کد خبر: 133183 ، سرويس: استان بوشهر
تاريخ انتشار: 21 مرداد 1399 - 21:00
گفتگوی اتحاد خبر با خبرنگاران استان بوشهر به مناسبت روز خبرنگار(19)
سطر به سطر روزنامه ها در من رسوب می کرد /شب ها هم خواب خبر می بینم

اتحاد خبر: هفدهمین روز از ماه میانی تابستان به یاد شهید بزرگوار، محمود صارمی روز خبرنگار نامگذاری شده است. به همین مناسبت به سراغ تعدادی از خبرنگاران کوشا و فعال استان بوشهر رفتیم تا با طرح چند سئوال کوتاه ضمن گرامی داشت روز خبرنگار، قدردان زحمات آنها باشیم. گفتگوی ما را با زهره عرب سردبیر خبرگزاری ایسنا در استان بوشهر بخوانید :...

اتحاد خبر: هفدهمین روز از ماه میانی تابستان به یاد شهید بزرگوار، محمود صارمی روز خبرنگار نامگذاری شده است. به همین مناسبت به سراغ تعدادی از خبرنگاران کوشا و فعال استان بوشهر رفتیم تا با طرح چند سئوال کوتاه ضمن گرامی داشت روز خبرنگار، قدردان زحمات آنها باشیم. گفتگوی ما را با زهره عرب سردبیر خبرگزاری ایسنا در استان بوشهر بخوانید:

 

چند وقت است خبرنگاری می کنید و تا حالا چند خبر و گزارش تهیه کردید؟ 

- علاقه و آشنایی من با قلم و کاغذ و روزنامه و کتاب و خواندن و نوشتن برمی گردد به سال ها پیش. وقتی کودکی بودم و پدر هر بار به خانه برمی گشت یک بغل کتاب و روزنامه در دست داشت. و همیشه هم من بودم که باید با صدای کودکانه ام ستون ها و اخبار و گزارش ها را برایش می خواندم، حتی بعضی مطالب را چند بار. چون کلمات را خیلی خوب بلد نبودم، خصوصا آنها که سخت تر و سنگین تر بودند. هجاها را برای خودم تکرار می کردم و با صدای آمرانه و مهربان پدر یاد می گرفتم و سطر به سطر روزنامه ها در من رسوب می کرد.
بزرگ تر که شدم این تب و هیجان در من کم که نشد هیچ، بلکه بیشتر هم شد. خواندنی هر چه که بود، از کتاب و مجله و روزنامه و هر کاغذ پاره و نوشته ای را با ولع می خواندم و هر سال دفترهای زیادی را از متن و شعر و داستان سیاه می کردم.
در مدرسه هم فارسی و املا و انشاء و ادبیات از درس های مورد علاقه من بودند.
سال ۹۵ بود و من بعد از لیسانس در یک مجتمع آموزشی تدریس می کردم، خیلی اتفاقی به نشریه اتحاد جنوب معرفی شدم و کار خبرنگاری شروع کردم. اول با ترس و البته کمی هم بی میلی یا شاید اضطراب اینکه نتوانم. علاقه چندانی هم به کار خبری نداشتم. بعد کم کم راه افتادم و حتی همان روزهای اول، از بدِ حادثه مجبور شدم گزارشی بنویسم که تیتر یک هفته نامه شد و به چاپ رسید.
از آن زمان حتی یک روز نبوده که در این عرصه کار نکنم و حتی شب ها هم خواب خبر می بینم. نمی دانم چند خبر و گزارش نوشته ام، و البته به نظر من آثار ما قابل شمارش نیست و ما به آماری از اخبار و گزارش هایمان نیازی نداریم، بلکه باید به لحاظ کیفیت و اثرگذاری کارها و عملکرد یک خبرنگار را سنجید. هر وقت دیدی یک گزارش تاثیر مثبتی داشت و توانست راه خود را پیدا کند تو کار خود را کرده ای، وگرنه می توان بسیار خبر و گزارش نوشت اما آنچه که مهم است اثر و حاصل آن نوشتن و قلم فرسایی هاست.

 

تاثیرگذارترین خبر یا گزارشی که تا حالا آماده‌ کردید چه زمانی و در چه موردی بوده؟ 

- گزارشی داشتم از مدرسه ای در یکی از مناطق کمتر برخوردار و محروم شهر برازجان. دبستانی که دیوارها و سقف آن رو به تخریب بود و آن روز زمستانی که همراه یکی از فرهنگیان خوب دشتستانی، برای دیدن آنجا و عکس گرفتن رفتیم از ترس خراب شدن سقف و ریختن دیوارها بسیار مضطرب بودم!

بعد از بارندگی های سیل گونه و سرمای بی سابقه بهمن ۹۵ بود که به دبستان مقداد رفتیم و بعد گزارشم را با عنوان «مسئولین، مقداد را هم ببینید» نوشتم و منتشر شد. آن روزها تمام فکر من درگیر این بود که کودکان دبستان مقداد چطور می خواهند به این مدرسه بیایند و در پناه دیوارهای نمناک و سرمای گزنده کلاس ها درس بخوانند. فکر نشستن در کلاسی که امن نیست و نیمکت هایی که سرد است...

فکر کنم چهار یا پنج روز بعد از آن گزارش بود که همان فرهنگیِ خوب، آقای مسعود آتشی با من تماس گرفت و گفت مقداد نجات پیدا کرده، از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم. خلاصه بگویم مدرسه به ساختمان کانون قرآنِ مسجد نوسازی که در همان کوچه قرار داشت انتقال یافت و ما هم اولین روز انتقال مدرسه به آنجا رفتیم. شادی و جنب و جوش بچه ها در مدرسه ی نو، هنوز در خاطرم باقی مانده است. از آن روز هم گزارشی با عنوان "شکوه لبخند بر لب دانش آموزان دبستان مقداد" نوشتم و با تصاویر منتشر شد.

 

مهمترين چالش خبرنگاری را در حال حاضر چه می دانید؟ 

- مهمترین چالش خبرنگاران آزادی بیان و آزادی پس از بیان است. اینکه با آرامش خاطر قلم بزنند و نگران تبعات انتشار یک گزارش یا خبر نباشند. اینکه بعد از نشر هر مطلب و گفتن و نوشتن از مشکلات و چالش ها و دردها و واقعیت های جامعه بابت واکنش های احتمالی مسئولان، نهادها و یا مردم درگیر اضطراب و ترس نباشند.

البته که مشکلات معیشت و امنیت شغلی و سلامت و ده ها مشکل دیگر هم هست. اینکه یک خبرنگار بر اثر کار زیاد و مواجهه با موقعیت های پرخطر و سختی های بسیار کارش، زودتر از دیگران پیر و بیمار و رنجور می شود، اما اندوخته و یا بیمه ندارد تا بابت هزینه های زندگی و درمان خود دل مشغولی نداشته باشد. و به دلیل فوق العاده پایین بودن دستمزد و یا حقوق خبرنگاران حتی پس اندازی ندارد تا به آن دلخوش باشد.

این نداشتن آرامش در طول سال های کار و فعالیت و ترس از بی آیندگی و نگرانی برای روزهای پیری و بازنشستگی و دغدغه معیشت هم مسائل خیلی بزرگی هستند که شاید خود خبرنگار از ابتدا متوجه آنها نباشد.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/133183