کد خبر: 108639 ، سرويس: گزارش و گفتگو
تاريخ انتشار: 20 بهمن 1397 - 23:48
مجید کمالی پور مدیر عامل موسسه صدای چرخاب دشتستان در گفتگو با اتحاد جنوب:
وظیفه فعالین مدنی تنها گوشزد کردن مشکلات است/ دکتر سالاری به فعالان اجتماعی اهمیت و شخصیت داد/ هنوز ناپختگی هایی در مطالبه گری شهر ما وجود دارد

اتحاد خبر: در ادامه گفتگو با فعالان مدنی دشتستان، مجید کمالی پور مدیر عامل موسسه صدای چرخاب ششمین مهمان اتحاد جنوب شد... مطالبه گری اجتماعی از انجمن دوستداران دشتستان آغاز شد/ دژ یا کاروانسرای مشیرالملک نماد همه چیز ما است/ سمن ها باید کار تخصصی انجام دهند/ سفرهای کم هزینه و احیای آیین های سنتی از مهمترین کارهای صدای چرخاب...

اتحاد خبر-مهدی پایدار: در ادامه گفتگو با فعالان مدنی شهرستان دشتستان، عصر یکی از روزهای زمستانی بهمن ماه 97 مجید کمالی پور ششمین مهمان دفتر هفته نامه اتحاد جنوب شد و با او از جزییات، سوابق و زوایای فعالیت های اجتماعی و مدنی وی هم صحبت شدیم. «اتحاد جنوب» شما را به خواندن این گفتگو دعوت می کند:

*فعالیت های اجتماعی خود را از کی شروع کردید، تا آنجایی که ما اطلاع داریم هنگام ظهور فضای مجازی و فیس بوک در شهرستان دشتستان شما از اولین های این عرصه و این دست فعالیت ها بودید.
بهترین سوالی که میشد پرسید و گفتگو را با آن شروع کرد همین بود. سال 2010 بود که من وارد فیس بوک شدم. سال 92 با صفحه ای تحت عنوان دوستداران دشتستان به مدیریت آقای "رضا حسینی" آشنا شدم که بنا بر دغدغه هایی که داشتند صفحه ای را با نام دشتستان را بهتر بشناسید ساخته بودند. اولین عکسی را هم که در این انجمن گذاشتم، مجموعه عکسی از یکی از عصرگردی های خودم در روستای سرکره و منابع طبیعی بود. ماجرای انجمن دوستداران دشتستان یک ماجرای بسیار پیچیده و جالبی است، من به اتفاق یکی دو نفر از دوستانمان به تدریج و با فعالیت هایی که داشتیم مدیر این مجموعه شدیم. من خودم به شخصه دوستدار گردش و گردشگری هستم و این انجمن یک فضای بسیار مطلوب با 4 هزار عضو از سرتاسر جهان بود که هدف اولیه بنیان گذاران آن هم برداشتن ذهنیت منفی و بدی بود که از برازجان وجود داشت. تمام تلاش ما این بود که آن ذهنیت از بین برود و در راستای همین هدف بود که من احساس کردم که باید کاری کنم و یک چیزی بنویسم و فضای گذشته برازجان را برای مردم تشریح کنم. نتیجه این تلاش این شد که من بتوانم داستان بازار یا رِیلَک را بنویسم که برای خودم عزیزترین کاری است که انجام داده ام. در این داستان سعی کردم نوع تعامل مردم را با هم نشان بدهم و همچنین نشان بدهم که مردم برازجان، مردم شرور و بی فرهنگی نیستند بلکه اگر چیزی بعضاً پیدا و یا دیده شده است چیزی بوده که از بیرون به آنها تحمیل شده است؛ تمام تلاشم این بود و فکر می کنم که تا اندازه ای هم موفق شدم.
ما در انجمن دوستداران دشتستان برای اولین بار مسئله شناخت و معرفی روستاها را مطرح کردیم و بخشی از صفحه خودم و این انجمن را تحت عنوان روستاگردی یا پسین گردی اختصاص داده و تقریبا روستایی در سطح شهرستان دشتستان و یا استان بوشهر وجود ندارد که اثری از آن در صفحه دوستداران دشتستان نباشد. تقریبا همه ی جاها را رفته ایم، گرچه ممکن است اطلاعات در جایی ناقص باشد اما تلاش خود را انجام دادیم. برای اولین بار یک مراسم خیریه را توسط همین انجمن برگزار کردیم و بالغ بر صد دانش آموز را تحت پوشش قرار دادیم.

