کد خبر: 140876 ، سرويس: سیاست
تاريخ انتشار: 19 دي 1399 - 20:39
به بهانه چهارمین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی
آیت الله هاشمی چگونه می اندیشید؟ / از ضرورت شورای فقهی تا رابطه ایران و عربستان

اتحاد خبر: آیت الله هاشمی رفسنجانی از شخصیت های سرشناس و موثر سیاسی مذهبی جهان اسلام بود. وی در سال ۱۳۹۱ بلندترین گفت و گوی خود با یک رسانه را در قالب گفت و گوی مکتوب ۲۲۳ صفحه ای با شفقنا به انجام رساند. این گفت و گوی تاریخی نشان از تسلط خیره کننده، هوش سیاسی، قدرت تحلیل، شناخت و آینده نگری ایشان دارد که سرشار از نکته های خواندنی...

اتحاد خبر: حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۹۱ بلندترین گفت و گوی خود با یک رسانه را در قالب گفت و گوی مکتوب ۲۲۳ صفحه ای با شفقنا به انجام رساند. این گفت و گوی تاریخی نشان از تسلط خیره کننده، هوش سیاسی، قدرت تحلیل، شناخت و آینده نگری ایشان دارد به گونه ای که این گفت و گو پس از ۸ سال هنوز سرشار از نگته های خواندنی و آموزنده است.

 

شفقنا همزمان با سالگرد ارتحال این شخصیت تراز اول انقلاب اسلامی، این گفت و گو را بدون هیچ دخل و تصرفی مجددا در اختیار مخاطبان محترم قرار می دهد:

آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، از شخصیت های سرشناس و موثر سیاسی مذهبی جهان اسلام است که در مقاطع حساس و تعیین کننده تاریخی به ویژه پس از انقلاب اسلامی در ایران و عرصه ی بین الملل ایفای نقش کرده و دیدگاه ها، تحلیل ها و پیش بینی هایش از جهان اسلام همواره مورد توجه بوده است. او این روزها کمتر به سخنرانی و گفت وگو می پردازد اما همواره در ذهن جامعه حضور دارد. حسرت از برخی فرصت سوزی ها و اشتباهات در جهان اسلام و اقدامات افراطیون از فحوای کلام او آشکار است اما این روحانی سرشناس شیعه و سیاستمدار کهنه‏‏‎کار ایرانی به آینده و اصلاح بسیاری از مسایل در عرصه جهان اسلام امیدوار است.

سایت بین المللی همکاری های خبری شیعه، شفقنا در گفت وگویی مکتوب با آیت الله هاشمی رفسنجانی، موضوعات مختلف جهان اسلام و شیعیان از جمله روابط ایران و عربستان، اجتهاد در عصر معاصر، عقل و سنت، روشنفکری دینی، اوضاع سیاسی شیعه پس از غیبت، عصر فقاهت و اجتهاد، آزاد اندیشی و تمدن اسلامی و… را به بحث گذاشته است. این گفت وگوی مکتوب و ارزشمند که حاوی بیش از ۲۰۰ صفحه پاسخ حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی است، به تدریج و در قسمت های مختلف منتشر شد که هم اکنون متن کامل آن در اختیار مخاطبان گرامی قرار می گیرد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به پرسش شفقنا درباره تشکیل تمدن اسلامی و دلایل عظمت و انحطاط مسلمین بیان می کند: قبل از پرداختن به موضوع اصلی بحث (تمدن اسلامی)، باید به شرایط، ویژگی‌ها و امتیازات اسلام به عنوان ظرف آن مظروف یعنی تمدن اسلامی بپردازیم که این بحث در برگیرنده بسیاری از سوالاتی است که مطرح شده است. از لحاظ شرایط زمانی، اسلام پس از ادیان زمینی و آسمانی آن روزگار به ویژه یهود و مسیحیت آمده که پیام‌آوران آن دو دین، دو پیامبر اولی‌العزم بوده‌اند. تاکید بر اولی‌العزم بودن پیامبران ادیان یهود و نصارا به دلیل برجسته کردن این نکته است که هر دو دین، آسمانی و صاحب کتاب بودند. هرچند بعدها و در مسیر پیاده کردن قوانین دچار تحریفات عدیده شده‌اند.

پس اسلام در زمانی از سوی پروردگار آمده که انسان آن روز با توجه به جمیع شرایط، نسبتا به بلوغ اخلاقی و تحت تعالیم پیامبران اعصار مختلف به مرحله‌ای از رشد انسانی رسیده بود. با این نگاه اسلام باید در ایدئولوژی و جهان بینی خود، چیزی فراتر از ادیان گذشته و همگام با شرایط رشد فکری بشریت باشد که براساس اسناد متواتر آیات و روایات چنین است.

از لحاظ شرایط مکانی نیز اسلام در منطقه‌ای ظهور و بروز یافت که اگرچه ساکنان آن در سال های دور پیروان دین حنیف حضرت ابراهیم بودند، اما کم کم به مرحله‌ای در بت‌پرستی رسیده بودند که خانه کعبه به صورت رسمی محل نگه‌داری بت‌های لات، منات، عزی و… بود. مردمی که بجز برای تجارت، آن هم به صورت محدود با دنیای اطراف خویش و پیروان ادیان دیگر هیچ ارتباطی نداشتند و به صراحت اسناد، در زمان بعثت اسلام، باسوادهای حجاز به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسیدند.

عقل محوری و ارزش نهادن به معنویت از ویژگی های تمدن اسلامی است

آیین اسلام مهمترین قوه محرکه تمدن اسلامی است

او می گوید: از ویژگی های تمدن اسلامی اصالت و غنای فرهنگ اسلام، عقل محوری و ارزش نهادن به معنویت است، تمدن اسلامی در واقع حاکمیت عقل است چرا که محور اساسی این تمدن تعالی انسان است که قوام آن به عقل است. شناخت دیگران و دیگرپذیری، سازگاری و دگرگونی ازجمله ویژگی‌های تمدن اسلامی است. آیین اسلام مهمترین قوه محرکه تمدن اسلامی بوده و هنوز هم یکی از عوامل اساسی این تمدن است و شالوده‌ای لامتغیر به آن داده است.

مسلمین، دورانی از عظمت و افتخار را پشت سر گذاشته‌اند که اعجاب‌آور است. آنان تمدنی عظیم و باشکوه بنا کردند که چندین قرن ادامه یافت و مشعل‌دار بشریت بود. اکنون نیز این تمدن، یکی از حلقه‌ی درخشان تمدن بشر به شمار می‌رود و تاریخ تمدن، به داشتن آن می‌بالد. مسلمین، چندین قرن در علوم، صنایع، فلسفه، هنر، اخلاق و نظامات عالی اجتماعی، برهمه جهانیان برتری داشتند و دیگران از خرمن فیض آنها توشه برمی‌گرفتند. بی‌شک با احیای بنیادهای شکل‌گیری تمدن اسلامی، می‌توان برقله تمدن بشری صعود کرد و مشعل‌دار نهضت علمی جهان شد.

عمر رهنمودهای اسلام ابدی است

این شخصیت برجسته روحانی و سیاستمدار ایرانی در ادامه به شفقنا بیان می کند: بعضی‌ها می‌گویند انسانها عمر محدود دارند و جوامع هم مثل انسان ها همین طور است. دوران کودکی دارند، جوانی دارند. پیری دارند ولی رهنمودهای اسلام عمرش ابدی است. مثل بقیه تمدنها در تاریخ. دارای فراز و فرود است اما همواره در جهت تحلیل بشریت رو به جلو حرکت می‌نماید هرچند که ممکن است اصولی از این تمدن به اشکال گوناگون بروز کند و افول کند و دوباره رشد کند.

هاشمی رفسنجانی بیان می کند: با همین مقدمه کوتاه، عظمت و رفعت دین مبین اسلام، برای راهنمایی انسانها روشن می‌شود. دینی که پس از ۱۳ سال دعوت پنهان و ۱۰ سال دعوت آشکار حضرت محمّد (ص) در مکه و مدینه پایه‌های تمدنی را در سرزمین حجاز و پس از آن در سراسر دنیا پی افکند که مصداق روشن “شجره طیبه” است که “اصلها ثابت و فرعها فی السماء”؛ دینی که چون با دل های مردم سر و کار داشت و اصل پذیرش آن «لااکراه» بود، تمدنی را خلق کرد که امروزه در غرب و شرق عالم گسترده است و پیروانش از لحاظ کمیت، آن قدر هستند که اگر چه مراکز آمارهای جهان یک میلیارد و پانصد میلیون نفر می‌گویند، اما چند سال پیش بحثی در مجلس کانادا در این باره شده بود که اخبار آن بحث، حکایت از آمار بیشتر از این دارد. دینی که اگر چه بهترین و به روزترین اطلاعات را برای خیر دنیا و آخرت انسانها دارد، اما هیچ وقت از اقتباس خوبی‌ها دریغ نکرد و پیامبر اسلام در همان حجاز که شاخص اصلی مردمانش «امی» بودن است، مسلمانان را به علم آموزی، ولو با تحمل سفر به چین که آن روزها براساس علوم جغرافیایی دورترین نقطه دنیا بود، تشویق می‌کند.

دینی که برای توجه به زندگی دنیوی مردم «من لا معاش له، لا معادله» را تابلوی فعالیت‌های اقتصادی پیروانش می‌داند و دنیا را برای انسانها «ذلولا» می‌داند و می‌گوید: «فامشوا فی مناکبها و کلومن رزقها».

دینی که برای زندگی انسانها در همه ابعاد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، بر اعتدال در عفاف و کفاف، تأکید می‌نماید و پیروانش را «امه وسطا» می‌خواند.

دینی که برای آزاداندیشی دینی و شنیدن حرف های دیگران با خطاب «بشارت» بندگان خوب خدا را کسانی می‌داند که «یستمعون القول و یتبعون احسنه».

دینی که برای درس های اخلاقی مکاتب بشری و حتی در برخورد با مشرکان و بت‌پرستان با تاکید بر «لاتسّبوا» به پیروان خویش این نکته را می‌گوید که «به بت‌های آنها ناسزا نگویید تا به خدای شما ناسزا نگویند.»

دینی که برای مسایل جزایی، عادلانه‌ترین قوانین را دارد و حتی برای اسرای جنگی هم حق و حقوقی در نظر گرفته است.

دینی که اگر چه در زمان پیامبر (ص) به خاطر محدودیت قلمرو، صراحت‌های بیانی درباره سیاست‌های خارجی ندارد، اما نوع نگاه اسلام به دشمنان داخلی و خارجی نشان می‌دهد که بر «واعدولهم ماستطعتم من قوه» را یک سیاست بازدارندگی دفاعی می‌داند.

دینی که درصدر بعثت پیامبرش با تاکید بر «جدال احسن» اختلافات سلیقه را موجب تقویت می‌داند و به همان مقدار مسمانان را با تاکید بر «تفشلوا» از تنازعات قومی، قبیله‌ای و فکری پرهیز می‌دهد.

دینی که حکومت را نه بر مردم که برای مردم می‌داند و پیامبرش اگر چه در غدیرخم، حجت را بر مسلمانان تمام کرده‌اند، اما به حاکم الهی پس از خویش تأکید می‌نماید که «اگر مردم تو را نخواستند، رهایشان کن و کار را بخودشان واگذار کن».

دینی که در تمدن و فرهنگ آنقدر با سعه صدر برخورد می‌نماید که «نهضت ترجمه» را برای تعاملات علمی و فکری پایه‌گذاری می‌نماید و همین شیوه برخورد است که بعدها اندلس و جزایر سیسیل، دروازه‌های غرب برای پذیرش انوار علمی آفتاب اسلام می‌شوند.

دینی که ظلم ستیزی و استعمار گریزی را درصدر برنامه‌های آموزشی خویش برای رهایی انسان ها از یوغ استبداد و استکبار می‌داند.

هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه «همه این موارد و بسیاری از موارد دیگر که فرصت احصای آنها در این مقال نمی‌گنجد، مایه عظمت تمدن و فرهنگ اسلام است و در عین حال می‌تواند مایه انحطاط باشد که در بسیاری از مقاطع تاریخی چنین شده است» می افزاید: مثلا در نگاه تفسیری به قرآن که آسمانی‌ترین کتاب و به تصریح خداوندی بدون شک و ریب، «هدیً للمتقین» است، متأسفانه در همان آغاز، دو رویکرد در کنار تلاش های ائمه و اصحاب صدیق و حتی تابعین مومن به وجود آمد، که هر دو باعث فهم نادرست بعضی از آیات الهی، حتی محکمات شده است. رویکرد اول که افراطی است، پرهیز از کتابت قرآن است که معلوم نیست اگر حضرت علی (ع) و کاتبان دیگر نبودند، معاندان چکار می‌کردند. هرچند به صراحت قرآن، خداوند با چند نشانه تاکیدی، وعده حفاظت از کلام خویش را داده است. رویکرد دوم که تفریطی است، راهیابی اسراییلیات و بعضاً تفسیر به رأی‌های ناصواب است که هنوز هم در علم روایت و تفسیر، مایه زحمت مفسران و محدثان است.

حق الارث زوجه می‌توانست مایه مباهات اسلام در حقوق شود اما نادیده گرفته شده است

او ادامه می دهد: نمونه دیگری که می‌توانست مایه مباهات اسلام در قوانین حقوقی شود، حتی در دنیای معاصر که بحث زنان در مجامع بین‌المللی داغ است، حق الارث زوجه است که علی‌رغم صراحت قرآنی در روایات متعدد، نادیده گرفته شده است و متأسفانه بسیاری از فقها هم تحت تأثیر این جو نادرست، فتاوایی داده‌اند که با چند نفر از آنان که صحبت کرده‌ام، به شک خویش اذعان نموده‌اند؛ البته جای شکرش باقیست که اخیراً رهبری با انتخاب گروهی از فقها، درصدد حل این مساله برآمدند و نخستین نتایج آن ورود مجلس شورای اسلامی به این بحث و تصویب قوانینی است که هنوز هم به حداقل ها توجه دارد.

ظرفیت بالقوه جهان اسلام می تواند مسلمانان را از واردکنندگی به صادرات برساند

آنچه بالقوه مایه افتخار اسلام است در شرایط کنونی باعث نگرانی شده است

رفسنجانی به شفقنا می گوید: نمونه دیگری که اسلام به آن توجه عمیق و اکید کرده و متأسفانه در جوامع اسلامی نمود ندارد، بحث مسایل اقتصادی است. بحثی که بعضی از مغرضان برای بیان ناکارآمدی اسلام در اداره جامعه، با مقایسه کشورهای اسلامی و دیگر کشورها، به آن دامن می‌زنند. در حالی که ظرفیت بالقوه جهان اسلام با موقعیت راهبردی و استراتژیک و منابع سرشاری که در اختیار دارد می‌تواند با کمی توجه به علم بهره‌وری، این بهانه را از دست دشمنان بگیرد و مسلمانان را از مصرف‌کنندگان صرف و  واردکنندگی، به صادرات برساند. یا مهمترین امتیاز اسلام در حکومت، توجه به آرای مردمی است که این مایه مباهات، به خاطر شرایطی که در بعضی از کشورهای اسلامی در زمان کنونی در حال اتفاق است، باعث انحطاط شده است. به قول سیاسیون، آنچه که بالقوه مایه افتخار اسلام است، در شرایط بالفعل کنونی باعث نگرانی شده است.

هاشمی رفسنجانی بیان کرد: از همین جا به بعضی از مسایلی که در سوالات شما بود و به این بحث یعنی عظمت و انحطاط اسلام مربوط می‌شود مانند اسلام هراسی، وهابیت، شعوبیگری و اشعریت و اعتزال می‌پردازم. مسایلی که مثبت و منفی را در خویش نهفته دارند، اما متاسفانه آنچه که تاکنون حدوث یافته و در بیرون نمود دارد، بُعد منفی آنهاست.

اگر وحدت دولت‌های اسلامی شکل می‌گرفت، اشغالگران در عراق و افغانستان جولان نمی‌دادند

برخورد مدبرانه با اسلام هراسی می توانست دشمنان را به انفعال بکشاند

او ادامه می دهد: اسلام هراسی که امروزه، دشمنان با تبلیغات گسترده سعی در فراگیر شدن آن بین ملت‌ها دارند، اگر با تدبیر، سیاست‌های درست و از جایگاه اقتدار اسلامی با آن مقابله می‌شد، می‌توانست نکته مثبتی باشد که هراس دشمنان از اسلام، آنان را به حالت انفعال می‌کشاند و همین هراس نمی‌گذاشت جسورانه به اشغال کشورهای اسلامی بپردازند. اگر وحدت همه دولت‌های اسلامی بر سر مشترکات فراوان و پرهیز از نکات محدود اختلاف برانگیز که اکثر آنها موارد تاریخی هستند، شکل می‌گرفت، دیگر اشغالگران در عراق و افغانستان جولان نمی‌دادند. همان کاری که کشورهای غربی در قالب ناتو برای دوام حضور خویش انجام می‌دهند. اگر اسلام هراسی را از قلوب ملت‌ها که خواست استکباریون است، به حکومت‌ها می‌کشاندیم، می‌توانستیم مصادیق رأفت اسلامی را در عمل نشان دهیم.

رفسنجانی می افزاید: همین وهابیت که امروزه مایه ننگ و باعث تشدید انزجار ملت‌ها از مسمانان هستند، اگر از اندیشه‌های افراطی و کارهای تفریطی فاصله می‌گرفتند، می‌‌توانستند جلوی حکومت‌های استبدادی عربی را در چپاول منافع جوامع اسلامی بگیرند. یعنی همین تهدیدی که امروزه از جانب آنان متوجه آبروی اسلام در جهان است، می‌توانست فرصتی برای رویارویی منطقی با زیاده‌خواهی‌های حاکمان سلطنتی در ممالک اسلامی شود. یا شعوبیگری که در قرآن به خلقت انسان ها براساس شعوب و قبایل تاکید شده، می‌توانست در ممالک اسلامی باعث تقویت روحیه رقابت در همه ابعاد زندگی شود و قبایل مختلف با حفظ وحدت و توجه به یک دین و پناه گرفتن به یک پرچم که همان پرچم وحدانیت اسلامی است، سد محکمی در برابر سیلاب های دشمنان باشند.

او می گوید: معتزلیان و اشعریان، اگرچه در آغاز دو نحله فکری برای بیان مسایل و تشریح  جهان‌بینی‌ها به مسایل ایدئولوژی بودند و می‌توانستند در فضای علمی به مناظره و حتی مجادله بپردازند که باعث ارتقای فکری جوامع می‌شدند اما طریق تکفیری که پیروان و بزرگان هریک از آنها برای حذف فیزیکی و شخصیتی رقبای فکری خویش پیش گرفتند، اولا باعث انسداد آزاداندیشی دینی در بین مسلمانان شدند و ثانیا نفوذ افراد متعصب به آن باعث تشدید انحطاط فکری آن شده است.

انقلاب اسلامی ایران می تواند الگوی ملت های مسلمان باشد

او با بیان اینکه تاریخ اسلام به بستر حوادث مثبت و منفی در حال گذر از مراحل مختلف بود که به مقطع انقلاب اسلامی رسیدیم می افزاید: اگر چه شیعیان در طول تاریخ حکومت‌های محلی متعددی مثل زیدی‌ها در یمن، دیالمه در گیلان، علویان در مازندران و حتی در آفریقا و مناطق مختلف سرزمین‌های اسلامی تشکیل داده بودند، اما هیچ وقت ساختار حکومتی آنها براساس تعالیم اهل بیت (علیهم‌السلام) نبود. برای اولین بار یک حکومت شیعی با ساختار حکومتی خاص در یک کشور خدا خوب کرده، یعنی ایران تشکیل شد که این می‌تواند الگویی برای ملت‌های مسلمان و ملل ستمدیده جهان سوم باشد که می‌توان از آن به عنوان عظمت و رفعت اسلامی یاد کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی بعضی‌ها با کارهای افراطی، دیگران را ترساندند

رفسنجانی که خود از افراد بسیار موثر انقلاب اسلامی بوده و پس از انقلاب ایران در پست های کلیدی کشور حضور داشته است به شفقنا می گوید: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بحث صدور انقلاب مطرح شد که البته بعضی‌ها با کارهای افراطی، دیگران را ترساندند. صدور انقلاب این نبود که ما به کشورهای دیگر برویم، حاکمان وقت را سرنگون کنیم یا با ارسال سلاح، مردم را تهییج کنیم. صدور انقلاب همین است که پس از حدود ۳۰ سال در مصر، لیبی، تونس، یمن، بحرین و حتی الجزایر اتفاق افتاد یعنی مردم یاد گرفتند که باید علیه حاکمان استبدادی برخیزند.

