کد خبر: 144010 ، سرويس: داستان، شعر و ادب
تاريخ انتشار: 03 فروردين 1400 - 12:00
اختصاصی اتحاد خبر/ سرویس ادبیات حماسی
نوروز در آیینه ی شاهنامه

 اتحادخبر-حسرت محمودآبادی:آن گاه که سخن از آیین و فرهنگِ ایرانی به میان می آید، مراسم و جشن ها سهم به سزایی در شکل گیری این فرهنگ ایفا می کنند. جشن هایی برگرفته از باورها، نوع نگرش ایرانی ها به طبیعت و جهان هستی، آداب و رسوم و سبک زندگی که هویت و فرهنگ و شایستگی ها و ویژگی های ما را رقم زده است. سالِ اوستایی شمسی...

 حسرت محمودآبادی:


آن گاه که سخن از آیین و فرهنگِ ایرانی به میان می آید، مراسم و جشن ها سهم به سزایی در شکل گیری این فرهنگ ایفا می کنند. جشن هایی برگرفته از باورها، نوع نگرش ایرانی ها به طبیعت و جهان هستی، آداب و رسوم و سبک زندگی که هویت و فرهنگ و شایستگی ها و ویژگی های ما را رقم زده است. سالِ اوستایی شمسی ( خورشیدی) است و ۳۶۵ روز دارد و هر سال دوازده ماه و هر ماه سی روز که این سی روز دارای سی نام مشخص و ویژه هستند. نام ها از امشاسپندان و ایزدان گرفته شده است. پنج روز باقی می ماند که در آخرین روز ماه اسفند یعنی سیصد و شصتم قرار دارد که پنجه، دزدیده، خمسه، مسترقه یا اندرگاه خوانده می شود این پنج نام از پنج بخشِ گات ها یا سروده های زرتشت برگزیده شده است. نام های دوازده گانه ماه ها با دوازده نام از اسامی روزها مشترک هستند. فروردین نخستین ماهِ سال و آغاز جهان می باشد در حالی که روز  نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده می شود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به شمار می رفت بدین شیوه هر گاه نام روز و ماهی موافق می افتاد آن روز را بهانه ی جشن قرار داده و از این رهگذر دوازده جشن در سال روی می داد که آن را جشن های ماهیانه می نامند. جشن های ایرانِ باستان حتی مورد توجه دیگر ادیان  از جمله دینِ مسیح و پس از اسلام نزد خلفای عباسی نیز واقع شد. نوروزِ جمشیدی یا نوروز کوچک که آن را از ابداعات جمشید می دانستند روزِ نخست فروردین و نوروز بزرگ روزِ ششم فروردین ماه بر پا می شد که رسوم و آداب خود را دارا بودند از جمله آب پاشی و آتش بازی و غیره...


اینکه پیشتر عنوان شد ایرانیان به تعداد دوازده ماه، دوازده جشن بر پا می کردند دلایل مختلفی داشت از جمله نگاه عمیق آنان به جهانِ هستی و طبیعت و نکته دیگر ایرانیان بدونِ شک نخستین مردمانی بودند که به یکتا پرستی روی آورده و آن را رواج دادند. برای سپاسگزاری از ایزد یکتا و پیدایش ماه و روز و فصل های مختلف و فراوانیِ نعمت و باروری زمین، جشن و سرور برگزار می گردید هر چند در شاهنامه دلایل دیگری نیز بیان شده که حاکی از جشن های خانوادگی، سیاسی / اجتماعی و ملی  ست.


از دیرباز بشر برای دستیابی به نیازها و خواسته های خود به عبادت و ستایش در برابر ایزدان و نیروهای برتر طبیعت که آنها را در راه رسیدن به هدف های خویش موثر می دانسته، پرداخته است در نگاه اساتیری این باور وجود داشت که قدرت های ناشناخته پیرامون، دخالتِ مستقیم بر سرنوشت انسان ها دارد به همین دلیل نیز مراسم پرستش و عبادتِ خدایان را لازم می دانسته است تا او را در برابر اتفاقاتِ ناشناخته محافظت کند این مراسم هم جنبه قدسی و عبادتی داشته و هم موجب برکت و فراوانی در زندگیِ او و همنوعانش به شمار می رفت این عبادت ها معمولا با جشن و پایکوبی و رقص همراه بود.


