکرومه را با فلانچیز ترکیب کنی، مثلا یک نفر پیشنهاد ترکیب مکرومه با چوب را داد و یا ایده ترکیب مکرومه با دکور را گفتند، این ایدهها مثل یک جرقه است که سعی میکنم در کارم استفاده کنم.
خواستگاه و زادگاه مکرومه بافی کجاست؟ آیا شخص خاصی در استان در این زمینه مطرح هست؟ الگوی شما چه کسی بود؟
در این زمینه تحقیق نکردهام ولی میبینم که ترکهای کشور ترکیه در این زمینه کار میکردند. در استان کسی را نمیشناسم که در این زمینه فعالیت کند و آموزش دهد اما دوست دارم اگر چنین فردی وجود دارد او را بشناسم. در ایران کسی که مکرومهبافی عالی کار کند، وجود ندارد و همه تازه کارشان را شروع کردهاند. به عبارتی کسی که بشود او را به عنوان «غول مکرومهبافی» ایران معرفی کرد، وجود ندارد.
آیا تا به حال تلاش کردهاید که این هنر را تغییر دهید و بومی شود؟
بله اتفاقا کلاس گلیم و گبه شرکت کردم که متاسفانه به دلیل مسافرتم به تهران کلاس را رها کردم ولی دوست دارم مکرومه را با گلیمبافی و هنرهای سنتی دیگر ترکیب کنم.
چرا تصمیم گرفتید در اینستاگرام فروش داشته باشید، چرا برای فروش و ارائه کارهایتان از یک مکان فیزیکی استفاده نکردید؟
در حال حاضر اینستاگرام بستر خیلی خوبی است و هیچ هزینه و اجارهای ندارد و خیلی راحتتر میتوانی با مردم ارتباط برقرار کنی. من آدم به شدت اجتماعی هستم و بودن در جمع را خیلی دوست دارم و دوستهای خیلی زیادی دارم. در هر صنفی در بوشهر یک دوست صمیمی دارم که بخواهم با او کار کنم و اینکه مخاطب زیاد داشتن را دوست داشتم و همیشه بازیگر شدن و تدریس هم جزو علایقم بود. همۀ اینها در اینستاگرام قابل دسترسیست یعنی هم میتوانی معروفیت و دوستان زیاد داشته باشی و هم فروش و تدریس را در کنار آن داشته باشی. این دایره ارتباطی بزرگ همان چیزی است که من میخواهم. در حال حاضر هنرجویان زیادی از جاهای مختلف دارم مثلا یکی از هنرجویان من اهل روستایی است که قبلا حتی نام آن را نشنیده بودم اما به واسطه اینستاگرام با همدیگر آشنا شدهایم.
تدریس و آموزش مکرومهبافی را از چه زمانی شروع کردید؟
از وقتی که بخاطر شرایط کرونا، قرنطینهها شروع شد تدریس را شروع کردم. با اینکه قرنطینه و کرونا خیلی بد بود و خیلی اذیت شدیم ولی برای من یک نقطه پرتاب بود و خیلی از مردم هم در زمان قرنطینه متوجه شدند که به یک کار خانگی و فعالیت در اینستاگرام و یک هنر احتیاج دارند و همان موقع فروش من شروع شد و ویدئوی آموزش مکرومه را طراحی کردم.
درآمدتان از مکرومهبافی به حدی رسیده که انتظار داشتید و بخاطرش این کار را شروع کردید؟
بله واقعا درآمد خوبی دارد و البته همیشه به دنبال این هستم که بیشتر و بهتر شود و همیشه خودم را با خودم مقایسه میکنم و کاری به اطرافیانم ندارم و میگویم اگر این ماه اینقدر هنرجو داشتم ماه بعد باید اینقدر بیشتر شود.
برای شروع کار مکرومهبافی به چه میزان سرمایه نیاز هست؟به افرادی که این کسب و کار را تازه شروع کردهاند چه روشی برای جذب مشتری پیشنهاد میکنید؟
کار من یک خوبی که دارد این است که من در خانه نخ اضافه ندارم هر وقت سفارش میگیرم همان وقت خرید میکنم و وسایل مورد نیازم را تهیه میکنم و پولم یر به یر هست. یعنی از مشتری پول سفارشش را میگیرم و با نصف آن نخ میخرم و میبافم و تحویل میدهم. در واقع سرمایه خیلی مهم نیست و بازاریابی و جذب مشتری مهم است. کاری که من در ابتدای شروع کارم انجام دادم این بود که برای بقیه به صورت رایگان کار انجام میدادم. مثلا میگفتم از تو دستمزد نمیگیرم فقط پول مواد را میگیرم بیا برایت کار کنم و تو کار من را ببین. به هنرجوهایم پیشنهاد میکنم که از خانواده و دوستانت شروع کن. خیلی از دوستان و فامیلهایم از من خرید داشتند ولی فقط پول مواد اولیه را میگرفتم در حدی که نمونه کار بزنم و عکس کارم را در صفحه اینستاگرامم بگذارم.