برای اولین بار مطالبه گری اجتماعی هم از همین انجمن شروع شد و آغاز ماجرا هم به این صورت بود که یک روز من از فلکه بنداروز رد می شدم و دیدم چراغ های این مسیر مناسب شهر برازجان نیست و در شان مردم نیست، عکسی از آنجا گرفته و در انجمن منتشر کردم. آقای پورجم در آن زمان مسئول زیباسازی شهر بودند، ایشان بلافاصله جواب دادند و این یک شروعی برای مطالبه گری گردید. این یک واقعیت است که 90 درصد کسانی که الان در فضای مجازی فعالیت می کنند و تحت عنوان فعال مدنی فعالیت دارند خواستگاه آنان از آن انجمن بوده است. یک چیزی را هم عرض کنم که گروه شهروند مسئول قرمز که تاسیس شد نامش یاران خالو بود و بعد حالت مطالبه گری گرفت و تغییر نام داد.
اما متاسفانه آن صلابت و هیبت و سنگینی که در دنیای فیس بوک بود الان در اپلیکیشن و فضای واتساپ وجود ندارد. آنجا همه حرفها تقریبا سنجیده و از روی فکر بود، مسئله ای در آنجا مطرح می کردی و روزها کامنت ها و نظرات علمی مطرح میشد و پختگی در مطالب مطرح شده کاملاً مشهود بود که متاسفانه این ماجرا از فیس بوک به واتساپ منتقل نشد، و جواب ها سردستی و سطحی هستند و خیلی کم پیش می آید که بحث علمی و کاربردی صورت بگیرد. همانطور که عرض کردم برای اولین بار فکر گردشگری از همان جا به ذهن من رسید.

*تعاریف زیادی از فعالیت اجتماعی و مدنی مطرح می شود که بعضی از این تعاریف تبدیل به قانون شده و بعضی هم رسمی و یا شخصی است. شما چه تعریفی از فعالیت مدنی دارید؟
من خیلی کاری به این تعریف ها ندارم و به برداشت های خودم عمل می کنم. قانون را قبول دارم ولی دوست ندارم که در کلیشه ها بگنجم. من به عکاسی هم علاقمندم، روزی عکسی گرفتم و در فیس بوک گذاشتم و شخصی آمد و گفت باید این موارد را رعایت کنی، گفتم من هر چه که دلم می گوید را قبول دارم و انجام می دهم. عکاسی هم برای دلم انجام می دهم و اصلا عکس را برای قانون نمی خواهم و برای دل خودم می خواهم! حالا در رابطه با فعالیت مدنی هم نمی خواهم بدانم که تعریف رسمی فعال مدنی چیست ولی هر کسی که نسبت به مسائل جامعه اش بی تفاوت نباشد و آنها را بازتاب دهد، البته بازتابی که براساس واقعیت های جامعه باشد فعال مدنی است. وظیفه فعالین مدنی تنها گوشزد کردن مطالب و نه اقدام برای اجرا است. من به عنوان یک فعال مدنی وظیفه دارم که اگر جایی مشکلی وجود دارد آن را به مسئولین گوشزد کنم، فقط گوشزد! دیگر وظیفه فعال مدنی نیست که برود جلوی اداره ای تجمع کند یا... این هم به این دلیل است که فعال مدنی حزب نیست بلکه یک نفر واحد است، عقیده من ممکن است با دیگران از زمین تا آسمان فرق کند و این حق را هم برای دیگران قائل هستم که عقیده من را نپذیرند و می خواهم که دیگران نیز چنین حقی را برای من قائل باشند.


*ولی آقای کمالی پور، شما شاید خواسته یا ناخواسته بایدها و نبایدهایی را اعلام کردید وفرمودید که من دلم می خواهد آزاد باشم و دلم نمی خواهد در حیطه فعالیت های اجتماعی حریم یا قانونی برای من تعیین شود.
من عرض نکردم که قانون یا حریم نباشد بلکه گفتم که من در تعاریف رسمی نمی گنجم و دلم هم نمی خواهد بگنجم، و حتی اگر به زور هم بخواهند من را وارد این تعاریف کنند یک جایی این موضوع تناسب نخواهد داشت. بحث من راجع به قانون یا اجرای قانون و دیدن یا ندیدن آن نیست بحث من در رابطه با تعریفی است که از فعال مدنی مطرح می شود و من نمی توانم در آن قالب بگنجم.


