کد خبر: 128883 ، سرويس: حرف‌های شما
تاريخ انتشار: 23 ارديبهشت 1399 - 21:23
حاشیه ای بر تنگ نظری ها در اجرای مراسم تشییع و تدفین استاد فرج الله کمالی
افکار عمومی چقدر برایتان اهمیت دارد؟

اتحاد خبر _  کامبیز کشاورز:چند روز قبل  فرج کمالی پدر شعر محلی دشتستان طی مراسمی به خاک سپرده شد و از آنجاییکه گویند " قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری" مراسم تدفین این گوهر و زر ناب مورد استقبال تعداد زیادی از هنردوستان و هنرمندان و زرشناسان خطه دشتستان قرار گرفت.

 کامبیز کشاورز


چند روز قبل  فرج کمالی پدر شعر محلی دشتستان طی مراسمی به خاک سپرده شد و از آنجاییکه گویند " قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری" مراسم تدفین این گوهر و زر ناب مورد استقبال تعداد زیادی از هنردوستان و هنرمندان و زرشناسان خطه دشتستان قرار گرفت.


البته این مراسم سوگواری خوراکی شد برای برخی کاربران به اصطلاح فرهیخته و هنرمند محفل نشین فضای مجازی تا ماهیت  حقیقی خود را نشان دهند، کسانی که فرمایشی به مباحث می پردازند و کارشان هجمه سازیست


کسانی که وقتی از قافله عقب می مانند غیر از غیبت و دورویی چیز دیگری برای عرضه ندارند


آنهاییکه این روزها دغدغه شان فقط فاصله اجتماعی ست اما یک کلمه از شلوغی بازار و خیابان نمی گوید؟ چرا از وضعیت برخی اداره جات نگفتید؟!

واما اینجا روی صحبتم با کسانی است که فقط مناصبی را اشغال کرده اید شما که از مرگ فرهیختگان و بزرگان این شهر هم می ترسید ، شما که به ظاهر دلواپسید و از برپایی یک بزرگداشت برای بزرگان شهر جلوگیری کردید سنگ انداختید و حتی  برای خاکسپاری این ادیب فرزانه بیکار نشستید و عضوی دست نشانده خود را مامور به فرجام نرساندن کار کردید، شما بدانید همیشه در بروی یک پاشنه نمی چرخد و یک روز از اعمال نسنجیده  پرده برگرفته خواهد شد . از عاقبت  کار  اندیشه کنید اگر به روز حساب و کتاب اعتقاد دارید  کمی از آخرت بترسید


در آخر صحبتی با مسئولان شهرستان و استانی دارم . به راستی کدام شهرستان در استان مانند دشتستان دارای این همه تنش و نارضایتی عمومی ست؟
چه مقدار متوجه وضعیت کنونی این شهر هستید و افکار عمومی چقدر برایتان اهمیت دارد؟


رفتار اشتباه برخی از مسئولان گمارده دست شما در این شهر به مرور زمان باعث نارضایتی عموم گردید و هزینه های غیر قابل جبرانی را به ارزش های دیار غضنفرها و مجاهدها گذاشته است .لطفا نیروهای سرکش و کم تامل خود را توجیه کنید تنگ نظری ها تا به کی؟ بلکه فریدون مشیری هم اینچنین تحت فشار بوده که گفته :

مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم
خفقان...
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم ، آی
آی با شما هستم این درها را باز کنید
من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی ...
سر کوهی...
دل صحرائی ...
که در آنجا نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا؛  باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند/ فریدون مشیری

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/128883