هدایت درست جنبش های عربی باعث عظمت اسلام می شود

استعمار و استبداد مانند دو لبه قیچی هستند

اختلافات جامعه پس از سقوط دیکتاتورها در مصر و لیبی، ریشه در برنامه‌های استعماری دارد

او بیان می کند: اگر این نکته، یعنی انقلاب اسلامی و تأثیرپذیری ملت‌های عربی از آن و به راه افتادن جنبش‌های عربی درست هدایت شود، باعث عظمت اسلام می‌شود. البته در این مقطع باید خیلی مواظب و هوشیار بود. چون استعمار و استبداد مانند دو لبه قیچی هستند که وقتی موقعیت و منافع خود را در خطر ببینند، یک جا جمع می‌شوند و وحدت آنها هم میسر نمی‌شود، مگر با تفرقه مردم. اصلاً سیاست شوم «فرق تسد» یکی از حیله‌های قدیمی استعمارگران در دیگر کشورهاست. آنها برای ایجاد تفرقه از وجه اختلاف ها در مذاهب و قومیت‌ها، استفاده می‌کنند. متأسفانه در داخل سرزمین‌های اسلامی هم برای همیشه ستون پنجم دارند تا اوامر آنها را اجرا کنند. اختلافاتی که پس از سقوط دیکتاتورها در مصر و لیبی در جامعه بروز کرده، ریشه در همین برنامه‌های شوم دارد که اگر رهبران قیام‌های مردمی توجه نکنند، باعث انحطاط مسلمین می‌شود.

گذشت آن زمان که پادشاه مستبد، تاج پادشاهی بر سر فرزندان می‌گذاشت

در عصر اطلاعات نمی‌توان به خاطر ناآگاهی بر مردم حکومت کرد

هاشمی رفسنجانی درباره وقوع بیداری اسلامی یا انقلاب های عربی که منجر به سقوط دیکتاتورهای عربی شده است و هنوز هم در کشورهای مختلف ادامه دارد به شفقنا می گوید: از سال ها پیش برای کسانی که با الفبای سیاست آشنا هستند، قابل پیش بینی بود که بالاخره ظلم حاکمان استبدادی در کشورهای عربی روزی کاسه صبر مردم را لبریز می‌کند و مردم وقتی با همه وجود خویش درک کنند که زندگی آنها مرگ تدریجی است، بر می‌خیزند. دیگر گذشت آن زمانی که پادشاه مستبد در آخرین روزهای زندگی خود، تاج پادشاهی را بر سر فرزندان خود می‌گذاشت و مردم هم صُم و بُکم ، اطاعت می‌کردند. در عصر انفجار اطلاعات که هر کس می‌تواند با زدن چند کلید و دگمه، به آخرین اطلاعات گوشه و کنار دنیا حتی در منزل دست یابد، نمی‌توان به خاطر ناآگاهی بر مردم حکومت کرد. مردم آگاه، همه چیز را درباره وظایف ملت‌ها در قبال حکومت‌ها می‌دانند و سعی می‌کنند به وظایف خویش عمل کنند، ولی مطالبات آنها از حقوقی که حکومت‌ها در قبال ملت ‌ها دارند، جدّی خواهد بود.

طوفان کشورهای عربی به زودی منشا تحولات جهان اسلام و دنیا می شود

او بیان می کند: طوفان یاسی که این روزها، بعضی از کشورهای عربی را در نوردیده، مطمئناً محدود به همین چند کشور نمی‌شود و به زودی منشأ تحولات عمیقی در آینده جهان اسلام و حتّی دنیای بین‌الملل خواهد شد. بعید نیست که این قبیل اعتراضات به منطقه قفقاز و آسیای میانه و حتّی به کشورهای اروپایی هم برسد که رسیده است چون آنچه که این روزها به اسم دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشورهای غربی اتفاق می‌افتد، تنها لعابی از دموکراسی است که بر پیکره اقدامات استبدادی خویش کشیده‌اند.

ذات انسان ظلم و ستم با هر نامی که باشد، تحمل نمی‌کند

رفسنجانی یادآوری می کند: همین الان به انتخابات در آمریکا توجه کنید که میدان فقط برای دو حزب باز است و احزاب دیگر اگر می‌خواهند حرفی برای گفتن داشته باشند، باید زیر لوای جمهوری خواهان یا دمکرات‌ها بروند. مطمئن باشید ذات انسانی به گونه‌ای خلق شده که ظلم و ستم را به هر شکلی و با هر نامی که باشد، تحمل نمی‌کند، فقط انواع واکنش‌ ملت‌ها متفاوت است و حرکتی که این روزها در مصر ، تونس، الجزایر، یمن، اردن،  بحرین، کویت، عربستان و دیگر مناطق شاهد آن هستیم، یک نوع واکنش‌ به استبداد و استعمار است.

نبودن یک رهبر جامع الاطراف مثل امام (ره)، قیام‌های مردمی منطقه را زجر می‌دهد

او تاکید می کند: آنچه که مردم کشورهای عربی و قیام‌های مردمی منطقه را زجر می‌دهد و باعث کندی حرکت آنها می‌شود، عدم وجود یک رهبر جامع الاطراف مثل امام (ره) است. رهبری که همه گروه های سیاسی و مذهبی در ایران او را به عنوان مرجع دینی و مقتدای سیاسی قبول داشتند. حتماً تاریخ  انقلاب اسلامی در زمان مبارزه را می‌دانید که امام ۱۵ سال از وطن تبعید بودند، امّا با نوارهای سخنرانی و اعلامیه‌ها و شاگردان خود، مبارزه را هدایت می‌کردند. امتیازی که کشورهای عربی ندارند. اخوان‌المسلمین در مصر، با سابقه طولانی مبارزاتی و آقای البرادعی با سابقه مدیریتی در سطوح بین‌المللی، نمی‌توانند مرجع مطمئنی برای مردم در مبارزه باشند.

رفسنجانی می افزاید: حتی افراد و گروه هایی که پس از سقوط استبداد بر سر کار آمدند، مردم را راضی نمی‌کنند و دیدیم که یک سال پس از بازداشت سادات و سقوط حکومتش، مردم دوباره به میدان التحریر مصر می‌آیند و می‌خواهند مبارزه را ادامه بدهند، این امر ناشی از بی‌اعتمادی مردم به مسؤولان است. چیزی که در ایران و انقلاب اسلامی در هیچ یک از مقاطع نداشتیم.

نخبه محوری برای هدایت مبارزات عربی هم خوب است و هم بد

او درباره نقش نخبگان و وظایف آنها در توسعه کشورهای اسلامی و آینده کشورهای انقلابی با بیان اینکه نخبه محوری که در سوال شما بود، برای هدایت مبارزه هم خوب است و هم بد بیان می کند: اگر این نخبه، شخصیتی مثل امام(ره) باشد، خوب است و حاصل اعتماد مردم به آن، انقلابی می‌شود که دشمنان پس از پیروزی، همه توطئه ها را علیه آن بکار بردند، امّا رابطه مردم و نظام روز به روز مستحکم‌تر شده است. اگر این نخبه‌ محوری، با محوریت افرادی باشد که مردم نسبت به استقلال اندیشه‌اش تردید دارند و فقط با شدت تبلیغات می‌خواهد، بر طبل نخبگی بکوبد، نه تنها  جواب نمی‌دهد، بلکه مردم را از کاری که کرده‌اند، پشیمان می‌کند. مثل کاری که مردم افغانستان در مبارزه طولانی کردند و حاصل مبارزه آنها کسانی مثل طالبان شدند که تسمه از گرده مردم می‌کشید.

مردم کشورهای اسلامی طی سال های اخیر بر اثر گسترش اطلاعات، از رشد و توسعه دیگر کشورها مطلع شده‌اند و وقتی خود را با آنان مقایسه می‌کنند، می‌بینند از لحاظ منابع هیچ از آن کشورها کم ندارند، ولی از مواهب منابع برخوردار نیستند و با اینکه صادر کننده مواد خام انرژی هستند، برای استفاده باید خود وارد کننده باشند.

رفسنجانی می گوید: این عقب ماندگی که فراتر از احساس، در زندگی روزمره ملموس است، آنان را به کنکاش درباره علل می‌کشاند که ردّ پای استبداد و استعمار را می‌بینند. مثل مردم ایران که وقتی در آستانه پیروزی انقلاب به خیابانها آمدند و شعار دادند، در کنار «جمهوری اسلامی» که مطالبه نوع حکومت بود، به «استقلال» و «آزادی» نیز توجه داشتند که عدم وجود آنها ریشه در استبداد و استعمار داشت. یعنی استبداد، آزادی و استعمار، استقلال را از آنها سلب کرده بود. البته این خواسته سیاسی، ریشه در فرهنگ انباشته شده تاریخی داشت که آنها حضور لایه‌های عمیق استبداد تاریخی را مانع رشد و توسعه خود می‌دانستند و با تمام وجود فکر می‌کردند که باید تغییرات بنیادی در همه ابعاد جامعه ایجاد شود تا به حلقه مفقوده که همان توسعه و پیشرفت بود، برسند.

مگر مردم از حکومت‌ها چه می‌خواهند؟

انقلاب های عربی پدیده مبارکی است که باید مراقب بود به دیکتاتوری دینی و افراطی تبدیل نشود

این روحانی و سیاستمدار سرشناس  شیعه در این راستا وظیفه دولت‌های اسلامی را هم به اندازه نقش مردم سنگین می داند و به شفقنا می گوید: مردم از آنها  فرهنگ صنعتی شدن غربی را نمی‌خواهند بلکه انتظار دارند با داشته‌های دینی که سعادت دنیا و آخرت را در خود نهفته دارد، به گونه‌ای برنامه ریزی کنند که به قول علمای علم اقتصاد، شاخص‌های جدول ضریب جینی به نفع فقرا اصلاح شود. جامعه با رونق اشتغال به سوی رونق اقتصادی برود. به جای اینکه هر روز یک ماهی به عنوان سهمیه به آنان بدهند، یک تور ماهیگیری به آنها بدهند و بگویند خودتان صید کنید و مازاد نیازهای خود را با مسیرهایی  که برای شما تسهیل می‌کنیم، صادرات کنید. اگر چنین باشد دیگر نباید نسبت به ثبات باورهای دینی، سیاسی و اجتماعی ملت‌ها نگران بود مگر مردم از حکومت‌ها چه می‌خواهند؟  آنچه که مردم لیبی را آن گونه به خیابان ها کشاند، بهره مندی حاکمان از حداکثری‌های زندگی نبود، بلکه عدم بهره‌مندی مردم از حداقل ها بود. به هر حال آنچه که این روزها در بعضی از کشورهای اسلامی در حال اتفاق است، پدیده‌های بسیار مبارک اجتماعی، سیاسی  و حتّی دینی است، ولی باید مواظبت شود تا نتیجه آن دیکتاتوری دینی و افراطی نشود که باعث بدنامی اسلام خواهد شد و نسل جوان را که به خاطر طبیعت جوانی به دنبال سؤالات فراوان است، ناامید می‌کند.

ایران و عربستان با کنترل افراطی ها می‌توانند مایه آرامش ملت‌های مسلمان شوند

هاشمی رفسنجانی که هم در دوره ریاست جمهوری اش در ایران و هم پس از آن روابط نسبتا خوبی با عربستان داشته درباره نقش ایران و عربستان در جهان اسلام و روابط این دو کشور بیان می کند: با هر نگاهی که بخواهیم جهان اسلام را مورد بررسی قرار دهیم، ایران و عربستان جزو بزرگترین و مهمترین کشورهای اسلامی هستند. از لحاظ جغرافیایی، هر دو کشور در یکی از سوق الجیشی‌ترین مناطق جهان قرار دارند که از دو سو به آب های دریایی راه دارند. از لحاظ منابع انرژی، هر دو کشور در نفت و گاز مقام اوّل و دوّم را دارند و از لحاظ جمعیت، پرجمعیت‌ترین کشورهای اسلامی هستند. از لحاظ سیاسی، هر دو کشور مطمع نظر غرب و شرق بودند و هستند و حتّی اگر بخواهیم در درون جامعه اسلامی و با رویکرد شیعه و سنی، جایگاه ایران و عربستان را بررسی کنیم، باز ایران با حداکثر شیعه و حداقل سنی و عربستان با حداقل شیعه و حداکثر سنی، از کشورهایی هستند که اگر جلوی افراطی ها را بگیرند و در سیاست خارجی تحت تأثر القائات دیگران قرار نگیرند، می‌توانند مایه آرامش کشورهای اسلامی و ملت‌های مسلمان شوند. مخصوصاً که عربستان به خاطر مکه و مدینه، قداستی در بین مسلمانان دارد که نمی‌توان به خاطر مسایل زودگذر سیاسی، مردم را از سفر حج تمتع و عمره مفرده محروم کرد.

روابط ایران و عربستان باید بسیار فراتر از معادلات سیاسی باشد

جنگ سرد دولت‌های ایران و عربستان موجب هدر رفتن سرمایه‌های مسلمین می‌شود

او بیان می کند: حاکمان هر دو کشور باید توجه داشته باشند که روابط این دو کشور باید بسیار فراتر از معادلات سیاسی باشد. جنگ سرد دولت‌های ایران و عربستان باعث دلسردی مسلمانان و موجب هدر رفتن سرمایه‌های مسلمین می‌شود.

باید فرهنگ سازی شود تا اعتدال به عنوان خواسته اسلام اصیل بین مردم و علما جا بیفتد

او درباره تخریب آثار اسلامی در عربستان به شفقنا می گوید: درخصوص آثار تاریخی اسلامی عربستان هم در آخرین سفرم با مسوولان عربستانی صحبت کرده بودم. جالب است که بدانید حاکمان سعودی علاقه‌مند احیای آثار تاریخی اسلام هستند و می‌گفتند بسیاری از آنها را شمارش و ثبت کردیم، ولی افراطیون وهابی و علمای القاعده‌ای عربستان بر آنان فشار می‌آورند. در این باره هم باید اول فرهنگ سازی شود تا اعتدال به عنوان خواسته اسلام اصیل در بین مردم و علما جا بیفتد تا ان شاء الله نسبت به ترمیم آثار اسلامی اقدام شود.

آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی به پرسشهایی درباره ویژگی های روشنفکران اسلامی و آزاد اندیشان دینی، روند رشد شیعه در طول تاریخ، نقاط عطف تاریخی و افراد موثر در انتقال فرهنگ شیعه به شیعیان امروز پاسخ گفته و با تاکید بر باز بودن باب اجتهاد در فقه شیعه، معتقد است: اجتهاد مکمل خاتمیت اسلام است.

او که شجاعت در شناخت و بیان درد و درمان جامعه و آزادمنشی در تفکر و اندیشه و نقادی نسبت به وضع موجود را از ویژگی های آزاداندیش دینی یا روشنفکر اسلامی می داند، با نسبی در نظر گرفتن مفهوم «آزاداندیش دینی»، یادآوری می کند که مصادیق روشنفکر دینی در هر زمانی زیاد نیست.

آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی کتبی تفصیلی با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره اجتهاد می گوید: یکی از مهمترین توصیفاتی که برای دین اسلام می‌شود، خاتمیت است یعنی پس از رحلت پیامبر اسلام (ص)، درهای آسمان برای نزول وحی بر روی انسان ها بسته می‌شود و اسلام باید تا قیامت جواب گوی خواسته‌های مردم در همه ابعاد زندگی باشد. دینی که در مکه و مدینه زمان جاهلیت آمده و اساس بت‌پرستی را به هم زده و حکومتی در محدوده حجاز تشکیل داده، امروزه حدود ۲ میلیارد مسلمان در جهان دارد که از خاور دور تا اروپا، آفریقا و آمریکا را شامل می‌شود. این دین باید به متقضای زمان و مکان به خواسته‌های مردم جواب دهد و راه آن اجتهاد است.

اجتهاد مکمل خاتمیت اسلام است

هاشمی با بیان اینکه اجتهاد مکمل خاتمیت اسلام است، بیان می کند: به عنوان مثال در زمان پیامبر، بحث حد و مرز فقط زمین بود و الان آسمان ها و دریاها به آن افزوده شده‌اند. باید بر اساس اجتهاد به همه نیازهای بشر امروزی جواب داد. اجتهاد هم قواعد خاص خود را دارد. فقهای اسلامی در طول تاریخ با قاعده سازی، سعی در بیان حکم برای مسایل مختلف داشتند و الان هم می‌توان با افزودن فروع متعدد به قواعد، همه مسایل را تحت پوشش گرفت. مثلا مجمع تشخیص مصلحت نظام، که یک اقدام سیاسی امام بر اساس یک اصل فقهی و در پوشش اجتهاد اسلامی بود که مصلحت و تشخیص و عمل به آن در راستای انتخاب مصلحت اقوی است.

آزاد اندیش دینی در شناخت و بیان درد و درمان جامعه شجاعت دارد

توصیف‌های مذمت گونه‌ای ازسوی مخالفان آزاداندیشی برای روشنفکران وجود دارد

این چهره مذهبی سیاسی مشهور ایران که آزاداندیشی دینی و روشنفکری اسلامی را یکی می داند در تعریف روشنفکری دینی می گوید: دهها صفت برای روشنفکر ارائه شده که مهمترین آنها اینهاست؛ «آگاهی از احوال و اوضاع زمانه»، «شناخت دردها و آسیب‌ها و امتیازات جامعه»، «شجاعت در شناخت و بیان درد و درمان جامعه»، «آزادمنشی در تفکر و اندیشه و نقادی نسبت به وضع موجود»، «رو به آینده داشتن و تنفر از عقب‌گرد و درجا زدن»، «عاشق نوآوری و پیشبرد جامعه» و «عاری از خرافه و تحجّر و مزیّن به عقلانیّت در فکر و عقل». البته اینگونه توصیف‌ها از منظر حامیان روشنفکری است و در مقابل توصیف‌های مذمت گونه‌ای از سوی مخالفان آزاداندیشی برای روشنفکران وجود دارد.

مصادیق روشنفکر دینی در هر زمانی زیاد نیست

او می افزاید: بر این اساس تعریف جامع و مانعی برای روشنفکری دینی سراغ ندارم؛ ولی باتوجه به توصیف‌های موجود می‌توان گفت مصداق خوب روشنفکر دینی، فردی باشد که از سویی با دلیل و همراه اعتقاد و تعبد، اسلام را جوهری پایدار و جواب‌گوی ابدی نیازهای روز هر زمان و مکان بداند و از سوی دیگر قادر به شناخت واقعیات و نیازهای جوامع زمان خود باشد. اگر فاقد رکن اول باشد، دینی نیست و اگر رکن دوم را نداشته باشد، روشنفکر نیست. البته در هر زمانی چنین مصادیقی زیاد نخواهند بود و چون این اصطلاح می‌تواند نسبی درنظر گرفته شود، به اندازه وسعت دامنه، نسبت مصادیق هم زیادتر می‌شود.

اسلام، روشنفکر دینی را از بی‌دردی نسبت به مشکلات جامعه رها می‌سازد

تفاوت روشنفکر دینی و روشنفکر مطلق اینجاست که اولی در محدوده دین مورد قبولش عمل می‌کند . فرض این است که او به دین اعتقاد دارد و برخلاف معتقدات خویش به راهی نمی‌رود و دومی چون چنین سرمایه و راهنمایی مثل معارف آسمانی ندارد، آزادتر، ولی بدون سرمایه پیش می‌رود. گرچه کم بودن قید و بندها، کار نوآوری را برای نواندیشان غیردینی آسان‌تر می‌کند، اما اولاً کمتر جامعه‌ای هست که نوعی قید و بند و تعصب‌های سنتی، قومی، ملی و اجتماعی نداشته باشد و ثانیاً راهنمایی‌های الهی، محقق را از لغزش‌هایی از نوع آنکه فرهنگ غرب به آن آلوده شده، حفاظت می‌کند و باتوجه به تجربه و اسناد معتبر اسلامی می‌توانیم بگوییم، اسلام به روشنفکر دینی نشاط و سرزندگی می‌بخشد و او را در عمق وجدان متعهد می‌سازد. به اهداف و آرمان‌هایش تقدس می‌بخشد. از بی‌تفاوتی نسبت به حوادث اطراف خود و بی‌دردی نسبت به مشکلات جامعه رها می‌سازد.

