کد خبر: 11697 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 27 فروردين 1392 - 08:47
کلیدواژگان انتقادی (50)گامی دربازنگری جامعه وفرهنگ

ذهنیت،ساختارونظامی ازمفاهیم و تصورات پذیرفته شده است که بخشی از رفتار و تصمیمات فرد را ایجاد و جهت دهی می کند. این ساختار مفهومی هنگامی که به صورت بین الاذهانی درآید و در مقیاس گروهی و اجتماعی مطرح شود، زمینه درک و تفسیر مشترک از امور و پدیده ها را برای افراد فراهم خواهد ساخت. درک مشترک نیزعلاوه براینکه به تدریج درصحنه ی عمل اجتماعی به جذب و...

 

 

ذهنیت اجتماعی نشده

ذهنیت،ساختارونظامی ازمفاهیم و تصورات پذیرفته شده است که بخشی از رفتار و تصمیمات فرد را ایجاد و جهت دهی می کند. این ساختار مفهومی هنگامی که به صورت بین الاذهانی درآید و در مقیاس گروهی و اجتماعی مطرح شود، زمینه درک و تفسیر مشترک از امور و پدیده ها را برای افراد فراهم خواهد ساخت. درک مشترک نیزعلاوه براینکه به تدریج درصحنه ی عمل اجتماعی به جذب و ثبت تجربیات جدیدی منجر می شود و بر حجم ذهنیت می افزاید به خودی خود موجبات هنجارمندی و به تبع آن قابل پیش بینی بودن رفتارهای اجتماعی را فراهم می سازد. بنابراین ذهنیت، واجد ویژگی اجتماعی و اکثریتی بودن در بین مردمان یک جامعه است. ذهن مردمان در یک رابطه ی دیالکتیکی باعین یا واقعیات قرار می گیرد و آنگاه این دیالکتیک از یک سو باعث تغذیه مفهومی وتغییراتی در ساختار ذهن می گردد و ازسوی دیگر نیز خلاقیت ها و برآیندهای ذهنی باعث ظهور واقعیات جدید وتغییردرآنها می شود. این خلاقیت ها و برآیندهای ذهنی در یک فرآیند آرام و بلند مدت درساختارذهنی و همزمان درشکل گیری تعاملات اجتماعی افراد وارد و به شکلی معنادار و نظم یابنده درمی آید.

تازمانی که یک مفهوم (به خصوص مفاهیم ارزشی و باورها) درساختارمفاهیم افراد معنادار نگردیده و برتعاملات آن ها اثر نگذارد نمی توان آن را ذهنیت اجتماعی شده به شمارآورد. این معنادار سازی هم باعث پیشگیری از شوک وتنش روانی و رفتاری افراد می گردد و هم مانع از چند گانگی زمان اجتماعی (یعنی مرحله تاریخی که یک جامعه در آن قرار دارد) در یک لحظه ی طبیعی میان تعامل گران و درلحظات متعدد بین نسل ها می شود.

آنومی یا نابسامانی اجتماعی درنتیجه ی همین تداخل زمان های اجتماعی صورت می گیرد. زیرا درحالت دوگانگی زمان اجتماعی، افرادنه توان هضم وپذیرش معنایی بیگانه با ساختارهای ارزشی ـ ذهنی خود را دارند و نه چندان خواهان حفظ عناصر موجود درساختار ارزشی قبلی خود هستند. بازتاب این دوگانگی، تردید و تنش های میان فردی و میان گروهی و نهایتا بروز رفتارهای نابهنجار و بیماری های روانی خواهد بود.

تنش ها و تقابل های تکرار پذیر در جامعه خودمان که گاهی خود را در کف خیابان ها نشان می دهد و بیشتردرجنگ رسانه ای و تبلیغاتی نمایان می گردد، بیانگر وجود ذهنیت اجتماعی نشده و ناهمسو با نوع اجتماعی شده آن است. مفاهیم مربوط به ذهنیت برون گرای غیرخود جوش و غیراصیل مبتنی بر فرهنگ مدرنیته ای همچون ماتریالیسم، سکولاریسم، لائیک و لیبرالیسم که امروزه به شکل ائتلافی در تکاپوی به دست آوردن جایگاهی در ساختار معنایی و ارزشی جامعه ی مامی باشند، حاصلی جز تضاد و ناپایداری های فکری و رفتاری نداشته است. علت طبیعی این تضاد وجود ناسازگاری بنیادی میان دو فرهنگ مدرنیته ای و سنتی خصوصا از نوع مذهبی آن می باشد.

باید پذیرفت که ذهنیت ریشه یافته در باورهای دنیای گرای مدرنیته ای امکان ادغام و معنادار شدن در ذهنیت اجتماعی شده اسلامی را نداشته و تنهامی توان برخی عناصر روبنایی آن که وجوه مشابهی با ساختار ذهنی ما دارند و به عنوان مشترکات فرهنگ بشری تلقی می گردند را با آن پیوند زد اما پایه های منظومه دنیامدارغربی کماکان به صورت یک ذهنیت اجتماعی نشده برای غالب کنشگران اجتماعی ماباقی خواهد ماند.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/11697