کد خبر: 110116 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 26 اسفند 1397 - 08:30
خریدن یا نخریدن ,مسئله اینست!!

اتحاد خبر- مهراب شاد : مردم نخرند! مردم نخورند! مردم موجب گرانی شده اند! مردم فرهنگ را از یاد برده اند! مردم خود انتخاب کرده اند! و مردم و مردم و مردم... اینها گوشه ای از هزاران نقل قول رایج در فضای حقیقی و مجازی ست که دولتمردان و مسئولین  روزانه به خورد رسانه ها و افکار عمومی میدهند و جامعه نیز در برابر هجمه تبلیغاتی رسانه ها...

 

مهراب شاد:



مردم نخرند! مردم نخورند! مردم موجب گرانی شده اند! مردم فرهنگ را از یاد برده اند! مردم خود انتخاب کرده اند! و مردم و مردم و مردم

اینها گوشه ای از هزاران نقل قول رایج در فضای حقیقی و مجازی ست که دولتمردان و مسئولین  روزانه به خورد رسانه ها و افکار عمومی میدهند و جامعه نیز در برابر هجمه تبلیغاتی رسانه ها ,با تسلیم و سکوتی که نشان از قبول ضمنی این فرمایشات دارد  در پیله خود مقصر بینی فرو میرود.


میخواهیم این رویداد را فارغ از مسایل اقتصادی و معیشتی و از جنه روانی و اجتماعی با قلمی با بضاعت محدود اطلاعات اجتماعی به کنکاش بنشینیم.

فرض اول را بر پذیرفتن هیاهوی رسانه ای مسئولان مبنی بر قصور جامعه در مسایل پیش رو می گذاریم . اولین بازخورد خود مقصر بینی و قرار گرفتن جامعه در جایگاه گناهکار به وجود آمدن حس عدم کرامت نفس در اعضای جامعه ست که با تلقین هرچه بیشتر این مسئله به مرحله ای از فروپاشی اخلاقی در سایه لگد مال شدن تمامی وابستگی های اخلاقی بین افراد جامعه خواهیم رسید. در این فضای زهرآلود , عزت نفس ها نشانه میرود و به جامعه آدرس غلطی داده میشود که قطعا اگر از سر تعمد نباشد از جهل بی پایان مسئولان است تا عزت نفس جامعه را با در تقابل قرار دادن روحیات و فرهنگ های مختلف اجتماعی به ورطه ورشکستگی اخلاقی رسانند. فضای که در ان هر شهروند یا طیف اجتماعی دیگری را مقصر شرایط موجود می پندارد و با توجیه انتقام گیری و کوتاه کردن دست این دسته افراد یا حفظ منافع خانواده, وارد چرخه ای از تسلسل و زوال اخلاقی و اقتصادی می گردد. در چنین شرایطی ست که مسئولان با خیالی آسوده میتوانند به خط دهی افکار عمومی با هر اباطیلی بپردازند و در لوای این جو آلوده اجتماعی به دنبال منافع جناحی و شخصی خود باشند.

 این سرگرمی افراد جامعه به رفتارهای شخصی خود و تحلیل روزانه اشتباهات جامعه فرصت طلایی را برای تاراج سرمایه های کشور و طی کردن راه صدساله در یک شب برای افراد خاص ایجاد می کند که قاعدتا استمرار این شرایط را برای آنان, مطلوبترین شرایط ممکن می نمایاند و تلاش های اندک برای مقابله با این شرایط را نیز خنثی می نمایند.

مسئله ای که در این میان به نظر میرسد از تصور طراحان صحنه به دور است یا حداقل با خوش خیالی ,تخدر جامعه را به حدی می‌پندارند که احتمال هر گونه تحرک اجتماعی را در مخیله آنان به محال می رساند اینست که در شرایط اجتماعی با سمت و سوی موجود با حرکت جامعه به ورطه  ورشکستگی اجتماعی می بایست به انتظار تحلیل رفتن اذهان عمومی از یک سو و سطحی نگری بیش از اندازه از سوی دیگر در بین افراد جامعه شد که در این شرایط ,ظهور تفکرات رادیکال و پذیرش ان از سوی افکار به تحلیل رفته و بدون اصول ساختاری اجتماعی و قانونی دور از ذهن نیست.