اسلام، روشنفکر دینی را از لجاجت، تعصب، تقلید کور، خودخواهی و انحصارطلبی بازمی‌دارد

هاشمی رفسنجانی به شفقنا می گوید: اسلام روشنفکر دینی را را در مسیری از تکامل قرار می‌دهد که در هیچ حدی متوقف نمی‌گردد. مانع از خیانت و سقوط او می‌شود. از تضاد و لجاجت و تعصّب و تقلید کور و خودخواهی و انحصارطلبی بازمی‌دارد. به او هویت مستقل می‌دهد. از خودباختگی بازمی‌دارد. به او عزت نفس می‌بخشد و مانع از ذلّت‌پذیری و زبونی او می‌گردد. او را از یأس و ناامیدی محافظت می‌نماید و به او روحیه و قدرت تلاش و مبارزه و جهاد عطا می‌کند و رحمت و رأفت نسبت به انسان را در وجودش نهادینه می‌کند و پاسداری از حق و حقیقت و دوری از ریا و تزویر و حق‌پوشی به صورت ملکه‌ای بر رفتار و گفتارش سایه می‌گستراند.

اساسی‌ترین برنامه مکتب اسلام تربیت انسان عالم، متقی و دارای عمل صالح است

هاشمی رفسنجانی درباره انسان الگو در اسلام بیان می کند: قرآن و سنت به اسباب و عوامل روشنفکری دینی توجهی خاص مبذول و پایه و مایه تربیت چنین انسان‌هایی را به وضوح طراحی و اجرا کرده‌‌اند. اساسی‌ترین برنامه مکتب اسلام تربیت انسان مؤمن، عالم، متقی و دارای عمل صالح است که از اولین آیات نازله بر پیغمبر(ص) در سوره علق و نیز توضیح فلسفه خلقت آدم و بشر بر روی زمین به عنوان خلیفه‌الله در بدو آفرینش آدم ابوالبشر(ع) و موارد فراوان دیگر در قرآن به دست می‌آید.

مهمترین سرمایه انسان برای ارتقا به جایگاه انسان الگو ، سرمایه عقل و هدایت الهی است

هاشمی رفسنجانی در ادامه درباره جایگاه عقل و فکر و میزان توجه به این مقوله در اسلام بیان می کند: مهمترین سرمایه انسان برای ارتقا به جایگاه انسان الگوی شایسته قرآنی، سرمایه عقل و فکر و هدایت الهی است که در انسان این سرمایه به طور استعداد و قابلیت موجود است و بهره‌گیری از این موهبت الهی با راهنمایی عقل و وحی به عهده انسان گذاشته شده و عنصر اختیار و انتخاب زمینه این مسوولیت است و همین سرمایه گرانقدر توشه این راه سعادت است که در مسیر او مشعل‌های فراوان روشنگر و علایم راهنما از منبع وحی و عقل قرار گرفته است.

قرآن توجهی ویژه به عقل و دانش دارد

او درباره جایگاه عقل و فکر در قرآن کریم می افزاید: در کتاب مقدس الهی توجه ویژه و معناداری به عقل، فکر، دانش و ایمان در کنار هدایت الهی شده و این توجه در سراسر قرآن کریم و در نقاط مناسب آن تعبیه شده است. صدها بار واژه‌های مشتق از علم و ده‌ها بار از واژه‌های مربوط به عقل، فکر، عرفان، تفقه و مشابه‌های دیگر و صدها بار از کلمات ارزشی هدایت و ایمان به عنوان ضلع دیگر این ساختمان کثیرالاضلاع استفاده شده که نتیجه این مجموعه عوامل انسان‌ساز، تربیت انسان مورد نظر است که در جهت ثبت و ارج‌گذاری در قرآن به کار رفته است که می‌توان هدف را جلب توجه انسان‌ها به ارزش و ضرورت این سرمایه‌ها در مسیر سیرالی‌الله و کمال و سعادت افراد و جوامع برشمرد. ناگفته پیداست که همه اینها در تربیت انسان مؤمن عالم و عامل نقش ایفا می‌کنند و ثمره این شجره طیبه‌، انسان روشنفکر دینی است.

حتی اصولیون از نقش والای عقل و فکر در ساختار نظام اسلامی غافل نمانده اند

هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه منابع روایی ما معمولا اولین باب را به عقل و دومین باب را به علم اختصاص می‌دهند بیان می کند: به عنوان مثال جلد اوّل کتاب بحارالانوار مشتمل بر ۴۰ باب شامل کتاب عقل و جهل، فضیلت علم و علما و طبقات آنها، حجیت اخبار و قواعدی است که از آنها استخراج می‌شود. حتی کُتبی که توسط علمای اخباری تدوین گردیده، چنین است و این نشان خوبی است که حتی منکران ارزش و اعتبار بسیاری از مباحث علم اصول که یکی از سرمایه‌های اجتهاد علمای عقلگرا و به اصطلاح اصولیون است، هم از نقش والای عقل و فکر در ساختار نظام اسلامی غافل نمانده اند.

کتاب گرانبهای تحف‌العقول وصایای امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) به هشام بن حکم را آورده که حدود نود درصد آن وصایا تکیه روی عقل، تعقل و تفکر به عنوان مهمترین عامل سعادت و کمال دارد و در یکی از ده‌ها وصیت به تعقل می‌فرماید:  «یا هشام، ان‌لله علی‌الناس حجتین، حجّه ظاهره و حجّه باطنه. فاّمّا الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه و اما الباطنه فالعقول» (تحف العقول عن آل الرسول، ابومحمد، حسن بن علی بن حسین حرّارنی، تصحیح و تعلیق علی‌اکبر غفاری، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوّم، ۱۳۶۳ ش، از ص ۳۸۳)

همان مضمونی که مرحوم آیت‌الله شیخ انصاری در «فرائد الاصول» در حجیّت قطع ناشی از عقل روی آن تکیه می‌کند: «و وجه الاستشکال فی تقدیم الدلیل النقلی علی العقلی الفطری السلیم ما وردمن النقل المتواتر علی حجّیه العقل و انّه حجّه باطنه و انّه ممّا یعبد به الرحمن و یکسب به الجنان» (فرائدالاصول، چاپ جدید، ص ۱۹، نقل از بحارالانوار، جلد ۱، ص ۳۷۷).

فقهای بزرگ مقام عقل را تا پای وحی بالا می‌برند

همچنین به نقل از راغب اصفهانی می‌آورد که: «العقل السلیم ایضا حجّه من الحجج فالحکم المنکشف به حکم بلغّه الرسول الباطن الذی هو شرع من داخل کما ان الشرع عقل من خارج». می‌بینید که فقهای بزرگ مقام عقل را تا پای وحی بالا می‌برند و از تعبیر معنادار حجت باطنه در مقابل حجت ظاهره (انبیا) و یا رسول باطن در کنار تعبیر «عقل ظاهر» برای انبیا استفاده می‌کنند.

پیامبران، گنج‌های پنهان شده عقل‌ها را برای بشر استخراج می‌ کنند

او ادامه می دهد: خوب است این فراز را با نقل جمله‌ای از امیرالمومنین (ع) زینت دهم که در اولین خطبه نهج‌البلاغه که مملو از دانش، عرفان و حکمت است، درباره یکی از مهمترین مسوولیت‌های انبیاء الهی آمده: «وَیُثّیروُا َلَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول» که تعبیر پرمعنا و عمیقی است. یعنی پیامبران، گنج‌های پنهان شده عقل‌ها را برای بشر استخراج می‌نمایند. گنج، پنهان، مدفون و استخراج، واژه‌های کلیدی این فصل است که در یک جمله گنجانده شده است.

امامان معصوم به شاگردان عالم و اهل نظر خود، اجازه اجتهاد می‌دادند

هاشمی رفسنجانی درباره کلمات «اخباری، اصولی، محدثان، فقها، تقلید، اجتهاد، رکود، بالندگی» توضیح می دهد: این کلمات و عناوین نمایانگر واقعیت‌های تاریخ اسلام است. هم در شیعه و هم در اهل سنت وجود داشته و دارد که سرگذشت بی‌پایان جدال عقل و تفکر از یک طرف و جمود و تقلید از طرف دیگر است. در عین اینکه در هر دو طرف نقاط ضعف و قوت و  اخلاص هم وجود دارد. در زمان حضور امام معصوم و پیغمبر(ص) همین بحث‌ها بود ـ ولی در بین شیعیان کمتر ‌ـ و اسناد فراوانی هم موجود است که امامان معصوم شیعه در زمان حضور خودشان هم به شاگردان عالم و اهل نظر خودشان اجازه اجتهاد و استخراج فروع از اصول می‌داده‌اند و گاهی به جای اجازه، تکلیف می‌فرموده‌اند. برای نمونه چند مورد را می‌آورم.

امام محمدباقر(ع) به ابان بن تغلب می‌فرمایند:«اجلس فی مسجدالمدینه و افت للناس فانّی احبّ ان ارﻯٰ فی‌شیعتی مثلک». (در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده، من دوست دارم در بین شیعیان خود کسانی مثل تو ببینم).

و از معاذبن مسلم می‌پرسند: بلغنی انک تقعد فی الجامع فتفتی الناس؟ قلتُ نعم واردت ان أسالک عن ذلک قبل ان اخرج، انی اقعد فی‌المسجد فیجی الرجل فیسألنی عن الشئی فاذاعرفته بالخلاف لکم اخبرته بما یفعلون و یجئی الرجل اعرفه بمودتکم فاخبره بماجاء عنکم و یجئی الرجل لا اعرفه ولا ادری من هو فاقول جاءعن فلان کذا و جاءعن فلان کذا فدخل قولکم فیما بین ذلک؟ قال فقال لی: اِصنع ذلک فانی کذا اصنع (وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشرعیه، محمد بن الحسن حر عاملی، یثرب، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق / ۱۹۸ّ۳م. ، باب ۱۱ از ابواب قضای قاضی، ترجمه آن چنین است: شنیده‏ام که در مسجد جامع مى‏نشینى و براى مردم فتوامى‏دهى، آیا درست است؟ گفتم: آرى و من قصد داشتم قبل از آنکه از نزد شما بروم، نظر شما را در این مورد بدانم، من در مسجد مى‏نشنیم، مردى مى‏آید و در موضوعى از من سؤال مى‏کند. اگر بدانم تابع مکتب شما نیست. طبق مذهب خودشان فتوى مى‏دهم. مرد دیگرى مى‏آید و مى‏شناسم که دوستدار شماست، پس طبق آنچه از شما رسیده است، فتوا مى‏دهم. مردى هم مى‏آید که نمى‏دانم آیا از پیروان مکتب شماست‏یا مخالفین شما، پس مى‏گویم: گروهى چنین مى‏گویند و گروهى چنان و نظر شما را در میان آنها جاى مى‏دهم. معاذ ادامه مى‏دهد که امام(ع) فرمود: چنین کن که من نیز چنین مى‏کنم.)

باب اجتهاد تا اوایل قرن چهارم در میان اهل سنت باز بوده است

هاشمی رفسنجانی ادامه می دهد: در بین اهل سنت هم متناوبا سیاست اجتهاد و تمسک به قیاس و مصالح مرسله و انسداد باب اجتهاد و رواج تقلید وجود داشته و دارد. به طور کلی تا اوایل قرن چهارم باب اجتهاد در میان اهل سنت باز بوده و پس از تکمیل مذاهب چهار‌گانه این باب مسدود شد اما خوشبختانه در عصر حاضر اهل سنت گرفتار انسداد باب اجتهاد نیست و محققان دینی اهل سنت نوآوری‌های فراوانی دارند. در شیعه بعد از غیبت امام زمان (عج) این تقسیم بندی‌ها نیز در میان پیروان مکتب اهل بیت (ع) به صورت وسیع و جدا از هم به وجود آمده و آثار مثبت و منفی خود را ثبت کرده است.

اولین موج معارف اسلامی بعد از غیبت در لباس عصر محدثان ظهور می‌کند

او بیان می کند: پس از عهد حضور معصومان که عصر تبیین و تفسیر دین است و دسترسی به ائمه بوده، اولین موج معارف اسلامی بعد از غیبت در لباس عصر محدثان ظهور می‌کند که طبیعی است. این محدثان نزدیک به عصر معصومان بوده‌اند و بسیاری از اسناد تولید شده توسط ائمه و شاگردان ائمه در دسترس بوده و جمع‌آوری و تنظیم آنها ضرورت دوران غیبت است و این کار را به خوبی محدثان بزرگواری انجام داده‌اند.

متأسفانه در زمان پیغمبر(ص) جز در مورد قرآن و نامه‌های پیغمبر(ص) و بخشی از کلمات ایشان و پس از آن تا حدود یک قرن کتابت حدیث و تاریخ و سنت‌ها معمول نبود، جز در موارد بخصوص و معدود و این از مواردی است که نیاز به تحقیق جامع و بی طرفانه‌ای دارد.

در زمان خلفای راشدین، امیرالمومنین علی (ع) درخصوص کتابت، استثناء به حساب می‌آیند. علاوه بر اینکه خود مهمترین و جامع ترین و معتبرترین کاتب وحی بوده‌اند، مطالب زیادی از پیغمبر(ص) را نوشته‌اند و سپس در دوران خلافت ظاهری خود به کاتب فرهیخته خویش علی ابن ابی رافع دستور جمع‌آوری منابع اسلامی را دادند و عمر بن عبدالعزیز هم به ابن شهاب زهری و افراد دیگر دستور جمع‌آوری و تنظیم سنت را صادره کرده و طی بخشنامه‌ای از علمای بلاد خواسته که احادیث صحیح پیغمبر (ص) را جمع‌آوری و ارسال کنند. شخصیت‌هایی مثل سلمان، ابوذر، اصبغ بن نباته، ابی رافع و دو فرزندش عبیدالله و علی  و جمعی از بزرگان صحابی یا تابعی شیعی هم آثار مکتوب خلق کرده‌اند.

تدوین و تنظیم حدیث و فقه اوایل قرن دوم هجری رایج شد

اما به هر حال اوائل قرن دوم هجری است که تدوین و تنظیم حدیث و فقه رایج می‌شود و در میان شیعه بیشترین آثار مکتوب را در بین شاگردان مستقیم یا غیر مستقیم امامان سجاد، باقر و صادق (علیهم‌السلام) داریم. این بزرگواران، شاگردان موفق خود را به تدوین مطالب تشویق می‌کرده‌اند. کتاب ارزشمند «الذریعه الی تصانیف الشیعه» اثر ارزشمند شیخ آقابزرگ الطهرانی، بسیاری از این کتب و نویسندگان آنها را به تفصیل آورده است.

«اصول چهارصدگانه» برای احکام و معارف بیشتر مورد استناد قرار گرفته است

حسن‌بن‌علی‌بن‌زیاد وشّاء می‌گوید که در مسجد کوفه نهصد شیخ را دیده که همه می‌گفتند، «حدّ ثنی جعفربن محمد» (الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ الطهرانی، طبع بیروت، دارالاضواء، ج ۱، ص ۱۷ و رجال نجاشی، ترجمه الوشا، ص ۳۱) و حافظ ابوالعباس بن عقده همدانی کتابی در معرفی کسانی نوشته که از حضرت صادق (ع) حدیث روایت کرده‌اند که در آن کتاب چهارهزار نفر را معرفی کرده است. (تاریخ فقه و فقها، دکتر گرجی، ص ۱۱۵، به نقل از رجال نجاشی و تاریخ الکوفه للبراقی ص ۳۹۶) از میان صدها کتابی که شاگردان ائمه نوشته‌اند، چهارصد اثر مهم‌تر به نام «اصول اربع ماه» بیشتر مورد استناد برای احکام و معارف بوده که بسیاری از آنها تا قرون اخیر مورد استفاده محدثان و فقها بوده و صاحب‌الذریعه در جلد دوم یکصد و هفده اصل از این اصول را با ترجمه مولفان آنها آورده و بسیاری از آنها در دسترس علامه مجلسی و شیخ حرّ عاملی بوده است. (در قرن دوم هجری که فشار سیاسی حاکم بر شیعیان به هنگام انتقال حکومت از امویان به عباسیان به کلی از بین رفته بود، بسیاری از راویان به جمع و تدوین احادیثی که خود، آنها را از امامان شیعه به ویژه از امام صادق(ع) روایت کرده بودند، پرداختند. در این دوره چهارصد رساله که به «اصول چهارصدگانه» معروف بود، تدوین یافت که این امر خود، سر آغازی در گسترش تدوین حدیث نزد شیعه به شمار می‏رفت؛ برای اطلاعات بیشتر رک: دائره المعارف الشیعه ، ج ۵، ص ۳۳)

در دوران حضور ائمه (دوران امامان معصوم (ع) ۲۴۹ سال و زمان غیبت صغرای امام زمان (عج) ۶۹ سال) با امکان دسترسی به خود آنها یا دسترسی به آثار مکتوب شاگردان آنها، عملاً و عمدتاً متون روایات مورد عمل مردم بوده و در مواردی که نص و متنی به دست نمی‌آمد، فقهای بزرگی بوده‌اند که با استنباط و اجتهاد، حکم مورد احتیاج را به دست می‌آوردند و عملا محدثان و فقها در آن دوره از هم جدا نبوده‌اند.

تعدادی از بزرگان و معاریف آنها از این قرارند: ۱- ابان‌بن تغلب ۲-  ابن ابی‌عمیر ۳- ابوحمزه ثمالی ۴- بزنطی ۵- جابربن یزید جعفی ۶- حسن‌ بن علی‌بن فضّال ۷- زراره بن اعین ۸- ابوبصیر ۹- فضل بن شاذان ۱۰ – محمدبن‌مسلم ۱۱- هشام ابن حکم ۱۲- یونس بن عبدالرحمن ۱۳- ربیعه بن سمیع ۱۴- عبدالعظیم حسنی و بسیاری از محدثان و فقهای دیگر که دسترسی به اسامی آنها برای خوانندگان گرامی مشکل نیست.

به خصوص عده‌ای که به عنوان اصحاب اجماع شناخته شده‌اند که نام بسیاری از آنها در اسامی ذکر شده وجود دارد.

این چهر ه سیاسی و مذهبی ایران در ادامه به تشریح وضعیت محدثان پس از غیبت می پردازد و بیان می کند: پس از غیبت امام عصر(عج) دسترسی به امام معصوم بدون واسطه، جز برای چهارنفر مشخص (که به نواب اربعه یا سفرای اربعه معروفند و به ترتیب عبارتند از: عثمان بن سعید اسدی، محمدبن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری)، در دورانی کوتاه وجود نداشت و پس از شروع غیبت کبری دسترسی با واسطه هم قطع شد و طبعا در آن شرایط مرجع علمای شیعه همان اسناد باقیمانده از روات است و تا مدتی فتاوای علما عمدتاً به صورت متنی بود که در روایات آمده بود و در مواردی هم با اجتهاد محدود و قواعدی که قبلا به تأیید ائمه معصوم رسیده بود، یا در زمان حضور معصوم مرسوم بوده، فتوی صادر می‌شد. قواعدی از قبیل ملازمه حکم عقل و شرع، ملازمه وجوب چیزی با وجوب مقدمات آن واجب، تمسک به اصل برائت یا استفاده از استصحاب یا بهره‌گیری از قواعد مستفاد از قرآن و سنت مثل اصاله الصحه و قاعده لاضرر و وجوب وفای به عهد و عقد، مورد استفاده فقهای آن عصر بوده و سعی می‌شد از تکیه بر قیاس و مصالح مرسله و نظایر اینها که مورد استفاده اهل سنت بود، خودداری شود. البته اهل سنت بخاطر محروم کردن خود از استفاده از روایات ائمه معصوم به صورتی که شیعه عمل می‌کرد، به ناچار به ادله‌ا‌ی مثل قیاس و استحسان و مصالح مرسله پناه می‌برده‌اند.

