کد خبر: 120917 ، سرويس: طنز تلخند
تاريخ انتشار: 11 آذر 1398 - 13:10
طنز اختصاصی اتحاد خبر/جاروف
خواب و خاطره

اتححادخبر- حسین احمدزاده: دیشب توی تختم نشسته بودم/همینجوری چشامو بسته بودم/خاطره هامو هی ورق می زدمازین به اون کله ملق می زدم/یادتونه قصه های سمندون؟/جاجول و توی دهنش یه دندون؟/یادتونه شعرای بچگی رو؟/اتل متل مزه ی زندگی رو؟/شاید اگه یه دهقان فداکار/باشه کسی کشته نشه تو قطار/دهقانی که حالا خودش رانندس...

حسین احمدزاده:

دیشب توی تختم نشسته بودم


همینجوری چشامو بسته بودم


خاطره هامو هی ورق می زدم


ازین به اون کله ملق می زدم


یادتونه قصه های سمندون؟


جاجول و توی دهنش یه دندون؟


یادتونه شعرای بچگی رو؟


اتل متل مزه ی زندگی رو؟


شاید اگه یه دهقان فداکار


باشه کسی کشته نشه تو قطار


دهقانی که حالا خودش رانندس


کارش فقط کلاچ و گاز و دندس


حنا دیگه دختر مزرعه نیست


لیسانسشو گرفت تو رشته زیست


قصه کوکب رو فراموش کنید


زیر اجاق گازو خاموش کنید


حوصله پخت و پزو نداره


صبح میره و شب میاد از اداره


پینوکیو دماغشو عمل کرد


فرمشو مثل بینی عسل کرد


یادش بخیر چوب بود و آدم می شد


غیرت اون آدم چوبی چی شد؟


قحطیه و آبی تو سد نداریم


پترسو هر سال سرکار نذاریم


یه روزی دریا توی انگشت اون


حسرت اون شده یه قطره بارون


آخ که دلم تنگه واسه چوپونه


دروغای قشنگ و بچگونه


دیگه دروغم هیجان نداره


وقتی که گرگ گله رو کرده پاره


کبری قصه سه قلو اورده


پوشک و شیر پول کم سپرده


اجاره و چک و برات و سفته


تصمیم کبری رو ازش گرفته


خسته و بی رمق شدم خدایا


چنتا فقط ورق زدم خدایا


چشمامو بیشتر روی هم گذاشتم


حوصله خاطره رو نداشتم


سیاهی چشام یه لحظه سر خورد


با چند ورق خاطره زود خوابم برد

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/120917