اتحادخبر- دکتر سیدجعفر حمیدی: استعدادها را دریابیم، لیاقت ها را، شور و اشتیاق به نوشتن را، درگذرگاهی پر از استعداد که سال ها است در هر گوشه از کشور به ویژه در این سرزمین پراستعداد که لیاقت را از خورشید درخشان می گیرد و استعداد را از این دریای بیکران دارد. سرزمین ما و زمین دیار ما جایگاه بودنها و جاودانه زیستنها است. که صدها سال در غربت زیسته و...
دکتر سیدجعفر حمیدی:
نگاهی به آثار مکتوب راضیه عقیلی مهر
استعدادها را دریابیم، لیاقت ها را، شور و اشتیاق به نوشتن را، درگذرگاهی پر از استعداد که سال ها است در هر گوشه از کشور به ویژه در این سرزمین پراستعداد که لیاقت را از خورشید درخشان می گیرد و استعداد را از این دریای بیکران دارد. سرزمین ما و زمین دیار ما جایگاه بودنها و جاودانه زیستنها است. که صدها سال در غربت زیسته و به تنها زیستن، خو گرفته است. در این سرزمین گرمازده و تفتهی جنوب که با همهی نارساییها، همیشه ّبوی عشق داده است و طعم محبّت، تا بوده، صمیمیت بوده و صفا بوده و جایگاه وفا. خاصیت استعداد این است که به روشنی میتابد و با راستی میآغازد. قلم به دست گرفتن کار آسانی است. اما با آن راه پیمودن، آسان نیست و چه بسیار دشواریها و ناهمواری را باید پیمود یا آزمود تا قلم در دست، جان بگیرد و خو بگیرد. قلم آنست که بتواند از حال رفتهای را به حال آورد و دست و دل باختهای را دوباره بر سر وجد آورد. اگر توانست، چنین حالی را بیفزاید، قلم است و الا قلم نیست. خیلی ساده بگویم که قلم، همراه عجیبی است، اگر آنرا بیازمایی؛ همراه غریبی است، اگر آن را ناشناخته به گردش درآوری. قلم باید ساز یکرنگی بزند و نوای دل نوازی سردهد، در غیر این صورت چوب خشکی بیشتر در دست تو نیست. قلم در دست داری، نباید خسته شوی. اصلاً خسته شدن معنا و مفهوم درستی ندارد. تو باید بنویسی، باید بخوانی، باید نترسی و باید قرار و آرام نداشته باشی تا جاودانه و شادمانه بتابی و بمانی و بوشهر از این بی باکان بسیار داشته و دارد.
در این دو هفتهی گذشته، چهار کتاب از گزارشگر، پژوهشگر و داستاننویس خوب بوشهری خانم راضیه عقیلیمهر که به لطف ایشان به دستم رسیده بود، خواندم. «فانوس و دریا » که مجموعه ای از یادداشتهای مطبوعاتی او است. «ماهیت و کارآیی قراردادهای بیع متقابل» که کتابی پژوهشی در حوزه تخصصی حقوق است. «ردپا در شهر » که مجموعهی گزارشها و گفت و گوهای مطبوعاتی است و بالاخره«موج کوتاه» مجموعهی داستانهای کوتاه که شامل بیست و هفت داستانک است و یک سخن نخست در ۵۹ صفحه.که به نظرم از قشنگترین کارهای او است.
بسیاری از این یادداشتها و داستانکها، در طول چند سال فعالیت مطبوعاتیاش در هفته نامهی وزین «پیغام» به مدیریت شاعر و محقق خوب بوشهری دکتر رضا معتمد که بیست و یکمین سال انتشار نشریه خود را می گذراند. در ستونی به نام«فانوس» نشر یافته اند.
نوشتههای خانم عقیلیمهر بسیار صمیمانه و بی ریا می باشند و از صداقت و تجربههای بسیار او نشان دارند و جالب اینجا است که گزارشهای شهری و اجتماعی او نیز نظر در داستان و روایت دارند. راوی در داستانهای او سوم شخص و نقش مؤثر دارد. داستانهای کوتاه او، تجربههای بسیار او را نشان می دهند و پیدا است که عقیلیمهر قدرت آفرینش رمان و داستانهای بلند هم دارد. هم گزارشها و هم داستانها، بیشتر ریشه در رویدادهای سرزمینی دارند. و آنچه که در شهر او و سرزمین او یعنی از اوج آفتاب و موج دریا، الهام گرفتهاند. مباحث فرهنگی و اجتماعی، زیربنای پدید آمدن مجموعههای او است. در بسیاری از گزارشهای شهری او، نقاشی ها و شکل گرفتههایی را نشان میدهد که اشک خواننده و خواب همیشگی سوددلان، را به نمایش می گذارد. (چهار محل شنبدی کوتی، دهدشتی و بهبهانی به عنوان بافت قدیمی و هویت معنوی بوشهر با وضعیت اسفناکی به حال خود رها شده است.
اگر گذری در کوچه های این محله های قدیمی که میراث کهن گذشتگانمان هستند، بزنید. به دلیل نداشتن مجاری فاضلاب، بوی تعفّن از آن برمیخیزد و گوشه گوشه های این محلات، پر شده از تلههای زباله که حشره و جانوران موذی اطرافش جمع شدهاند و فضای نامطلوبی را ایجاد کرده اند). آیا این یک تابلو از این شهر سرفراز نیست و تابلوهای بسیار دیگر که مجالی دیگر برای بیان آنها لازم است و خوانندگان میتوانند این تابلوهای زشت و زیبا را در صفحه صفحه کتابهای عقیلیمهر به ویژه در کتاب «فانوس و در یا، دریابند. موفقیت بیشتر این نویسندهی ارجمند را آرزومندم. نشر "نای بند" نیز در این خدمت بزرگ، اجر بزرگ دارد.