کد خبر: 126195 ، سرويس: استان بوشهر
تاريخ انتشار: 04 فروردين 1399 - 17:00
یادداشتی به بهانه پاسداشت پروفسور سید جعفر حمیدی در ویژه نامه نوروزی اتحاد جنوب؛
استاد جلیل و تا ابد جاوید

اتحادخبر- عبدالمجید زنگویی: بیش از هفتاد سال هست که باهم هستیم.. همیشه از دانش آموزان و دانشجویان برتر و تیزهوش بود، با حافظه ای بسیار قوی. شعری را یکی دو بار که می خواند، برای همیشه در حافظه و ذهنش می ماند و هنوز هم که هشتاد و اندی دارد، همین گونه است... به دیدگاه این نگارنده، ماندگارترین آثار دکتر حمیدی، «دگرگون نامه» و «فرهنگ نامه...

عبدالمجید زنگویی:

 

بیش از هفتاد سال هست که باهم هستیم، از سال اول دبیرستان تا سال ششم در یک کلاس و پس از آن سه سال در دانشکدة ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه شیراز، و در این سه سال هم اتاقی بودیم، ۹  ماه دوره ی آموزشی افسری وظیفه در مرکز پیاده شیراز (در باغ تخت) و نُه ما افسری وظیفه در سنندج در کوی افسران،باز با هم، هم اتاق بودیم، سرد و گرم روزگار را با هم چشیدیم و یار غار هم بودیم، و ادامه این دوستی پایدار تاکنون که در خدمات یاران هستیم، کافی است تا به عنوان یک دوست صمیمی و دیرینه از دکتر سیدجعفر حمیدی بگویم و بنویسم. در این دوران، گمان نمی کنم کسی بیش از من به حمیدی نزدیک بوده باشد. بگذریم که بعدها دکتر سیداحمد حسینی کازرونی به ما پیوست.


همیشه از دانش آموزان و دانشجویان برتر و تیزهوش بود، با حافظه ای بسیار قوی. شعری را یکی دو بار که می خواند، برای همیشه در حافظه و ذهنش می ماند و هنوز هم که هشتاد و اندی دارد، همین گونه است.




پس از پایان دوره های افسری وظیفه در سال ۱۳۴۲ به ظاهر و به طور فیزیکی، راهمان از هم جدا شد. او به آموزش و پرورش  رفت و من به دادگستری، چون در کلاس ششم ادبی دبیرستان سعادت بوشهر شاگرد اول شده بود، بنا به مصوبه ی شورای اداری استان بوشهر به سال ۱۳۳۶ با حضور وزیر آموزش و پرورش بدون کنکور، وارد دانشگاه شد و من از طریق کنکور. در سال ۱۳۴۳ هر دو ازدواج کردیم و در سال ۱۳۴۴ دارای نخستین فرزند شدیم. جالب اینکه، همسر هر دو ما «عزت» نام هستند.  به اصطلاح و بنا به قول دوستان، هر دو «زندگی با عزّت داریم.»


آقای حمیدی در بوشهر بود و من در آبادان؛ از امکانات موجود بهره جست و در حین خدمت با خواست و اداره ای توانمند کارشناسی ارشد را در رشته زبان و ادبیات فارسی پشت سر گذاشت و پس از آن دوره ی دکتری را. جالب اینکه، در این دوران ساکن تهران بود و دوره دکتری را در دانشگاه مشهد می دید. و لازم بود که هر هفته از تهران به مشهد در رفت و آمد باشد. من هم پس از بازنشستگی به تهران نقل مکان کردم و مرتب همدیگر را می دیدیم و رفت و آمدهای خانوادگی با دکتر سیداحمد حسینی کازرونی دیگر دوستان دوران دانشگاه (البته با اختلاف ۲ سالی) برقرار شد.


آقای حمیدی از سال ۱۳۶۵  به دانشگاه راه یافت و در دانشگاه شهید بهشتی به تدریس پرداخت و در کنار آن، دانشگاه آزاد بوشهر، و استاد برتر دانشگاه شد. تا همین اواخر که به افتخار بازنشستگی نایل گردید. تاکنون بیش از ۳۰ عنوان کتاب از وی به چاپ رسیده که مجال بحث پیرامون همه آن ها نیست.
نخستین اثرش، دفتر شعر «وصلت در سده ی تظلم» است که به سال ۱۳۴۸ بوسیله ی مرکز نشر سپهر به چاپ رسید و مورد توجه  و استقبال خوانندگان قرار گرفت.


