کد خبر: 126165 ، سرويس: استان بوشهر
تاريخ انتشار: 07 فروردين 1399 - 08:00
یادداشتی به بهانه پاسداشت دکتر هیبت الله مالکی در ویژه نامه نوروزی اتحاد جنوب؛
زحمتکش شکیبای دنیای تاریخ نگاری

اتحادخبر- احمد قائمی فرد: دکتر مالکی یکی از زحمتکشان شکیبای دنیای تاریخ نگاری است اثرش چون سنگی محکم می ماند که به استحکام روز افزون این علم افزوده است کاری که به شدت ضرورتش احساس می شد. او مورخی است که در اعماق تاریخ گذشته مردمش شناور و غواص است. تلاش 30 ساله اش در تدوین گنجینه ای به نام "دشتستان و غضنفرالسلطنه برازجانی"...

احمد قائمی فرد:

 

حوادث گذشته چون وجود انسان در جنگ و گذر زمان ترد و شکننده و یا شدیدا در معرض تحریف است و اگر به زمان حال سنجاق نشود دوران ماندگاری کوتاهی خواهد داشت و دانش به هویت تاریخی برای نسل جوان ما که امروز در میان این همه طوفان ازدحاد ناهنجاری های اخلاقی گرفتار است چون کشتی نجات می باشد. بررسی تاریخی بدون شک در حرکت کلی جامعه و ملت بسیار موثر است حتی در جامعه ای که به بیش از یک یا دو یا چند واقعیت اعتقاد دارد پذیرای نظریه ای است که واقعیت را مرکب از وجود متعدد می داند آموزه های تاریخی به همه اعضا و گروه های قومی، نژادی، دینی و اجتماعی گوناکون می آموزد که می توان در رشد سنتی با علایق ویژه خویش در توسعه یک فرهنگ پلورالیسم علایق گروهی و قومی و آرزوهای مشترک تمام عیار جامعه تبدیل شود بدون آنکه جامعه در گردونه" مای " قبیلگی آید پای در جاده پر جنب و جوش تجدد بگذارد.


تاریخی که حقیقت روشنی بر تارک خود داشته باشد چون بهمنی سنگین همه خطوط  را در می نوردد و بر تندیس قداستهای موهوم یورش برده و شلاق می زند و مجالی برای ظهور شخصیتهای کاذب تاریخی که در دوران تعطیلی تاریخ ظاهر می شوند نمی گذارد تاریخ مستند و پویا و زنده نمی گذارد. اندیشه انسانها بر روی خرافه های کهنسال و قداست موهوم و قصص بی اساس پایه گذاری شود. قطعأ چنین امری موجب پیدایش افسانه های تاریخی می شود و زندگی یکنواخت و ملال انگیزی بر مردم تحمیل می کند این نوع تاریخ سازی چون مهتری است که اسب زور حکام را تیمار می کند و در خدمت متحجرانی قرار می گیرد که سعی دارند تمامی مفاخر ملتی را با آب جهل بشویند و آغاز و مبدأ جهان و تاریخ مردم را از زمان ظهور خودشان قرار دهند. تاریخی خاموش که برای تصنیف مناسبتهای مصنوعی استارت می شود و چون خندق استحفاظی می ماند که چون دژی در دفاع از فساد و خون و جنگ مردم را به مردن بی ثمر خو می دهند.


