امروز: پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 08 تير 1400 - 08:00
اختصاصی سرویس ادبیات داستانی اتحادخبر (روات)

اتحادخبر-عزیزه بوصید خلف پور:پدر از سرکار برگشت و خبر انتقالش به شهر جنوبی کشور را به ما  داد. برای ارتقای شغلی، پدر می بایست یک سال به شهر جنوب غربی خلیج فارس نقل مکان میکردیم، شهری گرم و مرطوب و تابستانی طاقت فرسا وغیرقابل تحمل، اما من و خواهرم بسیار خوشحال بودیم ما آرزوی دیدن دریارا از نزدیک داشتیم . با شنیدن اسم بوشهر، دریا وساحل...

عزیزه بوصید خلف پور:


پدر از سرکار برگشت و خبر انتقالش به شهر جنوبی کشور را به ما  داد.

 برای ارتقای شغلی، پدر می بایست یک سال به شهر جنوب غربی خلیج فارس نقل مکان میکردیم،
شهری گرم و مرطوب و تابستانی طاقت فرسا وغیرقابل تحمل،
 اما من و خواهرم بسیار خوشحال بودیم ما آرزوی دیدن دریارا از نزدیک داشتیم
 با شنیدن اسم بوشهر، دریا وساحل زیبایش در ذهنمان مجسم شد

 فردای آن روز خبر انتقالی پدرم وبار کردن ما در کل فامیل ،در  وهمسایه پیچید هر کس به هر طریقی جویای این خبر بود؛  ماهم خوشحال حس وحالمان را تعریف میکردیم و
 برای لحظه ی بار کردنمان روزشماری میکردیم بلاخره  آنروزفرا رسید

 دوست ،آشنا وفامیل برای خداحافظی پیش ما می آمدند
بعضی‌ها گریه واحساس دلتنگی میکردن وازاینکه می‌خواستیم آنها را ترک کنیم ناراحت بودند و
خیلی‌ها هم چون‌می‌دانستند فقط قرار یکسال بوشهر باشیم،
می‌گفتند تا چشم بهم بزنیم تمام شده وشما برگشتید .

مادر انتقالی ما را از مدرسه گرفت و تمام وسایل را جمع کردیم و عازم شهر بوشهر شدیم.
 منطقه ای که در آن سکونت کردیم  سی و پنج کیلومتری استان بوشهر بود.....
 یک هفته زمان برد تا همه وسایل را سر جایش بگذاریم ، منطقه‌ی جدید حس وحال همه ما را عوض کرده بود.
بعضی وقتها احساس دلتنگی شدید نسبت به شهر ودیار خود میکردیم ولی مردمان بوشهر بسیار خونگرم وغریب پرست بودند بهمین خاطر
زمان زیادی طول نکشید که  توانستیم با آن شهر، محله ،مدرسه ومردمانش مچ شویم،
تنها چیزی که موفق به دیدنش نشده بودیم دریا بود ....
 یک ماه گذشت و ما همچنان اصرار هایمان، پدر و مادر را کلافه کرده بود.
 مادر  هر دفعه به بهانه کار و مشغله های زیاد پدر سعی داشت ما را ساکت نگه دارد
 ولی ما زیر بار نمیرفتیم و پا فشار تر از هردفعه اصرار میکردیم.

 یک روز ظهر پدر که از محل کارش برگشت با گفتن آخر هفته به دریا میرویم بمبی را در خانه ترکاند ؛ من  و خواهرم از خوشحالی سر از پا نمی شناختیم ،جیغ و هورای ما کل فضای خانه را پر کرد، دست می‌زدیم، بالا پایین میپریم
وبا گفتن پدر ممنون به طرف اتاقمان رفتیم......  
من‌وزهرا دریا را از ذهن خود تعریف می کردیم، وچون فقط در تلویزیون دیده بودیم حسمون فقط خیالی بود

 زهرا خواهرم گفت می‌خواهد روی ماسه ها اسم دوستانش را بنویسد و عکس بگیرد. من هم گفتم می‌خواهم فقط کنار ساحل دریا بشینم وامواج زیبایش را تماشا کنم
 آخر هفته فرارسید و مادرم چیزهایی که برای سفر دو روزه لازم بود را آماده کرد.
 شب پنجشنبه من‌وخواهرم از خوشحالی نتوانستیم بخوابیم و فردای آن روز با انرژی و شور و شوق زیاد مادر را در کارهای خانه کمک کردیم.
قرار بر این شد که عصر آنجا  باشیم و از لحظه غروب آفتاب در دریا عکس و فیلم بگیریم .

تا وسایل را در ماشین گذاشتیم کلی زمان برد ومابا کمی تاخیر حرکت کردیم
نگاهمان به آفتاب در آسمان بود مبادا غروب کند

 مادر خیلی آرام جلو نشسته و مسیر را تماشا میکرد ، جاده ، منظره ها، نخلها و خلاصه همه چیز برای ما تازگی داشت...
وارد شهر شدیم و خیابان را یکی یکی گذراندیم. بالاخره لحظه دیدار ما با دریا فرا رسید همین که چشمم به دریا افتاد،،
بی اختیار  شروع به جیغ و داد کردم
 وای خدای من وای نگاه دریا
 یعنی من دارم دریا را از نزدیک میبینم ؛زهرا مرا نیشگون بگیر ببینم خواب نیستم
 پدر، نگه دار آفرین وایسا می خوام پیاده شم ،بشین دختر مگه نمیبینی آخرهفته س و همه جا شلوغه
 باید جای پارک پیدا کنم و برای گشتن ،به مسیر خود ادامه داد...

 توی اونهمه شلوغی و هیاهوی آخر هفته ی مردم ،ما فقط دریا را می‌دیدیم.
 پدرم  با هر زحمتی که بود جای پارکی پیدا کرد و ماشین را تقریباً خیلی دور گذاشت  همش نگران غروب آفتاب بودم، مبادا آن لحظه را نبینم
 پدر با گفتن
همینجا باشید بروم جایی مناسب برای چادر زدن  پیدا کنم از کنار ما دور شد
  چشمان ما همچنان به آفتاب دم ساحل خیره شده بود.

ادامه دارد...



کانال تلگرام اتحادخبر

مرتبط:
» لبخندهای پشت ماسک [بيش از 4 سال قبل]
» معرفی کتاب [بيش از 4 سال قبل]
» داستان/ جنگ [بيش از 3 سال قبل]
» تابش بی خواهش [بيش از 5 سال قبل]

نظرات کاربران
1400/04/08 - 10:10
0
0
خیلی خوب بود متشکرم
1400/04/08 - 10:10
0
0
عالی بو عزیزم ادامه بده
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/05
  • نشست هماهنگی و برنامه ریزی دومین رویداد ملی خواهر برادری در بوشهر برگزار شد
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/05
  • حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
  • این روغن ناجی دیابتی ها، قندخون را بطور کامل شفا می دهد
  • احیاء یک واحد تولیدی راکد بعد از ۱۰ سال در دشتستان
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/06
  • جزییاتی از بیماری ترانه علیدوستی و علت آن
  • عباس عبدی: چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌‌کنند
  • رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکت‌های بزرگ و قدرتمند دنیا
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • اولین واریزی بزرگ برای معلمان در 1403
  • اسرائیل را چه باید؟
  • .: شهرزاد آبادی حدود 11 ساعت قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 4 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 6 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 6 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 6 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 7 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 9 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 10 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...