امروز: شنبه 01 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 03 تير 1399 - 13:00
اختصاصی صفحه ادبیات داستانی اتحادخبر (روات)

اتحادخبر-هلنا سعادتمند: زینو با خستگی وارد اتاق شد. ماه از لابلای پنجره کمی از نور زیبای خود را به اتاق افکنده بود، و نور لرزان فانوسی را  که لب طاقچه بود؛ تحت الشعاع قرار می داد.هنوز سرمای زمستان حس می شد. زینو؛ کنار فانوس، پیه ای را که توی کاغذی بود؛ برداشت و به ترک های دستش مالید.کف دستانش سوزن سوزن شد. به هانیه نگاه کرد، چه با...

 

داستان/ زینو

هلنا سعادتمند:

 

زینو با خستگی وارد اتاق شد. ماه از لابلای پنجره کمی از نور زیبای خود را به اتاق افکنده بود، و نور لرزان فانوسی را  که لب طاقچه بود؛ تحت الشعاع قرار می داد. هنوز سرمای زمستان حس می شد.زینو؛ کنار فانوس، پیه ای را که توی کاغذی بود؛ برداشت و به ترک های دستش مالید.

کف دستانش سوزن سوزن شد.

به هانیه نگاه کرد، چه با آرامش خوابیده بود! دسته ای از موهای قشنگش روی پیشانی اش افتاده بود و زیر نور لرزان مهتاب می درخشید.

 به بقچه ی گوشه ی اتاق  نگاه کرد.

فردا، شبِ عروسیِ جگرگوشه اش بود.

 با دل مشغولی به سمت حبانه رفت، قطره ای آب درونش نبود.

 بی اعتنا؛ رفت که بخوابد، اما نتوانست.

 ماه نیمی از حیاط را روشن کرده بود.صدای پرنده ای از درخت به گوشش خورد.زینو ظرف خالی آب را برداشت، درِ حیاط را باز کرد و خود را در تاریکی کوچه رها کرد.

 نخلستان با ابّهت  پیش رویش بود.نخل ها سر در سر هم فروبرده، گویی راز مگویی را با هم نجوا می کردند.قرص ماه به درون برکه منعکس شده، منظره ی زیبایی به وجود آورده بود.

صدای جیرجیرکی سکوت نخلستان را می شکست، شاید جفتش را صدا می زد.

زینو محو زیبایی نخلستان شد.انگار فراموش کرده بود برای چه کاری آن جاست

صدای زوزه ی شغال ها باعث شد جیرجیرک کمی بیاساید.

زینو بی خیال تنهایی و دلِ شب، با آرامش ماه را که با ابهت، تقریباً تمام نخلستان را روشن کرده بود؛ می نگریست.

لحظه ای به گذشته برگشت. 

چقدر بهادر را دوست داشت.کنار همین برکه، همین نخلستان، چه دیدارهایی داشتند. 

بهادر از عشق می گفت و از برنامه هایی که برای زندگی شان داشتند.

قند در دل زینو آب می شد.  

گردن بندی را که شبی توی همین نخلستان، بهادر با دست خودش به گردنش انداخته بود و به خدمت رفته بود؛ لمس کرد.

آهی کشید.

یادش افتاد که پدرش با چه سماجتی او را با چشمِ گریان سر سفره عقد با پسرعمو نشانده بود.

 زینو از بهادرش تنها گردن بندی به یادگار داشت.هر وقت لمسش می کرد، گویی عشقش کنارش هست. 

حالا پس از سال ها

 پسر بهادر یعنی سعید خواستگار هانیه دختر زینو شده، انگار زمان به عقب برگشته بود.

 زینو شوق زده و خوشحال بود.

صدای گنجشکان که انگار همدیگر را برای رفتن به مهمانی خبر می دادند و ماهِ زیبا که در انتهای نخل ها ناپدید میشد؛ خبر از طلوعی دیگر می داد.

 زینو  به خود آمد.با عجله ظرف آب را روی سرش جاسازی کرد و به سمت خانه رفت.

هانیه هنوز خواب بود.

زینو با عشق نگاهش کرد.تمام آرزوهایش را در هانیه می دید.

پنج ساله بود که خبر آوردند؛ پدرش از نخل افتاده و مرده است.زینو هم مادرش بود هم پدرش.

سعی کرده بود غمِ نبود پدر را حس نکند.

بقچه لباس های عروس خانم گوشه اتاق خودنمایی می کرد

 زینو گردن بند را از گردنش جدا کرد بوسه ای به آن زد و به گردن هانیه که تازه بیدار شده بود؛ انداخت.

 



کانال تلگرام اتحادخبر

مرتبط:
» معرفی کتاب [بيش از 4 سال قبل]
» لبخندهای پشت ماسک [بيش از 4 سال قبل]
» داستان/ جنگ [بيش از 3 سال قبل]
» داستان/ طعم هیاهو [بيش از 3 سال قبل]
» عناصر داستان کوتاه [بيش از 3 سال قبل]
» داستان/ بچه‌ بروک [بيش از 3 سال قبل]

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/01
  • پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
  • قهرمانی دشتستانی ها در لیگ انفرادی تیراندازی استان بوشهر
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/01
  • تیم کشتی نونهالان هیئت کشتی دشتستان قهرمان مسابقات انتخابی استان بوشهر شد
  • بانک قرض‌الحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
  • 🎥ویدیو/شنبه های اتحاد خبر با سید حمید شهبازی(۵)
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریت‌های مهم‌تری در جبهه غزه و لبنان داریم
  • علائم هشداردهنده حمله قلبی
  • تیم های برتر والیبال ساحلی جام رمًضان دیر مشخص شدند
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • گشت و گذار دختران جوان در تهران 100 سال قبل (+عکس)
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • مهدی یوسفی؛ جوانِ شایسته و نخبه
  • .: علی حدود 5 ساعت قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 6 ساعت قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 18 ساعت قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 18 ساعت قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 23 ساعت قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز 1 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 4 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 5 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...
  • .: اسماعیل حدود 7 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 7 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...