دوام و قوام جوامع بشري وابسته به نظم و امري است در قالب قانون و قيود ثبت و ضبط گرديده و با پيروي و گردن نهادن احاد ملت به آن آرامش جامعه و زندگي روزمره ي مردم تامين و تضمين مي گردد. قانون، اين پديده ي مهم و استراتژي هميشه و در همه حال مورد دغدغه فكري و عملي مصلحان بزرگ تاريخ بوده مي توان گفت حمورابي پادشاه بابل يكي از اين مصلحان و اولين تهيه كننده ي قانون بوده كه 5 هزار سال قبل از ميلاد بدين مهم همت گماشت و قانوني تدوين و طراحي كرد كه به جرات مي توان گفت بي نظير و تامين كننده ي حقوق "انسان" بود. اين قانون كه به نام منشور حمورابي مشهور گشت انصافا با توجه به شرايط آن روز كه نه از برق و نجار و صنعت و الكترونيك و... خبري بود نه وسايل امروزي، بي بديل است.
پس از آن اهميت و لزوم وجود قانون و نظم در سر لوحه فكري ساير مصلحان و انسان دوستان قرار گرفت كه گاهي با نام هاي متنوع همراه بود و مثلا منشور اخلاقي نام مي گرفت.
كشور آريائي و متمدن ايران دراين پديده نيز حرف هايي براي گفتن داشته و دارد. مثلا وقتي انسان در منشور فوق بشر كورش بزرگ دقت مي كند حقيقتا به خود مي بالد كه چه پيشينه اي با چه مرداني بزرگ داشته اكنون گزيده اي از آن منشور را از نظر خوانندگان مي گذرانم و به اصل مطلب مي پردازم.
... تا زماني كه زنده هستم و اهورامزدا پادشاهي را به من ارمغان مي كند، كيش و آئين و باورها ي مردماني را كه من پادشاه آنان هستم گرامي مي دارم و نمي گذارم كه فرمانروايان و زيردستان من، كيش و آئين و دين مردمان ديگر را پست بپندارند و آنان را بيازارند.
من كه امروز "افسر" پادشاهي را بر سر نهاده ام تا روزي كه زنده ام و اهورامزدا پادشاهي را به من ارزاني مي كند هرگز فرمانروائي خود را بر هيچ ملتي به زور تحميل نمي كنم و در پادشاهي من هر ملتي آزاد است مرا به پادشاهي خود بپذيرد يا نپذيرد و هر گاه نخواهد مرا كه پادشاه ايران و بابل و كشور هاي رابعه هستم بپذيرد، نخواهم گذاشت كه كسي به ديگري ستم كند و اگر كسي ناتوان بود و بر او ستمي رفت من از وي دفاع خواهم كرد و حق او را گرفته و به او پس خواهم داد و ستمكاران را به كيفر خواهم رساند.من اعلام مي كنم كه هر كس آزاد است هر دين و آئين و كيش را كه ميل دارد برگزيند و در هر جا كه مي خواهد سكونت نمايد و به گونه اي كه معتقد است عبادت كند و معتقدات خود را به جا آورد.و هر كسب و كاري كه دوست دارد اتنخاب نمايد به شرطي كه حق كسي را پايمال ننمايد و زياني به حقوق ديگران نرساند. تا زماني كه من زنده ام نخواهم گذاشت مردان و زنان را به نام برده و كنيز و يا نام هاي ديگر بفروشند و اين رسم زشت بايد از گيتي رخت بر بندد از اهورا مزدا مي خواهم كه در تعهداتي كه نسبت به مردم و ملت ايران و ممالك چهار گانه داده ام ياري دهد و پيروزي عنايت نمايد.
قانون اساسي هر كشور ميثاق منعقده ايست في ما بين حكام و مردم كه هر دو طرف مقيد به انجام امور و اصولي از آنند. بر مردم است كه به قوانين موضوعه و (مصوبه) و اخلاقي گردن نهند و بر حكام است كه قوانين مصوبه را ساري و جاري و عملي كنند و به پياده كردن عادلانه آن وفادار بلكه موظف و متعهد باشند در پياده كردن قانون رابطه اي بين حكام و مردم يك رابطه دو جانبه و مستقيم است يعني بي همكاري اين دو، قانون عملي و پياده نخواهد شد. اما ركن اصلي پاسداري و حرمت قانون در دست حكام است. در اينجا يك سئوال مهم مطرح مي گردد كه براي اجراي دقيق قانون حاكميت و قوه ي مجريه چه وظايفي دارند كه در جواب بايد گفت:
1ـ ابلاغ مصوبات قانون به مردم
2ـ تدريس و آموزش قانون به مردم با شيوه هاي مختلف از جمله از تريبون ها و راديو و تلويزيون و گنجانيدن آن در كتب درسي مدارس
3ـ رعايت قانون از طرف بالاترين مقام كشور تا پائين ترين عضو جامعه 4ـ فراهم آوردن زمينه هاي سهولت رعايت قانون، كه تمام مقدمه تا كنون براي تحليل بند چهارم بوده
حاكميت و نظام و ساختار اداري كشور بايد براي فراهم كردن زمينه هاي لازم جهت سهولت رعايت قانون از طرف مردم تمهيداتي در نظر بگيرند براي نيل به اين منظور و مقصود بودجه و اعتباراتي تهيه و تنظيم نمايند كه مطمئنا، هزينه كردن در اين زمينه بازدهي و سودش قطعي و در كوتاه مدت و دراز مدت ثمرات شيريني براي جامعه دارد.
