کد خبر: 114896 ، سرويس: طنز تلخند
تاريخ انتشار: 20 تير 1398 - 13:12
طنز اختصاصی اتحاد خبر با گویش برازجانی؛
بازگشت دی زاغو+ فایل صوتی

دی زاغو برازجونی: مجری: طی سه ماه گذشته، بانو دی زاغو برازجانی، نماینده محترم مردم مظلوم جنوب ایران و به گفته ی سازمان سیا، خطرناک ترین بانوی جهان، به طور مشکوکی تُر و گم می شود! شواهد حاکیست، در این سه ماه، هیچ اثری از وی یافت نمی شد. در این برهه از زمان اتفاقات بسیار خوفناکی رخ داد که محقِقان و تحلیل گران بر این باورند که همگی از بابت...

دی زاغو برازجونی:
مجری: طی سه ماه گذشته، بانو دی زاغو برازجانی، نماینده محترم مردم مظلوم جنوب ایران و به گفته ی سازمان سیا، خطرناک ترین بانوی جهان، به طور مشکوکی تُر و گم می شود! شواهد حاکیست، در این سه ماه، هیچ اثری از وی یافت نمی شد. در این برهه از زمان اتفاقات بسیار خوفناکی رخ داد که محقِقان و تحلیل گران بر این باورند که همگی از بابت عدم حضور ملکه دی زاغو برازجانی می باشد. حال، شما چه می اندیشید؟ به نظر شما در این سه ماه، چه اتفاق غم انگیزی برای او افتاده است؟ آیا او زنده است؟ آیا فکر می کنید در حوادث اخیر جان سالم به در برده؟ پاسخ سوالات خود را بزودی خواهید گرفت.


دی زاغو برازجونی: سلام، حالتون چه طهره؟ سلامتین؟ خاشتونه؟ مانه نمی وینین، صِدِی مانه نمی شنفین، جاروفله نمی خارین، خوشحالینا نه؟ اُما خیالتون راحت، بَعدِ سُه ماه، تازه رسیدمه برازجون، فقد همی اِوِل کاری وُی بُحال اونِیی که جواو سواللِ راویِ گفتن: نه! وژدانن تو گردنشونه که نیان و مازه شون نیارن وِرُم که پُی جاروف پنگیم بورشنمشون که بو مِس وشون راساوو، ها دیی ها.


مجری: عزیزانی که تمایل به آوردن مازه مبارکشان جهت برشیده شدن دارند، به آدرسی که انتهای برنامه اعلام می شود رجوع کنند.


دی زاغو برازجونی: عرضم خذمت جمال بیلیک بیلیکوییتون که سُه ماه پیش بی، یه پسینی خم و شهناز (همساده ی کاوادیمون) نِشسِه بیدیم کِمه ی حوضِ تو دل فدحمون، پامونم ری پامون جکُنده بیدیم و گرده ی گرمه پُی شیرِگا می خاردیم و راجوِ اومدن پکورا توو برازجون گپ می زدیم که حرف وُ بادنگونم رسید! وُ جالوه بدونین که پژوهشگرل(یعنی مُن و شهناز) بر ئی باورن که خین ما، سی درصدش سولفات بادنگونه و سی درصدشم نخوده که پُی خاردن پکورا و فلافل که پاکشون از غذایل بهشتین وُ دَس اومده! چنه تعجب می کنین؟ خو اگه تو بهشت پکورای گرمه نبو، اگه بادنگون سرخ کرده پُی نون نازک و یه لیمویی که بچرنیم ریش نبو، چه بختر و خاش تر اینا میخا بو؟! چکار دارین؟ تازه بحث ما خرنگ واویده بی که زاغو ارنک بدو بدو اومد دو پُیی تنگس توش وُ گف: "مانی دو تا ایمیل سیت اومده"، هُموسُو گفتم که زاغو به زبون سلیس فارسی سیم ترجمه اش کنه که الان ترجمه نامه اِوِلی که از اُمریکا بیده، سیتون می خونم(نامه اُمریکُیی اصل بیدا):
از: بیگ ترین گروه ارکستر سمفونیک جهان
به: کویین دی زاغو برازجونی(بتا کالِیرمه تنظیم کنم، بنده ی می گوا)
هلو میس دیر کویین دی زاغو، می خِیم همی فرست کاری(یعنی اِول کاری) گو تو هِدِ اوریجینالِ مطلب(یعنی بریم سر اصل مطلب)، هندمون به دامنت(یعنی دِسمون وُ دامنت) جون خوت کام کُ تو اُمریکا و مانِ نجات بده وُ دِسِ سانسور اَند دکندکاو مجوز، وی آر دِ بیگ ترین گروپ آو میوزیک(میگو ما گت ترین گروه موسیقی هِسیما بُبُبُبُ) بات (یعنی اُما) مشکلِ سِی واویدن داریم(یعنی مشکل دیده واویدن)، بیکاز (سیمحضی که) قانون کپی اند رایت آف مای کانتری ایز وری هارد، (میگو که قانون کپی رایت کشورمون نه ایقه سختا) هرچی وی مِید، دونت کپی، (یعنی هرچی می سازیم کپی نویمو) پیپلمونم خو پیل ندارن، لذا (اِهم اِهم ئی لذا از کجا اومد؟ اَی زاغو، وا ترجمه نکنی یادتم بره، مُو نمی فهمُم شیش هف سال تو مدرسه و دانژگا ئی همه کلاس زبان سیتون نهادن و هِی برو کتاو کمک درسی بوسون و بوخون، همش همی بی؟ یه نامه ای نِتری سی مُو ترجمه کنی؟ زاغو جونمرگاویده ی چیش سفید؟! ایسو بچیل مردم هم همیطهرن؟ بچه ی موگرینی و کیلینتونم همی طهرن؟ برو سیلشون کُ، اونا مث بلبل سی دِییشون اینگیلیسی ترجمه می کنن! ارنک احصاومه خورد کرد پی ئی ترجمه کردنشا، مو که نفهمیدم چه واوی، صد یاد شما! بتا خُم سیتون بگم، اینا یه مشتی خواننده و نوازنده جهانی بدوخت بی رَه بیدن که سی محضی که (همو طهر که اخوار میگو) مردمشون فقیــــرن و پیل بلیطِ کنسرت و اِسدنِ سیدی یلشونه ندارن، هنرشون دیده نویمو از او هل هم قانون کپی رایت دارن و کسی نمی تره آثار کسیه مفتکی بِیلِ سی دانلود، مِی مث مانن که همه طهری حامی هنرمندلمونیم، وَضِمونم کویته! ها، اینا هم دِسِشون تو سرشون بی که چطهری دیده واون، پُی خوشون گفته بیدن بتا همه ته یی یه نامه ای سی بانو دی زاغو بینویسیم بَلکم هِلپمون کرد(چه میگم، ای خدا، گیچم کرد ئی زاغو ارنکا) بلکم کمکمون کرد) چکار دارین؟!


