کد خبر: 138024 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 25 آبان 1399 - 09:00
به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد شجریان؛
استاد دل ها؛ محمد رضا شجریان

اتحادخبر-حبیب اله نعمتی:قرار من و دو دوست دیگر نوشتن بود برای محمد رضا شجریان؛ نوشتم :  به یقین نام و یاد محمد رضا شجریان بر دل و جان عاشقان و دلدادگان شعر و موسیقی ، ادبیات و هنر و اندیشه و آزادیخواهان و آزادگان پر فروغ و جاودان است ؛ بزرگ مردی که در جهت ترویج فرهنگ و ادب پارسی ، باورهای متعالی و ارزش‌های انسانی و اخلاقی بسیار کوشید و...

حبیب اله نعمتی:


قرار من و دو دوست دیگر نوشتن بود برای محمد رضا شجریان؛ نوشتم: به یقین نام و یاد محمد رضا شجریان بر دل و جان عاشقان و دلدادگان شعر و موسیقی، ادبیات و هنر و اندیشه و آزادیخواهان و آزادگان پر فروغ و جاودان است؛ بزرگ مردی که در جهت ترویج فرهنگ و ادب پارسی، باورهای متعالی و ارزش‌های انسانی و اخلاقی بسیار کوشید و سرسختانه بر هنر اصیل و فاخر پای فشرد و نیز سخاوتمندانه از گنجینه عظیم مولوی، سعدی، حافظ، خیام، عطار، و... و.. بذل بخشش و محبت نمود و صد البته با انتخاب هوشمندانه ابیاتی متناسب با حال و احوالات ، همراهی و همگامی با مردمانش را عیان می کرد.


هزاردستان آواز سرسختانه با ابتذال در موسیقی جنگید و به زر و زور و تزویر آلوده نشد و به جایگاه و منزلت های دروغین دل نبست.


اهتمام خسرو آواز در گسترش شعر و موسیقی فارغ از مرزهای جغرافیایی بی نظیر است تا ايرانيان قدرشناس و هنرشناس بدین پشتوانه به جهانیان فخر بفروشند و سر به فلک بیاسایند و صد البته شکرگزار خداوند متعال بواسطه چنین نعمت ارزشمندی باشند.


دوست دیگری نوشت : نوشتن از شجریان و درباره میراث ماندگار او و تاثیری که در فرهنگ و ادبیات و موسیقی ایران و مهمتر در جان و دل مردم باقی گذاشت کار آسانی نیست ؛  در قیاس با دیگران حتی عنوان استاد نیز چندان مناسبش نیست و شاید بهتر است همانند حافظ و سعدی  تنها و بدون عنوان همان طور که خودش می خواست بخوانیم : محمد رضا شجریان، خاک پای مردم ایران.


محمدرضا شجریان نماد غرور و همدلی و عشق و امید برای مردم بود، بغضی که با مرگ او بر گلویمان نشست تیر خلاصی بود بر همه چیزهایی که نداریم و دریغ و افسوس که حتی در مرگ او مجالی شایسته برای گریستن نداشتیم.


نوای داودی او غزليات حافظ را از درون کتاب های کاغذی بيرون کشید و چنان در دل و جان‌ها  نشاند تا بدانجا که هر گاه غزلی با صدای او شنیدیم متعجب به سراغ دیوان خواجه رفتیم که خدایا این شعر را بارها خوانده ایم اما چرا اینگونه نبود و این حس و حال را نداشت؟! این آواز با شعر چه می کند و چه چیزی به آن می افزاید؟! و نیز آیات قرآنی ربنا  را با لحظات ملکوتی اذان ماه مبارک رمضان چنان عجین و قرین ساخت که هیچ کس نمی تواند آن را جدا سازد و یا از بین ببرد.


پس تا فرهنگ و زبان فارسی باقی است نام محمد رضا شجریان بر تارک آن خواهد درخشید.


دوست دیگرمان نوشت : چرا شجریان؟ پرسش بزرگی که پاسخی درخور می طلبد از دریچه اندیشه در ایامی که از در و دیوار احساس می تراود. به راستی او در کجای قافله ی جلیله ی هنر این سرزمین ایستاده است که مردمانش اینگونه او را به صدر نشانده اند؟! در ورای آواز هایش چه ها نهفته است که مردمی ترین مرد هنر معاصر نام گرفته است؟!


ما ایرانیان ساعتی نیست که پنجه های خسته مان در پنجه گرفتاری های اجتماعی نباشد و شجریان با درک دقیق این موضوع از همان سال های جوانی غزلیات حافظ را اساس آواز خود قرار داد تا حدیث گوی نفس مردمانش در درازنای بد عهدی ایام و شوکت خار و محتسبان تیز تحریر زند.


همنشینی با بزرگان ادب ، هنر و فرهنگ نتیجه شاگردی راستین اوست تا آنجا که پیرانه سر که عمری از او و استاد جلیل شهناز گذشته بود دربرابرش زانو زد و دستانش را بوسید، بی جهت نیست که استاد احمد عبادی گفت : شجریان روی سر من جای دارد.


شاعر معاصر هوشنگ ابتهاج : بارها گفته ام نمی توانم ایران را بدون شجریان تصور کنم. آنقدر زنده ماندم که این مصیبت را هم دیدم. برای بزرگی این مصیبت کلمه ندارم، کلماتم سست و ضعیف و کوچک است، نمی تواند دردم را بگوید.
سایه گفت : به امید دیدار، هر چند دیگر امیدی نیست.
پایان سخن این که ترنم زیبای آوازهای آسمانیش در لحظه لحظه زندگی ما جاری است و مهرش بر قلب هایمان ماندگار.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/138024