دکتر مالکی یکی از زحمتکشان شکیبای دنیای تاریخ نگاری است اثرش چون سنگی محکم می ماند که به استحکام روز افزون این علم افزوده است کاری که به شدت ضرورتش احساس می شد. او مورخی است که در اعماق تاریخ گذشته مردمش شناور و غواص است. تلاش 30 ساله اش در تدوین گنجینه ای به نام " دشتستان و غضنفرالسلطنه برازجانی " وجودش را بر شأن کانون تاریخ نگاری دیارمان نشانده است. کتاب دشتستان و غضنفرالسلطنه اثر گرانبها و یادگاری ارجمند از استادی بزرگ و با همت، کاری با حوصله و پشتکار قوی و ذوقی سرشار و ولعی خاص در سفر و حضر انجام شده است. قلم در دستان او مانند سازی سیال و در شوق تحریر حیات خود را از آغاز جوانی تا امروز بر زاد و بوم خود متوقف ساخته است و هیچ چیز این دیار از پند و قلمش دور نمانده است. دکتر مالکی نامی که همواره در خاطره تاریخی مردم دشتستان نیک و سپاس انگیز خواهد ماند. اگر چه این ویژه نامه در تجلیل و قدردانی از تلاشهای بی وقفه دکتر مالکی در حوزه تحقیقات تاریخی است ولی دریغ دانستم که اهتمام به مبارزات سیاسی او در گسترش تحولات سالهای میانی دهه 50 به بعد در سایه بماند. من به حکم ارتباط تنگاتنگ بیست ساله اول زندگی یعنی دوران طفولیت و تحصیلات ابتدایی تا عالی با استاد مالکی که تقریبا به طور مداوم ادامه داشت به خود اجازه می دهم اشاره ای به آن ایام داشته باشم چون به زعم من همان روزگار، مقدمه کار بزرگ امروز ایشان است. اگر چه توصیف آن روزگار چون گنگ خواب دیده ام و شرایط را همواره عاجز از شنیدنش می دانم با بیان این شعر به آغاز این یاد می پردازم:


در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
        باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید


آن روزگار که هر دوی ما از ظلم سلطان در رنج بودیم شور جوانی همه چیز را در تاریکی خشم فرورفته می دید بدون آنکه بر اصول روابط اجتماعی آن روز دقتی داشته باشیم. با این خیال که دستان چابک ما و پنجه های سحرانگیز گرممان مشغول نواختن مضراب افسونگاهی است که تارهای وجود مستبدی را می لرزاند به دنبال آرزوهای کارشناسی نشده و غیر قابل تجسم، شهد یک شادی عظیمی را در سینه خود احساس می کردیم در حالی که سراسیمه در شور و احساس غوطه ور بودیم.


 هر دو ماجراجویانه در حوادث هولناک تا یک قدمی مرگ پیش می رفتیم. اما وقتی که به گمان خود بر جنازه آخرین دیکتاتور ایستاده بودیم دریافتیم که برق اورنگ شاهی و امید به طلوع آرزوهای نوین در همان زاویه پیدایش یک شبه افول کرده است. همه وعده ها چون دانه های اسیر کننده ای شد که همه آرزوهایمان را به سراب پیوند داد آنچه با پوست فراتر نرفت و به دوران نرسید کوشش هایمان چون سیلابی تحول آسا به سوی آسیاب استیلاجویی و سروری بی منازعه دیگری ریخته شد که در نتیجه آرد آسیاب شده اش، خمیر نان ناکامی رقت انگیزی شد که باز خود مجبور به خوردنش شدیم.


نسیم نامطلوبی که دامن کشان تمامی وجودمان را چون غنچه ای نشکفته به انجماد سپرد. ندامت با صدای خشم آلود و مرتعشش بر ما غرید و ما را در محیط نیمه تاریک ابهام زای خود سرگردان کرد در فکر احیای حق ضایع شده ای بودیم که ناگهان تمامی امتیاز های قبلی را نیز از دست دادیم . ولی امروز به وضوح دریافته ایم که تیروکمان آگاهی قبل از آنکه بسوی خطای حکام زمان پرتاب و پیش رود تا اول به سوی جهل نشان نرود نه برای صبح سعادت آغازی است و نه بر شقاوت شب پایانی است. کار امروز دکتر مالکی پادزهری برآن جهل است چون او خوب دریافته است که هر ملتی که تاریخ خود را نداند مجبور است همه چیز را از نو تجربه کند.
تاریخ دور سرمایه علمی است و آگاهی از تاریخ نزدیک سرمایه ملی است از کرانه تاریخ است که میتوان زورق اندیشه را در دریای علوم انسانی به آب انداخت اگرچه ما نمیتوانیم چیزی از گذشته را تغییر دهیم لااقل می توانیم ادراک معطوف به گذشته را معقول کنیم از هنرمندی ملتی است که بتواند بین گذشته و حال و کنونش همزیستی مسالمت آمیز ایجاد کند.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/126165