مجری: به نظر شما دی زاغو چه عکس العملی نشان می دهد؟


دی زاغو: هُمو سُه ماه پیش، دقیقا، دقیق دقیق بخوام خذمتتون عرض کنم؛ سی و هفت ساعت و رُب بَدِ ایمیل اِوِلی بی یا نه، چل و پنج شیش ساعت بَدِش، دقیقا نمی فهمم اُما ایمیل دومی وُ دِسُم رسید. نامه ای محرمانه از کنگره ی زنل شیش به علاوه ی یک که صفر تا صدش محرمانیه و مُو کلامی نمی ترم سیتون بگم، اصن نوم کنگریکو هم نمی ترم بگم، زرنگ بازی هم در نیارین، نمیخا سرچ کنین، هیچ جا هیچ نقطه ای در موردش نی، منم اصلا و ابدا نمی گم چنه، فقط یه کلمه بگم که ای کنگریکو از هر قاره یه نماینده زن داره، مو از آسیا هسم اونا هم از باقی قاره یَل، ویمو شیش بعلاوه یک، او یککو هم منم، هم سی محض اعتبار بین المملینی! بین الملمینی! نه، بین المللینی که دارم، و هم سی محض تجهیزات پیشرفته ام که جاروف پنگی برقی ورژن 8.0.0 چکاردارین؟! به هر حال هرکی ایقه وزنه ی سنگینی بو، جُیگُی وی آی پی هم گیرش میا؛ انتظار ندارین خو مُنم ری او شیشتا جونمرگاویده ی لیت پیکر حساو کنن؟! ها خلاصه ئی کنگریکو هم مث باقی چی یلی که هیشکی نمی شناسش، ئی هَم هِسِش و تصمیماتش مستقیم فکس ویمو و در دستور کار کائنات قرار می گیره! چکار دارین؟ نامه از ای کنگریکو اومد که دی زاغو اُو تو دسته بریزش ری رمضون و وردا بیو که یه خِوِرلیه؟!


مجری: یعنی چه خبری؟
دی زاغو: فضولی نکو مجری! یکمی هم خومونی گپ بزن، بختره!


مجری: ری چیشَم
دی زاغو: بعدشم مو خو همشه نمی ترم یِکشه بگم؛ ئی داستان ادامه داره، ئی تازه مقدمش بی!
مجری: بسیار خب، در قسمت بعد، از تصمیم دی زاغو برای سفر به آمریکا، حوادث، سوانح و تروری که او را تهدید می کرد خواهید خواند!

 

 برای شنیدن فایل صوتی این طنز در اینجا کلیک کنید  

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/114896