کد خبر: 138285 ، سرويس: داستان، شعر و ادب
تاريخ انتشار: 28 آبان 1399 - 11:00
اختصاصی اتحاد خبر/ سرویس ادبیات حماسی
شاهنامه و اوستا (6)

اتحادخبر-یعقوب فولادی: به روشنی مشخص است که بیشتر ِ مطالب ِ«شاهنامه» از روایات ِزرتشتی انتخاب شده‌اند، اگرچه بخشی از آنها در گذر ِزمان و در نتیجه تغییر ِشرایط به صورت‌های مختلف دچار ِتغییر یا تعدیلاتی شده‌اند. به سخن ِدیگر مطالب ِ«شاهنامه» با روایت‌های زرتشتی ِموجود شباهت زیادی دارند؛ اما شکل ِبعضی از آنها تغییر کرده است. از مقایسه این مطالب با...

 یعقوب فولادی:


خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای


به روشنی مشخص است که بیشتر ِ مطالب ِ«شاهنامه» از روایات ِزرتشتی انتخاب شده‌اند، اگرچه بخشی از آنها در گذر ِزمان و در نتیجه تغییر ِشرایط به صورت‌های مختلف دچار ِتغییر یا تعدیلاتی شده‌اند. به سخن ِدیگر مطالب ِ«شاهنامه» با روایت‌های زرتشتی ِموجود شباهت زیادی دارند؛ اما شکل ِبعضی از آنها تغییر کرده است. از مقایسه این مطالب با روایت‌های زرتشتی ِباقیمانده، می‌توان به میزان و چگونگی ِآنها بیشتر پی برد.
«خرد» و «خردورزی» از جمله اصطلاحاتی هستند که در «شاهنامه» به فراوانی استفاده شده‌اند و مطالب ِمرتبط با آنها شباهت ِبسیار زیادی با «اوستا» و روایات ِزرتشتی دارد.


اهمیت ِ«خرد» در «شاهنامه» چنان زیاد است که فردوسی پس از ستایش ِخداوند، ستایش ِخرد را آغاز می‌کند. علاوه بر این در جای‌جای ِاین اثر ِسترگ از خرد و خردورزی سخن به میان آمده است. خرد در شاهنامه اساس ِهمه خوبی‌ها و برای انسان از همه چیز برتر است و از طریق ِآن می‌تواند به رستگاری برسد.
با نگاهی به شاهنامه، آیین ِمزدیسنا و اندیشه ایرانشهری متوجه خواهیم شد آن‌گونه که اهمیت و برتری خرد در آیین مزدیسنا نمایانده شده، در شاهنامه بازتاب یافته و توجه بسیار زیاد و شایانی به آن معطوف شده است. سراسر ِ«گاهان» که بیشتر از دیگر بخش‌های «اوستا» به اندیشه‌های خود ِزرتشت نزدیک است، بیش از همه شاهد ِتاثیر ِخرد در همه جوانب ِزیستی هستیم. گاهان مردم را فرامی‌خواند که با خرد ِخود بیندیشند و آزادانه تصمیم بگیرند:
ای مزدا! آن کس که نیک می‌اندیشد یا بد، بی‌گمان دین و گفتار و کردار ِخود را نیز چنان خواهد کرد و خواهش ِاو پیرو گزینش آزادانه وی خواهد بود. سرانجام خرد ِتست که نیک و بد را از یکدیگر جدا خواهد کرد (اوستا، گاهان، هات ۴۸: بند۴). ای مزدا اهوره! ای اَشَه! هر آینه شما را به گفتن ِآنچه براستی در اندیشه و خرد ِشماست، برمی‌انگیزم تا به درستی دریابم که چگونه پیام ِدینتان را به گوش ِمردمان برسانم (اوستا، گاهان، هات ۴۹: بند ۶). ای مزدا! براستی من -زرتشت پیامبر ِدوستدار ِاَشَه- ترا به بانگ ِبلند نماز می‌گزارم: بشود که آفریدگار در پرتو منش ِنیک، مرا از فرمان‌های خویش بیاگاهاند تا زبانم هماره مردمان را به راه ِخرد رهنمون گردد (اوستا، گاهان، هات ۵۰: بند ۶).


شاهنامه به طرز عمیقی تحت ِتاثیر روایات ِزرتشتی و اوستا قرار گرفته است. در هر دوی ِآنها خرد رتبه بسیار بالایی دارد و گفته شده که از مردم در مقابل ِبدی‌ها محافظت می‌کند. مردمان ِخردمند قادر به سود بردن از دو جهان خواهند بود. خرد بهترین نعمتی است که به مردمان اعطا شده است؛ زیرا با قدرت ِآن می‌توان جهان را اداره و بهشت را نیز از آن ِخود کرد. در هر دوی ِ آنها خرد بهترین بخشش به انسان و بهتر از هر گونه خواسته در جهان است. در هر دوی ِآنها اورمزد به عنوان ِسرچشمه خرد معرفی شده و اوست که آفریده‌ها را از طریق ِخردش ایجاد کرده و نگه می‌دارد. در شاهنامه مانند ِاوستا، بارها سفارش شده است که برای انجام دادن ِامور از خرد کمک گرفته شود و مردمان با قدرت ِخرد، خدا را بشناسند و او را پرستش کنند.


خرد چون یکی خِلعت ِایزدی‌ست
                                 از اندیشه دورست و دور از بدی‌ست!


در خصوص ِجایگاه ِخرد و خردورزی در «شاهنامه» باید گفت: خرد از مولفه‌های اصلی و اساسی ِاندیشه ایرانشهری و آیین ِمزدیسناست که سرچشمه اصلی ِحیات است و اداره گیتی و مینو با آن انجام می‌شود؛ بهترین هدیه به انسان و برترین آفریده است که باید ستوده شود. بر این اساس در متون ِباستانی توجه بسیار زیادی به آن معطوف شده است؛ از «اوستا» و کتیبه‌های هخامنشی تا متون ِپهلوی ِمتاخر. در «شاهنامه» نیز به تبعیت از فرهنگ و اندیشه ایرانشهری -خصوصا که آبشخورش منابع ِدوره ساسانی است- این مقوله جایگاه ِبالا و والایی در آن دارد؛ به گونه‌ای که یکی از مهم‌ترین ارکان ِ«شاهنامه» خرد است. خرد و خردورزی علاوه بر اینکه در سخنان ِشخصیت‌های کتاب به طور ِمکرر دیده می‌شود، ساختار ِکلی ِکتاب نیز بر محور ِخرد پی ریخته شده است.


- آموزگار، ژاله (1386)، «زبان، فرهنگ و اسطوره (مجموعه مقالات)»، تهران: معین، ص 222.
- «اوستا» (1391)، گزارش و پژوهش ِ جلیل دوستخواه، جلد ِنخست، تهران: مروارید.
- غضنفری، کلثوم (1395)، «بن‌مایه‌های دینی ایران ِباستان در شاهنامه»، چاپ ِدوم، تهران: دانشگاه تهران، ص 109.
- فردوسی، ابوالقاسم (1366)، «شاهنامه»، به کوشش ِجلال خالقی مطلق، نیویورک.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/138285