*تفاوت عمده‌ای میان نیازهای عملی شیعیان و سنی‌ها در طول تاریخ وجود داشت

*اگر علمای اهل سنت به نظرات ائمه توجه می‌کردند، فقه پیشرو و افتخارآمیزی برای اسلام به ارث می ماند

رفسنجانی می گوید: در این میان تفاوت عمده‌ای میان نیازهای عملی شیعیان و سنی‌ها وجود داشته است. شیعه به خاطر منزوی بودن یا تحت فشار حکومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس بودن و عدم مسوولیت اظهارنظر در مسایل حکومتی که بیشترین مسایل اجتماعی، سیاسی، قضایی و نظامی را دربر داشته و محدودیت نیازهای اقلیت شیعه به موارد احوال شخصیه و مسایل عبادی، اخلاقی، فرهنگی و نظایر آنها،  اجباری در ورود به بخش عمده احکام، وظایف جامعه، حکومت و… نداشته‌اند.

در مورد مسایل جدید در قلمرو وسیع حکومت و سیاست خارجی و بیشتر مسایل اقتصادی، قضایی، امنیتی و نظامی و ابواب معاملات و امور خاص حاکمیتی که علمای سنی باید جوابگوی سوالات و نیازها باشند، معمولا به علمای شیعه مراجعه نمی‌شد و اگر نظری می‌دادند، چه بسا برعکس آن عمل می‌شد.

طبیعی است که اگر علمای اهل سنت در آن زمان به منابعی مثل نظرات ائمه معصوم توجه می‌کردند، می‌توانستند فقه پیشرو، جامع و افتخارآمیزی برای اسلام به ارث بگذارند. حتی اگر بعد از دوران حضور هم به این فرصت‌ها و منابع توجه می‌کردند، به خاطر نزدیکی به زمان حضور و وجود اسناد معتبر و بیشتر، وضع غیر از آن می‌شد که امروز هست.

هاشمی رفسنجانی در ادامه به تشریح عصر حدیث و شرایط آن زمان می پردازد و بیان می کند: به هر حال محدثان عالی مقام شیعه در سده اول بعد از غیبت در حفظ، جمع‌آوری، تنظیم و نقادی احادیث شیعه خدمت بسیار بزرگی انجام دادند تا آنجا که فقهای نامدار شیعه و بسیاری از فقهای اهل سنت مدیون تلاش‌های بسیار ارزشمند آنها بوده و هستند و اگر در آن زمان که هنوز اسناد تولید شده زمان حضور در دسترس بود، این خدمت بزرگ و جاویدان انجام نمی‌شد، مطمئنا این فرصت از دست می‌رفت و در دوران‌های بعد امکان دسترسی کامل به وجود نمی‌آمد زیرا در آن زمان که طبع، چاپ و چاپخانه نبوده، تهیه اسناد، متکی به دست نوشته‌های محدود بود و معمولاً در جریان‌ ناامنی‌ها و جنگ‌ها و حوادث، بسیاری از آنها از دست می‌رفت یا در اثر تکرار استنساخ‌ها به خاطر غفلت‌ها یا مسامحه ها یا به خاطر نبودن نقطه‌گذاری و اعراب‌گذاری و تشابه حروف و کلمات، تغییرات زیادی رخ می‌داد که از اعتبار اسناد می‌کاهید.

او به مراکز علوم حدیث اشاره می کند و توضیح می دهد: شهرهای مبارک قم (شیخ طوسی در کتاب «غیبت» آورده است: «شیخ حسین بن روح کتاب «التأدیب» را به قم فرستاد و به فقیهان قم نوشت که این کتاب را ملاحظه و بررسی نمایید و ببینید مطلبی برخلاف نظر شما در آن وجود دارد» -الکنی و الالقاب، مرحوم شیخ عباس قمی، ج ۳، ص ۷۶) و شهر ری (ری در این زمان شهری است آباد با مدرسه‌ها و کتابخانه‌ها و مجمع عالمان و فقیهان و محدثان – مجالس المؤمنین،  قاضی نورالله شوشتری، سنگی تبریز بدون تاریخ، تهران ۱۲۶۸، ص ۳۹۲) بیشترین سهم را در پایه‌گذاری این نهضت مقدس داشته‌اند. ضمن اینکه بعضی از بزرگان و پیشتازان این علوم برای جمع‌آوری اسناد و شنیدن از بزرگان دیگری که احتمالاً حامل اطلاعات اضافی بوده‌اند، به مراکز دیگر هم سفر کرده‌اند.

نیشابور، استرآباد، مشهد مقدس،  مرو، سرخس، سمرقند، بلخ، ایلاق، فرغانه، همدان، بغداد، کوفه، مکه، مدینه و … از مراکزی هستند که در آن زمان مدرسه و مکتب داشتند و محدث و عالم شیعی یا سنی در آنها وجود داشتند و محدثان بزرگ سعی داشتند از ذخایر آنها بهره بگیرند. (به عنوان نمونه جملاتی که یاقوت حموی درباره اوضاع کتابخانه و مدارس مرو گفته است، قابل تأمل است: «مرو را در سال ۶۱۶ ترک کردم. در آن هنگام در شهر، ۱۰ کتابخانه موقوفه دایر بود که من در دنیا نظیر آنها را از جهت کثرت کتاب‌ها و خوبی نسخه‌ها ندیده بودم. از آن جمله بود دو کتابخانه در جامع مرو، یکی به نام «خزانه العزیزیه» … که در آن ۱۲ هزار کتاب بود. کتابخانه دیگر «خزانه الکمالیه» بود… دیگر کتابخانه «شرف الملک» بود … در مدرسه ابوسعید محمد بن منصور…. دیگر «خزانه الکتب» در مدرسه نظام الملک حسن بن اسحاق… و دو کتابخانه از خاندان سمعانی و کتابخانه دیگری در مدرسه «عمیدیه» و کتابخانه «مجدالملک» …. و کتاب‌خانه‌های خاندان خاتونی در مدرسه ایشان و کتابخانه «ضمیریه» – معجم البلدان، یاقوت حموی، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۸ هـ. ۱۹۶۸ م، ج ۵، ص ۱۱۲)

مرحوم شیخ صدوق از کسانی است که با تحمّل مشکلات سفرهای آن زمان به همه مراکز حدیث فوق‌الذکر سفر کرده و بهره گرفته است. البته افراد و شخصیت‌های فراوانی در آن خدمت بزرگ سهم داشته‌اند، ولی چند نفر از آنها گوی سبقت را ربوده‌‌اند و با ایفای نقش‌ بی‌بدیل تاریخی، شایسته نام بردن بیشتر هستند.

او با بیان اینکه در اینجا امکان ذکر نام همه افراد، میسر نیست، به ذکر نام و خدمات چند نفر از این بزرگان اکتفا و در معرفی بزرگان پیشتاز و نامدار محدّث بیان می کند: از میان خیل عظیم علمای حدیث، چندنفر بسیار نامدارند و آثار آنها هنوز مورد استفاده است،

۱-     علی بن ابراهیم قمی، متوفای ۳۰۷ هـ.ق، صاحب آثار فراوان و معروف تفسیر و فقه و روایات.

۲-  محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، متوفای ۳۲۹ هـ.ق، صاحب کتاب شریف کافی که اساتید و شاگردان این عالم فراوان و دارای آثار گرانبها هستند.

۳-  علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، متوفای ۳۲۸ تا ۳۲۹ هـ.ق، پدر شیخ صدوق که دارای بیش از دویست کتاب است و در اکثر ابواب فقه اثر فقهی، روایی، تاریخی و … دارد.

۴-  ابوالقاسم جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه، متوفای ۳۶۸ هـ.ق، شاگرد کلینی و استاد ابن جنید و شیخ مفید و دارای آثار فراوان از جمله «کامل الزیارات» و کتب فقهی، روایی و تفسیری.

۵-  محمدبن علی بن حسین بن موسی بابویه، متوفای ۳۸۱ هـ.ق، معروف به ابن بابویه که دارای آثار گرانقدر و ممدوح اکثر علما و رجالیون است.

۶-  شیخ صدوق، سرآمد محدثان و فقهای زمان خود و متوفای سال ۳۸۱ هـ.ق، استاد شیخ مفید و صاحب آثار بسیاری که تا سیصداثر ایشان شمرده شده و بسیاری از آنها مرجع محدثان و فقهاست و کتاب «من لایحضره الفقیه» و «الهدایه» معروفتر از آنند که نیاز به معرفی و ذکر داشته باشند.

تاریخ اسلام مدیون محدثان و فقهای قرن اول غیبت است

هاشمی رفسنجانی معتقد است که محدثان و فقهای قرن اول غیبت نقش بسیار عظیمی در حفظ و تنظیم و تنقیح اسناد روایی، تفسیری، تاریخی و بنیانگذاری فقاهت داشته‌اند و برای حفظ و انتقال اسناد دوره حضور بهترین راویان و امانت‌دارانند و غنای منابع مکتب اهل بیت در تاریخ اسلام مدیون جهادهای علمی این بزرگان است.

دارا بودن سرمایه عظیم اسناد معارف اهل بیت (ع) زمینه اجتهاد را فراهم کرد

او می گوید: با شروع غیبت، کمی بعد از شکل‌گیری دوره محدثان، دوره اجتهاد و تفقه هم شکل گرفت و عوامل مهم آن احساس خلاء حضور ائمه معصوم و دارا بودن سرمایه عظیم اسناد معارف اهل بیت (ع) و بالاتر از آن احساس وظیفه برای جوابگویی به نیازهای شرایط جدید پیروان مکتب اهل بیت (ع) است که در نقاط بسیاری از جهان اسلام به حکومت رسیده بودند. نیازی که قبلا باعث رشد فقه و اجتهاد اهل سنت شده بود.

آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره اوضاع سیاسی شیعه بعد از غیبت بیان می کند: امواج پیشرفت سیاسی، مدیریتی و حکومتی در کنار رشد علمی شیعه در آستانه شروع غیبت و در دوران غیبت صغری و سپس کبری اعجاب‌آور است. در دو قرن اول غیبت، بیشتر بلاد و قلمرو وسیع جهان اسلام تحت اداره دولت‌ها و امرای شیعه درآمده بود. فرق مختلف شیعه اعم از اثنی‌عشری، زیدی، اسماعیلی و … در بخش‌های مهم جهان اسلام به حکومت رسیده بودند.

او برای نمونه به ادارسه یا ادریسیان- ۱۷۲ تا ۳۷۵ هجری قمری اشاره می کند و توضیح می دهد: در اقصی نقاط مغرب جهان اسلام حکومت شیعه زیدی ادارسه شکل گرفت. ادریس فرزند عبدالله محض و برادر محمدنفس زکیه از اولاد امام حسن مجتبی(ع) پس از شروع دولت عباسی و ادامه غصب حق اهل بیت قیام کرد و شکست خورد و به غرب آفریقا محل فعلی مراکش رفت و در آنجا نهضت شیعی را آغاز کرد و در آستانه پیروزی به شهادت رسید.  پیروانش فرزند نوزاد او را ادریس دوم نامیدند و به حکومت برگزیدند. این سلسله ۲۰۳ سال در آن منطقه با فراز و نشیب‌هایی حکومت داشت و حتی شاخه‌ای از آنها در بخشی از آندلس برای مدتی امارت می‌کرد و بخشی از آثار معارف اهل بیت که هنوز در آن منطقه وجود دارد، میراث همین سلسله حکام ادارسه است.

هاشمی رفسنجانی درباره حکومت علویان طبرستان – ۲۵۰ تا ۴۲۴ هجری قمری بیان می کند: در آستانه غیبت صغری در طبرستان حکومت علوی از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) تأسیس شد و علی‌رغم درگیری دائم با صفاریان، طاهریان، سامانی‌ها و بعضی از قدرت‌های محلی توانستند با اقدامات اسلامی و آموزشی و فرهنگی و رفتار خوب با مردم، موقعیت تشیّع را در این منطقه بسیار مهم تثبیت کنند و با ایجاد ارتباط با سایر نهضت‌های شیعی به آنها کمک کنند و حتی در عراق به مجاهدان شیعه که سخت تحت فشار حکام بنی‌عباس بودند، کمک می‌فرستادند و باعث تقویت نهضت شیعی در یمن و تأسیس حکومت شیعی آنجا شدند. اکثریت چهارده حاکم علوی طبرستان زیدی مذهب اند و تعدادی هم شیعه اثنی‌عشری در میان آنهاست.

یمن یکی از نقاط شیعه خیز جهان اسلام است

او در بیان مثال هایی برای حکومت شیعیان در تاریخ به حکومت بنی‌رسی-  ۲۸۰ تا ۷۰۰ هجری قمری اشاره و اظهار می کند: یمن یکی از نقاط شیعه خیز جهان اسلام است. گویا سفر مأموریتی علی(ع) به یمن و تأثیر عمیقی که بر دل‌های مردم یمن به خاطر بروز فضایل ایشان گذاشت، زمینه مساعد فکری شیعی را پایه‌گذاری کرد و دو تیره اسماعیلیه و زیدی‌ها برای حضور در یمن رقابت داشته‌اند، ولی زیدی‌ها سبقت گرفتند. گرچه این رقابت قرن‌ها با فراز و نشیب ادامه داشته و اصولا به خاطر دوری یمن از مرکز خلافت سلطه خلیفه بر آنجا معمولاً ضعیف بوده است و حتی در آستانه حادثه عاشورا بعضی از صاحب‌نظران به امام حسین(ع) پیشنهاد می‌دادند به جای کوفه به یمن بروند و از تمایلات شیعی مردم یمن و خصوصیات کوهستانی منطقه برای جهاد با بنی‌امیه بهره بگیرند.

یحیی بن حسین از نواده‌های امام حسین(ع) و از مجاهدان به نام زیدیه با بهره‌گیری از مجاهدات ناتمام جدش قاسم الرسی از ائمه مهم زیدیه، توانست در سال ۲۸۰ هجری اولین حکومت شیعی زیدیه را در صعده با بیرون راندن امرای محلی، تشکیل بدهد و به سرعت در بسیاری از نقاط یمن گسترش دهد و با تصرف صنعاء دولت نیرومند زیدیه در یمن مستقر شد و تا سال ۷۰۰ هجری ادامه یافت و در تمام این دوره با عوامل خلافت و نیز اسماعیلی‌های فاطمی و امرای محلی زد و خورد داشته و با اقدامات فرهنگی و دینی و توسعه آموزش‌ها و خدمات، امامت و نفوذ امامان زیدی را در یمن استمرار بخشیدند و هنوز هم اکثریت مردم یمن پیرو زیدیه‌اند و در صعده اولین نقطه آغاز دولت علوی زیدی، شیعیان اثنی‌عشری نفوذ زیادی دارند و در سال‌های اخیر درگیری‌های خونینی با دولت وقت یمن داشته و دارند. روابط امامان یمن با امرای علویون طبرستان و دیلم از موارد مهم نیازمند به بررسی و تحقیق است.

محبت اهل بیت (ع) در دل‌های مردم مصر پایدار مانده است

او در ادامه به حکومت فاطمی‌ها- ۲۹۶ تا۵۶۷ هجری قمری اشاره و بیان می کند: در سال‌های آخر قرن سوم عبدالله المهدی امام اسماعیلیان حکومت فاطمیان را با بیرون راندن خوارج از تونس، در شمال غرب آفریقا تشکیل داد و این حکومت به تدریج بر مصر، شامات و حجاز مسلط گردید و دولت مقتدری براساس معارف اهل بیت شاخه اسماعیلی و منتسب به حضرت فاطمه زهرا(س) تشکیل یافت. این سلسله حکام شیعی توانستند تمدن عظیمی براساس اسلام و مکتب اهل‌بیت از زاویه دید اسماعیلیه در بخش وسیعی از قلمرو اسلام به وجود آورند و تهدید جدی برای خلافت بنی‌عباس باشند و عاقبت به دست ایوبیان سنی شافعی منقرض شدند. اما آثار فکری و فرهنگی آنها هنوز در این مناطق، بخصوص مصر باقی است و الازهر نهاد مهمی باقیمانده از آن دوره است و محبت اهل بیت در دل‌های مردم مصر پایدار مانده و اخیراً آقای قذافی احیای تمدن اسلامی فاطمیان و پیروی از مکتب اهل بیت را راه نجات مسلمانان خوانده است.

قرمطیان فرقه‌ای تندخو و خشن بودند

رفسنجانی درباره قرمطیان بحرین، عراق و شام – ۲۵۸ تا اوایل قرن ۵ هجری قمری به شفقنا توضیح می دهد: این گروه شاخه‌ای از اسماعیلیان هستند که محمدبن اسماعیل بن جعفر را امام خود و مهدی موعود می‌دانستند و فرقه‌ای تندخو و خشن بودند و افکاری شبیه خوارج،  وهابی‌ها و طالبان را دارا بودند. رهبرشان حمدان بن اشعث، ملقب به قرمط گویا از اهالی خوزستان بوده و فعالیت خود را در عراق آغاز کردند و بالاخره توانستند بر بحرین که آن روز خیلی وسیع‌تر از بحرین امروز بود، مسلط شوند و حملات زیادی به حجاز و عراق داشتند و یکبار مکه را غارت کردند و حجرالاسود را به مقر حکومت خود منتقل کردند. در شام هم فعالیت‌های زیادی داشتند. از اواخر قرن سوم هجری تا سال ۴۷۰ دوام آوردند و سرانجام به دست سلجوقیان منقرض گردیدند. رفتار این گروه و همکاری گاه و بی‌گاه آنها با فاطمیون و نفوذی که در دستگاه خلافت داشتند، باعث خشم بیشتر خلفای عباسی نسبت به شیعیان بود و خسارت‌های مهمی از آن رهگذر بر شیعیان وارد شد.

حمدانیان به خاطر سطح بالای دانش توانستند تفکر اهل بیت (ع) را در منطقه پایدار کنند

او حمدانیان، ۳۱۷ تا ۳۹۴ هجری قمری را یکی دیگر از حکومت های شیعی در طول تاریخ معرفی و اظهار می کند: حمدانیان حدود نیم قرن حکومت مستقل شیعی اثنی‌عشری در موصل، حلب، شمال عراق و شامات تشکیل دادند و معمولا با دولت‌های مقتدر آل‌بویه و فاطمی و اخشیدیه درگیر بودند و به خاطر سطح بالای دانش و ادب در مدت کوتاه توانستند تفکر اهل بیت (ع) را در آن منطقه پایدار و ریشه‌دار کنند که هنوز آثار آن در جای جای این منطقه حضور دارد. قبل از تشکیل حکومت مستقل شیعی افراد زیادی از این خاندان در دستگاه خلافت مسوولیت‌ها و مناصب مهمی داشتند. شخصیت‌های کلیدی این دودمان ناصرالدوله و سیف‌الدوله‌ هستند و حکومتشان از اواخر دوران غیبت صغری (۳۱۷ هـ.ق) پایه‌ریزی شد.

آل بویه با مردم و فرقه‌های دینی با تساهل و تسامح و سعه‌صدر رفتار می‌کردند

هاشمی رفسنجانی، درباره حکومت آل بویه-  ۳۳۴ تا ۴۴۸ هجری قمری حکومت تاریخی شیعه می گوید: در دهه آخر غیبت صغری دولت آل‌بویه شکل گرفت. ابتدا عمادالدوله فارس را تصرف کرد و مرکز حکومت آل بویه قرار داد و سپس معزّالدوله، برادر او، خوزستان و بغداد را متصرف شد و مرکز خلافت رسمی اسلام با حفظ خلیفه در اختیار او بود و برادر سوم، رکن‌الدوله، اصفهان، ری و بسیاری از مناطق ایران را تحت تسلط درآورد و عملاً مجموعه آل بویه بر بخشی عظیم از قلمرو جهان اسلام استیلا یافتند. شیعه بودن این حکومت مورد اجماع مورخان است. بعضی آنها را اثنی‌عشری و بعضی زیدی می‌دانستند. به طور کلی در برخورد با مردم و فرقه‌های دینی با تساهل و تسامح و سعه‌صدر رفتار می‌کردند و در زمان دولت آنها دانش، علوم و فنون اسلامی در همه رشته‌ها رشد و تکامل خوبی داشته و آثار عملکرد این خانواده ایران را تحت تاثیر مثبت قرار داد و بسیاری از پایه‌های علمی، دینی و فرهنگی مکتب اهل بیت را مستحکم کرد.