اشاره شد در شاهنامه دلایل دیگری نیز برای پایکوبی جشن ها بیان شده است که حاکی از جشن های خانوادگی، سیاسی / اجتماعی و ملی ، فراوانی محصول، آغاز فصل نو، بازگشتِ پیروزمندانه سپاهیان از جنگ ، زایش کودک، پیوند زناشویی و ... هستند.


دسته بندی هر قوم درباره اعیاد و جشن ها می تواند برگرفته از اندیشه حاکم و تفکر غالب آن جامعه باشد. برپایی و اهمیت جشن های ملی نشان از وجود روحیه ملی گرایی مردم یک سرزمین است. جشن ها در شاهنامه دارای ساختار بوده و هدف از برگزاری آنان تا حدودی مشخص گردیده است تا قوام و ارزش این جشن ها نزد ایرانیان به خوبی حفظ شود.
شاهنامه را پروفسور جلال خالقی مطلق در مصاحبه ای به جنگلی تشبیه کرده است که او بر شما تسلط دارد، برای کشف و دیدن و جستجوی او نیاز به سال ها مطالعه و بررسی هست. دنیای شاهنامه علی رغم جنگ ها و ستیزه ها و بازگو کردن تاریخِ پُر اقتدارِ ایران باستان و نمایاندن استوره ها و تاثیرش بر فرهنگ و شکل گیری برخی آداب و رسوم ، جشن های بسیاری را به مناسبت های مختلف به تصویر کشیده است. برای نشان دادنِ سلامتِ روح و اندیشه و زندگی های ساده مردمان ، وجود همین جشن ها بس است. برپایی مراسم شادی به هر دلیل و بهانه در زندگی انسان دور بسیار پر اهمیت و تاثیر گذار بوده است. گشتاسب از جمله شاهانی ست که در برگزاری جشن ها و بزم ها که ماحصل شایستگی شاه در توانمندی در رزم و اندیشه حکومتداری است دارای مهارت و توان  بوده است :


چو گشتاسب شه نیست یک نامدار
                                    برزم و به بزم و برای شکار


   در میانِ جشن های تقسیم شده در شاهنامه، آیینِ کهنِ نوروز، مهرگان و سده از مهمترین آنهاست. باید این را هم افزود که نامگذاریِ شاهان یا اتفاقات تاریخی که در یک مملکت رُخ می داد نیز نوعی جشنِ ملی محسوب می شد. جشن های سیاسی آن دسته از آیین ها هستند که پس از عملی متهورانه از سوی شخصی بزرگ، برگزار می شود که نبرد با دیو یا دشمن یا موجودی خطرناک را شامل می شد. جشن های دیگر در شاهنامه ، جشن های خصوصی یا خانوادگی می باشد در این جشن ها تعداد محدودی از افراد و خانواده حضور داشتند که البته بسته به رای خانواده ، ممکن بود همین جشن نیز همه گیر و عمومی گردد برگزاری و همه گیری جشن ها بسته به طبقات مرفه و فرودست جامعه نیز بستگی داشت.  به نظرِ حکیم فرزانه توس علاوه بر زنده نگاه داشتن این آیین جدا از حفظ و نگهداری آنان اهداف دیگری نیز داشته و آن میزانِ اهمیت و تاثیر این جشن ها و آیین ها بر زندگی و اندیشه مردم و حفظ و تقویت روحیه ی آرامش و ایجاد همبستگی و پشتیبانی و به وجود آمدن فضای امن سیاسی برای مردم و جامع بوده است و این که قدرت و توانِ نظام سیاسی یک سرزمین به سیاستمداران و مردمان سایر ممالک نشان داده شود و چقدر خوانش متون کهن بر این باور مُهرِ یقین می زند که ایرانیان همواره به دنبال شادی و زندگی سالم بوده هدف های بسیاری در طی برگزاری مراسم و جشن ها دنبال می کردند و افسوس ِما باید از این باشد که آن همه جشن و شادی و رقص و پایکوبی و شادکامی جای خود را به این میزان از افسردگی و رخوت داده که حتی امروز با نام آنان نیز بیگانه ایم. حال آن که ما ایرانیان به دنبال بهانه ای برای شادی بودیم و گذران عمر به شادکامی و بهره جُستن از آن برای بهتر  زیستن در کنار خویشاوندان و  زیبایی های طبیعت در بزم ِ چَنگ و می و معشوق.


