کد خبر: 113203 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 13 خرداد 1398 - 09:49
ما تحریم،ما هیچ، ما نگاه

اتحادخبر-جواد جوکار: زندگی این روزهای ما ایرانی ها، که انتظار می رود بعد از گذشت چند دهه آزمون و خطای برنامه ریزی شده و سازمان یافته! از سوی تصمیم سازان و تصمیم گیران حق به جانب و طلبکار داخلی و خارجی، به منظور دورنمودن ملت از واقعیت های موجود و حقیقت مطلق، همراه با ارایه یک نسبیت شیطان گونه! در حوزه اخلاق زندگی، بیشتر از اینکه رنگ و بوی تفکر و...

جواد جوکار برازجانی:*

...زندگی این روزهای ما ایرانی ها، که انتظار می رود بعد از گذشت چند دهه آزمون و خطای برنامه ریزی شده و سازمان یافته! از سوی تصمیم سازان و تصمیم گیران حق به جانب و طلبکار داخلی و خارجی، به منظور دورنمودن ملت از واقعیت های موجود و حقیقت مطلق، همراه با ارایه یک نسبیت شیطان گونه! در حوزه اخلاق زندگی، بیشتر از اینکه رنگ و بوی تفکر و تلاش هدفمند به خود بگیرد، بیشتر به یک شوخی بسیار جدی برای ما، تبدیل شده است، شوخی که هر روز و هر شب، خودمان نیز به شکل های گوناگونی، آن را بازتولید نموده و تقویت می نماییم، این شوخی قمارگونه که نتیجه اش از قبل مشخص می باشد، به گونه ای است که برخلاف شیب ملایم آقای روحانی!، ما را با شیبی بسیار تند، به سمت حذف شدن از زندگی و  از سوی دیگر، محو شدن در تاریخ، سوق می دهد و چیزی جز شرمندگی و سرافکندگی در مقابل گذشته پر افتخار و همچنین نسل های بعدی، ارمغان دیگری نخواهد داشت. شرایط به گونه ای است که هر تصمیمی که بگیریم، اشتباه است به عنوان مثال، اگر تصمیم بگیریم که در حوزه تولید، خدمات و کارآفرینی وارد شویم، اشتباه است و از سوی دیگر، اگر در این حوزه ها وارد نشویم، نیز مرتکب اشتباه بزرگتری شده ایم و اگر ارز، سکه و مسکن را نیز خریداری نماییم، اشتباه است و اگر خریداری ننماییم نیز اشتباه می باشد زیرا هر روز فقیرتر می شویم. این وضعیت، نمونه بارز و بی مانند بلاتکلیفی جامعه نسبت به شرایط حال و تصمیم گیری برای آینده می باشد و بعضی ها نیز می گویند جنگی نخواهد شد، کدام جنگ منظورتان است که نمی شود، جنگی بالاتر از این جنگی که در آن قرار داریم مگر وجود دارد!، شرایط به گونه ای است که زندگی کردن را فراموش نموده ایم. خدمتی که ما در این چند دهه به آمریکا نموده ایم، هیچ دوستی، برای آمریکا نکرده است، نمی دانم شاید جای دوست و دشمن، عوض شده و ما هنوز در بی خبری، بی خیالی مطلق و  نهایت بی تفاوتی و بی مسئولیتی به سر می بریم و تصمیم گیران و تصمیم سازان متوهم ما نیز، با افتخار بیان   می کنند که در دور زدن تحریم ها، استاد شده ایم، خدایی این را درست می گویند ولی دچار یک اشتباه استراتژیک شده اند و ملت را، با تحریم ها اشتباه گرفته اند و به شکلی منظم، مرتب وسازمان یافته در حال دور زدن ملت می باشند، به عنوان نمونه، می گویند مذاکره می کنیم ولی نمی کنند!، می گویند مذاکره نمی کنیم ولی می کنند! و هزاران یواشکی های دیگر!، تا کی باید این ملت را در قالب قانون های مدون دور بزنید، مجلسی!.
 ولی اتحاد و همبستگی شما، به حق، نمونه و منسجم است ولی شما که دم از هوش و ذکاوت می زنید و ادعای مدیریت بر دنیا را دارید اگر این هوش و ذکاوت خود را که البته بعید می دانم داشته باشید، در کارهای مثبت و اثربخش، به کار می بردید، وضعیت ما  اینگونه نبود، این گونه مدیریت شما، من را به یاد یکی از دوستان دوران دانشگاه می اندازد که برای پاس نمودن یک درس، دو هفته را  صرف نوشتن تقلب برای امتحان می نمود و در آخر کار، با هزار بدبختی و چند بار نمره منفی گرفتن و معرفی به کمیته انضباطی و گذشت چند ترم و همچنین ترحم استادان، نمره حداقل قبولی می گرفت، در صورتی که می توانست با یک هفته زحمت و تلاش هدفمند، در زمان مناسب، درس را پاس نموده و برای کارهای دیگرش، برنامه ریزی نماید، وقتی که علت را از او جویا می شدم، می گفت که دیگر عادت کرده ام و این وضعیت برای من هیجان خاصی دارد.
ای بزرگانی که برای تحقق آرمان هایتان، جان ملت! را در سینی اخلاص گذاشته و کارهای هیجانی انجام می دهید و این گونه، زندگی را از کف این ملت مظلوم می رباید و زندگی های رویایی برای خود و وابستگانتان در اینجا وآنجا فراهم می نماید، وقتی که با نهایت بی مغزی، چشم خود بر روی واقعیت های موجود ببندید، دیگر متوجه نیستید که به کدام سمت در حال حرکت هستید و با یک غرور کاذب، در حال نمایش و اجرای آهنگ حرکت خود برای ملت ایران و دیگر جوامع هستید، در حالی که با سرعت تمام، به سوی پسرفت گام بر می دارید.
یکی از مشکل های اساسی تصمیم گیران و تصمیم سازان در ایران و شاید خارج از ایران! این است که در دنیای سیاست به دنبال یافتن دوست می باشند، در حالی که نمی دانند دوستی در دنیای سیاست، معنا ندارد و اگر واقعا به دنبال دوست واقعی می گردند، هیچ دوستی بهتر و بالاتر از ملت ایران، وجود ندارد و نخواهند یافت، دیگر اینکه، منافع کشورها است که حرف اول و آخر را می زند و ما، بارها له شدن در زیر پوتین سیاست! و بریده شدن دستمان، توسط چینی های ترک خورده! را تجربه نموده ایم و هنوز هوشیار نشده ایم.
 تا قبل از انتخابات 96، خودم را مقصر می دانستم که آنگونه شایسته یک شهروند مسئولیت پذیر است، به وظایف و مسئولیت های خود در برابر جامعه عمل نکرده ام ولی بعد از انتخابات 96 و انتخاب آقای روحانی، که سرمایه های اجتماعی در حد بسیار مطلوبی قرار داشتند و بعد از گذشت یک سال از انتخابات و حتی با توجه به حضور فعال مردم در جامعه، اینگونه مزد حضور خود را دریافت نمودند، دیگر خودم را مقصر نمی دانم ولی، به چشم یک بازنده به خودم می نگرم. آقای روحانی، از پشتوانه مردمی برخودار بودند ولی به این پشتوانه، پشت نموده و همه چیز را به فراموشی سپرده اند. تا کی باید کشوری باشیم که تصمیم گیرانش، بعد از پایان یافتن وقت اضافه! و از دست رفتن همه فرصت ها و به وجود آمدن، همه تهدیدهای ممکن، بیدار شوند و شاید هم نشوند، ولی کشوری که تصمیم گیرانش، خودشان را به خواب زده باشند را نمی شود بیدار نمود. ولی شاید بیدار باشند و آن کار دیگر می کنند!
با این نظام مدیریتی یا بهتر است بگویم مدیریت نظامی! راه به جایی نخواهیم برد و چون مانند الیس در سرزمین عجایب، نمی دانیم به کجا می رویم، به هرجا که می رسیم، فکر می کنم که به هدف خود رسیده ایم! و غافل از اینکه در بیراهه هستیم. ما کشور هزار دلیل! هستیم که برای تایید کردن و خوب نشان دادن یک چیز، هزار دلیل می آوریم و از سوی دیگر برای رد کردن و بد نشان دادن همان چیز، دوباره هزار دلیل می آوریم .
این همه تناقض، هر مسئول عاقلی را به تفکر وا می دارد، مسئول عاقل!!!- گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما، گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست- منظور من از مسئول عاقل، تصمیم گیران و تصمیم سازانی است که در کاخ های گنگره ای نشسته اند و به جای غم، نان این مردم را می خورند. البته برای شفافیت بیشتر، باید خیلی ظریف یا مثل آقای ظریف! که گفتند اعضای کنگره، از دولت آمریکا جدا هستند و هر گونه مذاکره با آن ها، به معنای مذاکره با دولت امریکا  نمی باشد، باید بگویم که منظور من از مسئول عاقل  و ساکن در کاخ های کنگره ای، کسانی هستند که از حکومت یا دولت، جدا بوده و انتقاد از آن ها، انتقاد از وضعیت موجود و حکومت یا دولت نمی باشد!!!!! و وضعیت موجود، هیچ ارتباطی به تصمیم گیری و عملکرد آن ها ندارد!!!
در شرایط موجود، ما را با تحریم اشتباه گرفته اند و به غیر از روزهای انتخابات، بقیه زمان ها، هیچ انگاشته می شویم و بدتر این که، خودمان نیز به نگاه کردن و تماشای وضع موجود ادامه می دهیم و موجب تثبیت این وضعیت می گردیم و خواب آشفته بدخواهان داخلی و خارجی را تعبیر نموده ایم و ادامه خواهیم داد!!!...
و در پایان، هر چند غریبه بودن! مزیت های فراوانی دارد و و غریبه ها، نگران پرستوهای عاشق نما! و گرگ های گوسفند نما! نیستند، ولی من با وجود همه این نگرانی ها، همچنان یک ایرانی می مانم...


 

* دکترای مدیریت بازرگانی

 

 

 

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/113203