«ابر باران بار» ۱۳۵۳، («از خون کبوتران» ۱۳۵۸، «ابراهیم ابراهیم» ۱۳۵۸ ، «از سایه تا نشان» ۱۳۶۰، دیگر مجموعه اشعار این شاعر و پژوهشگر است.
نهضت ابوسعید گناوه ای (تاریخ)، آسیه ملکه ی مصر (تحقیق) داستان سیاوش (ادبیات)، ماشین نوشته ها (مردم شناسی)، ۳۳  غزل عرفانی از فروغی بسطامی (ادبیات)، وزیرکشان (تاریخ و تحقیق)، آینه ی شروه سرایی (ادبیات)، سعدی در کیش (ادبیات)، بوشهر در مطبوعات عصر قاچار (تحقیق)، جانگدازان (مردم شناسی)، فرهنگنامه ی بوشهر (فرهنگ و بوشهر شناسی، ۲  جلد)، سی بوشر (شعر محلی)، چون پایه ی پَنجَم (بیوگرافی و نوحه)، تاریخ نگاران (تاریخ و ادبیات)، بندر ریگ (تاریخ و جغرافیا)، صد رباعی، صد دو بیتی، صد غزل (شعر)، تاریخ اورشلیم (تاریخ)، استان  زیبای بوشهر (بوشهرشناسی)، عاشقانه های هفتاد (شعر)، منظومه های برای خلیج فارس (شعر و تحقیق)، حافظ نوپرواز (پژوهش)، فرهنگنامه ی شب (شب در شعر شاعران بوشهر)، میر مهنّا (تاریخ)، دگرگون نامه (مثنوی طنز و جد)، فرهنگ واژه های بوشهر (فرهنگ و واژه های بوشهری).


به دیدگاه این نگارنده، بزرگ ترین و ماندگارترین آثار دکتر حمیدی، «دگرگون نامه» و «فرهنگ نامه بوشهر» است. که اگر از این شاعر و نویسنده و پژوهشگر همین دو اثر هم خلق شده بود، بسنده بود تا او را جاودانه کند. «دگرگون نامه» چنانکه آمد،  ۱۴۰ حکایت در قالب مثنوی در طنز و جد را در برمی گیرد، که بسیار خواندنی و آموزنده است. برای نمونه، چند بیت از این کتاب بزرگ را می آوریم.

دگر گونه ای خانه بر سرنداشت
دو چشم زن و بچه بر در نداشت

غم نان ز پایش نیفکنده بود
دل از آتش غم نیاکنده بود

شبی با دل خویش تنها نشست
درِ ماجراهای دنیا ببست

نصیحت به خود کرد و لب برگشاد
جواب حکیمانه هم خویش داد

که باید به زن خانه آباد کرد
حیات دگرباره بنیاد کرد

اگر در هوای تجرّد زیَم
چنان لذت از زندگانی برم

در این فکر آشفته در خواب شد
به رؤیا فرو رفت و در خواب شد

به خواب آمدش خلد و حور و قصور
همان حور و غلمان تن چون بلور

می جنّت و جوی شیر و عسل
که باشد به پاداش کار و عمل

درختـان پـرسایه و میـوه دار
که هر شاخه شان بود نوعی به بار

نشسته در آن غرفه های بهشت
پـری پیکران ِمـُعنبر سرشت

زده تکـیه بـر بـالـش زرنـگار
همه مؤمنان با غرور و وقار

نشاندند او را به صد احترام
بَـرِ همـنـشیـنان والا مـقـام

کنارش همه حوریان بهشت
همه خوب رویان نیکوسرشت

سراسر همه مست و رعنا بُدند
همـه لالـه روی و فریـبا بُـدنـد....
*
در پایان، هفت رباعی، به مناسبت هفتاد سال دوستی پایدار، با این شخصیت ادبی – فرهنگی می آورم، با امید به توفیق روزافزون این شاعر و پژوهشگر گرانمایه.


بوشهر، کلاه فخر بر سر دارد
تا چون تو بزرگ مرد در بر دارد

آثار تو زینتی است در شهر کتاب
تا در دل خویش زینت و فر دارد
**
با نامه ی فرهنگ و دگرگون نامه
حـق اسـت بنـامـند تـو را عـلّامه
با این همه عشق و شور و احساس و خیال
احسنت بر اندیشه و بر این خامه

**

نوری شدی و به شهر ما تابیدی
استـاد جلیل و تا ابد جاویدی
بسیار کسان را برساندی به کمال
ز آن دم که کلاس عشق را بگزیدی
**

بوشهر دلت عجب هوایی دارد
گلبانگ نی ات چه خوش نوایی دارد
تا عمق افق صدای شعرت جاری است
اکنون که زمانه هوی و هایی دارد

**
بوشهر ِ تو امروز دگرگون شده است
از رنج و عذاب قرن بیرون شده است
آن گونه دگر ناله نکن سی بوشهر
کز دانش و فر چو گنج مکنون شده است
*

«از خون کبوتران زمین رنگین شد»
این حادثه بر روح زمان سنگین شد
شاکی شده ام ز کار تیراندازان
بنگر که زمین چگونه خون آجین شد
**
سیصد گل مهر سر زد از دستانت
پُـر گشت فضـا ز فیـض گلبارانت
صد قطعه غزل، دو بیتی و چارانه
جان یافت ز جان ِسر به سر تابانت

(* رباعیات از کتاب گل واژه ی تـَر از عبدالمجید زنگویی)

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/126195