کد خبر: 126096 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 27 اسفند 1398 - 08:00
یادداشتی به بهانه پاسداشت دکتر هیبت الله مالکی در ویژه نامه نوروزی اتحاد جنوب؛
مختصری دربارۀ دانش و منش استاد دکتر هیبت‌الله مالکی

اتحادخبر-سید ابوالقاسم فروزانی: استاد مالکی در زمینه های تاریخی و ادبی و اجتماعی کتاب های متعددی به رشتۀ تحریر درآورده که هر کدام ارزش و اعتبار ویژۀ خود را دارند اما کتاب گرانقدر «دشتستان و غضنفرالسلطنۀ برازجانی» با روح و جان او پیوند دارد.. با توجه به پژوهش های این دانشی مرد در حوزه های مختلف، آثار ایشان از غنایی خاص برخورداراست. استاد مالکی...

سید ابوالقاسم فروزانی:

 

 در درازنای تاریخ ایران بعد از اسلام، در سدۀ چهارم هجری، در مملکت سامانیان و ملوک تابع آنان (مانند خوارزمشاهیان آل مأمون و فریغونیان)، بازار علم و ادب از رونق و شکوفایی ویژه ای برخوردار و زمینۀ ظهور بزرگ ترین دانشمندان و ادیبان ایرانی فراهم شد.


بی تردید این اعتلای علمی و ادبی مولود بزرگداشت علما و ادبا از جانب امرا و وزرای سامانی و ملوک تابع آنان بود. مسلّم است که در جامعه ای که ابوالعباس مأمون خوارزمشاه خطاب به استاد ابوریحان بیرونی گفت: «العلمُ یَعلو و لایُعلی» (علم، پایگاهی شامخ دارد و هیچ چیز بالاتر از آن نیست)، اهل علم و ادب از مکانت و منزلتی چشمگیربرخوردار بودند و این امر مشوق آنان برای پرداختن به تألیفات و تصنیفات علمی و تدوین آثار ادبی شد.


بر مبنای این تجربه تاریخی باید گفت که در عصر ما نیز برای رسیدن به جایگاه شایستۀ علمی و ادبی و فرهنگی، راهی جز پاسداشت حرمت و منزلت فرهیختگان گرانمایه نیست. با این مقدمات، باید تأکید کرد که یکی از ضروری ترین اقدامات کارگزاران فرهنگی و اهالی خردمند خطه جنوب، نکو‌داشت ویژه و قدرشناسی شایسته از استاد دکتر هیبت الله مالکی خوشابی است که چونان گوهری پر فروغ بر خاتم ملک جنوب میدرخشد.


در سال 1360، زمانی که استاد دکتر مالکی در عنفوان جوانی، در تکاپوی انتشار یکی از تألیفات خویش بود، در تهران توفیق زیارت ایشان را یافتم. آشنایی با این شخصیت فرهیخته و ارادت روزافزون نسبت به ایشان و خوشه چینی از خرمن دانش و بینش ستودنی‌شان از موهبت های الهی است که نصیب این بنده شده و با تمام وجود، قدردان این عنایت ایزدی هستم. در قحط الرجال مروّت و مردانگی، استاد مالکی را مردی یافتم که در همۀ احوال، پای بر اصول می‌فشارد و مال و جاه و مقام و منصب در نظراو ناچیزتر از آن هستند که در برابر کسانی که به هر صورت در جایگاه قدرت قرار گرفته اند، سرفرود آرد. با این همه، آنجا که پای مروت در میان است، تواضع و فروتنی ایشان در مقابل آنان که به زعم کوته بینان جایی و جاهی ندارند، مثال زدنی است.


چرا بر اصالت ایشان تأکید می‌کنم؟ زیرا عقیده دارم که ارزش و اصالت آثار این عزیز از پایگاه معتبر شخصیت اصیلش نشأت گرفته است، زیرا مؤلف شرافتمند و متعهد به خود اجازه نمی دهد که دست به تألیف آثار بی پایه و بی مایه بزند. بخوبی می دانم که استاد مالکی برای فراهم آوردن اسناد و مدارک لازم برای تألیفاتش چه مشقتی را متحمل شده است.


استاد مالکی در زمینه های تاریخی و ادبی و اجتماعی کتاب های متعددی به رشتۀ تحریر درآورده که هر کدام ارزش و اعتبار ویژۀ خود را دارند اما کتاب گرانقدر «دشتستان و غضنفرالسلطنۀ برازجانی» با روح و جان او پیوند دارد. شاید هنگامی که او از خاستگاهش با شور و شوقی خاص سخن می گوید، خام اندیشان به اشتباه تصور کنند که او به تاریخ محلّی بیش از تاریخ ملّی بها داده است اما به قول استاد زرین کوب: شناخت تاریخ ملّی موقوف شناخت تاریخ محلّی است. بدون شک کسی می تواند مملکتش را درست بشناسد که ولایتش را بخوبی شناخته باشد. جوانمردی در پاسداری از مام میهنش درنگ نمی کند که در حراست از زادگاهش سر از پای نشناخته است.


