کد خبر: 126095 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 26 اسفند 1398 - 17:00
یادداشتی به بهانه پاسداشت دکتر هیبت الله مالکی در ویژه نامه نوروزی اتحاد جنوب؛
یک صفحه پر از خلاصه ی شوق

اتحادخبر- عبدالخالق عبدالهی: دکترهیبت الله مالکی از بیگ های نادری از خانواده ای بزرگ و اصیل دشتستانی است. او آنقدر غرق در خواندن و نوشتن بوده که به قول دکتر عبدالرسول خیراندیش «مالکی هرگز جوانی نکرد».. مالکی مردی باسواد، اهل مطالعه، فروتن به حد کفایت و انسانی مبادی آداب و با نزاکت است.. شعر خوانی دکتر مالکی هم که در کلام و مقال نمی گنجد...

عبدالخالق عبدالهی:

 

نوشتن درباره شخصیتی همچون دکتر هیبت الله مالکی آسان نیست و «قلم را نازکی بسیار باید» بنابراین می دانم آنچه آنچه می نویسم ممکن است تُنُک و خلاصه و بی مقدار باشد اما فارغ از نواقصی که این نوشته دارد یقینأ از سر عشق به یک خدمتگزار دشتستان و از روی ذوق نگاشته شده است. وانگهی دلخوشی ام به این بیت امیرخسرو دهلوی است که می فرمایند:


یک صفحه پر از خلاصه ی شوق / بهتر ز دو صد کتاب بی ذوق


و اما بعد:


دکترهیبت الله مالکی از بیگ های نادری از خانواده ای بزرگ و اصیل دشتستانی است. آنطور که از بزرگتر ها شنیده ام و در بعضی کتب تاریخی هم آمده، بیگ ها که خاستگاهشان روستای خوشاب است در چند صد سال اخیر مردمانی زبده و دلاور و زیرک بوده اند و حتی در میان سپاهیان نادر شاه افشار که فتح هند کردند نیز نام سرداری چون قاسم بیگ خوشابی به چشم می خورد. هیبت الله مالکی در محله قلعه برازجان و در خانواده ای پرجمعیت دوازده نفری به دنیا آمد. از همان کودکی به درس و مشق و کتابت علاقه ای خاص داشت و مدارج تحصیلی را به سرعت طی کرد و بعدها به دلیل  تعصب و حس ناسیونالیستی شدیدی که به زادگاهش داشت بیشتر فعالیت تحقیقی – پژوهشی – ادبی خود را بر این خطه متمرکز نمود. او آنقدر غرق در خواندن و نوشتن بوده که به قول دکتر عبدالرسول خیراندیش « مالکی هرگز جوانی نکرد»، آن زمان که می شد و می توانست به تفریحات رایج زمان بپردازند سرش در کتاب و کتابت بود و همه دغدغه و هم و غمش جمع آوری اسناد و دست نوشته و تصاویر تاریخی بود بلکه بر تاریکخانه  تاریخ مهجور و مظلوم دشتستان اندکی نور حقیقت بتاباند.
مالکی مردی باسواد، اهل مطالعه، فروتن به حد کفایت و انسانی مبادی آداب و با نزاکت است. اگر جایی نشسته باشد و یک نفر چند بار از اتاق بیرون برود و باز وارد اتاق شود مالکی به دلیل ادب ذاتی که فراوان دارد بدون اغراق هر چند بار جلوی او بلند می شود. دکتر مالکی از نظر مذهبی شخص معتقد و مقیدی است و به قول آقای محمد مصدق: هیچگاه ندیدم در سفر و حضر یک رکعت نمازش قضا شده باشد. شعر خوانی دکتر مالکی هم حکایت دیگری است که در کلام و مقال نمی گنجد. باید شعر خوانی این مرد را بشنوید تا بدانید من چه می گویم. به گمانم شعر خصوصأ اشعار سعدی و نظامی و بالاخص شاهنامه فردوسی را نباید روی کاغذ خواند باید از زبان دکتر مالکی شنید و شنید و باز هم شنید و به جان نوشید.


تسلط و اشراف دکتر مالکی به زبان و ادبیات عرب هم مثال زدنی است شما یک جمله، یک نکته یا ضرب المثلی بگوئید بلافاصه معادل عربی اش را زیباتر و رساتر از آنچه شما گفته اید تحویلتان می دهد.