در گاهشمارِ ایرانی نوروز آغازین روز بهار است که نشانگر سرسبزی و جوانی ، شکوفایی و تازگی ست روزی که او را تجدید حیات و بیداری دوباره زمین می خوانند. این عید در میانِ ایرانیان مقبولیت فراوان داشته و کنون نیز در میان مردم  با شادی و تفریح و استراحت همراه است و گذران در میان طبیعت و خرمی و سرسبزی کما اینکه تا کنون نیز این عید فلسفه خود را در میان مردم نژاده ی ایران حفظ کرده و آغاز سال نو را نوروز نامیده و در کنار هم با سلیقه ی خاص ایرانی و سمبل هایی از آداب و اعتقاد ایرانی سفره ای چیده و رنگ و سرسبزی و بوی تازگی و خرمی را بر آن می چینند.


به موجبِ روایتِ دینکرد هر پادشاهی در این روز فرخنده رعیتِ ممالک خویش را قرین شادی و خرمی می کرد کسانی که کار می کرده اند دست از کار کشیده به استراحت و شادمانی می پرداختند. عیدِ نوروز شش روز متوالی ادامه داشت و پادشاهانِ ساسانی، نجبا، بزرگان و اعضای خاندان خود را به ترتیب می پذیرفتند و به حضار عیدی می دادند رسم عیدی دادن همچنان جز آداب عید در دید و بازدید اقوام از یکدیگر می باشد. روز ششم عید را برای خود و محرمان درگاه جشن می گرفتند اینکه پادشاهان شادی و جشن ها همراه مردم برگزار می کردند خود جای تامل دارد ...


نوروز بیان کننده این معنی ست که روز با داخل شدن آفتاب به برجِ سرطان طبق زیج ها هنگامی که سال ها را کبیسه می کردند هم زمان بود. نوروز را همچنین دلیل پیدایش و آفرینش جهان دانسته اند و گفته می شود افلاک پس از اینکه مدتی ایستاده بود دوباره به گردش در آمده و خداوند دنیای زیرین را در این روز آفرید و کیومرث در این روز به پادشاهی رسید و این روز جشن او و عید او محسوب میشد برخی دانشمندان ایرانی بر این باورند که سبب اینکه این روز را نوروز نامیدند این است که جمشید در این روز به پادشاهی رسید و دین را زنده ساخت او این کار بزرگ را جشن گرفت هر چند پیش از این نیز نوروز نزد ایرانیان دارای اهمیت شایان و شکوه فراوان بود. گویند در این روز جمشید برای خود گردونه ای ساخت و بر آن سوار شد و جنیان و دیوان او را در هوا حمل و در یک روز از کوه دماوند به بابل آوردند ، مردم برای دیدنِ این امر جمع شده و این شگفتی را جشن گرفتند برای یادبود آن روز مردم در تاب نشسته و تاب می خوردند. گروه دیگری بر این باورند که جمشید بنا به عادت در گردشگری میان شهرها بر سریری از زَر نشست به قصد آذربایگان ، این سریر را مردم بر دوش خود حمل کرده و می بردند و چون پرتو آفتاب بر آن تخت می تابید مردم آن را دیدند این روز را جشن گرفتند . (بیرونی ۱۳۸۶و ص ۳۲۴- ۳۲۷)


در شاهنامه که احیاگر فرهنگ و زبان و آداب و آیین ایرانیان است نوروز، جشنی فرخنده و با شکوه ست و مایه شادی و در کنارِ یکدیگر قرار گرفتن. فردوسی دوره ی پادشاهی جمشید را پس از دورانِ تهمورث و کیومرث به عنوان نخستین شهریاران دانسته و فتح و فیروزی های قابل توجهی را به این پادشاهان پیشدادی نسبت می دهد و کارهای مهمی را به زمان او پیوند می دهد از جمله پیدایش و بنیان نوروز را به زمان جمشید مربوط می داند
همه کارها چو آمد به جای
                               ز جای مهی برتر آورد پای
به فرِ کیانی یکی تخت ساخت
                         چه مایه بدو گوهر اندر شناخت
که چون خواستی دیو برداشتی
                             ز ِهامون به گردون برفراشتی
چو خورشیدِ تابان میان هوا
                                      نشسته بَرو شاهِ فرمانروا
و در جای جایِ شاهنامه ما با بزرگداشت نوروز مواجه می شویم:
در داستان فرودِ سیاوخش:
همه ساله بختِ تو پیروز باد
                                     همه روزگارِ تو نوروز باد
در داستان بیژن و منیژه:
که خسرو به هر کار پیروز باد
                                همه روزگارش چو نوروز باد
در پادشاهیِ بهرام گور:
برفتند یکسر به آتشکده
                                به ایران نوروز و جشن سده
همی مُشک بر آتش افشاندند
                                 به بهرام بر آفرین خواندند
در پادشاهی قباد:
نهادند اندر آن مرز آتشکده
                               بزرگی به نوروز و جشنِ سده
در اساتیر ایران آمده که در روزگار جمشید، مردمان در بهترین دوران و سرسبزی و خرمی به سر می بردند، نه از مرگ خبری بود نه از بیماری و پیری، همین باور بسنده می کند ایرانیان بزرگترین جشن ملی خود را به این چهره پیوند دهند.
در نوروز نامه حکیم عمر خیام آمده است: چون از امیری جمشید ۴۲۱ سال گذشت جهان یکسره راست همی آمد ، ایران و ایرانیان هم فرمانبردار و هم مرید او شدند تا بفرمود گرمابه های بسیار ساختند و سیم و زر از معادن بر آوردند و دیبای ابریشمی بافتند که آن روز، روز نخست برج حمل ( قوچ) بود پس جشنی بر پا ساختند و نوروزش نام نهادند تا هر سال چون فروردین آید آن روز را جشن گیرند.  
بر اساسِ شواهد جشن نوروز به هنگام تدوین بخش کهن اوستا نیز در آغاز بهار بر پا می شده است این نشان از قدمت و اصالت نوروز دارد و همین طور علاقه ی ایرانیان به این جشن تا روزگار کنون. فردوسی فرزند راستین ایران زمین با عشق و احترام توصیف ناشدنی، فرهنگ و آیین و مرام ایرانی ها را در شگرفنامه ی خویش حفظ کرده اغراق نیست اگر او را احیاگرِ اندیشه و تفکر ایران و ایرانی دانست. پس از گذر قرن ها همچنان ایرانی ها بوی عید را از اسفند میهمانِ مشام خود ساخته، کینه و دشمنی و کهنگی و گرد و غبار از اندیشه و کاشانه و شهر خود زدوده و با دلی پُر شور به میزبانیِ نوروز می روند. مردمانی که در هر گوشه از  این سرزمین با مراسم ویژه خود سعی در حفظ آیین و رسوم خود داشته و دارند. هر سوی کشور ایرانِ عزیز و فارسی زبانان با پیوند های فرهنگی که دارند نوروز را برگزار کرده و به استقبال بهار و جوان شدنِ دوباره زمین می روند. کُرد و آذری، گیلک و جنوبی، لُر و فارس، عرب و زرتشت و ارمنی، بلوچ تا شرقِ سرفراز با پیوندهای فرهنگی نوروز را پاس داشته و با جامگان نو به دیدار خویشاوندان رفته عیدی گرفته و می ستانند . سفره ای می چینند بر گرفته از نماد و اسلوب های ایرانی،  طبیعت و عشق و زیبایی باشد که نوروز در آینه ی شاهنامه و پس ِ سال ها دشمنی با خردگرایی، پراقتدار و شفاف تر نمایان گشته و زنگار تفرقه به موجب پیوندهای فرهنگی و اشتراکات قومی با وجود جشن ها و باور ها و آثار بزرگان این مرز پر گُهر، زدوده گردد. چرا که وجودَ چنین آیین و جشن هایی ما را در میان دیگر سرزمین ها و مردمان متفاوت و بارز می کند و بازخورد اندیشه و جهان بینی ماست و هدفِ فردوسی نیز پاسداشت  و برقراری همین آیین و مراسم  بوده است.  با امید سال های خرم و سبز و پر برکت برای همه مردم به ویژه فارسی زبانان در هر کجای این جهان پهناور و آمدن نوروزهایی فرخنده و شکوهمند:
بیارایید این آتش زردشت
                      بگیرد همان زند و اوستا بمشت
نگه دار و این فال جشن سده
                           همان فر نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
                             بشوید به آب خرد جان و چهر
کند تازه آیین لهراسبی
                            بماند کین دین گشتاسبی


بُن مایه ها:
 پیکر شناسی شاهنامه فردوسی / دکتر بهناز پیامنی
فرهنگ موضوعی شاهنامه / سمیرا ستاری
* شاعر و منتقد

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/144010