اما متاسفانه ما در مدت عمر 3 ساله نظام تحرك مطلوب و فعاليت مستمري را در اين زمينه شاهد نبوده ايم، تامين اعتبار براي آموزش قانون و تعهد به قانون و اجراي دقيق آن ضامن پيشرفت همه جانبه ي كشور است. در اصل سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي تصريحا در بند 1 و 2 در مورد هدف مقاله حاضر اشاره دارد "البته از همين جا از مردم شريف انتظار دارم ضرورت لزوم داشتن يك جلد قانون اساسي كشور را در كنار قرآن كريم و نهج البلاغه و توضيح المسائل در منزل احساس كنند"
البته قانون در اجرا به سبب هاي مختلف دچار نقصان مي گردد كه صد البته درمان پذير است. لذا گاهي مشكل در اصل قانون است گاهي در نحوه ي اجرا، حالت هاي قانون به شرح چنين است:
1ـ قانون خوب، مجري خوب
2ـ قانون خوب، مجري بد
3ـ قانون بد، مجري خوب
4ـ قانون بد، مجري بد
مجالي براي بررسي موضوع نيست و آن را به آينده مي سپارم اما قانون هميشه براي رفاه حال ملت تهيه و تدوين و تصويب مي گردد در همين قانون اساسي فعلي خودمان گر چه مطلوب نيست و ضعف ها و نواقصات و ظرفيت هاي اجرا نشده اي دارد اما در حين قانون فصلي به نام فصل" حقوق ملت" وجود دارد كه داراي 24 اصل است كه خيلي دموكراتيك و انصافا اگر! اگر به اجرا درآيد قسمت اعظم حقوق ملت اعمال مي گردد. اين كه همه ي مردم ايران از هر قوم و قبيله از حقوق مساوي برخوردارند، همه ي ملت از زن و مرد يك سال در حمايت قانونند و حيثيت و جان و مال و مسكن مردم از تعرض مصون است و از اين كه تفتيش عقايد ممنوع است و از اينكه نشريات در بيان مطالب خود آزادند و بازرسي و استراق سمع و سانسور ممنوع است يا تشكيل تشكلات سياسي و صنفي آزاد است و انجام راهپيمائي و تحصن ها آزاد است يا برخورداري از تامين اجتماعي و آموزش و پرورش رايگان حق ملت است و داشتن مسكن مناسب يا دادخواهي حق مسلم هر فرد در هر رده ي اجتماعي و يا داشتن وكيل حق مسلم شاكي و متشاكي است و حكم به مجازات فقط از طريق دادگاه صالح است و مهم ترين حقوق كه در اصل 37و 38 آمده است كه اصل برائت همه ي انسان ها است و هيچ كس مجرم نيست و شكنجه و اجبار به شهادت مجاز نيست و مدني ترين اين كه در اصل 39: هتك حرمت و حيثيت كسي كه به حكم قانون دستگير شده مجاز نيست و عامل موجب مجازات است از مهم ترين اصل هاي حقوق ملت در فصل سوم است. اكنون مسئولان اجرائي نظام به افكار عمومي پاسخ بدهند در كدام از فصول ياد شده حقوق ملت تمام و كمال رعايت شد. يا مي شود.
نگارنده به مناسبت روز خبرنگار يك "طنزيه" در شماره ... اتحاد جنوب كه زبان گوياي مردم است نوشتم و توقع داشتم مسئول سياسي اجرائي شهر حقير را فرا بخواند و مرا به اكيپي كه از قبيل تعيين نموده. معرفي و همراه سازد و بگويد به همراه اين خبرنگار مفلوك به گرد شهر درآيند و نقصان ها و مشكلات موجود در شهر را از زبان و اشاره ي حضوري او مشاهده و مكتوب كرده و به حضور آوريد تا نسبت به رفع آنان اقدام گردد. اما تنها چيزي كه شنيدم اين بود كه: خدا را شكر كن كه پرونده قضايي برايت تشكيل نگرديد كه اراده هم شده بود ولي ختم به خير گشت. اكنون به همه شهروندانم كه سخاوتمندانه به اعضاي شوراي شهر راي دادند اعلام مي كنم كه چرا اعضاي شوراي شهر كه بچه ي اين جا هستند و تعهد خدمت داده اند به مقاله مورد نظر وقعي نگذاشتند و از نگارنده صحت و سقم مطالبه ننمودند كه دلسوزم يا مفتري يا قصد دارم چوب لاي چرخ دولت بگذارم.دردها، سوزها و گدازهاي زيادي دارم، حرف ها و اسناد زيادي دارم، اما تا ايستگاهي ديگر درود و بدرود.