مالکی در چند سال اقامت و تحصیلش در هند به قول حضرت حافظ « باده را مفت نخورده» بیشتر وقتش صرف مطالعه و تحقیق شده، تصحیح کتاب «بازنامه ناصری» که اثری منحصربفرد درباره پرندگان شکاری است و سالها مغفول و مهجور مانده بود را او از هند به ایران آورد و تصحیحش کرد. رساله دکتری ایشان با عنوان «تاریخ کلیله و دمنه» تحقیق و پژوهشی مفصل درباره ادبیات تطبیقی ایران و هند است که به گفته اساتید فن، نمونه آن حتی در خودِ هند هم کم نظیر و شاید بی نظیر باشد.
تسلط ادبی دکتر مالکی به اشعار شاعران متقدم و حاضر ذهنی ایشان هم قابل توجه  است. بخاطر دارم یک شب با یکی از دوستان در محل کارم نشسته بودیم و بوستان سعدی می خواندیدم به این بیت رسیدیم:


چو بختش نگون بود در «کاف کُن» / نکرد آنچه نیکانش گفتند کن


من و دوستم معنای «کاف کُن» را نفهمیدیم به یکی از دوستان مشترک زنگ زدیم و از او پرسیدم گفت: خبرتان می کنم که البته نکرد. به دکتر مالکی زنگ زدیم نه تنها فی المجلس معنای آن دو کلمه را گفت و توضیح داد، بلکه دو بیت قبل و دو بیت بعد از آن را هم با صدای رسا برایمان خواند در آخر هم نمونه هایی از شعر شاعران دیگر را درباره «کاف کِن» به عنوان مدرک ارائه کرد. جالب اینکه آن روزها به دلیل حوادث بنزین، اینترنت قطع بود و به قول دوستم: قطعی اینترنت فرصت خوبی بود تا سطح مطالعه، معلومات و دانش هر کسی را می خواهی امتحان کنی».


فعالیتهای پژوهشی دکتر مالکی منحصر به برازجان و دشتستان نیست او به دلیل تحقیقات ادبی – تاریخی که در تنگ ارم، جم، خورموج و دشتی و بخشی از فارس داشته شاید بیشتر از دشتستان شناخته شده باشد. شنیدم روزی که به مناسبت چاپ کتاب اشعار محمد خان دشتی مراسم بزرگداشتی برای ایشان در خورموج گرفته بودند اهالی قدرشناس دشتی تعداد زیادی سکه طلا روی صحنه اجرای مراسم به مالکی  هدیه دادند و اینجاست که علیرغم میل باطنی ام باید اعتراف کنم انگار مردم سایر نقاط استان، دکتر مالکی را بهتر و بیشتر از ما می شناسند و قدر می نهند. 


دکتر مالکی با اینکه علاقه و تعصب زیادی به دشتستان دارد و اخبار و اتفاقات زادگاهش را به جد پییگیری می کند تا حدی که به قول دوستی: « اگر می خواهید بدانید در دشتستان چه خبر است به دکتر مالکی زنگ بزنید» اما دوری و مهجوری چند ده ساله ایشان از دشتستان به گمان من زیان و خسران عظیمی  در پی داشته است.


و اما نکته آخر: همانطور که می دانید آرامگاه خواجوی کرمانی در دروازه قرآن شیراز در مکانی به نام «تنگ الله اکبر» قرار دارد. کرمانی ها با توجه به تنهایی و مهجوری و دور از وطن بودن خواجو می گویند: «خواجوی ما به شیراز، به تنگ افتاده است الله اکبر». حالا حکایت دکتر مالکی ماست که از قضا او هم خانه اش نزدیک آرامگاه خواجو و تنگ الله اکبر است. ان شاالله که استاد سالها زنده باشند و ما دشتستانیها همچنان از چشمه جوشان خدمات فرهنگی ایشان بهره مند شویم اما بنظرم ما دشتستانیها هم باید  بگویم: «هیبت ما به شیراز، به تنگ افتاده است الله اکبر» برای استاد مالکی عزیز آرزوی سلامتی و طول عمر دارم.

 

*اتحاد خبر: ویژه نامه نوروزی اتحاد جنوب که در بخش ویژه به دکتر هیبت الله مالکی پرداخته است از اول فروردین روی پیشخوان دکه های مطبوعاتی به علاقمندان عرضه خواهد شد.

 

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/126095