کد خبر: 126167 ، سرويس: استان بوشهر
تاريخ انتشار: 08 فروردين 1399 - 08:00
یادداشتی به بهانه پاسداشت دکتر هیبت الله مالکی در ویژه نامه نوروزی اتحاد جنوب؛
هر چه کند همّت مردان کند

اتحادخبر- جواد بابایی: عزیزالوجود معنوی جناب مستطاب آقای دکتر هیبت الله مالکی ارجمند همه برخی وجودتان به ویژه این کمترین شب هنگام بعد از انجام فریضۀ واجب به حسب سفارش رسول احمدی بر به جای آوردن صلۀ رحم به منزل پدر شدم. باب گرامی از مباحثۀ خود با وجود نازنینتان کلامی چند راند و من بر آن شدم تا قدری ناقدر، قدردان قدرت تلاش و...

جواد بابایی:
 
عزیزالوجود معنوی جناب مستطاب آقای دکتر هیبت الله مالکی ارجمند همه برخی وجودتان به ویژه این کمترین شب هنگام بعد از انجام فریضۀ واجب به حسب سفارش رسول احمدی بر به جای آوردن صلۀ رحم به منزل پدر شدم. باب گرامی از مباحثۀ خود با وجود نازنینتان کلامی چند راند و من بر آن شدم تا قدری ناقدر، قدردان قدرت تلاش و زحمتهای حضرتعالی در گردآوری، توضیحات و تعلیقات منشآت فاضل جمی باشم؛ هر چند «من و کلک و دل هر سه گشتیم لال»  آری به قول سنایی:


شعر ما پیشت چنان باشد که از شهر حجاز
با یکی خرما کسی هجرت کند سوی هجر


و قلم فرسایی در بیان خصال و توانایی کسی که خود در گزینش و چینش واژه ها استاد زمانۀ خویش است و کلمات آبدارش رحجان و برتری دارد بر متون نویسندگان و استادان از من کم سواد امری گستاخانه  بود؛ امّا خواستم چون پیرزن جولاهه ای که با کلافی به خرید یوسف آمده بود، من نیز در صف شکرگویانتان باشم. قادر متّعال را سپاس گزارم که مرا از پیشینیان قرار نداد و نعمت حیات را در زمانی به من عطا نمود که میتوانم حافظ و سعدی، مولوی و نظامی و فاضل بخوانم؛ در دیاری که فاضل را حتّی به اسم هم کمتر میشناختند، من خود نیز که دوران راهنمایی در مدرسه ای به نام فاضل جمی شاگردی می نمودم از فضل فاضل شناختی نداشتم تا این که با همّت جنابعالی با نابغه و عالم دیار خویش آشنا شدم. تو را سپاس میگویم، ای نیک محضر پیوسته از جامی که مرا نوشاندی سرخوشم و سرشار؛ با هر بارخواندن منشات دیده را نوری و  سینه را سروری حاصل میآید در زندگی کامیاب گردی که کامیابم کردی.


کار نه این گنبد گردان کند
هر چه کند همّت مردان کند


زیاده چه زحمت که تعریف و تمجید از دردانه ای چون جنابعالی و گفتن از فرمانروای ادبیّات جنوب با آن قدرت فریدونی و شهامت کاویانی به مثابۀ تعبیر آموختن به یوسف است و به حق، آن چه عیان است چه حاجت به بیان است
امید آن را دارم که باز به سیاق گذشته، قلمی بتراشی و بر صفحه ای بخراشی و از بزرگان دیار جم کلماتی بنگاری؛ زیرا: «خوشتر ز کتاب در جهان یاری نیست «الهی دلخوش باشی و شاد و سهمتان از زندگی خوشیها باد.


شاگرد کمترین و مرید همیشگی استاد دکتر مالکی

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/126167