برای تبلیغاتی که در صفحهاتان انجام میدهید چه معیارهایی دارید؟
خیلی کم و محدود تبلیغات انجام میدهم. شاید در هفته یک روز. اما خیلی برایم مهم است که صفحهای که تبلیغ میکنم چیست. کمی با آنها صحبت میکنم که ببینم حوصله دارند با مخاطب حرف بزنند و راهنمایی کنند؟ و در مورد محصولات هم از خودشان مشاوره میگیرم. اگر محصولات تازه باشد میگویم حتما باید تست کنم. مثلا محصولات پوست و مو و جنس لباسها برای من برخورد و کیفیت محصولات و منصفانهبودن قیمتها خیلی مهم است.
در این نقطهای که در حال حاضر ایستادهاید، خودتان را یک فرد موفق میدانید؟
این که من موفق هستم یا نه را باید بقیه بگویند اما طبق خواستههای خودم راضی هستم. البته یک مدت خیلی کمالگرا شده بودم و مدام میگفتم نه باید بهتر شوم و بعد دیدم که دارم به خودم آسیب میزنم و خیلی از اطرافیانم حتی به جایگاه من هم به عنوان یک موفقیت نگاه میکنند و دوست دارند در جایگاه من باشند فهمیدم باید کمی از کمالگراییام را کم کنم و بفهمم که الان نسبت به تلاشی که دارم میکنم خوب و عالی هستم.
چه چشم اندازی برای آینده دارید و دوست دارید به کجا برسید؟
هنر مکرومهبافی هنوز در ایران خیلی کم است، هنر رزین هم کم است ولی نسبت به وضعیت مکرومه جایگاه بهتری دارد و شناختهتر شده هست. ولی من به روزی فکر میکنم که بتوانم محصولات مکرومهام را به خارج از ایران هم بفروشم هرچند در حال حاضر هم از آلمان و آمریکا و عمان مشتری داشتهام و همین باعث شد که بفهمم میتوانم با تلاش بیشتر به این نقطه برسم.
سرور، خواهرزاده مهدی جهانبخشان است. طنزپردازی که در استان شناختهشده هست و هنرمندی که با پایهگذاری ستون طنز «پیرزن مُنگ مُنگو» در آینه جنوب و استقبال مخاطبان از آن، به سرعت در دل مردم جا باز کرد.
مهدی جهانبخشان در زندگی و موفقیت هنری شما چه تاثیری داشته است؟
دایی مهدی همیشه از کار من تعریف میکند و به من انگیزه میدهد. در واقع خانواده به آدم شکل میدهد. وقتی افراد موفق و اجتماعی در اطراف تو باشند تو هم سعی میکنی ناخواسته شبیه آنها شوی. همه دائیهای من اینطوری هستند. در خانواده ما همه دختران آزاد هستند که به دنبال اهدافشان بروند و هیچوقت محدود نشدیم. پس خانواده و اطرافیان خیلی مهم هستند در زندگی و موفقیت کاریای که قرار است به دست بیاوریم.
چه پیشنهادی به افرادی که شغل مناسبی ندارند و نتوانستهاند بازار کاری پیدا کنند دارید؟
به عقیده من هیچ آدمی در هیچ کجای دنیا نمیتواند ادعا کند که در هیچ زمینهای استعدادی ندارد. گاهی اوقات از من میپرسند که ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ میگویم آشپزی کنید. در حال حاضر افراد شاغل خیلی از غذای گرم و خانگی استقبال میکنند و از غذای رستورانی خسته شدهاند. یا میشود کیک و کوکی و انواع شیرینی درست کرد و ارائه داد. هزینه زیادی هم نیاز ندارد و اتفاقا سود خوبی هم دارد.
کارهای زیادی میشود انجام داد. بارانی که چند روز پیش در بوشهر بارید با اینکه تیرماه است، نشان داد که خدا هر چیزی بخواهد همان میشود. خدا روزی هر فردی را مقدر کرده، اگر ببیند آدم برای کاری تلاش میکند روزی را به او میدهد، هر کسب و کاری که شروع میشود شاید ماهها و حتی یک سال اول درآمد و سودی نداشته باشد، اما تلاش و استمرار در آن زمینه بالاخره نتیجه مثبت خواهد داشت. این جمله را سرلوحه زندگیام قرار دادهام که «تلاش کن، استمرار داشته باش، دست خدا یک جاهایی از زندگی کارهایی برایت انجام میدهد که شگفتزده میشوی و باور نمیکنی». در واقع وقتی کسی در خانه خوابیده باشد و هیچ کاری برای مردم و طبیعت و اجتماع انجام ندهد چرا باید از طرف خدا پاداش بگیرد؟ خیلی از افراد برایم پیام میفرستند و میگویند ما پیش از این، این هنر را بلد بودیم و الان تو را دیدیم و شروع کردیم به مکرومهبافی و چقدر خوب است. یا خیلی از روزها که متنهای انگیزشی میگذارم میگویند الان بلند میشوم و حرکتی میزنم و این خیلی خوب است.