کد خبر: 122921 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 21 دي 1398 - 12:30
طنز و طنزنویس

اتحادخبر :خیلی نگذشته که از پرداختن به سوژه های جور واجور به زبان طنز که تلخی از سر و روی متن می بارید به ملال افتاده بودم.روحم کدر و خسته بود از اتفاقات ریز و درشتی که هر روز داشت در این مملکت اتفاق می افتاد و من باید از راه پر مُخاطره طنز کُنهِ مطلب را به مخاطب برسانم.طنز در نگاه اول نقطهٔ مقابلِ جدی بودن است. ولی نه به معنای جدی نگرفتن است. طنز...

بانو بوشهری/ برازجان:

خیلی نگذشته که از پرداختن به سوژه های جور واجور به زبان طنز که تلخی از سر و روی متن می بارید به ملال افتاده بودم.


روحم کدر و خسته بود از اتفاقات ریز و درشتی که هر روز داشت در این مملکت اتفاق می افتاد و من باید از راه پر مُخاطره طنز کُنهِ مطلب را به مخاطب برسانم.

طنز در نگاه اول نقطهٔ مقابلِ جدی بودن است. ولی نه به معنای جدی نگرفتن است. طنز البته معنای فراتری هم دارد. به زعم نگارنده طنز شکل حقیقی و شاید کمی لوسِ نقد باشد.


طنز نویس می کوشد سوژه را با نگاهی ظریف و با قلم ملاحت گونه خویش به چالش بکشد. که اساساً رسالت طنّازهای رسانهٔ مکتوب هم نمی تواند چیزی جز این باشد.


طنزنویس خود بیش از هر کسی آگاه است که گرایش مقولهٔ طنز به سیاست اتفاقی است که نه از سر اختیار و یا به شوخی گرفتن و از بین بردن قبح کنش های سیاسی است.


دست مایه قرار دادن سیاست و سیاسیون در قالب جذاب و اغواگر طنز بیانگر دومینو بودن مسائل و بحران های جامعه ای است که طنزنویس نیز از همین جمع و جامعه برخاسته است.


به جِد معتقدم که هنر و هنرمندی که فرزند زمانه خویش نیست و در قلم و هنرش شفاف اندیشیدن به چشم نمی خورد و آگاهی به ارمغان نمی آورد راهی در ذهن و قلب آدم ها نخواهد یافت. دستِ کم همیشگی و دراز مدت نخواهد بود.


کما اینکه اسطوره های بی بدیلی در این سرزمین آمده و رفته اند که رساتر از هر بمب افکن و خمپاره ای با کلام و بیان و شعر و طنز روشنگرِ مردمانِ عصر خویش بوده اند.


برای مثال آوردنِ نمونه درخشان و قابل استنادش باید کمی راه دور برویم. اگر سر برگردانیم و چند قرنی عقب تر را بنگریم به حافظِ جان می رسیم، که با رِندی تمام مِی و مُطرب و مُحتسب را برای بیان اوضاع نابسامان زمانهٔ خفقان آور و بی ثبات خویش نشانه رفته است. حافظِ شاعر و نقاد و عارف و طناز و حق گو، تنها مُشتی نمونهٔ خروارِ است.


نه حافظ شناسم نه حافظ پژوه،صرفاً به عنوان کسی که از دور( خیلی دور) دستی بر آتش طنز دارم و حافظ را با تمام جانم می ستایم ،بر این باورم که طنز و نقد دو عنصر اصلی اشعار تکرار ناشدنیِ خواجهٔ راز است.


مُبرهن است که در مقام توصیه و وصیّت و نصحیت نیستم اما خود و هر کسی که در وادیِ طنز این جدی ترین نوعِ ادبیات نوشتاری قلم و قدم می زند، توصیه می کنم به قلمِ زدنِ طنز نقادانه و شعور آفرین.


طنز و طنزنویس اگر چه قرار نیست یدِ اعجازگری باشد برای برون رفت از بحران های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و چه و چه .. اما می تواند مطالبه گرو پرسشگر و مُنصف و مُنتقد باشد.


طنزنویس باید و باید صدایِ حق طلبیِ جامعه اش باشد. نویسندهٔ طنز باید حساب شده و منصف، ببیند و بشنود و تحلیل کنید و دست آخر بنویسد. که اگر غیر از این شد به چاهِ بی بُن و پِی لودگی خواهد افتاد.


سخن به درازا کشید فقط کلام آخرم این باشد که طنزی که توأمان لبخند و آگاهی بیافریند طنزِ درخور است‌،و لاغیر...

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/122921