امروز: جمعه 07 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 20 خرداد 1399 - 09:12
اختصاصی صفحه ادبیات داستانی اتحادخبر (روات)

اتحادخبر-بانو بوشهری:با صدایِ برخوردِ باران بر سقفِ پوشیده ی حیاط خلوت از خواب بیدار می شود.‌ اساساً بیدار شدن در نیمه های شب برای او که مدام از درد زانو می نالد و تنهاست؛ به وفور اتفاق می افتد.خانه تاریک است و یک باره نصف شبی دلش هوای یک نوشیدنی داغ می کند .‌هیچ کس در خانه نیست که خودش را ملزم به آهسته راه رفتن یا بی سرو صدا کاری را...

تنهایی

بانو بوشهری:

 

با صدایِ برخوردِ باران بر سقفِ پوشیده ی حیاط خلوت از خواب بیدار می شود.‌ اساساً بیدار شدن در نیمه های شب برای او که مدام از درد زانو می نالد و تنهاست؛ به وفور اتفاق می افتد.

خانه تاریک است و یک باره نصف شبی دلش هوای یک نوشیدنی داغ می کند .‌

هیچ کس در خانه نیست که خودش را ملزم به آهسته راه رفتن یا بی سرو صدا کاری را انجام دادن بکند.

سرما و لرز خفیفی در بدنش احساس می کند.امّا پاهایش را روی زمین نمی کِشد که به سمت بخاری برود و روشنش کند. 

چراغ حیاط خانه را قریب به بیست سال است که شب ها موقع خواب روشن می گذارد.نور خفیفی که از پشت شیشه ی هال می گذرد تا روشنایی قابل قبولی به سالن خانه بپاشد؛ برایش کفایت می کند.

فکر نکنید که بچه هایش خارج اند یا این که یک بیوه ی تنهاست. 

فقط تنهاست، همین!

قصه اش هم این است که اساساً از ریشه، از مرد جماعت فراری بود.‌دلیل واضح و  مبرهنی هم نداشت. 

تا مرز سی و هفت، سی و هشت هم، خواستگار خوب داشت. از این ها که دست می گذارند تا زن روی آن راه برود. 

کرم علی کهنسال ولی نتوانست دخترش را به ازدواج و زندگی مشترک وادارد. مش خاتون که مجاب نشود، یعنی نصف شب و باران و خانه درندشت ،رماتیسم، تنهایی و تنهایی و آهِ تنهایی.

هنوز خودش را از تک و تا نمی انداخت پیش در و همسایه. یا جلوی آن یکی خواهرش نسرین که از قِبلِ شوهرِ بفهمی نفهمی مایه دارش اِدعای فَهم و کمالش می شد.

وجنات و سِکنات خاتون در دوران دانشجویی و بعد اداره ی مالیات به کسی جگر شیر نمی داد که باب مراوده و آشنایی و احیاناً خواستگاری را باز کند. از مردها یک جورِ غریبی فاصله می گرفت.چند تایی هم که با واسطه قدم جلو گذاشته بودند و خاتون را برای همراهی و همسری می خواستند، جواب از پیش تعیین شده ی خاتون را از زبانِ کرم علی کهنسال می شنیدند که: می خوام تنها باشم. تاکی؟ چرا؟ تا چه وقت؟ یا هر سوال مشابه این را بی جواب گذاشته بود.

حالا اما، همان طور که فنجان داغ را میان دو دستش نگه داشته تا گرمایش از سردی دست هایش کم کند، یک باره بی هوا ذهنش پر کشید به سال سوم دبیرستان.

به پسر حاج احمد سعادت. 

ذهنش را تعمدانه از آن خاطره می کَند بیرون.همان یک بار بود فقط.

هنوز و بعد از آن همه وقت، گرمایِ شیرین دل چسبی را زیر رگ و پی اش حس می کرد.

ذهن لجوج خاتون؛ امشب ولی می گریزد و به اختیارش نیست.

عکس ها، نامه ها، پیغام ها، یواشکی ها، دلهره ها...

چیزی داغ از روی گونه هایش نرم و آهسته سُر می خورد پایین. 

سی سال برای هیچ مَردی نه عشوه آمده بود، نه اشک ریخته بود، چه می گویم؟ خاتون تقلایی در خودش حس نمی کرد برای هم صحبتی و هم سقفی با مردی.

ولی حالا نیمه شب، در تاریکی، پا در پنجاه سالگی گذاشته، خیالِ پسرِ حاجی سعادت به همش ریخته بود.

تنهایی افیونی است که نمی خواهی بپذیری از درون شور و رمق ات را می گیرد؛ حتی اگر آگاهانه سرزنده بنمایی، به مدد هزار مدل رنگ و سالن زیبایی نگذاری تاری سپید خودنمایی کند، لبخندهای پهن و جذاب بزنی و چشم هایت را سیاه و روشن جلوه دهی.

از پس فریب همه برآمده باشی که تنهایی پُر بَدک هم نیست و خودت انتخاب کرده ای که تنها باشی، با باران و نیمه شب و سکوت و خانه ی خالی چه می کنی؟

سرگرم شدن با شغل، دوره های دوستانه،  مال و مکنت، سفر، چه و چه، جایِ یک جانم را از سوی کسی که به زندگی ات رنگ زندگی بپاشد؛ نمی گیرد.

تنهایی اگر چه سرایت کرده به جان نصف آدم های شهر... همان ها که خانه هایشان پر از حضور است، خنده و صدایِ بچه ها از آن قطع نمی شود، از خانه هایی که سالی چند بار ماهگرد و سالگرد و چی چی پارتی می گیرند و صدای موسیقی شان کلِ ساختمان را بر می دارد، همان ها که سود حساب های بانکی شان، چند تا صفر تو خالی دارد.چه کسی ضمانت می دهد که اینان از درون تنها و تهی نیستند. 

خاتون ولی امشب جوری تنهاست و تنهایی به جانش چنگ می زند که با روشن شدن هوا به خودش می آید .

پشت پنجره می رود.‌ باران تازه بند آمده ، قطره های بخشنده ی باران با ناز از روی گل ها و درخت  باغچه به زمین می افتد.

لبخند کم جانی می زند و با خودش فکر می کند؛ تنهایی چیز خوبی نیست حتی اگر خودخواسته و از سر میل باشد. 

 

 

 



کانال تلگرام اتحادخبر

مرتبط:
» لبخندهای پشت ماسک [بيش از 4 سال قبل]
» معرفی کتاب [بيش از 4 سال قبل]
» داستان/ جنگ [بيش از 3 سال قبل]
» طنز/ خودروی ایرانی [بيش از 3 سال قبل]
» مردی به نام اُوه [بيش از 5 سال قبل]
» داستان / بلبل خرمایی [بيش از 4 سال قبل]

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/05
  • نشست هماهنگی و برنامه ریزی دومین رویداد ملی خواهر برادری در بوشهر برگزار شد
  • حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/05
  • این روغن ناجی دیابتی ها، قندخون را بطور کامل شفا می دهد
  • احیاء یک واحد تولیدی راکد بعد از ۱۰ سال در دشتستان
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/06
  • جزییاتی از بیماری ترانه علیدوستی و علت آن
  • عباس عبدی: چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌‌کنند
  • رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکت‌های بزرگ و قدرتمند دنیا
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • اولین واریزی بزرگ برای معلمان در 1403
  • اسرائیل را چه باید؟
  • .: شهرزاد آبادی حدود 13 ساعت قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 4 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 6 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 6 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 6 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 7 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 9 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 10 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...