کد خبر: 116217 ، سرويس: استان بوشهر
تاريخ انتشار: 18 مرداد 1398 - 19:00
گفتگوی اتحاد خبر با خبرنگاران استان بوشهر به مناسبت روز خبرنگار(8)
خبرنگار بالِ پرواز است سنگش نزنیم/ خبرنگاری را در راس مهم ترین های زندگی کاریم می بینم

اتحاد خبر: هفدهم مرداد ماه  روز خبرنگار است. به همین مناسبت به سراغ تعدادی از خبرنگاران پرتلاش و زحمتکش استان بوشهر رفتیم تا با طرح چند سئوال کوتاه ضمن گرامی داشت روز خبرنگار، قدردان زحمات آنها باشیم. سودابه زیارتی خبرنگار روزنامه پیام عسلویه: برخی روابط عمومی ها نسبت به خبرنگاران منتقد، گارد ویژه دارند. خبرنگار بارِ بر دوش نیست...

اتحاد خبر: هفدهم مرداد ماه سال 1377، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاریِ جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید. به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد. به همین مناسبت به سراغ تعدادی از خبرنگاران پرتلاش و زحمتکش استان بوشهر رفتیم تا با طرح چند سئوال کوتاه ضمن گرامی داشت روز خبرنگار، قدردان زحمات آنها باشیم. گفتگوی ما را با سودابه زیارتی خبرنگار روزنامه پیام عسلویه بخوانید:

 

- با سلام و تبریک روز خبرنگار، چه شد که خبرنگار شدید؟

خبرخوان بودم و به خصوص در دوران اصلاحات سال های ۷۶، حتی یک روز هم روزنامه های روی گیشه مطبوعات را از دست نمی دادم و البته نوشتن هم یکی از برنامه های روزانه ام بود. بیشتر البته دلنوشته هایی بود از اتفاقات سیاسی اجتماعی که در مطبوعات می خواندم و چاشنی شان می شد، محفوظ و زندانی می شدند در کتابخانه شخصی. در یک دوره ای که شاید بشود گفت نقطه عطف زندگیم بود، جویای کار بودم و سردرگم از این که توانایی چه کاری را دارم. خیلی اتفاقی با روزنامه بامداد جنوب که تازه قرار بود شروع به کار کند، آشنا و شدم خبرنگار.

- خاطره‌ای از روزهای آغازین خبرنگاری‌ اگر دارید بیان کنید.

همان اوایل شروع کارم بود که برای انجام گزارش میدانی، راهی نمایشگاه کتاب شدم. قرار بود در مورد وضعیت نشر و بازار کتاب و استقبال مردم سوال بپرسم. اولین گزارش محیطی بود که می خواستم انجام بدهم و طبیعتا استرس داشتم. می خواستم بدون اینکه بگویم خبرنگار هستم، سوالاتم را بپرسم که کمی از استرسم کاسته شود. اولین غرفه نمایشگاه مربوط به نشر آمون بود. بعد از سلام و احوالپرسی، در مورد رونق بازار کتاب پرسیدم. مسئول غرفه آقایی بود که بنظر خیلی جدی می آمد. کمی نگاهم کرد، بعد پرسید: خبرنگاری؟ گفتم: بله
گفت: متنفرم از خبرنگارها...
من دستپاچه شدم و استرسم چند برابر شد. واقعا فکر نمی کردم در همین ابتدا چنین جمله ای بشنوم. فکر می کردم خبرنگارها دوست داشتنی تر از این حرفها باشند. ولی خودم را نباختم و گفتم: ایرادی ندارد. ولی چرا؟
گفت: چون حقیقت را نمی نویسند و صحبت های مصاحبه شونده را هرطور که خودشان می خواهند، تغییر داده و منتشر می کنند. شما لطفا اینکار را نکنید و مشکلات را منعکس کنید.
برای من درس بزرگی بود: نوشتن حقیقت و بازتاب مشکلات جامعه ای که در آن زندگی می کنیم.

- اگر به عقب برگردید باز هم خبرنگاری را انتخاب می‌کنید؟

ببینید! مشکلات حرفه ما بسیار زیاد و طاقت فرساست. بارها و بارها در مواجهه با کم و کاستی ها، این فکر به صورت لحظه ای از ذهنم خطور می کند که کاش خبرنگار نبودم. کاش این همه دغدغه نداشتم و مثل دیگران با آرامش ذهنی بیشتری زندگی می کردم. اما در عمل حتی یک روز هم نمی توانم از حرفه ام فاصله بگیرم. لذت نوشتن، نوشتن از رنج مردم، نوشتن از یک اقدام نیک، بازتاب هرآن چیزی که از نگاه مخاطب مخفی ست و من خبرنگار آن را نشان می دهم و او را به فکر وا می دارم و و و و ، همه این ها برایم لذتبخش است و خدا را شاکرم که این مسیر سبز را برایم باز کرد و قلمی را در دستانم جای داد که خود، به آن قسم خورده است. این یعنی اگر بارها و بارها به گذشته بازم گردانند، خبرنگاری را در راس مهم ترین های زندگی کاریم می بینم.