برای آن‌ که به ارزش کتاب گرانسنگ «دشتستان و غضنفرالسلطنۀ برازجانی» بیشتر آگاه شویم، به سخنی خردمندانه از مورخ بی نظیر خواجه ابوالفضل بیهقی توجه می کنیم. بیهقی در مورد علت موظف دانستن خود به نوشتن تاریخ غزنویان، با فروتنی نسبت به سایر صاحب نظرانی که پرداختن به امور حکومتی مانع اقدام آنان در نوشتن تاریخ غزنویان شده، می گوید: «پس من به خلیفتی ایشان این کار را پیش گرفتم که اگر توقف کردمی که منتظر آن که تا ایشان بدین شغل بپردازند، بودی که نپرداختندی وچون روزگار دراز بر آمدی این اخبار از چشم و دل مردمان دور ماندی و کسی دیگر خاستی این کار را که برین مَرکب آن سواری که من دارم نداشتی و اثر بزرگ این خاندان با نام مدروس شدی».


براستی اگر استاد دکتر مالکی با آن توان علمی و شناخت عمیق تاریخ سیاسی، فرهنگی و تاریخ الرجال دست به قلم نبردی و کتاب «دشتستان و غضنفرالسلطنۀ برازجانی» را ننوشته بود، کار به دست کسانی می افتاد که نه علم ایشان را داشتند نه پشتکارشان، نه عِرق محلّی و نه اسناد و مدارکشان را. «نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند/ نه هر که آینه دارد، سکندری داند». بی تردید، اندیشه وران بی غرض این اثر ماندگار استاد مالکی را داوری خواهند کرد.
با توجه به پژوهش های این دانشی مرد در حوزه های مختلف، آثار ایشان از غنایی خاص برخورداراست. استاد مالکی هنگامی که با بیان غرّا و مردانه اش از شاهنامۀ فردوسی نقل می کند، حاضران در مجلسش رستم می شوند و زمانی که اشعار فایز دشتستانی را با لحنی جانگداز بیان می کند، مخاطبان قطره های اشک از پهنۀ صورت بر می چینند. وقتی که مجلس خود را با سروده های نظامی گنجوی می آغازد، شنوندگان مشتاقانه در عیش خسرو پرویز شریک می شوند و هنگامی که اشعار سنایی و عطار و مولوی را زینت افزای محفلش قرار می دهد، عرش را برای مجلسیان فرش می کند.


به آموزه های سعدی دلبستگی ویژه ای دارد و ناب ترین و کمیاب ترین اشعار سلطان سخن را در استشهادات خود به کار می گیرد. روح تسلیم ناپذیرش هماهنگی خاصی با نگاه خواجه حافظ به دنیا دارد: «من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک/ چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد».
خلیج فارس را از جنبه های مختلف جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به خوبی می شناسد و بر تاریخ شفاهی ساکنان جزایر و ساحل نشینان خلیج فارس احاطه فراوان دارد و آثاری ارزشمند که در این زمینه ها تألیف کرده، چراغی فرا راه نسل حاضر و آیندگان می باشند. او رادمردی از تبار بلند قامتان خطّۀ مرد پرور جنوب است. آنان که در راه مبارزه با اجانب جان باختند اما آبرو و ناموس و مرز و بوم خود را پاس داشتند. مبارزات مردم جنوب بر ضد بیگانگان، بدون شک نقشی بسزا در بقای مملکت ایران داشته است. به همین دلیل، وقتی از خطّۀ جنوب بویژه دشتستان یاد می کنیم، از مرزهایی سخن می گوییم که مرزدارانش جوانمردانه به دیگران درس مردانگی و مقاومت آموختند.


در اثرجاوید استاد مالکی، غضنفرالسلطنۀ برازجانی مردی است غیور و میهن پرست که با تدبیر و شمشیر، رسالت تاریخی خود را به انجام رسانیده است. استاد دکتر مالکی قبل از آفرینش این اثر ارزشمند، در کتاب «علما و مشاهیر فارس» (پیش از مرزبندی های اداری کنونی)، از بزرگان سیاسی و نامداران جنوب ایران و اقدامات و آثار آنان با دقت تمام یاد کرده است. در مورد رساله دکتری ایشان تنها می توانم این نکته را بیان نمایم که به زودی با انتشار این اثر بدیع ادبی، به دانش بیکران و ستودنی این دانشمند فرهنگ مدار گرانمایه پی می بریم.


میدانم که عنقای بلند پرواز همت والای استاد مالکی به گرامی داشتهای مرسوم عنایتی ندارد اما این موضوع از بار مسئولیت متولیان فرهنگ مدار استان زیبای بوشهر بویژه دشتستان و برازجان نمی کاهد و لازم است به نحوی شایسته، در مراسمی با شکوه از تلاش های خستگی ناپذیر چهل سالۀ این پژوهشگر گرانمایه و این ادیب و مورخ بلند پایه و تکرار ناشدنی تقدیر به عمل آورند.


آری: «امروز که در نزد توام مرحمتی کن / فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت».


استاد دکتر مالکی عزیز، عمرت پر برکت و عزتت پایدار و سایه ات بر سر دوستدارانت بویژه اهالی جنوب مستدام باد. بی تردید همسر گرانمایۀ تان که با فراهم آوردن محیطی آرام بخش برای بروز خلاقیت های جنابعالی نقشی غیر قابل انکار دارند، سزاوار تحسین و قدردانی ویژه هستند. آرزومندیم که تندرست و فارغ بال باشید و آثار گرانقدرتان به مرور بازار علم و ادب و تاریخ و فرهنگ را رونق بخشد.

 

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/126096