دشتی بخوان دوباره آواز \"دشتی\" ات را

امروز: چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403

تاريخ انتشار: 23 فروردين 1392 - 08:50

دشتی بخوان دوباره آواز \"دشتی\" ات را / بر گل نشسته بینی چون باز کشتی ات را
از شنبه و ز کاکی ت آمد صدای گریه / چون ورزقان بدیدی نابود هستی ات را

شعر ابراز همدردی با مردم مناطق زلزله زده استان بوشهر

خبر واقعه تاسف بار زلزله استان بوشهر موجب تاسف و تالم شدید بنده شد ، هر چند این واقعه به خودی خود موجب ناراحتی اینجانب گردید اما احساس آن در شهر اصفهان به صورت خفیف بر تاثر بنده افزود ، اینجانب به عنوان شاعر اهل شهرستان زلزله زده اهر این واقعه دردناک را از طرف مردم غیور آذربایجان و بخصوص مردم مناطق زلزله زده اهر ورزقان و هریس ، خدمت مردم عزیز خصوصا مردم مناطق زلزله زده استان بوشهر وشهرستان های دشتی ، شنبه و کاکی تسلیت عرض نموده و شعر زیر را به عنوان ابراز همدردی و عرض تسلیت تقدیم مردم عزیز می نمایم
لطفا با انتشار این شعر مرهمی بر درد و آلام مردم مناطق زلزله زده نهیم

امین حبیبی - شهرستان اهر

دشتی بخوان دوباره آواز \"دشتی\" ات را
بر گل نشسته بینی چون باز کشتی ات را

از شنبه و ز کاکی ت آمد صدای گریه
چون ورزقان بدیدی نابود هستی ات را

\" فایز\" کجایی امروز بر حال زادگاهت
شرحی سرایی از غم ، شعر دوبیتی ات را

ما را شریک غم دان ای هموطن چو روزی
دیدیم در اهر نیک بگشاده دستی ات را

ایرانی از شمال و از غرب تا به شرقش
بر خیز تا نمایی زیبا سرشتی ات را

مادر اگر کشیدی بر سر سیاه ماتم
گر ریخت لرزه سقفت ، دیوار خشتی ات را

غمگین مباش جانم ، ایران فدای اشکت
از خاطرت زداییم هر گونه سختی ات را

لرزد زمین چو در بم در ورزقان و بوشهر
بوسیم خاکت ایران خاک بهشتی ات را

هر لرزه ای که آید یک نعمت است و فرصت
گوید امین چو بیند آباد آتی ات را

آواز دشتی : آواز محلی شهرستان دشتی که برای یادآوری حوادثی که در طول تاریخ بر مردمانش گذشته است خوانده می شود .
فایز : شاعر معروف مرحوم شهرستان دشتی که به شعرهای دوبیتی اش معروف است . /ح

چاپ خبر

مرتبط:

» یادواره شهید شاخص فرهنگی دشتی برگزار شد [بيش از 5 سال قبل]

» پنج پروژه عمرانی در دشتی به بهره‌برداری رسید [بيش از 2 سال قبل]

» ۲۲۷ پروژه با اعتبار ۳۳ هزار میلیارد تومان تا آخر سال اجرا می‌شود [بيش از 4 سال قبل]

» ۱۰ هزار ماسک در شهرستان دشتی تولید می‌شود [بيش از 4 سال قبل]

» پیاده‌روی بزرگ خانوادگی در خورموج برگزار می‌شود [بيش از 6 سال قبل]

» مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده دانش‌آموزان گسترش می‌یابد [بيش از 4 سال قبل]

» روند تکمیل پروژه‌های ورزشی نیمه تمام در استان بوشهر تسریع می‌شود [بيش از 3 سال قبل]

» نوسازی شبکه‌های آب دهستان کبگان شهرستان دشتی تسریع شود [بيش از 2 سال قبل]

برچسب ها:

امین حبیبی , دشتی , کاکی , شنبه , زلزله , همدردی , شعر , اتحاد جنوب

نظرات کاربران

مقصود تقی زاده هریس(نیسگیل)

1392/01/24 - 11:31

با سلام و عرض تسلیت به تمامی هموطنانم در همه جای ایران و آرزوی صبر و بردباری برای بوشهریان داغ دیده. خواستم به عنوان برادری کوچک از این دیار بزرگ، این مصیبت و حادثه ی تلخ را به عزیزان داغ دیده در بوشهر تسلیت عرض کنم. ما آذربایجانیها و مخصوصا اهالی هریس و اهر و ورزقان که زلزله ی مهیب 21 مرداد سال قبل را تجربه کرده و هنوز داغدار عزیزانمان هستیم، با این حال قلب داغدارمان در بوشهر می تپد برای عزیزانی که در این حادثه دچار مصیبت شدند.
من شعری ترکی برای زلزله بوشهر نوشته بودم. حالا خواستم همان شعر را با ترجمه ی فارسیش برای شما ارسال کنم. امیدوارم مورد پسند واقع گردد.
با احترام: مقصود تقی زاده هریس(نیسگیل)

«بوشهر زلزله سی»

بیر آیاغی
قارا داغدان اوزولمه میش
سیزین یئردن باش قووزادی
قلبیمیزی خینجیم- خینجیم
دوغراییب کسن زلزله!
نه رحمسیز،
نه داش اورک،
نه قودورغوندور
بورالاردان باش آلیب
«بوشهر»ده قارا یئل تک
اسن زلزله!
اوره ییمده
دویونله نیب قالان کده ر
گؤزلریمده دونان یاشیم،
آغلایانمادیغیم غملر
دئمه
سیزه قالمیش ایمیش
آی یارالی باجیم، قارداشیم!
ایسته میرم اؤز غمیمی، کده ریمی
داها سیزین له پایلاشیم!
قلبینیزین غم یوکونو
یارالی قلبیمله
چکمک ایسته رم.
بیر چیمدیک ده سئوینجیم اولسا بئله،
سیزین داغلی سینه نیزده
اکمک ایسته رم!
دامیمیزدان دوشن کرپیجی
اوچوق دامینیزا هؤرمک ایسته رم.
اوزاقدان ال اوزادیب
اوره ییزین کده رینی
درمک ایسته رم.
من «کیویج»م
«باجاباج»ام،

«آبدان»ام،
«کاکی»یم.
دووارلاری چات گؤتورن بیر شه هره م.
من «هئریز»م،
«بوشهر»م،
«ورزقان»ام،
«اهر»م...

زلزله بوشهر

هنوز
پای از «قره داغ» بیرون نکشیده
از دیار شما سر برآورد
زلزله ای که
قلبهایمان را پاره پاره و
خونین و مالین کرد.
چه بی رحم
چه سنگدل این زلزله،
و چه وحشی
کز دیار ما پا گرفته و
در بوشهر چون باد سیاهی
وزیدن گرفت.
غمهای باقیمانده ی دلم،
اشکهای سرازیر نشده ی چشمانم،
مصیباتی که برایشان
دلی سیر نگریسته بودم،
گویی برای شما مانده بود
ای خواهر و برادر زخمی و داغ دیده ام!
دیگر نمی خواهم
غم و دردم را
باری سازم به روی شانه هایتان.
اکنون می خواهم
بار غمتان را
به روی شانه های زخمی قلبم بکشم.
اگر خردک شادی ای در ته دلم باقی باشد
می خواهم در دل زخمیتان نشا کنم.
می خواهم
آجرهای فروریخته از باممان را
بر بام فروریخته تان بگذارم.
می خواهم از دور دورها
دست دراز کرده
و غم دلهاتان را بچینم.
من «کیویج»ام
«باجه باج»م
«آبدان»م
«کاکی»ام
شهری هستم با دیوارهای ترک برداشته
من «هریس»م
«بوشهر»م
«ورزقان»م
«اهر»م...

ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها