کد خبر: 113528 ، سرويس: گزارش و گفتگو
تاريخ انتشار: 22 خرداد 1398 - 11:00
به مناسبت روز جهانی منع کار کودکان،
بررسی چالش ها و مشکلات کودکان کار

اتحادخبر- ساناز دانشگر : روزهای پایانی آخرین ماه از فصل بهار را سپری می کنیم، وقتی بین همه اتفاق های خرداد تقویم را مرور می کنم به بیست و دوم خرداد(12 ژوئن ) می رسم... ذهنم پر از سوال های  مختلفی است که یقین دارم امروز با توضیحات شما به پاسخشان می رسم، در ابتدا برای ما  توضیح دهید به چه  کودکانی کودکان کار می گویند؟...

اتحادخبر- ساناز دانشگر : روزهای پایانی آخرین ماه از فصل بهار را سپری می کنیم، وقتی بین همه اتفاق های خرداد تقویم را مرور می کنم به بیست و دوم خرداد(12 ژوئن) می رسم، کمی مکث و تامل می کنم؛ روز جهانی منع کار کودکان، همین چند کلمه کافیست که به دنبال کودکان کار دیارم برازجان بروم، با کمی پرس و جو به سرکار خانم سلامت می رسم، بانویی که پنج سالی می شود که مرکزآموزشی، حمایتی کودک و خانواده سلامت را بنا به رشته تحصیلیش که روانشناسی است؛ علاقه شخصیش  به این کار و همچنین علاقمند به آموزش کودکانی که مشتاق آموزش هستند را راه اندازی کرده و بیشتر در زمینه آموزشی فعالیت می کند.

حالا امروز در گرمای طاقت فرسای برازجان به دیدار خانم سلامت می روم، تا با او در خصوص کودکان کار گفتگویی داشته باشم. بانو به گرمی و با مهربانی از من استقبال کرد. شما را به ملاحظه ماحصل این گفتگو دعوت می کنم:


- ذهنم پر از سوال های  مختلفی است که یقین دارم امروز با توضیحات شما به پاسخشان می رسم، در ابتدا برای ما  توضیح دهید به چه  کودکانی کودکان کار می گویند؟
به کودکانی می گویند کودکان کار که سن آن ها زیر هجده سال باشد و کار آن ها دائمی و طولانی مدت نیست. در برازجان بیشتر کودکان کار را پسران تشکیل می دهند. این کودکان به سه دسته تقسیم می شوند: کودکانی که کار آن ها دو تا سه ساعت در روز باشد، کودکانی که ممکن است هفتگی کار کنند و آن هایی که در فصل تابستان مشغول به کار می شوند.



می پرسم:افرادی هستند که به صورت دائم مشغول به کار باشند؟

ادامه می دهد:بعد از شیفت مدرسه در بچه های ما بسیار اندک هستند که به صورت دائم کار کنند.

کمی کنجکاوتر می شوم و می پرسم: کار کردن به درس آن ها لطمه ای وارد نمی کند؟ علت کار کردن کودکان چیست؟
بانو آهی از ناراحتی می کشد و می گوید: در سطح برازجان که من شاهد و ناظر هستم به دلیل فقر مالی، کودکان کار می کنند؛ فقر مالی به دنبال خودش انواع فقر ها را می آورد، از جمله فقر فرهنگی، فقر اجتماعی، فقر تحصیلی. یکی از عامل هایی که به پیشرفت تحصیلی کودک  کمک می کند؛ خانواده است. خانواده کودکان کار فاقد تحصیلات هستند، بین بچه های مرکز ما کودکانی هستند که از لحاظ تحصیلی وضعیت مطلوبی دارند اما زمانی که کودک مشغول به کار می شود، کم کم از درس فاصله می گیرد، به این دلیل که همه فکرش کار کردن می شود و انگیزه ای برای ادامه تحصیل ندارد؛ این کودکان به دلیل فقر اقتصادی که دارند همه ی دغدغه آن ها تامین نیاز های خانواده است؛ پس در نتیجه تحصیل را کمرنگ می بینند. یکی از علت های عمده ای که کودکان مجبور به کارکردن می شوند؛ اعتیاد والدین است. این اعتیاد است که به دنبال خود فقر می آورد. در این پنج سالی که مشغول به آموزش هستم متاسفانه هیچکدام از پدران کودکان را ندیده ام؛ آن ها تمایلی به آموزش ندارند ولی استقبال مادران و بچه ها فوق العاده و  بی نظیر است. مرکز ما بیشتر در مقوله ی آموزش کار می کند. از کانون های ترک اعتیاد تقاضای همکاری با مرکز سلامت را دارم.

در ادامه از آموزش بچه ها در مرکز جویا می شوم: آیا در زمینه آموزشی کودکان مشکلی دارید؟آیا نیازمند افرادی هستید که در کنارتان به آموزش بچه ها بپردازند؟

با صبرو حوصله می گوید: تمام آموزش ها و مشاوره ها بر عهده ی خودم است؛ یکی از مشکلاتی که داریم اوقات فراغت کودکان است به  دلیل فصل تابستان، البته ناگفته نماند فنی و حرفه ای همکاری لازم را می کند اما خانواده ها و بچه ها این دغدغه را دارند که کلاس های فنی و حرفه ای روزانه هستند، اگر می شد آموزشگری در هر زمینه ای که می تواند در مرکز خودمان هفته ای یک تا دو بار  بچه ها و مادران را آموزش دهد بسیار خوب می شد، به دلیل اینکه بچه ها و مادران بعد از چند سال حضور در اینجا احساس راحتی میکنند بهتر است کلاس ها جهت اوقات فراغت در مرکز سلامت تشکیل شود.

سوالات من تمامی ندارد، هر چه جلوتر می روم به عمق فاجعه نزدیک می شوم،برای منی که از کودکان کار فقط عکس ها و مطالب اندکی دیده بودم، هضم کردن این حجم از مشکلات و دغده ها بسیار سنگین است. پیشنهاداتی می دهم ولی چه فایده که به بن بست می رسد، خانم سلامت لبخندی تلخ بر لب میزند و می گوید:هیچ حمایت کننده ای در مرکزم ندارم. مرکز سلامت بر اساس آموزش برپا است. نیازمند حمایت فعالان مدنی، خیرین، همه ارگان های دولتی هستم. به طور مثال هزینه های درمان برای خانواده ها بسیار سنگین است. هزینه کمپ ترک اعتیاد را ندارند، خانواده  کودکان از عهده شهریه مدارس برنمی آیند، بشدت خانواده ها مشکل مسکن دارند، با این حال بیشترین دغدغه من اشتغال زایی  والدین کودکان است.
در ادامه گفت و گو: برای چندین خانواده اشتغال زایی کردم که یکی از خانم ها که مدتی است آرایشگاهی برایش راه اندازی کردیم به دلیل نداشتن کولر کارش تعطیل شده است. کودکان ما کم کم به سن هجده میرسند واز چرخه مرکز خارج و وارد جامعه می شوند، اشتغال زایی یکی از دغدغه های مهم مرکز ماست که  بشدت نیازمند حمایت مردمی هستیم. همه این ها به کنار انگیزه در خانواده ها کم است و به نحوی افسرده هستند. مرکز مشاوره سلامت نیازمند افرادی هست که به این خانواده ها انگیزه و امید بدهد، باید انگیزه و هدف باشد تا مادران و فرزندان خانواده به سمت آن تمایل داشته باشند. اولین کار ما ایجاد انگیزه و امید در خانواده این کودکان است.


کمی به فکر فرو می روم، نیازهای اولیه فرزندان یک خانواده: آموزش و بهداشت است، خانواده و کودکان کار آن ها که قشر آسیب پذیر جامعه را تشکیل می دهند، نیازمند یاری هم نوعان و مسئولین هستند. همانطور که در قرآن خداوند می فرمایند:نجات جان یک انسان نجات بشریت است. این بچه ها آینده سازان کشور هستند و نباید ساده از این موضوع گذشت.


خانم سلامت برای رفاه کودکان چه کاری از ما همشهریان، فعالان مدنی، خیرین و مسئولین ساخته است؟
بانو می گوید: اولین و مهم ترین عامل رفاهی بحث اشتغال زایی والدین و دوم تفریحات کودکان است، تفریحات برای کودکان در برازجان به دلیل گرما محدود می شود و جابجایی بچه ها برای من بسیار سخت است. مثلا کودکان را به اردوی تفریحی به دلیل خطرات و هزینه بالای آن نمی توانیم ببریم. یکی از بچه ها می گفت: خانم  تو رو خدا نمیشود امسال ما را به مشهد بفرستید.

مشهد...همان امام رئوف...مگر می شود اسم مشهد بیاید و دلت به حرم امام رضا پر نکشد، دلم هوایی شد برای صلوات مخصوص امام رضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا...امام خوبی ها کودکانی چشم انتظار دیدار حرمت هستند. دعوتشان کن که مهمان حرمت شوند.

بنظر شما فضای مجازی و سمن هایی که در برازجان فعالیت می کنند به چه صورت می توانند به وضعیت کودکان و خانواده آن ها کمک کنند؟

خانم سلامت می گوید: به وسیله فضای مجازی می توان نیاز های اولیه کودکان را معرفی کرد. مهر ماه نزدیک است؛ با تهیه وسایل لوازم تحریر و نیازمندی های کودکان برای رفتن به مدرسه،  می توانند در تبلیغات ونیکوکاری برای کمک به بچه ها ما را حمایت کنند. معرفی دوره های آموزشی که بچه ها نیاز دارند؛ مثل کلاس های زبان، نقاشی، ریاضی، ورزشی. کمی از درخواست کمک از  دیگران دلگیرم، خیلی ها فقط وعده می دهند و می روند. بعضی ها فقط شعار می دهند و در عمل جا خالی می کنند. کمک ها تنها مالی نیستند، کمک های معنوی بسیار مهم است. در ایام عید از بچه ها خواستیم آرزوهایشان را نقاشی کنند و بنویسند. از نقاشی های بچه ها نمایشگاهی تشکیل دادیم که تنها دو تا از آرزوها که مواد غذایی بود برآورده شد. متاسفانه هیچ استقبالی از آرزوهای بچه ها نشد.

مسئول مرکز سلامت برگه هایی از آرزوها را جلوی من روی میز گذاشت.
محو تماشای برگه ها شدم، آرزوهایی که شاید برای ما در زندگی روزمزه جایگاهی ندارد، اما برای آن ها آرزو شده بود. دوچرخه، لباس، کلاس فوتبال، یخچال و خانه جزیی از آرزوهایشان بود.




دلم نیامد از آرزوها ننویسم: من هم مانند همه انسان ها آرزوها ی زیادی دارم اما بزرگترین آرزویم سلامتی پدرم است و اگر بتوانم برای برادر کوچکم یک اسکوتر و برای خودم موتور یا دوچرخه تهییه کنم و همچنین یک یخچال بگیرم که مادرم را خوشحال کنم. فکر می کنم کار بزرگی انجام داده ام و آرزویم براورده شده است.
من آرزو دارم که برادر کوچکم که هفت سال دارد یک دوچرخه داشته باشد تا حسرت بچه های همسایه مان را نخورد. من آرزو دارم یک تبلت داشته باشم و یک گوشی موبایل داشته باشم چون ما اصلا تلفن و گوشی نداریم.




در پایان مسئول مرکز سلامت گفت: فاجعه عمیق تر از آن است که در چند خط  توان نوشت، برای از بین بردن موانع و برای آینده بهتر کودکان مرکزم منتظر همکاری همه عزیزان هستم. من کارهایی که در حد توانم بوده را انجام داده ام و انجام خواهم داد. وقتی امید و تمایل به آموزش را در مادران و فرزندان می بینم مشتاق تر می شوم برای رسیدن به وضعیت مطلوب خانواده های تحت پوششم. هیچ وقت نسبت به آموزش، مشاوره و اهدافم نا امید نشدم؛ استقبال خانواده ها وبچه هایی که در دوره های آموزشی من شرکت میکنند برای من بسیار قابل قبول است، هر چند نتوانم کمک های دیگری به آن ها کنم ولی اگر از بین این آموزش ها بتوانند برداشت مثبتی داشته باشند، همین می تواند برایشان موفقیت آمیز باشد. خوشحالم که در کلاس های آموزشی شرکت می کنند و اگر کمک های مردمی باشد با کمک هم می توانیم وضعیت بهتری را  برای کودکان دیارمان این کودکان معصوم و دوست داشتنی رقم بزنم. امیدوارم این مرکز دیده شود. در آخر تشکر ویژه دارم از فنی و حرفه ای که همکاری لازم را با ما دارد.

عکسی به یادگار انداختیم و با مهربانی من را بدرقه کردند. حالا من به همه پاسخ هایم رسیدم، پاسخ هایی که قابل تامل هستند؛ صحبت های تلخی که حقیقت جامعه حال حاضر ما را تشکیل داده و من ماه ها درگیر آن خواهم بود. امیدوارم در هیچ جای جهان کودکی مجبور به کارکردن نشود. اما با همه این تلخ بودن ها در لا به لای حرف هایمان نشانی ازتلاش و امید بود؛ امید به آینده، امید به کمک های مردمی، امید به مسئولین شهر و شهرستان.





 

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/113528