او در ادامه به بحث درباره شیعه در مناصب مهم می پردازد و به شفقنا می گوید: در این دوره مورد بحث علاوه بر حکومت‌های مستقل شیعی که بیشترین پهنه جهان اسلام را در دست داشتند، داخل دستگاه خلافت هم شخصیت‌های نیرومند شیعی در مناصب مهم مصدر امور بودند. از مقام وزارت که در رتبه بعد از خلافت بود، گرفته تا رتبه امیرالامرایی و سپس در منصب‌های مهم اجرایی گوناگون چهره‌های برجسته و منتقد شیعه فراوان بودند. هم افراد و هم خانواده‌ها و دودمان‌های شیعه به طور وسیع در مصدر امور مهم قرار می‌گرفتند و در مواردی هم به خاطر سعایت و مورد سوءظن قرار گرفتن، مورد غضب و تصفیه واقع می‌شدند. آل‌نوبخت  و آل‌فرات۲ از نمونه‌های مهم خانوادگی همکاری با دستگاه خلافتند که هر دو فامیل در مقام وزارت، امیرالامرایی و کارگزاری و سایر منصب‌ها حضور و نفوذ زیادی داشته‌اند.

محبت‌های ظاهری برخی خلفا به اهل بیت (ع) عامل مهمی درتوسعه نفوذ مکتب شیعه بود

هاشمی رفسنجانی بیان می کند: به ظن قوی وضع نفوذ شیعیان در جوامع مختلف جهان اسلام و گستردگی نارضایتی‌ها در اقوام مختلف کشورها که در قلمرو اسلام قرار گرفته بود و از بدرفتاری ماموران دولتی به ستوه آمده بودند، ایجاب می‌کرد که چهره‌های شاخصی از شیعیان در دستگاه خلافت باشند که باعث آرامش خاطر طرفداران مهم‌ترین جریان مخالف خلافت گردند و به اصطلاح سوپاپ اطمینان باشند. همانگونه که مأمون با امام رضا(ع) و جمعی از چهره‌های شیعی یا ایرانی عمل کرد و با ایجاد رابطه سببی، خاندان اهل بیت را با بیوت عباسی‌ها بهم نزدیک کرد. علی‌رغم عمق کینه‌ها و احساس خطر از جانب آنها تظاهر به محبت چندتن از خلفا به ائمه اهل بیت مشهور است که خود این محبت‌های ظاهری عامل مهمی درتوسعه نفوذ مکتب شیعه بود. گرچه حکام بنی‌عباس انتظار داشتند که نزدیکی رهبران شیعه به حکومت باعث آلوده شدن و کم شدن محبوبیت آنها شود، اما هوشیاری رهبران شیعه و توجیه مردم و به خصوص کم شدن فشارها نتیجه عکس مورد نظر حکام را ببار آورد.

انتشار دانش اهل بیت (ع) یکی از عوامل نفوذ ایشان در سراسر جهان اسلام بود

او با بیان اینکه عوامل مهمی در سه قرن اول تاریخ اسلام نفوذ اهل بیت را در سراسر جهان اسلام عمق بخشیده بود، به تشریح دلایل عوامل محبوبیت اهل بیت (ع) می پردازد و آنها را چنین بر می شمرد:

۱-     حقانیت و صلاحیت‌های واقعی مکتب اهل بیت و وجود چهره‌های فراوانی از سادات و امام‌زاده‌ها و شاگردان و علاقه‌مندان صالح و مجاهد اهل بیت

۲-     انتشار علوم و دانش اهل بیت در سراسر جهان اسلام و در مکاتب گوناگون دینی و علمی کشورهای اسلامی

۳-     سوءرفتار عمال حکومت با مردم و فساد مشهود در دربارها و مراکز خلافت که برخلاف انتظار جدیدالاسلام‌ها بود، همزمان با شهرت عدالت‌خواهی اهل‌بیت(ع)

۴-     مبارزه و جهاد بی‌امان اولاد ائمه و نیز شاگردان آنها همراه با شعارها و اهداف حق‌طلبانه و احساس مظلومیت آنها که معمولا در طول سه قرن با سرکوب، کشتارهای خونین، حبس‌ها، مهاجرت‌های اجباری، طردها و مصادره‌ها و محرومیت‌های فراوان دیده می‌شد.

۵-     سیاست محبت خلفا به ائمه شیعه برای کم کردن نفرت مردم که باعث رفع بخشی از مشکلات دوستان اهل‌بیت ‌شد و نتیجه معکوس برای مخالفان شیعه داشت.

۶-     ظلم دستگاه به اقوام غیرعرب که آنها را شهروند درجه دوم می‌شناختند و تبعیض ناروا بین عرب و اقوام و نژادهای دیگر برخلاف نص صریح قرآن و مخالفت اهل بیت با این تبعیض‌ها

این عوامل و چیزهای دیگر، پیروزی نهضت‌های شیعی و در مواردی ملی مناطق مختلف را آسان کرده بود و حضور چهره‌هایی از ملوک‌الطوایف‌های جهان اسلام در مرکز خلافت را ضروری ساخته بود و در این میان بیشترین نفوذ و قدرت در دو سه قرن بعد از غیبت سهم شیعیان بود و قابل توجه اینکه در دولت‌های گوناگون شیعی بیشترین سهم از بنی‌الحسن و زیدی‌ها بود که حضور و تلاش بیشتری در میدان مبارزه و جهاد داشتند.

دوره اجتهاد تقریبا همزاد دوره محدثان است

هاشمی رفسنجانی در ادامه درباره عصر فقاهت و اجتهاد ببه شفقنا یان می کند: دوره اجتهاد تقریبا همزاد دوره محدثان است. با این تفاوت که محدثان تلاش خود را روی جمع و حفظ و تنظیم احادیث متمرکز کرده بودند و فقها جهادی سخت برای تنظیم علوم فقه آغاز کردند. کاری که اهل سنت به خاطر نیاز و کمبود اسناد روایی قبلا به آن پرداخته بودند و نکته مهم این که به خاطر حاکمیت شیعیان در بخش مهمی از قلمرو اسلام نیاز به احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زیاد شد و همین نیاز فقهای شیعه را فعال تر کرد و مورد حمایت حکام شیعه قرار داد.

این حرکت از دوران غیبت صغری آغاز شد و در زمان مدیریت شیخ طوسی به کمال رسید. پیشتاز این نهضت مقدس ابن ابی‌عقیل، ابومحمد حسن بن علی نعمانی حذاء  (م۳۲۹ هـ.ق) و سپس ابن‌جنید اسکافی  (متوفای ۳۸۱ ه‌.ق) هستند و شیخ مفید و سیدمرتضی و بالاخره شیخ عظیم الشأن طوسی آن تلاش مبارک را دنبال و تکمیل کردند و مکتب فقاهت شیعه را آن چنان غنی ساختند که به اعتراف دوست و دشمن جامعیتی بالاتر و غنایی عمیق‌تر از فقه اهل سنت پیدا کرد و سرافکندگی طالبان رونق فقه اهل بیت را تبدیل به سرافرازی نمود.

مرحوم شیخ طوسی در مقدمه کتاب بسیار ارزشمند «مبسوط» آورده «چون امامیه در گذشته تفریع فروع نمی‌کردند و تنها به تبیین حکم موارد نصوص که دست به دست به آنها رسیده بود، قناعت می‌کردند، مخالفان بر آنان طعن می‌زدند.» این کتاب بدان خاطر تصنیف شد تا بدانند شیعه امامیه به برکت احادیث وارده از ائمه‌ می‌تواند تمام مسایل را استنباط کند و نیاز به اعمال قیاس و امثال آن ندارند.

سربلند کردن فقه شیعه در کنار فقه عامه از نتایج دوره اجتهاد بود

هاشمی رفسنجانی نتایج مهم دوره اجتهاد را چنین برشمرد:

۱-     فقه شیعه از صورت نقل قول متون نصوص درآمد و با اعصای استدلال، فروع بر اصول منطبق گردید.

۲-     علم اصول فقه پایه‌گذاری و نگاشته شد که نمونه مشخص‌تر آن کتاب «الذریعه الی اصول الشیعه» تألیف سیدمرتضی است. گرچه بعضی از مسایل علم اصول در زمان حضور ائمه مورد عمل بود.

۳-     حکم بسیاری از مسایل که نصوص مستقیما متعرّض آنها نشده بود، با استدلال‌های قابل اطمینان بیان شد که نمونه‌های فراوان آن را در «المقنعه» شیخ مفید و «انتصار» سیدمرتضی و … می‌بینیم.

۴-     فقهای نام‌آوری چون ابن ابی‌عقیل، اسکافی، شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی درخشیدند و در مکتب پربار آنها صدها مجتهد و فقیه تربیت شدند.

۵-     اجتهاد و فقاهت در حدود نیازهای آن زمان به اوج کمال رسید.

۶-     فقه شیعه در کنار فقه عامه سربلند کرد و مقایسه مزیت‌های فقه اهل بیت، همراه با اصطلاحات و فنون اجتهاد مقدور گردید.

۷-     فقه مقارن طلوع کرد و موارد اشتراک یا افتراق نظر مکتب‌های اهل سنت و شیعه مشخص که کتاب‌های «مسایل» و «الخلاف» سیدمرتضی و شیخ الطائفه از نمونه‌های خوب آن است و باب مناظره‌های فقهی گشوده شد.

۸-     علم اصول شامل: عقل و اجماع و ادبیات و عرف و الغاء خصوصیت‌ها و مصلحت به کمک علوم فقهی آمدند و کار استنباط را تسهیل نمودند.

۹-     کتاب‌های ارزشمند دیگری با استفاده از منابع موجود آن که نزدیک به عصر ظهور بود، تألیف شد که قرن‌ها و تاکنون مورد استفاده حوزه‌های علمیه است.

سرمایه دانش باعث خلق تمدن عظیم اسلامی شد

عمق، وسعت و جامعیت تمدن اسلامی مشابه شناخته شده‌ای در تاریخ ندارد

در ادامه این گفت وگو هاشمی رفسنجانی درباره رابطه دین و عقل و نیاز توسعه علوم دیگر ببه شفقنا یان می کند: رشته‌های علوم تحت تأثیر نیاز و خواست اسلام و توجه ویژه به عقل‌ و فکر در جامعه اسلامی به رشد بی‌سابقه و افتخارآمیزی دست یافتند و همین سرمایه دانش باعث خلق تمدن عظیم‌اسلامی شد. تمدنی که عمق، وسعت و جامعیت آن در تاریخ بشر مشابه شناخته شده‌ای ندارد. اما در این میدان، مساله فراتر از بحث مذهبی و فرقه‌ای شیعه و سنی است. در این میدان کلیت استعداد و منابع جهان اسلام به کار رفته و نقش فرقه‌یی در آن کم‌رنگ است.

هاشمی رفسنجانی درباره آزاداندیشی و تمدن اسلامی به شفقنا می گوید: در این میدان وسیع هم شکستن طلسم‌های تعصبات و تنگ‌نظری‌ها و در نوردیدن مرزهای جغرافیایی و تاریخی و معتقدات دینی و قومی و نژادی عامل مهم روشن ضمیری و باز کردن آیینه دل‌ها در مقابل دست آوردهای سایر اقوام و ملل و نحل  و تمدن‌های قدیم و جدید است که عملاً دانش و فن و ادب را از زندان‌های خودساخته تعصبات در آورد و به عنوان میراث و حق کل بشر و کل جهان به آن نگاه شد و این، یک مصداق مهم و بارز برای روشنفکری دینی و آزاداندیشی اسلامی و قرآنی است.

اولین پیام آسمانی اسلام، انسان عالم و آشنا به قلم و دانش را محور حرکت قرار داده است

اسلام هشدار می‌دهد که انسان انحصارطلب و خودبین باید پاسخ‌گو باشد

او بیان می کند: مکتبی که در اولین پیام آسمانی خود انسان عالم و مومن و آشنا به قلم و دانش را محور حرکت خود قرار داده و قیدی و محدودیتی برای انسان درنظر نگرفته است. «اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم»  همانجا هم هشدار می‌دهد که اگر همین انسان دچار خودبینی، انحصارطلبی و تجاوز از حق و حدّ شود، باید در دادگاه خدای خلق پاسخ‌گوی سوءاستفاده از نعمت‌های الهی و کجروی‌ از مسیر حق باشد. «کلاّ انّ الانسان لیطغی، ان رءَاه استغنی، ان الی ربکّ الرجعی» همین طغیان‌هاست که انسان‌ها را از دیدن حقیقت باز می‌دارد و عقل و فکر او را در محدوده تنگ تعصبات اسیر می‌کند و باعث محرومیت خود و دیگران از شناخت و عمل به حق می‌شود و ایمان واقعی عامل تحقق این بخش است.

او ادامه می دهد: آری تحت تأثیر تعلیمات قرآن و دستور تفکر در آسمان‌ها، زمین، دریاها، موجودات و …و استخراج دفینه‌های عقلانی توسط پیغمبر(ص) و بروز نیازهای جامعه بزرگ اسلامی، نهضت علمی همراه با آزاداندیشی و بکارگیری عقل و خرد فردی و جمعی آغاز شد و با فرمان حیات‌بخش «أطْلُبُوالْعِلْمَ وَلَوْ بِالصِّینِ»  و ستایش از ملتی غیرعرب (ایرانی) که اگر علم را در ثریا هم سراغ داشته باشند، آن را به زمین می‌کشانند، امواج خروشان دانش در اقیانوس عظیم جهان اسلام بروز کرد.

رفسنجانی در ادامه نهضت ترجمه را تشریح و بیان می کند: ترجمه آثار تمدن‌های دیگر در دوران بنی‌امیه محدود به نیازهای ضروری عمدتا درباری بود ولی در زمان بنی‌عباس و در عهد صادقین (ع) هم نهضت ترجمه آثار علمی زبان‌های دیگر وسعت گرفته و با تأسیس بیت‌الحکمه توسط منصور دوانقی  _  که خود تقلید و اقتباس خوب از ابتکار انوشیروان و سلسله ساسانیان ایران  است _  و فراخوان علما و ادبای زبان‌دان و تشویق‌‌های بجا نهادینه شد. جالب اینکه آثار ممتاز علمی از تمدن‌های هند، ایران، یونان، روم، مصر و چین از زبان‌های هندی، پهلوی، قبطی، سریانی، یونانی و … به سرعت به عربی ترجمه می‌شد و در اختیار دانش‌پژوهان قرار می‌گرفت و همزمان کتابخانه‌های جامع و منظم شکل می‌گرفت.

فتنه عالم سوز مغول سرمایه‌های ارزشمند عصر ترجمه و تولید علم را نابود کرد

او با بیان اینکه مراکز خلافت در بغداد، مصر و اندلس مسابقه‌ای در جذب مترجمان و تأسیس کتابخانه‌های وسیع و جامع و جذب دانشجویان داشتند می افزاید: خوشبختانه آثار ارزشمندی در معرفی این کتاب ها و نویسندگان و مراکز آنها موجود است و از پیشتازان این تاریخ نگاری به کتاب‌های ارزشمند «الفهرست» نوشته ابن‌ندیم و «طبقات الاطباء»، «اخبار العلما»، «اخبار الحکما» نوشته ابن‌ابی‌اصیبعه و «تاریخ الحکماء» نوشته ابن قفطی اشاره می‌کنم. تشویق و اقدام به ترجمه، تمامی رشته‌های علمی مورد نیاز را دربرمی‌گرفت و از میان آنها فلسفه، نجوم، ریاضی، پزشکی، جغرافیا، ادبی، هندسه، تاریخ نگاری، شیمی و مکانیک مورد توجه بوده است. دوران شکوفایی ترجمه حدود دو قرن دوام یافت و سرانجام با اشباع فضای علمی از آثار موجود دیگران و شروع تألیفات تحقیقی مشابه یا بهتر در داخل مراکز علمی اسلامی و جذب و هضم بسیاری از مراکز علمی تمدن‌های دیگر در داخل قلمرو جهان اسلام، نهضت ترجمه از رونق افتاد و جای خود را به نهضت تولید علم همراه با تحقیق داد. گرچه بیت الحکمه و کتابخانه‌های زاییده از آن تا آغاز حمله و غارت مغول ادامه داشت، متأسفانه حمله، غارت و فتنه عالم سوز مغول بسیاری از این سرمایه‌های ارزشمند را منهدم و نابود کرد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی با تحلیل نحوه شکوفایی تمدن اسلامی و تاکید بر اینکه «مسلمانان تا زمانی که سعه صدر داشتند مرکز جذب دانش و تولید علم و فن بودند»، درگیری و جنگ‌های داخلی را موجب فرسایش جهان اسلام می داند و می گوید: وقتی تنگ‌نظری ها و تعصبات بخشی در جهان اسلام جای سعه‌صدر را گرفت، مجالس مناظره به هتاکی، حذف و تکفیر تبدیل شد. او معتقد است: اگر عوامل انحطاط درونی نبود، جهان اسلام فشار مغول و جنگ صلیبی را به نفع خود پایان می داد.

آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی خود با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) ضمن تحلیل دلایل توسعه نیافتگی در کشورهای اسلامی با نگاهی تاریخی به تحلیل روند رشد مسلمانان و غرب می پردازد و درباره عصر پژوهش و نهضت تولید دانش بیان می کند: هماهنگ با رشد نهضت ترجمه، تحقیق و تولید علم با کمی عقب‌تر از ترجمه‌ها شکل می‌گرفت. نیاز جامعه و جذب دانشمندان غیرعرب در کلیت جهان اسلام فاصله تمدن‌ها را کم کرد و زبان‌های عربی و پهلوی و قبطی هم خودی‌ به حساب می‌آمدند. گرچه باتوجه به اصالت زبان عربی و غنای آن و زبان رسمی حکومت بودن آن، ترجیح در انتخاب زبان پژوهش‌ها با زبان عربی بود.

در بحث‌های اصلی علوم روز از قبیل حدیث، فقه، اصول، منطق، عرفان، فلسفه، ریاضیات، پزشکی، نجوم، شیمی، فیزیک، مکانیک، ادبیات، تاریخ، جغرافیا، منطق و رشته‌های ریزتر زیرمجموعه‌های این علوم نهضت نیرومند، ریشه‌دار و آینده‌نگر تحقیقات جریان داشت و طبیعی است که سرعت کار پژوهش به سرعت کار ترجمه نمی‌رسد و آثار تحقیقات معمولا چنددهه دیرتر از آثار ترجمه شهرت یافت.

او یکی از ویژگی‌های کار تحقیقات آن زمان را پراکنده شدن آن در بخش‌های مختلف جغرافیای جهان اسلام می داند و می گوید: آن زمان مراکز تحقیقی به تناسب سوابق علمی در منطقه و با توجه والیان هر منطقه شکل می‌گرفت. در مکّه، مدینه، بغداد، کوفه، بصره، شام، مصر، جنوب ترکیه امروز، قم، ری ، نیشابور، استرآباد، بلخ، سمرقند، بخارا، خوارزم، همدان، مشهد، اصفهان، فارس و خیلی از مناطق دیگر حوزه‌های بزرگ یا کوچک  با محوریت دانشمندان همان حوزه فعال بودند.

در گذشته حکام مناطق در جذب دانشمندان رقابت می کردند

هاشمی رفسنجانی به شفقنا می افزاید: علی‌رغم مشکل ارتباطات در آن زمان، تأثیر و تأثر فکری در این حوزه‌های متفرق کم نیست و سفرهای علمی برای گرفتن یا دادن دست‌آوردها در حال انجام بوده و معمولاً مسابقه‌ای هم بین حکام مناطق در جذب دانشمندان و ایجاد فضاهای محاوره و مناظره‌های تماشایی بین بزرگان علم و ادب رواج داشته است.

طبیعتاً علوم دینی شامل تفسیر، حدیث، فقه، اصول، کلام و عرفان با استفاده از منابع کتاب و سنت و ارتباط با علمای دینی ادیان دیگر، توسعه‌ای پیش از سایر علوم داشته‌اند که بخشی از آن را قبلا آوردیم و در همه زمینه‌های فوق‌الذکر دانشمندان عرب، عجم، مسلمان، مسیحی، یهودی، زرتشتی و گاهی ملحد همان منطقه فعال بوده‌اند.

او با بیان اینکه مبنا و محور علوم فلسفی، فلسفه یونان و عمدتا آثار ارسطو، افلاطون و … بوده که از ترجمه آثار آنها بهره می‌گرفته‌اند و کم‌کم نقدها و نوآوری‌ها و شرح و بسط‌ها تا حدودی به فلسفه شکل اسلامی و بومی داد بیان می کند: بزرگانی چون محمدبن زکریای رازی و ابوالنصر محمدبن محمد فارابی و حکیم عظیم‌القدر ابن سینا و ده‌ها فیلسوف پرآوازه مسلمان عرب و عجم در قرون سه و چهار و پنج هجری در توسعه فلسفه که آن زمان شامل بسیاری از علوم بود، فعال بودند و نوآوری‌های زیادی داشتند.