- یکی از تلخ ترین و شیرین ترین خاطرات خبرنگاری را بیان کنید.
تلخ؛ آنقدر تلخ که مثل کابوس تا مدت ها همراهم بود. فکر می کنم سال ۹۵ بود. جنوب استان، یک ترور اتفاق افتاده بود و در کنار آن پسربچه ای هم در اثر کمانه کردن تیر و اصابت آن به پشت سرش، کشته شده بود. یکی از دوستان تماس گرفت و اطلاع داد که پدر بچه در پزشکی قانونی بوشهر است. با عکاس سایت به پزشکی قانونی رفتیم. من با پدر بچه مصاحبه کردم، حالت روحی بسیار بدی داشت بنابراین سریع مصاحبه را جمع کردم. چون در این جور موارد خبرنگار به خاطر حالات و تالمات روحی مصاحبه شونده، نباید ایجاد حساسیت و خستگی کند. تشکر کردم و خداحافظی. ولی پدر بچه ناگهان شروع به فریاد زدن کرد و می گفت این خانم با تروریست ها همدست است و البته فیزیکی هم مورد عنایت ایشان قرار گرفتم و....

خاطره تلخی بود و تا مدت ها شب ها خوابم نمی برد و کابوس می دیدم،،،

شیرین ترین خاطره همیشه در گرفتن گزارش های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و برخورد با بچه ها بود. در یکی از مراسم های کانون، مجری برنامه عوامل پشت صحنه را معرفی می کرد. اسم یکی از آنها به نظر بچه ها جالب آمد. سالن را روی سر گذاشته بودند و تا یک تایم طولانی هر بار یکی از بچه ها از یک گوشه سالن اسم آن بنده خدا را می آورد و سالن بود و شلیک بی مهابای خنده بچه ها تا جایی که مجری برنامه که به سختی خنده اش را نگه داشته بود از بچه ها خواست که سکوت را رعایت کنند...

- به نظر شما بزرگترین مشکل خبرنگاران استان بوشهر چیست؟
مطالعه کم، عدم انگیزه و شناخت ذات خبرنگاری.

- پاسخگو ترین مسئولی که می شناسید نام ببرید؟
برای من، پاسخگو بودن یک مسئول، یعنی پیگیر بودن. اینکه پاسخ بدهند اما پاسخ هایشان بی سر و ته و فرافکنانه باشد، معنی پاسخگویی ندارد. شجاعت پذیرفتن انتقادات و اهمال کاری زیرمجموعه، تعامل با رسانه ها و در بطن جامعه بودن نشاندهنده یک مسئولِ مسئول است.
به نطر من دکتر علیرضا رییسی، رییس سابق دانشگاه علوم پزشکی بوشهر. یکی از مدیران پاسخگو در استان بود.
هر سوالی را که خبرنگاران می پرسیدند کامل پاسخ می دادند حتی اگر کمبود و مشکلی در زیرمجموعه خودشان وجود داشت، آن را می پذیرفتند و انکار نمی کردند.
برای گزارش عقرب گزیدگی که منجر به فوت یک دختربچه در تنگ ارم شده بود، تماس گرفتم ولی ایشان در تهران جلسه ای داشتند، پیام دادند که خودشان تماس می گیرند. حدود ساعت ده شب بود که تماس گرفتند و به سوالات مربوط به گزارش پاسخ دادند.

- انتظار شما از مدیران دستگاه های اجرایی چیست؟
پاسخگوی اقدامات خود و زیرمجموعه شان باشند. نگاهشان به انتقادات مثبت باشد. حتی اگر آن انتقاد جنبه تخریب داشته باشد. بخشی از کاستی ها و ضعف دستگاه های اجرایی با، توجه کردن به همین انتقادات قابل حل است.

- با توجه به اینکه خبرنگاران و روابط عمومی های هر دستگاه اجرایی بیشترین تعامل و ارتباط را با همدیگر دارند چه پیشنهادی برای روابط عمومی های دستگاه های اجرایی دارید؟
روابط عمومی ها یک ضعف عمده ای که دارند اینست که فقط خواهان بازتاب اخبارشان توسط خبرنگاران هستند. به شکلی دیگر، خبرنگار می شود روابط عمومی یک دستگاه و ارگان. "خبر را منتشر کن کارت هدیه بگیر"

یک بده بستان مشمئزکننده اتفاق افتاده است که هم از وظایف روابط عمومی و هم مسئولیت ذاتی خبرنگار، بسیار فاصله دارد. از طرفی دیگر برخی روابط عمومی ها نسبت به خبرنگاران منتقد، گارد ویژه دارند. خبرنگار بارِ بر دوش نیست، خبرنگار بالِ پرواز است سنگش نزنیم.

تعامل بیشتر روابط عمومی ها با خبرنگارانی که قلم انتقادی دارند، می تواند سازنده باشد هم برای ارگان مربوطه و هم برای خود خبرنگار.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/116217