  ناگفته پیداست که نتیجه پیوند این جامعه با جریانات رادیکالی چه خساراتی به سرمایه های اجتماعی و ملی وارد خواهد کرد. پایان این مسیر چیزی جز شکست دهه ها تلاش برای قانونمندی و قانونپذیری جامعه ایرانی نیست و این بزرگترین خسران اجتماعی و تمدنی برای یک جامعه است. جامعه ای که اعتقاد و اعتماد خود به قانون و عدالت را از دست دهد در زیر خاکستر تمدنی خود اتشی از جنگل ها را دارد که با کوچکترین حرارت و یا جرقه سهوی یا تعمدی ,چهره بریان خود را نشان خواهد داد و در این شرایط تر و خشک با هم به معاق خواهند رفت.

جنبه دیگر قرار دادن مردم و جامعه در جایگاه مقصر شرایط کنونی ,حرکتی خاموش ولی با طراحی منطقی از سوی میز پرستانی ست که هیچ اتفاق و شرایطی انان را مجاب به جدایی از جایگاه و میز و صندلی های خدمت رسانی نمی نماید!


هدف این تلقینات در فضای عمومی ,پاک کردن صورت مسیله و قرار دادن مقصرین و مسببین این شرایط در جایگاه مدعیان شرایط کنونی ست تا با این حربه از بار روانی مطالبات اجتماعی وارهند. جامعه ای که به جای مطالبه از تصمیم گیران و مجریان خود برای رساندن شرایط معیشتی به سطحی قابل دسترس برای تمامی اقشار اجتماعی, به سمتی میرود که تنها به موعظه همدیگر و دعوت به تحریم و نخریدن و نخوردن اکتفا می کند و این همان شرایط ایده ال برای پنهان ماندن و توجیه بی لیاقتی های مدیریتی در سطوح مختلف اداره ای کشور است . موجی از این دعوت به نخریدن ها که توسط چهره‌های سرشناس و رسانه های مجازی در حال جولان بر فصای روانی جامعه ست ,قطعا یا مبتلا به تحلیل های ابکی سلبزیتیزم است و یا هدفی جز تبرئه بی کفایتی های مسئولان ندارند و با پاک کردن صورت مسیله که همان شرایط بی ثبات اقتصادی و جولان سلاطین جورواجور و اتوبان کشی مسیر های رانت به جای جاده های شوسه قبل است ,به دنبال وارونه جلوه دادن حقیقت شرایط موجود هستند و بجای دنبال کردن راه حل در تدبیر و مدیریت صحیح و نظارت های منظم و مستمر بر اقتصاد و مهیا شدن بلوغ اجتماعی بر بستر مطالبات عمومی ,بدنبال راه حل ساده تحریم و نخوردن هستند.


راهکاری که خود پایبند بدان نبوده و  بهتر از هرکس میدانند حداقل در مورد تامین نیازهای اولیه اجتماعی ,چندان قابل استمرار نیست ولی از سوی دیگر با مقصر کردن مردم به سبب شکست این جنبش های بی قاعده عمومی ,شرایط را برای ادامه وضع موجود و پذیرش ان در جامعه به سبب از بین رفتن کرامت اجتماعی افراد مهیا میکنند.

به نظر میرسد افکار عمومی در اقناع ناخواسته ای گرفتار امده اند که راهی جز مطالبه گری و شفافیت خواهی برای خروج از این خلسه جمود آور وجود ندارد. نخریدن و نخوردن راهکار نیست بلکه مهر محکومیتی ست که با عدم رعایت شرایط پیش فرض گردانندگان اقتصاد بیمار ما ,خواسته یا ناخواسته به پیشانی خود میزنیم و اجازه صدور هر حکمی را به صحنه گردانان این نمایش تلخ میدهیم . بجای نخریدن و نخوردن ,باید خواند و خواست تا بتوانیم همه در کنار هم بخریم و بخوریم!!

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/110116