تا آنجا که ابن‌سینا به این نتیجه رسیده بود که با بهره‌گیری از نوآوری‌ها و منابع شرقی، فلسفه شرق را در مقابل فلسفه رایج آن زمان که متکی به فلسفه غرب بود، عَلَمْ کند و یادداشت‌های زیادی برای آن تألیف خود که تحت عنوان «الحکمه المشرقیه» جمع‌آوری شده، آماده کرده بود و متأسفانه گویا در حمله افاغنه غزنوی به اصفهان از دست رفته و بعدا توفیق جمع‌آوری مجدد آنها را به دست نیاورد.

در کنار فلسفه، علم منطق هم نظم و جایگاه مناسب خود را در حوزه‌های علمی پیدا کرد. اگرچه اصل منطق از فطریات بشر است و همیشه ‌متدی و شیوه‌ای برای ابلاغ نظرها بوده، ولی سازماندهی آن با ارسطو شکل گرفته و علمای بزرگ اسلامی نظیر ابن مقفّع، ابن سینا، فارابی و خواجه‌نصیرالدین و صدرالمتالهین آن را تکمیل کرده‌اند.

ایرانی‌ها پیشتاز توسعه ریاضیات و تلفیق معناداری بین اندوخته‌های ایرانی، هندی و یونانی شدند

هاشمی رفسنجانی درباره رشد مسلمانان در علم ریاضیات می گوید: گرچه اعراب به خاطر ساده بودن شیوه و سبک زندگی، احساس احتیاج به فرمول‌های پیچیده ریاضی نمی‌کردند، اما با توسعه قلمرو اسلام و سر و کار پیدا کردن با تمدن‌های زمان، توجه ویژه به علوم ریاضی پدید آمد. در این میان ایرانی‌ها پیشتاز دریافت و توسعه علوم ریاضیات و تلفیق معناداری بین اندوخته‌های ایرانی، هندی و یونانی شدند. تعداد مدارس و مراکز و دانشمندان ریاضی قلمرو مسلمین از حدّ قابل شمارش در یک مقاله برون است و ابداعات و نوآوری‌های مسلمانان و غیرمسلمانان در قلمرو جهان اسلام بسیار زیاد است.

او اشاره می کند: از دانشمندان پیشتاز این علوم احمدبن عبدالله مروزی و ابوعبدالله محمدبن موسی خوارزمی و ابوالحسن ثابت بن قرهّ بن زهرون حرّانی صاحب ده‌ها تألیف و ترجمه در علوم و فنون ریاضی و ابونصر محمدبن طرخان فارابی ملقب به معلم ثانی فیلسوف و ریاضی‌دان و ابوالوفاء محمدبن یحیی بن اسماعیل ابن عباس بوزجانی  و دهها دانشمند نام‌آور دیگر هستند و ابداعات مسلمانان در این علم آنقدر زیاد است که اصل متون ترجمه شده را تحت الشعاع قرار داده است، از قبیل: ابداع روش‌های جدید برای یافتن پاسخ‌های عددی معادلات درجه ۲ و ۳، اصلاح شیوه عددنویسی هندی،  ابتکارات در حیطه علم مثلثات، تکمیل حساب دستگاه اعشاری، تأسیس کسرهای اعشاری، ایجاد مفاهیم جدید در تئوری اعداد،  ایجاد علم جبر و خیلی ابداعات دیگر.

هاشمی رفسنجانی با اشاره به پیشرفت در طب و پزشکی بیان می کند: علوم پزشکی جزو اولین علومی بود که جهان اسلام بر اساس داده‌های پزشکی ایران، هند و یونان آن را شکل و سپس بخوبی توسعه داد. نیاز فرد فرد جامعه و سفارش‌های صریح پیغمبر(ص) و ارزش دادن به این دانش در کنار دانش دینی، زمینه توسعه این بخش از علوم را فراهم کرد.

گرچه در دوران نهضت ترجمه بیشتر به ترجمه آثار پزشکی قناعت می‌شد، اما با شکل‌گیری مراکز تحقیق، تدریس و تألیف، مسلمانان در این بخش ابداعات بسیار مهمی تقدیم بشریت کردند و دانشنامه‌های جامع و تک‌نگاری‌های محققان، دائره‌المعارف ارزشمندی را در افتخارات علمی طب اسلامی ثبت کرد. در آن میان علمای دینی و محدثان هم منابع خوبی از روایات و توصیه‌های پیغمبر(ص) و ائمه(ع) جمع‌آوری کردند و اسم آن را طب‌النبوی یا طب ائمه گذاشته‌اند.

۴ دایره‌المعارف پیشتاز جهان اسلام هنوز هم از افتخارات تاریخی مسلمانان هستند

او ادامه می دهد: چهار دانشنامه یا دایره‌المعارف معروف و پیشتاز جهان اسلام هنوز هم در مراکز علمی جهان از افتخارات تاریخی مسلمانان به شمار می‌روند:

۱-       آثار پزشکی محقق برجسته قرن سوم، ابوالحسن علی بن سهل ربّی طبری   که چه فردوس الحکمه  و چه مجموعه آثار پزشکی دیگر از منابع مهم تحقیق و آموزش آن زمان شد.

۲ و ۳-  کارهای کم نظیر ابوبکر محمدبن زکریای رازی(۲۵۱ – ۳۲۰ ه.ق) گام بلند و بزرگی در پیشبرد فنون و علوم پزشکی مسلمانان است .

کتاب المنصوری فی الطب  که نوشته خود اوست و مجموعه الحاوی که بعد از مرگ او توسط شاگردانش با جمع‌آوری نوشته‌ها و گفته‌ها‌ و عمل او شکل گرفت، دایره‌المعارف بزرگی را خلق کرد.

۴- چهارمین دایره‌المعارف پزشکی مسلمانان کتاب معروف القانون فی الطب نوشته ابوعلی‌سینا (۳۷۰- ۴۲۸ هـ.ق) است.

این دانشنامه‌ها و موارد فراوان تک‌نگاری‌ها که معمولا در یک موضوع از قبیل آبله، سرخک، قولنج، قلب، مثانه و … هستند، با ترجمه‌های متعدد و شرح‌های فراوان سرمایه علمی جهان غرب و پایه و اساس پیشرفت‌های معجزه‌آسای امروزی شده است. شاخه‌های مهم پزشکی مثل داروشناسی، جراحی، طب‌ بالینی، فیزیولوژی، تشریح بیمارستان، روان پزشکی، ضدعفونی و… در بخش طب جهان اسلام شاهد نوآوری‌ها و پیشرفت‌های ستایش‌آمیز و غیرقابل انکار است.

هاشمی رفسنجانی به پیشرفت های مسلمانان در علم نجوم نیز اشاره و بیان می کند: علم نجوم به خاطر عقایدی که از قدیم درخصوص تأثیرات حرکات فلکی بر سرنوشت بشر و موجودات وجود داشته، مورد علاقه حکام وقت بوده و از منجمان در برنامه‌های کاری خود بهره می‌گرفتند و به همین جهت در سطح ممکن هر زمان رونقی داشته است.

در تاریخ اسلام با ترجمه کتب و آثار یونانی و ایرانی هیات بطلمیوس محور کار بود و چون اساس این نظریه را محوریت زمین در حرکت کرات آسمانی تشکیل می‌داد، پیشرفت‌ها هم خالی از اشکال نبود، گرچه به صورت موردی در محاسبات نجومی دریافت‌های ارزشمندی داشتند.

تغییر تئوری‌های «پیش کوپرنیکی» از بت‌شکنی دانشمندان اسلامی به وجود آمد

الفزاری، خوارزمی، مروزی و بسیاری از دانشمندان نجوم آثار ارزشمندی در این رشته خلق کرده‌اند و سرانجام ابوعبدالله محمدبن جابربن سنان رقی حرّانی بتانی اخترشناس و ریاضی‌دان مشهور قرن سوم هجری قمری توسعه کم‌سابقه‌ای در علوم هیات به وجود آورد و نوآوری‌های زیادی را وارد میدان دانش نجوم کرد که حق بزرگی بر اخترشناسان و دانش اخترشناسی دارد. تا آنجا که محققان تاریخ، کوپرنیگ، تیکوبراهه، کپلر، گالیله و ریچارد دانژن انگلیسی را تحت تأثیر نوآوری‌های بتانی می‌دانند و قابل توجه اینکه به خاطر شروع نقد و ایجاد تردید توسط علمای اسلامی در نظریه بطلمیوسی راه ایجاد انقلاب در علوم ستاره‌شناسی و حرکات فلکی قدیم باز شد و تغییر تئوری‌های «پیش کوپرنیکی» از همین جریان بت‌شکنی و طلسم‌زدایی دانشمندان شجاع اسلامی به وجود آمده است.

او همچنین به انباشت های علمی دانشمندان مسلمان در فیزیک و مکانیک اشاره و بیان می کند: دانش فیزیک و مکانیک در طبقه‌بندی علوم جهان اسلام در ردیف‌های آخر علوم قرار داشتند و پایه و اساس آنها از موجودی این دانش در خاورمیانه، مصر، شامات، یونان، روم و ایران شروع می‌شود و چاشنی داده‌های خاور دور هم به آن اضافه می‌شود.

مورخان می‌گویند: رونق علوم مکانیک در جهان اسلام توسط بنوموسی شاکر  در بغداد آغاز شد و در اول قرن هفتم توسط جَزَری در دیار بکر به اوج رسید و در میان این دو تاریخ، دانشمندان زیادی چون خازنی، بیرونی، ابن سینا، ابن هیثم، قرطبی و … نقش ایفا کرده‌اند.

اعراب این دانش را به عنوان «علم الحیل» معرفی کرده‌اند، چون شیوه و ابزار کار در بخش‌های موردنظر را فراهم می‌آورد و انجام کار را آسان می‌کرد. در این علم که عمدتا کاربردی و تا حدودی تئوریک بود، رشته‌هایی از سایر علوم زمان مورد استفاده بوده‌اند.

شیمی دانشی با پرونده‌ای پر رمز و راز در جهان اسلام

هاشمی رفسنجانی درباره علم کیمیا (شیمی) با بیان اینکه «این دانش پرونده‌ای پُر از رمز و راز دارد» بیان می کند:  مدت طولانی از تاریخ خود گرفتار افکاری غیرقابل تفسیر و توجیه بود که تأثیر و تأثر در مواد و بخصوص کانی‌ها و بالاخص فلزات را در سایه دخالت روح و موجودات مرموز آسمانی می‌دانسته‌اند و به همین جهت دستمایه سوءاستفاده شیادان و گاهی هم افراد مؤمن و خوش‌باور بوده و اکسیری را دنبال می‌کردند که فلزت را به ارزشمندترین نوع آن مثلا طلا تبدیل کند. گویا اولین کسی که این علم مهم را از این مخمصه نجات داد، جابربن حیان  شاگرد زبردست امام صادق(ع) است. ایشان جنبه‌های خرافی یا رمزی را ندیده گرفته و همت خود را روی کشف آثار ترکیب مواد کانی، گیاهی و … گذاشته و دست‌آوردهای خوبی هم داشته و از راه تقطیر مایعات، محصولات و معلومات ارزشمندی برای بشر به ودیعه گذاشت. جابر در عین حال جنبه‌های راز و رمزی و ارتباطات معنوی و تأثیر و تأثر افلاکیان و مواد زمینی را هم درنظر داشت.

اما کار بزرگتر را دانشمند پُرآوازه اسلامی، پزشک، ریاضی‌دان و اخترشناس زکریای رازی کرد. او از رمز روحانی کیمیا صرف‌نظر کرد و کار را روی بعد مادی آن متمرکز کرد و در جریان کارهای آزمایشگاهی کیمیاگری، بخشی از نورچشم خود را از دست داد و ترجیح داد از راه دانش شیمی به راه دانش پزشکی برود. دانشمندانی چون فارابی، ابن‌سینا، خوارزمی عراقی و نهایتاً کاشانی و جُنیدی در این راه نوآوری کردند و سرمایه‌ای برای انقلاب علمی دانش شیمی در اختیار محققان غربی قرار دادند و امروز آن دانش کیمیاگر عصای دست و نردبان ارتقای صنعت و توسعه و رفاه بشری است.

او درباره سایر علوم یادآوری می کند که همه آنچه مسلمین از انواع علوم انسانی، پایه، طبیعی، پزشکی، ریاضی و نجوم گرفته و توسعه دادند، در این موارد خلاصه نمی‌شود. در رشته‌هایی مثل تاریخ، جغرافیا، کشاورزی، ادبیات، شعر و نثر عربی و غیرعربی که عمدتا در حوزه‌های جامع علمی تحقیق و تدریس می‌شود و اوج و حضیض هم داشته، در کارنامه علمی و عقلی اسلام جای دارند که در این مقال فرصت پرداختن به آنها نیست.

آزاداندیشی مسلمانان ریشه در تعلیمات قرآن و سنت دارد

اهتمام به عقل و فکر و توجه به نظرات دیگران روحیه مهم مسلمانان بود

هاشمی رفسنجانی در ادامه با اشاره به تمدن اسلامی به تحلیل و تشریح آثار آزاداندیشی اسلامی می پردازد و به شفقنا می گوید: مجموعه آنچه از دست‌آوردهای علمی و فنی در دو سه قرن بهار تمدن اسلام آورده شد، محققا ریشه در آزاداندیشی مسلمانان دارد و خود آزاداندیشی‌شان هم ریشه در تعلیمات قرآن و سنت دارد که نمونه‌های آن در اهتمام به عقل و فکر و توجه به نظرات دیگران و تشویق اقتباس است «فبشّر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»  و «اطلبوالعلم ولو بالصین».

مسلمانان تا زمانی که سعه صدر داشتند مرکز جذب دانش و تولید علم و فن بودند

او می افزاید: تا این سعه صدر و این روحیه مهم اسلامی ادامه داشت، مسلمانان مرکز جذب دانش و دانشمندان و تولید علم و فن بودند و تمدنشان در حال ارتقا و تعمیق بود و قدرتی دیگر در جهان وجود نداشت که هم‌سنگ و رقیب آنها باشد.

درگیری و جنگ‌های داخلی، جهان اسلام را دچار فرسایش کرد

وقتی تنگ‌نظری جای سعه‌صدر را گرفت، مجالس مناظره به هتاکی، حذف و تکفیر تبدیل شد

هاشمی رفسنجانی در ادامه تحلیل می کند: این میراث عظیم اسلامی رفته رفته دچار طمع خودخواهان و میراث‌بران طمّاع در بخش‌های مختلف جهان پهناور اسلام شد و رقابت‌ها و سپس کشاکش‌ها آنهم نه در توسعه علوم، بلکه در سلطه برخاک و مصادره دست‌آوردها شکل گرفت. درگیری و جنگ‌های داخلی، جهان اسلام را دچار فرسایش کرد و تنگ‌نظری‌ها و تعصبات بخشی جای سعه‌صدر و تحمل نظرات را گرفت و مجالس سازنده محاوره و مناظره تبدیل به هتاکی، طرد، لعن و سپس حذف و تکفیر و کشتار شد. مجموعه بالنده جهان اسلام در اثر نزاع‌ها و فرسایش نیروها آنچنان ضعیف شد که مورد تجاوز، غارت، چپاول، قتل عام و انهدام یک قوم کوچک بیابانگرد به نام مغول قرار گرفت و پاره پاره و پایمال شد.

اگر عوامل انحطاط درونی نبود، جهان اسلام فشار مغول و جنگ صلیبی را به نفع خود پایان می داد

او در ادامه تشریح کرد: فتنه مغول در دوران ادامه جنگ‌های صلیبی پیش آمد که جهان اسلام از دو سو تحت فشار قرار داشت و اگر عوامل انحطاط درونی نبود، می‌توانست هر دو تهاجم را به نفع خود پایان دهد. یعنی خیلی بهتر از آن چه که بعدها شد که مغول در فرهنگ نیرومند اسلام هضم شد و صلیبی‌ها تسلیم یا مسلمان شدند و ماندند یا با کوله‌باری از معارف اسلامی برگشتند که سرانجام یکی از عوامل حیات علمی و عملی غرب شدند.

هاشمی رفسنجانی در یک جمع‌بندی کوتاه بیان می کند: خیلی روشن است که امت اسلامی با هدایت قرآن و سنت توانست در مرکز جغرافیای این کره خاکی رسالت عظیم تمدن‌سازی اسلام را انجام دهد. ابتدا  با جذب آثار ارزشمند تمدن‌های کهن شرق و غرب و خاورمیانه و با معیارهای اسلامی، تمدنی جدید، قوی، بالنده و با ترکیبی از معنویت و مادیت بسازد و این معجون شفابخش را حراست کند و سپس از این تمدن و این شجره طیبه که ریشه‌ در اعماق تاریخ و ادیان آسمانی و تمدن‌های کهن داشت، شاخ و برگ به سراسر جهان بگستراند و اسلام به عنوان بهترین امانت‌دار تاریخ با جمع‌آوری ارزش‌های دینی و انسانی گذشته و تجمیع، پرورش، اصلاح و خالص کردن آن، زمینه رشد و ارتقا را فراهم کند و سپس به تدریج انوار آن خورشید تابناک را به سایر اقالیم جهان بفرستد.

او می افزاید: علی‌رغم همه نشیب و فرازها، اسلام همچنان از ابعاد انسانی و معرفتی و جغرافیایی به پیش می‌رود و امروز بیش از یک چهارم نفوس بشر و حدود یک سوم از کشورهای مستقل و ارزشمندترین نقاط ژئوپولیتیک جهان و نزدیک ۲۰% تولید ناخالص کره خاک را در اختیار دارد. اما پراکنده و گاهی متعارض است و آرزو داشتیم و هنوز داریم با تأسیس دولت اسلامی بر پایه مکتب اهل بیت و اسلام ناب در مناسب‌ترین نقطه کره زمین، بار دیگر اسلام نقش واسطه امین و امانتداری را در ارتقای تمدن بشر با چاشنی عرفان و انسانیت قرآن به عهده بگیرد.

همزمان با سیر نزولی تمدن اسلامی، دنیای غرب از خواب قرون وسطایی بیدار می‌شد

او در ادامه گفت وگو با شفقنا در بیان آنچه همزمان با نزول تمدن اسلامی در غرب رخ داد، به بیداری غرب در آن مقطع اشاره و بیان می کند: همزمان با جریان قوس نزولی تمدن اسلامی، دنیای تباه شده غرب رفته رفته از خواب هزارساله قرون وسطایی خود بیدار می‌شد و کم‌کم جرقه‌هایی در دنیای تاریک تفتیش عقاید و افکار بسته و عقل‌های به زنجیر کشیده سوسو می‌کرد و آنهم در اثر برخورد با آثار تمدن بزرگ اسلامی و درخشش انوار علم و فن و توسعه و پیشرفت مسلمانان تابش انوار خورشید تمدن قرآنی مسلمین بود که در نقاط محدود تماس جامعه خفته غرب با جامعه تکامل یافته اسلامی بعضی از چشمان نیمه باز را خیره می‌کرد و آنها را به دنبال منشاء این رعد و برق می‌کشاند.

هاشمی رفسنجانی توضیح می دهد: علاوه بر ارتباطات معمول عمومی آن زمان، سه نقطه مهم از قلمرو اسلام مرکز تماس طولانی غربی‌ها بود که آنها را با پیشرفت مسلمانان و تمدن اسلامی که در مقایسه با وضع مغرب زمین بسیار عالی بود، آشنا کرد:

۱-     آندلس (اسپانیای امروز): شهر قرطبه مرکز مهم خلافت اسلامی به گونه‌ای پیشرفته بود که قابل مقایسه با بغداد آن روز بود و از سراسر جهان اسلام دانش و کتاب جذب می‌کرد و مورخان می‌گویند در کتابخانه قرطبه هشتاد هزار نسخه ارزشمند وجود داشت. مسیحی‌ها و مسلمانان معاشرت همه‌جانبه داشتند و چیزهای زیادی از مسلمین آموختند.  و نیز شهرهای دیگر مانند طلیطله و …

۲-     شامات: در این منطقه در اثر سفرهای زیارتی غربی‌ها و جنگ‌های صلیبی، تماس مسلمانان و مسیحیان و یا شرق و غرب در طول تقریباً دو قرن باعث شد که غرب به عظمت تمدن اسلامی پی ببرد و با همه خسارات و تلفاتی که داشتند، سرانجام با پیروزی مسلمین، باقیمانده آنها سرافکنده برگشتند، ولی ارزیابی‌های محققان می‌گوید: «ارزش آنچه غربی‌ها از مبانی و دست‌آورد تمدن اسلام یاد گرفتند و به غرب بردند، از خاک فلسطین که هدف مهم جنگ‌های صلیبی بود، بیشتر است.»

۳-     جزایر مدیترانه و بخصوص جزیره سیسیل که مسلمانان در آنجا تمدنی مثال‌زدنی ساخته بودند و سپس این جزیره پلی برای انتقال تمدن اسلامی به غرب و مرکزی برای آموزش مسیحیان شد.

آگاهی و نجات از ظلمات قرون وسطی و تفتیش عقاید، از طریق ترجمه آثار اسلامی حاصل شد

به غیر از این سه نقطه مهم تماس و تعامل، در قرون بعد پیشرفت خلفای عثمانی از ترکیه به عمق بالکان و تا مرز اتریش و اختلاط وسیع مسلمانان و غربی‌ها در این منطقه، برای انتقال تمدن اسلام فرصت مهمی پیش آورد. خود غربی‌ها بخش‌های زیادی از دست‌آوردهای مسیحیان از نقاط تماس با مسلمین را در نوشته‌هایشان آورده‌اند و اعتراف دارند که بنیان تمدن جدید غرب بر دست‌آوردهای علمی و فنی مسلمانان استوار است و از طریق ترجمه آثار دانشمندان اسلامی و تدریس آنها در مدارس و دانشگاه‌های اروپا، نهضت و جنبش تولید علم و آگاهی و نجات از ظلمات دوران قرون وسطی و تفتیش عقاید به دست آمد که نمونه‌هایی را در زیر می‌آوریم:

ترجمه – فرهنگستان

جالب توجه اینکه غرب برای اقتباس از تمدن اسلامی همان راهی را که مسلمانان برای اقتباس تمدن‌های ایران، هند، چین، مصر، روم و یونان در پیش گرفتند، انتخاب کرد. مسلمانان تحت عنوان بیت‌الحکمه، دارالترجمه‌هایی تأسیس کردند، اروپایی‌ها هم برای استفاده از تمدن اسلامی متوسل به ترجمه و تأسیس دارالترجمه شدند.

گذشته از ترجمه‌های موردی و نادر که معمولا در هر زمانی روی می‌دهد، نهضت ترجمه آثار عربی به زبان لاتین و سپس اسپانیایی و رومی در قرن چهارم هجری آغاز می‌شود و به سرعت اوج می‌گیرد.

مورخان اسقف ژربر اوورنی  (۱۰۰۳ – ۹۳۸ میلادی) را از پیشتازان مؤثر نهضت می‌دانند و چون این اسقف در سال ۹۹۹ میلادی به عنوان سیلوستردوم به مقام پاپی رسید، توانست نقش مهمی در توسعه ترجمه ایفا نماید. به دستور سیلوستر سه مدرسه برای آموزش و ترجمه آثار عربی به لاتین در فرانسه و ایتالیا تأسیس شد.

بعدها «رابرت چستری»  ریاضی‌دان و مترجم و اخترشناس انگلیسی ترجیح داد که به ترجمه قرآن بپردازد که محققان به سند اصلی تمدن اسلام دسترسی پیدا کنند. کنستانتین آفریقایی  که در ترجمه آثار عربی نقش برجسته داشته، توجه ویژه‌ای به علوم پزشکی مسلمانان داشت و باعث شناخته شدن عمق طب مسلمانان شد و گویا تعداد آثار ترجمه شده توسط او از هفتاد اثر بیشتر است.

در این دوره ابتدایی نهضت ترجمه عملا آثاری از فلسفه، ریاضی، هندسه، نجوم، موسیقی و ادبیات عرب در اختیار دانشجویان و محققان غربی قرار گرفت و بخاطر رواج این نهضت بسیاری از آثار مهم مسلمانان ترجمه‌های متعدد یافتند. مثلاً کتاب ارزشمند «المنصوری» با شانزده ترجمه و با شرح و تفسیر در اروپا رواج یافت.

فرهنگستان

دوره دوم ترجمه آثار اسلامی توسط الفونسوی دهم (۸۴ – ۱۲۵۳ میلادی) آغاز شد. او با اقتدا به نهضت بیت‌الحکمه مسلمانان، نهادی تحت عنوان «فرهنگستان» تأسیس کرد و در این دوره ترجمه به زبان‌های اسپانیایی و رومی و بیشتر به زبان لاتین توجه می‌شد.

نقطه جالب اینکه قرون وسطی آنچنان غرب را از گذشته خودشان هم بیگانه کرده بود که برای دریافت آثار روم و یونان قدیم هم به ناچار از برگرداندن آثار عربی بهره می‌گرفتند و مثلا آثار ارسطو، افلاطون، سقراط و جالینوس را با ترجمه از زبان عرب به زبان‌های لاتین، اسپانیولی و رومی منتقل می‌کردند و در ادامه کار بسیاری از آثار مهم مسلمین تقریبا به تمامی زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده‌اند و بعضی از آنها مثل قانون ابن‌سینا چندین بار ترجمه شده است. جالب اینکه همین کتاب «قانون» و کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» در طب به زبان عبری هم ترجمه شده است.

در حوزه سیسیل هم توسط «سالزیورو» مرکز ترجمه تأسیس گردید که ایتالیا و سواحل مسیحی‌نشین مدیترانه را تغذیه می‌کرد. در این مراکز به همت خلفای اسلامی در آندلس تقریبا از تمامی متون خطی ارزشمند عربی نسخه‌های جمع‌آوری شده بود و علی‌رغم انهدام بسیاری از آنها در جنگ‌ها و فتنه‌ها، به اندازه کافی ذخایر علمی در دسترس مترجمان بود.

اروپا تحت تاثیر رهبانیت مسیحی دچار تحجر، رکود و خرافات شد

هاشمی رفسنجانی به استفاده اروپا از دانش مسلمانان و آموزش و تحقیق در غرب و تاثیرات فرهنگی اسلام در غرباشاره و بیان می کند: اروپا تحت تاثیر رهبانیت مسیحی دچار تحجر، رکود و خرافات شد و ژرمن‌ها که از شمال به مرکز و جنوب اروپا منتقل شدند، با خشونت بر این رکود، جمود و جاهلیت افزودند و تاریخ قرون وسطی که توسط خود اروپاییان نوشته شده، گواه این ادعاست.

همان طور که قبلاً اشاره رفت، پس از اوجگیری تمدن اسلامی و شروع معاشرت اروپاییان با مسلمانان متمدن در اندلس، سیسیل و ایتالیا و نیز سفرهای زیارتی مسیحیان به فلسطین و معاشرت با مسلمین و سپس رخداد هشت دوره جنگ‌های صلیبی که حدود دویست سال طول ‌کشید، معاشرت، ازدواج و شراکت‌های زیادی بین پیروان دو دین اسلام و نصرانیت به وجود آمد و طبیعی است که در این معاشرت‌ها تمدن و فرهنگ غالب و والای اسلام و مسلمین تأثیر خود را بر اروپایی‌های متحجر و عقب‌افتاده و گرفتار تفتیش عقاید و خرافات می‌گذاشت. در فلسطین صدها هزار مسیحی یا مسلمان شدند و یا با حفظ دین خود، در منطقه ماندند و حاضر به برگشت به محیط بسته و پر از جهل اروپا نشدند.

در اندلس، سیسیل و ایتالیا اختلاط مسلمانان و مسیحی‌ها باعث نفوذ عمیق فرهنگ مسلمانان در غربی‌ها شد، به گونه‌ای که تکلم به زبان عربی که زبان رسمی و بین‌المللی مسلمانان بود، مایه فخر افراد بود، همانگونه که در هندوستان و شرق آسیا هم چنین بود.

اصطلاح «مستعربه» زاییده و علامت همین نفوذ عمیق ادبی عربی در اروپاست که افتخارآمیز هم بوده و حتی بعضی از اروپایی ها در آشنایی با ادبیات عرب تا آنجا پیش رفتند که آثار ادبی به زبان عربی بهتر از خود عرب‌ها آفریدند، همانگونه که افرادی از ادیبان ایران مثل سیبویه توانستند آثاری ارزشمندتر از آثار ادبای عرب‌‌زبان خلق کنند.

تساهل و تسامح و اجازه علمای اسلامی باعث رواج ازدواج بین پیروان ادیان اسلام و مسیحی و یهودی شده بود. اصطلاح «المولدین» در اثر فراوانی عرب‌های غیرخالص و فرزندان محصول چنین ازدواج‌ها، در ادبیات آن زمان رایج شد.

عمق نفوذ فرهنگ اسلام در غرب از مواردی مثل انکار الوهیت حضرت مسیح مشخص می شود

او می افزاید: عمق نفوذ فرهنگ اسلام را می‌توان از مواردی مثل انکار الوهیت حضرت مسیح توسط اسقف ارگیل اسپانیایی فهمید که اعلام کرد: «مسیح بشر است و فرزند خوانده خدا و نه فرزند واقعی خدا.» اسقف الپندوس که در شهر تولیدو (طلیطله) اعتبار زیادی داشت، فضا را برای چنین اظهارنظری مناسب دید. حتی دورتر از اسپانیا در ناحیه «سیتمانیای» فرانسه نیز اسقف ارگیل همین افکار را ترویج می‌کرد. می‌گویند در زمان اوج تمدن اسلامی در اسپانیا مردم اسپانیا ترجیح می‌دادند که لباس عربی بپوشند و در زندگی از آداب مسلمانان استفاده کنند. با اینکه تعداد اندکی از مردم شهر دویست هزار نفری غرناطه (گرانادا) از نژاد عرب بودند. در دوره‌های بعد در دوران خلافت عثمانی‌ها مردم در شرق اروپا، در بالکان در اثر اختلاط با مسلمانان ترک و عرب یا مسلمان شدند یا با آدب مسلمانان زندگی می‌کردند.

معاشرت‌ها و تأثیرات تمدن اسلامی منجر به نهضت آموزش و تحقیق در مدارس اروپا شد

هاشمی رفسنجای بیان می کند: معاشرت‌ها و ترجمه‌ها و تأثیرات تمدن اسلامی منجر به نهضت آموزش و تحقیق در مدارس مسیحی اروپا شد و رفته رفته بسیاری از کتب معتبر دانشمندان به نام اسلام به صورت متون درسی یا عقبه نظرات مدرسان و استادان غربی در مدارس و دانشگاه‌های غرب مورد استفاده قرار گرفت. از میان این کتب و آثار، می توان به این متون اشاره کرد:

۱-  قرآن کریم

۲- المنصوری رازی در طب ترجمه به لاتین، سریانی، یونانی

۳- القانون ابن سینا به اکثر زبان‌ها و منجمله به لاتین توسط گراردوی کرمونائی

۴- المجسطی بطلمیوس از متن عربی به لاتین

۵- ذخیره خوارزمشاهی نوشته سیداسماعیل جرجانی در طب

۶- مسائل فی الطب نوشته حنین بن اسحاق مترجم کنستانتین آفریقایی به لاتین

۷- رساله الجدری و الحصبه نوشته رازی

به اعتراف محققان منصف و خاورشناسان اروپایی سهم آثار کشورهای اسلامی اعم از دست‌آوردهای تحقیقی مسلمانان یا آثار ترجمه شده از تمدن‌های دیگر و منجمله آثار قدیمی خود یونان، روم، اسکندریه و … در رنسانس و خیزش علمی و فنی و ایجاد تمدن جدید غرب سرنوشت‌ساز است، تا آنجا که بسیاری از لغت‌ها و اصطلاحات علمی و تمدنی موجود در ادبیات جدید غرب ریشه عربی و اسلامی دارد.

علومِ فلسفه، ریاضیات، هندسه، نجوم، پزشکی، گیاه‌شناسی، پزشکی، طبیعی، جغرافیا، تاریخ‌نگاری، بازرگانی، معماری، موسیقی، دریانوردی، نقاشی و زیرمجموعه‌های اینها که تعداد زیادی از رشته‌ها و گرایش‌ها را دربر می‌گیرد، مشمول این حکم است.

آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه بخش‌های حکومتی فقه اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی، قضایی و فرهنگی رشد کافی نداشته است، ابراز امیدواری می کند که بخش های حکومتی فقه در قالب شورای فتوی تکمیل تر شوند. او که معتقد است، کارهای انفرادی کارگشا نیست و کارهای شورایی در هر موضوع لازم است، با یادآوری اینکه نمی توان فقط با اشاره به یک یا چند روایت در مسایل تخصصی حکومتی نظر داد، تاکید می کند که اگرچه شیوه رساله‌نویسی و فتاوای انفرادی مراجع مفید است اما کافی نیست.

تمدن اسلامی در دوران بلوغ به منزله قلب در پیکر جهان عمل کرد

آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره علل و عوامل رشد تمدن اسلامی و شروع اوج تمدن غرب و افول تمدن اسلامی بیان کرد: تمدن اسلامی در دوران بلوغ به منزله قلب در پیکر جهان عمل کرد؛ همانگونه که از لحاظ جغرافیایی تقریبا جایگاه قلب در پیکر یک انسان را داشت. با اقتباس نکات مثبت تمدن های موجود جهان آن روز در درون خود آنها را تصفیه کرد، آنگونه که قلب، خون‌های مصرف شده سراسر بدن را از طریق وریدها می‌مکد و با کمک ریه ضمن گردش خون، آن را تصفیه می‌کند و به قلب برمی‌گرداند و قلب خون تصفیه شده را بار دیگر به سراسر پیکر انسان تزریق می‌نماید و بدینسان حیات و رشد انسان را ادامه می‌دهد. در این گردش خون اعضای گوارش بدن نیز نقش نیرو دهنده و تزریق مواد تغذیه کننده را به عهده دارند که در بحث ما، این مواد تغذیه کننده محتوای فکری قرآن و سنت است. مسلمانان با الهام از آزاداندیشی اسلامی اندوخته‌های مثبت تمدن‌های ایران، هند، چین، روم، یونان و مصر را از طریق جذب نخبگان آنها و ترجمه آثار آنها در مراکز علمی جهان اسلام جمع کردند.

با تأسیس مراکز تحقیقی، آنها کار همگامی ریه و قلب را انجام دادند و خالص شده آنها را  به عنوان جوهر فرهنگ و آموخته‌های آسمانی رشد دادند و تقویت نمودند و در مرحله بعد این میراث گرانبهای الهی و بشری را در اختیار جهانیان قرار دادند.

رسالت تعلیم و تزکیه پیغمبر اسلام عامل تقویت و رشد و کمال و تعالی است

او با بیان اینکه معمولاً در آثار محققان مستشرق، این نقش مسلمانان را به آینه تشبیه کرده‌اند که انواری را می‌گیرد و منعکس می‌کند، این تشبیه را تشبیهی ناقص می داند که نکته اصلی و کلیدی را نادیده می‌گیرد. هاشمی رفسنجانی می افزاید: نقش عملکرد ریه در این تشبیه به کلی فراموش شده و نقش جهاز تغذیه و تقویت کننده عمدا یا با غفلت اصلا مورد توجه قرار نگرفته است. اگر انعکاس همان تمدن‌های گذشته کافی بود، باید در زمان طراوت آن تمدن‌ها نقش اعجاب‌انگیز داشته باشند و غرب دچار جهنم قرون وسطی نشود. جای تردید نیست که رسالت تعلیم و تزکیه پیغمبر اسلام در این جا هم عامل جذب و اقتباس، هم عامل تصفیه و هم عامل تقویت و رشد و کمال و تعالی است که در احکام آموزش، تربیت، تذکر، تفکر، تعقل، استماع نظرات و انتخاب احسن از اصول متقن تمدن ساز اسلامی متبلور است.

اگر در روی پاشنه‌ اسلام ناب می‌گشت، وسعت کار اسلام خیلی بیش از اینها بود

او معتقد است: اگر درها روی همان پاشنه‌های مشخص شده اسلام ناب می‌گشت، سرعت، وسعت و عمق کار اسلام خیلی بیش از اینها بود و با آنهمه بادهای مسمومی که از ناحیه خلفای ناصالح اموی و عباسی بر بوستان جدیدالتأسیس اسلام گذشت، باز هم اینهمه باروری و سایه افکنی را مشاهده می‌کنیم و باید منتظر روزی باشیم که اسلام به مسیر خالص و ناب خود برگردد و دفاین عقول و ذخایر الهی را استخراج و استحصال کند.

انقلاب اسلامی ایران یک فرصت تاریخی برای جهان اسلام است

هاشمی رفسنجانی به انقلاب اسلامی ایران به عنوان فرصتی تاریخی می نگرد و با بیان اینکه «ما آرزو داشتیم و داریم که انقلاب عظیم و اصیل اسلامی با زعامت بی‌نظیرترین رهبر عصرمان، امام خمینی(ره) شروع این تجدید حیات باشد» می افزاید: انقلاب اسلامی به حق یک فرصت تاریخی برای جهان اسلام و بخصوص مکتب اهل بیت فراهم آورده که ظرفیت‌های تمدن سازی و ارتقای بشریت را که در مکتب اسلام نهفته است به کار بگیرد و اسلام را آنگونه که هست، به جهانیان معرفی کند و بشریت سرخورده از مکتب‌ها و ایسم‌های پرُ طمطراق مادی را به سوی سرچشمه سعادت معارف الهی راهنمایی کند.

او بیان می کند: امروزه ناتوانی و ضعف‌های مکتب‌های مادی مثل کاپیتالیسم، کمونیسم و لاییسم برملا شده و بسیاری از متفکران دلسوز جهان به دنبال گمشده بشر هستند. اگر دیگران نمی‌دانند یا تردید دارند، خودمان می‌دانیم که معارف آسمانی اسلام، بخصوص قرآن و سنت تنها ودیعه خالق جهان برای کل بشریت است و باید تا قیام قیامت متکفّل تبیین و حراست راه سعادت انسان‌ها باشد. در سایه این ایمان و اعتقاد و با استفاده از درس‌های روشن تاریخ و با استمداد از رسول باطن (عقل) می‌توانیم پیشقراول این کاروان باشیم.

هاشمی رفسنجانی بیان می کند: امام راحل با ده ها مورد طلسم شکنی و بیدارگری و اقدامات شجاعانه علمی، سیاسی و اخلاقی، مجدد اسلام ناب در نیمه هزاره دوم تاریخ اسلام شدند و با حمایت شاگردان صالحی که خود تربیت کردند و نیروهای مخلص و مجاهد این امت، کار بسیار بزرگی انجام دادند. ایشان با تشکیل بنیه اولیه حکومت اسلامی بر پایه مکتب اهل بیت و اسلام ناب به وظیفه خود عمل کردند و این میراث عظیم را بجای گذاشتند.

چرا امروز در سایه حکومت مکتب حیات‌بخش اهل بیت (ع) نتوانیم تمدن عظیم اسلام را احیا کنیم؟

او بیان می کند: اگر اسلام در سایه حکومت‌های نه چندان اسلامی ولی به نام اسلام توانست آن تمدن عظیم را بسازد و به دیگران منتقل کند، چرا امروز در سایه حکومت صالح مکتب حیات‌بخش اهل بیت و اینهمه سرمایه فوق‌الذکر نتواند این رسالت را بعهده بگیرد؟!

تاکنون دخالت‌های بیجای فراوانی با انگیزه های متفاوت در پیکره معارف اسلامی ایجاد شده است

هاشمی رفسنجانی در ادامه به تشریح پاکسازی معارف اسلامی از آلودگی‌ها می پردازد و به شفقنا می گوید: می‌دانیم پس از عصر نبوت تاکنون دخالت‌های بیجای فراوانی توسط مراکز متعدد و با انگیزه‌های متفاوت در پیکره معارف اسلامی شده است. این دخالت‌ها با اغراض سیاسی، باندی و شخصی یا دشمنی فرقه‌های مخالف اسلام و دخالت‌های سلیقه‌یی و با غلّوها و کم‌بینی‌ها و با افکار خرافی و سنتی کهنه یا اغراق‌گویی و داستان سرایی، منابع ارزشمند ما را دچار تحریف و آلوده‌ کرده‌اند.

متأسفانه تریبون های برخی افراد که هر مطلبی را قابل انتشار می دانند، بسیار است

او با اشاره به اینکه علمای سلف تا حدود زیادی با مجاهدت‌های خود منابع اصلی و صحیح را مشخص کرده‌اند و راه تشخیص مطالب صحیح یا راوی صالح را تا حدودی روشن نموده‌اند بیان کرد: کتاب‌ها و نوشته‌های مخلوط، باقی‌مانده و در دسترس همه است و کسانی هستند که هر مطلب نوشته شده و چاپ شده را قابل انتشار و اعلان می‌دانند و متأسفانه در جمهوری اسلامی هم تریبون‌های این گونه افراد بسیار است. بعضی از مسجدها، حسینیه‌ها، منابر، رسانه‌ها، محافل، مدارس، اجتماعات و… بعضا میدان عرضه مطالب سست، بی‌پایه، خرافی و گاهی ضداسلام است که حداقل ضرر آن تحیر مردم و حداکثر آن انحراف است؛ البته باید توجه داشت که در این میان علمای صالح فراوانی نیز هستند که مطالب صحیح و عمیق را مطرح می‌کنند و اگر نبود وجود چنین عالمان وارسته‌ای، موج خرافات و اغراق، بنیان دین مبین اسلام را دچار تزلزل ساخته بود.

مجالس عزاداری بیش از سایر عرصه های دینی آسیب‌پذیرند

شیوه های غلو آمیز در مراسم جشن و سوگواری ائمه (ع) ضررهای زیاد و منافع کمی دارد

هاشمی رفسنجانی ادامه می دهد: در این میان، مجالس عزاداری بیش از سایر میدان‌ها آسیب‌پذیر هستند چون مستمعان آنها مردمی عاشق اهل‌بیت هستند که متمایل به شنیدن مطالب غلوآمیز در جشن و عزا و آماده قبول حرف گوینده یا خواننده‌اند. ناگفته واضح است که در یک جامعه اسلامی، این شیوه اطلاع‌رسانی ضررهای زیاد و منافع کمی دارد. در این خصوص نمونه‌های زیادی در همین سال‌های اخیر شاهدیم که نشان از عمق فاجعه است. مثلاً وقتی رهبر معظم انقلاب بعضی از مظاهر و صحنه‌های عزاداری و خوانندگی را ناروا اعلان می‌کنند و حتی توسعه شیوه عزاداری برای امام حسین(ع) را به سایر ائمه و شخصیت‌های اهل‌بیت ناروا می‌دانند، جریان‌های معلوم‌الحالی گاه از روی لجبازی برای اعتبارزدایی از فرمان و نظر رهبری به وجود می‌آیند و تأسف‌بارتر اینکه کسانی هم به عنوان صاحب‌نظران پیدا می‌شوند و در جهت همان راه‌های آلوده حرکت می‌کنند.

علمای جوان راه و رسم درستی برای زدودن خرافات از مکتب علوی ایجاد کنند

او بیان می کند: علمای جوان حوزه وظیفه دارند با برنامه‌ریزی، راه و رسم درستی برای زدودن خرافات و مطالب بی‌اساس از ساحت مقدس معارف اسلام ناب و مکتب علوی ایجاد کنند و با استفاده از فرصتی که وارد شدن رهبری در آن میدان به وجود آورده است و با بهره‌گیری از ابزار و امکانات نظام این مسیر را با توان بیشتری بپیمایند.

آلودگی‌های ناشی از فرهنگ‌های وارداتی

آزاداندیشی ایجاب می‌کند درباره برنامه‌های حقیقت‌سوز وارداتی فکری شود

هاشمی رفسنجانی می گوید: از وظایف مهم دیگر حوزه‌ها و دانشگاه ها این است که فکری برای مصونیت جامعه و بخصوص نسل جوان از خطرهای نفوذ فرهنگ فاسد و پرزرق و برق غرب و لاییسم بنمایند. قرن هاست که صلیبیون و مستشرقان، تبشیری‌ها و فراماسون‌ها تلاش مستمری برای مسخ فکری امت اسلامی و آلوده کردن منابع و افکار حیاتبخش اسلامی در سراسر جهان اسلام دارند و امروزه با انفجار ابزار اطلاع‌رسانی و بازشدن شاهراه اینترنت و سرعت گرفتن انتقال فکر و نظر و فرهنگ، آن برنامه‌های حقیقت‌سوز با وسعت بیشتری درحال نفوذ است. آزاداندیشی و روشنفکری دینی ایجاب می‌کند که حوزه‌ها و دانشگاه‌ها فکری در این خصوص بکنند و کاری کارستان.

نمی‌توانیم بین خودمان و امواج خروشان ناشی از سونامی توطئه کفر جهانی دیوار بکشیم

او می افزاید: ما به حکم قرآن که وظیفه استماع حرف دیگران و انتخاب بهترین را به ما داد، نباید و نمی‌توانیم دیواری بین خودمان و این امواج خروشان ناشی از سونامی توطئه کفر جهانی بکشیم. بخواهیم یا نخواهیم اینها وارد زندگی مردم و بخصوص نسل جوان شده و می‌شود.

هاشمی رفسنجانی یک راه چاره را در این می داند که صاحب‌نظران صالح در این مورد به ممیزی افکار و نوآوری‌ها و بیان فرهنگ‌ها و توطئه‌ها بپردازند. خوب‌ها را بپذیرند و بدها را مشخص و معرفی نمایند.

در نبرد حق و باطل، حق پیروز است به شرط اینکه درست شناخته و عرضه شود

او بیان می کند: اگر چنین حرکت مقدسی صورت گیرد، ممکن است وضع معکوس شود و امت اسلامی بتواند با استفاده از همین ابزار جدید انتقال فکر و اطلاع‌رسانی، معارف حیات‌بخش اسلام و شرق را به درون خانه‌ها و آموزشگاه‌های غرب و کفر جهانی ببرد. بی‌تردید در نبرد حق و باطل، حق پیروز است به شرط اینکه درست شناخته و عرضه شود.

بی‌تردید در اردوگاه مقابل اشکال‌ها، انحراف‌ها، فسادها و بطالت‌ها وجود دارد و افشاگری ما و مقایسه معارف اسلامی با محتویات نادرست فرهنگ آنها باعث درخشش قرآن و سنت اسلام خواهد شد.

مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی

روحیه تعصب و لجاجت در جوانان امروز کمتر است

هاشمی رفسنجانی ادامه می دهد: خوشبختانه روحیه تعصب و لجاجت در جوانان امروز کمتر است و صفحه دل آنها آمادگی گرفتن مطالب حق و منطبق با فطرت را دارد. ولی باید بپذیریم که مطالب ناحق یا آلوده به ناحق و بسیاری از دست‌ساخته‌های افراد ناصالح یا دشمنان، حتی اگر به نام اسلام و اهل بیت عرضه شود، این خاصیت را نخواهد داشت بلکه می‌تواند مایه دوری افراد منصف و حق‌جو ‌شود.

او با مقایسه گذشته و امروز بیان می کند: به پشت سرمان که نگاه می‌کنم، می‌بینم؛

۱-     اسلام در زمان پیغمبر(ص) توانست در آن محیط جاهلیت و در محاصره قدرت‌های تباه شده استبدادی ایران و روم با هدایت مستقیم خداوند و بهره‌گیری از وحی مستمر در مدت کوتاهی مدینه فاضله‌ای متناسب با کشش آن زمان بیافریند که عقل ظاهر و باطن و رسالت ظاهر و باطن سکوی پرواز آن بودند.

۲-      پس از آن در دوران خلفای راشدین و حکام بنی‌امیه و بنی‌عباس علی‌رغم برون رفتن از محور اصلی اداره نظام، مسلمانان با بهره‌گیری از سرمایه‌های عظیم قرآن و سنت بخشی از راه تکامل را ادامه دادند و امروز تجدید حیات تمدن اسلامی آسان‌تر از آن است. پس چرا امکان‌پذیر نباشد؟

۳-      در گذشته هم تفکرات باز و بسته در مقابل هم صف‌آرایی کرده بودند. تفکر خوارج در مقابل تفکر عقلایی اهل بیت، تنازع اشاعره و معتزله، محدثان و فقها، طرفداران انسداد باب اجتهاد در مقابل محققان نوآور، تنازع متناوب و مکرر اخباری و اصولی و در یک کلمه آزاداندیشی در مقابل دگم اندیشی بودند.

امروز فضای جوامع انسانی برای پژوهش و تحقیق مساعدتر از گذشته است

با این تفاوت که امروز فضای جوامع انسانی برای پژوهش و تحقیق و دسترسی به آراء و اندیشه‌های دیگران و انتخاب احسن که روح آزاداندیشی قرآن است، مساعدتر از گذشته است و ندای «فبشر عباد – الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»(سوره مبارکه زمر، آیات شریفه ۱۷ و ۱۸) لبیک گویان بیشتری دارد و به نظر می‌رسد که روزافزون است.

انتظار این است که بزرگان حوزه از فرصت تاریخی زدودن آلودگی‌ها از چهره دین استفاده کنند

بخش‌های حکومتی فقه رشد کافی نداشته است

او در ادامه به اهمیت شورای فتوی و فقه حکومتی اشاره و اظهار می کند: حوزه‌های علمیه ما در سایه مجاهدت‌های علمای سلف، مجاهدت‌های پیشتازان انقلاب و نوآوری‌ها و تحجرزدایی امام راحل ظرفیت نظریه پردازی‌های عمیق و راه‌گشا را با اتکا به منابع غنی مکتب اهل بیت دارند و انتظار این است که بزرگان حوزه، بخصوص علمای جوان از این فرصت تاریخی برای تبیین معارف بلند اسلامی و زدودن آلودگی‌ها و رسوب‌های ناروایی که حاصل سلیقه‌های کج یا شیطنت‌های عوامل نفوذی و بخصوص کژی‌های ناشی از اسراییلیات است، استفاده کنند. هاشمی رفسنجانی فقه به اصطلاح سنتی و جواهری را از سرمایه‌های مهم تحقیقات حوزه در تبیین مکتب اهل بیت (ع) می داند و می گوید: این فقه متکی به هزار و چهارصد سال تحقیق با بهره‌گیری از قرآن و سنت و عقل و رساله‌های عملیه مراجع، فرایند انبوهی از پژوهش و بحث و درس است که امروز کار انجام وظایف دینی امت اسلامی را آسان کرده و هر روز هم در مسایل مستحدثه یا تجدیدنظر در مسایل جاری نوآوری‌های ارزشمندی دارند، اما به خاطر عدم حضور حوزه‌های علمیه اسلامی در گذشته  در متن حکومت و نپرداختن به مسایل حکومتی و سیاسی در حد پرداختن به احوال شخصیه و تکالیف فردی، این بخش رشد مناسب خود را ندارد. دلیل واضح آن حجم کوچک بخش‌های حکومتی فقه اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی، قضایی، فرهنگی و … است.

کارهای انفرادی کارگشا نیست و کارهای شورایی در هر موضوع لازم است

او یادآوری می کند: برای این منظور مهم، مطمئنا کارهای فردی و انفرادی خیلی کارگشا نیست، گرچه بی‌اثر هم نیست ولی همانگونه که در شیوه‌های امروز قانونگذاری موسوم است، کارهای همه‌جانبه شورایی و دسته‌جمعی با استفاده از همه شخصیت‌های محقق در هر موضوع لازم است.

نمی گویم شیوه رساله‌نویسی و فتاوای انفرادی مراجع مفید نیست، بلکه می‌گویم کافی نیست

هاشمی رفسنجانی می گوید: دوران اینکه یک فرد هرچند نابغه و پرکار بتواند در مسایل بی شمار پیچیده  سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و فنی نظر و فتوای مناسب بدهد، گذشته است. شاید در دوران انزوای روحانیت و عدم تقاضای حکومت‌ها و حتی مخالفت آنها، میدان و نیاز این‌گونه کارها نبوده، اما امروز که نظام اسلامی با مبنای مکتب اهل بیت و با قانون اساسی معتبر شکل گرفته، هم فرصت جدید و هم مسوولیت‌های مهم و جدید به وجود آمده است. قطعاً در اینجا نمی‌خواهم بگویم که شیوه رساله‌نویسی و فتاوای انفرادی مراجع مفید نیست، بلکه می‌گویم کافی نیست.

نمی توان فقط با اشاره به یک یا چند روایت در مسایل تخصصی حکومتی نظر داد

او می افزاید: این رساله‌نویسی موجود، محصول قرن‌ها کار علمی و تجربه عملی حوزه‌ها است و در تعیین تکلیف افراد و روابط خانوادگی و بسیاری از احوال شخصیه و روابط اجتماعی لازم و ضروری و رو به تکامل است و معمولا به مسایل حکومتی که روزانه ده ها فرع و اصل جدید پیدا می‌کند، نمی‌پردازند ولی مسایل پیچیده حکومتی در همه ابعاد سیاسی، مدیریتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی با پیشرفت علوم انسانی و سیاسی و ارتباط تنگاتنگ جامعه اسلامی با سایر جوامع و وجود مقررات بین‌المللی در همه شئون زندگی و لازم الاتباع شدن آنها و سیر طبیعی بشریت به سوی جهانی شدن و … نیاز به مطالعات و پژوهش‌های همه‌جانبه‌ای دارد که از شوراها و مجموعه‌های عالم و متخصص و دارای امکانات جامع تحقیقات برمی‌آید و نمی توان فقط با اشاره یک یا چند روایت، در این گونه مسایل نظر داد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی که مساله حاکمیت را زیربنایی‌ترین بخش اداره جامعه اسلامی می داند، با تاکید بر اهمیت فقه سیاسی می گوید که اگر حوزه‌های علمیه به فقه سیاسی و حکومت توجه کنند، حقانیت اسلام بیش از پیش واضح می‌شود. او یکی از راه‌کارهای مهم توسعه فقه سیاسی را «قاعده سازی» می داند.

کم بودن اصول و فروع فقه سیاسی عمدتا به خاطر عدم نیاز و انزوای مکتب اهل بیت (ع) بود

آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگو  با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره فقه سیاسی می گوید: هم‌اکنون در لابلای احکام و قواعد فقهی موجود، موارد فراوانی از مسایل فقه سیاسی وجود دارد اما بسیار کمتر از آن هست که باید باشد و فقه حکومتی شعبه ای از کلیت فقه سیاسی است. کم بودن اصول و فروع فقه سیاسی عمدتا به خاطر عدم نیاز و انزوای مکتب اهل بیت (ع) و نبودن حکومت رسمی اسلامی است.

ضرورت توسعه فقه سیاسی به ویژه شعبه فقه حکومتی کاملا محسوس است

اکنون که در سایه مجاهدات امام راحل و روحانیت پیشتاز و مردم مخلص مسلمان، ایران دارای حکومت اسلامی است و براساس قانون اساسی هیچ یک از قوانین و مقررات نظام نباید مخالف احکام اسلام باشد، ضرورت توسعه فقه سیاسی، بخصوص شعبه فقه حکومتی آن کاملا محسوس است و حوزه‌های علمیه و علما نباید به این ضرورت بی‌توجه باشند.

یکی از راه‌کارهای مهم توسعه فقه سیاسی «قاعده سازی» است

هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه یکی از راه‌کارهای مهم توسعه فقه سیاسی «قاعده سازی» است، همان کاری که علمای سلف در سایر ابواب مورد نیاز فقه انجام داده‌اند، می افزاید: قاعده‌سازی شهید اول در کتاب «القواعد و الفواید» و شهید ثانی در کتاب «تمهید القواعد الفقیه» و مرحوم علامه احمد نراقی در «عواید الایام» نمونه‌هایی از آنهاست که به صورت قواعد فقهیه، امروز منبع غنی و عظیمی برای تقریع فروع است از قبیل قاعده‌های لاضرر، نفی حرج، افوا بالعقود، نفی سبیل و … که معمولا با اتکا به آیات قرآن و روایات و با کمک عقل شکل گرفته است. گرچه بعضی از فقها بخشی از ۳۰۲ قاعده شهید اول را قاعده نمی‌دانند بلکه حکم کلی می‌شناسند.

او بیان می کند: اگر از جمله «لا ضرر و لا ضرار فی‌الاسلام» قاعده‌ای با اینهمه قلمرو فروع فراوان به وجود آمده و آنهمه حکم را به دنبال آورده، چرا ما نتوانیم با استناد به آیات «و امرهم شورا بینهم» و «شاورهم فی الامر»، «قاعده شورا» را در امور اجتماعی بسازیم و با استناد به آن بسیاری از امور مهم کشور را به کمک شوراهای متخصصان تعیین تکلیف کنیم یا به استناد دستورهای روشن عهدنامه امیرالمومنین (ع) به مالک‌اشتر قواعدی برای کیفیت تشکیل ساختار یا نحوه اداره کشور خلق کنیم؟ مثلا جمله «الله الله فی نظم امرکم» به کمک آیات و روایات دیگر می‌تواند قاعده‌ای برای ساختار و تشکیلات نظام به ما بدهد که در سایه آن فروع فراوانی در همه شئون تشکیلات اداری، قانونگذاری، قضاوت، روابط خارجی و… شکل بگیرد. یا با استناد به آیه شریفه «فبشر عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» و مدارک دیگر «قاعده اقتباس» ساخته شود و براساس مطالعه دستاوردهای دیگران، بهره‌گیری از آنها، جزو وظایف حکومت و جامعه شود.

او این پرسش ها را مطرح می کند که مگر اکنون عملا نظام ما از دستاوردهای دیگران اقتباس نمی‌کند؟ مگر قانون اساسی و سیستم تحصیلات و برنامه‌ریزی و شکل قانونگذاری و سیستم دفاعی و امنیتی ما اقتباس از تجارب دیگران نیست؟ می‌دانیم که روزانه دهها حکم قانونی در نظام اسلامی توسط مجلس و شوراها و دولت به صورت قانون، تصویب نامه، اساسنامه و آیین‌نامه تدوین و اجرا می‌شود و عمده آنها در منطقه فراغ از حکم صریح شرعی و نیازهای نو به نو است. فراموش نمی‌کنیم که امام (ره)صریحا فرمودند: اگر مجلس حکمی را تصویب کرد و شورای نگهبان با آن مخالفت نکرد، اطاعت از آن واجب و تخلّف از آن حرام است.

اگر حوزه‌ها به فقه سیاسی و حکومت توجه کنند، حقانیت اسلام بیش از پیش واضح می‌شود

هاشمی رفسنجانی نتیجه گیری می کند: اگر حوزه‌ها به منطقه فراغ و نیازهای نو و فقه سیاسی و حکومت توجه کنند، در دهها ابواب فقه قاعده ها و احکام فراوان جدیدی در قلمرو فقه قرار می‌گیرد و امت اسلامی با عمق معارف اسلام آشنا می‌شود و حقانیت اسلام بیش از پیش واضح می‌شود و نوآوری‌های بی‌شماری روزانه در قلمرو فقه تحقق می‌یابد. این جریان به خاطر شرایط تجدید شونده زمانی و مکانی و تحولات اجتماعی بی‌پایان است و بی‌شک جهانی بودن و حاکمیت دین اسلام که تا قیامت باید جوابگوی نیازهای بشری باشد، با چنین اجتهادی معنادار است.

او بیان کرد: در اینجا نقش عقل بسیار برجسته می‌شود و اهمیت توجه به عقل در کنار رسالت انبیا نمایان‌تر می شود. مگر رشد قواعد و احکام و فروع فقهی در بخش‌های عبادی و غیرحکومتی که در همان شرایط انزوا تحقق یافته، نمونه خوبی برای این بحث نیست؟

مقایسه کتب فقهی علمایی مثل شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی یا کتبی مثل جواهر الکلام نشان می دهد که چگونه نیازها و تلاش‌های فقه را در طول زمان بارورتر کرده و اگر بخش‌های متروکه و مغفول عنه کتب فقهی را که عمدتا در فقه سیاسی و حکومتی و منطقه فراغ و تحولات جوامع تبلور پیدا می‌کند، پا به پای بخش‌های رشد کرده توسعه می‌دادند، وضع و حجم اجتهاد به گونه دیگری بود و امید که در آینده در سایه نظامی اسلامی شاهد آن تحول باشیم.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/140876