*آیا فکر نمی کنید برخی افراد در جامعه از قبل فعالیت های اجتماعی درگیر فساد می شوند، منظورم فساد اخلاقی نیست بلکه مسائلی چون رانت؟
ببینید متاسفانه با توجه به وضعیتی که در قوانین و ادارات ما و سیستم ساختار حکومتی وجود دارد فعال مدنی اگر آدم زرنگی باشد می تواند از کنار این مطالبه گری اجتماعی منافع مادی هم کسب کند. متاسفانه فضای مطالبه گری و اصلا فضای مجازی دچار معضلاتی است و امکان سوءاستفاده و فساد در آن وجود دارد و در جاهایی که فعال مدنی از مسائلی اطلاع دارد که ممکن است به نفع آن مسئول نباشد. یک شخصی مطالبه گری می کند با سر و صدا و هیاهو، و از فردای روزی که ایشان را سرکار می گذارند کاملا ساکت می شود. خودمان هم می دانیم که تا فردی احساس می کند که با او تماس می گیرند و می خواهند که ساکت شود و دست از هوچی گری و طرح مسائل بردارد دست به باج خواهی می زند. لذا این خطر وجود دارد و یک خطر جدی هم هست. یکی از مسائلی که وجود دارد استفاده از موقعیت است، مثلا یک هنرمند؛ قرار نیست به صرف هنر شما کل شهر در اختیارت قرار بگیرد. از پس همین انجمن ها، سمن ها، گروه ها و غیره... مسائل زیادی چون کلاهبرداری های مالی، اخلاقی و... اتفاق افتاده است. اینها همان ناپختگی های مطالبه گری است، یعنی متاسفانه روساخت ها در جامعه آمده است ولی آن فرهنگ ساخته نشده است، استفاده از تلفن، ماهواره، اینترنت، فضای مجازی، واتساپ، اینستاگرام، فیس بوک و غیره در جامعه رواج یافته ولی آن فرهنگ ساخته نشده است که استفاده از این تکنولوژی ها قاعده و قانون دارد و قاعده آن هم در اخلاق است. و این باید در ذهن پایه ریزی شود و زیرساخت آن در جامعه سطح فراهم شود و بعد این امکانات در اختیار مردم قرار بگیرد و متاسفانه سرعت رشد و پیشرفت علم و صنعت از سرعت پیشرفت فرهنگ ما خیلی زیادتر بوده است و ما شاید از نظر علم و صنعت پیشرفت کرده باشیم اما از نظر اخلاقی صد درصد منحط شده ایم.
مردم ما اصلا اینگونه نبوده اند، مردم عاصی و عصبانی نبوده اند. مردمی بودند که با هموطنان غیرهم کیش خود در یک محیط کاملا دوستانه با هم زندگی می کردند. در داستان بازار هم مطرح کردم آن مغازه با اینکه خودش حاجی و بازاری و معتقد و نمازخوان بود و می دانست که همسایه اش چگونه است و چه می فروشد اما هیچگاه به همسایه اش تعرض نکرد. یا حداقل من در سن خودم ندیده ام که کسی بخواهد به غیرهمفکر خود توهین و تعرضی نماید اما الان در دنیای روشنفکری و دنیای مجازی اگر کوچکترین حرفی را بر علیه یا مخالف تفکر دیگری مطرح کنی چنان هجمه و حمله ای صورت می گیرد که فراموش می کنی چرا آمده ای و چنین حرفی را مطرح کرده ای.

*شما، مدیرعامل موسسه گردشگری صدای چرخاب هستید؛ اگر ممکن است از این موسسه و اساس شکل گیری و نوع فعالیت و اهداف آن بگویید.
همانطور که گفتم در انجمن دوستداران دشتستان خودم برای اولین بار مسئله گردشگری و معرفی روستاها را مطرح کردم و خودم هم با هزینه خودم روستاها را می گشتم و اطلاعاتی را به خوانندگان صفحه ارائه می کردم. مسئله روستاگردی های انجمن دوستداران دشتستان که بسیار هم به آن علاقه داشتم منجر به نوشتن سفرنامه های من شد که این سفرنامه ها معمولا در هفته نامه اتحاد جنوب نیز چاپ و منتشر میشد. بعد از اینکه ما از دنیای فیس بوک به واتساپ نقل مکان کردیم، آقای اسفندیار فتحی به من پیشنهاد داد که یک صفحه مجازی راه اندازی کنیم تحت عنوان انجمن گردشگران دشتستان که این انجمن اساس و پایه ی کارهای بعدی ما شد. برای اولین بار ما اولین تور گردشگری را توسط این انجمن که یک سازمان بدون شناسنامه بود و هیچ پشتوانه و مدرک قانونی نداشت برگزار کردیم که در این تور شخصیت های بزرگی حضور داشتند. در ادامه ی این روند به هر دلیلی آقای فتحی از این انجمن کناره گیری کردند و بعدها با فعالیت هایی که در این حوزه داشتیم دریافتیم که ما این توان و زمینه را  داریم و لذا رفتیم دنبال اخذ مجوز و ثبت این موسسه.

مسئله دژ برای ما بسیار مهم است و به نوعی سرنوشت دژ از نان شب هم برای ما واجب تر است. علاقه ای که من به این مجموعه داشتم باعث شد که وارد حیطه میراث فرهنگی شوم و تمام اینها منجر به این شد که بعدها انجمن گردشگران دشتستان را تحت عنوان موسسه صدای چرخاب دشتستان ثبت کشوری نماییم و مجوز گرفته و هیئت مدیره، اهداف، نوع فعالیت و اعضای آن نیز کاملا مشخص هستند. ما یک سمن گردشگری با رویکرد میراث فرهنگی هستیم. اینکه دژ را گفتم به این خاطر است که مهمترین اثر تاریخی ما البته بعد از چرخاب –به لحاظ قدمت- دژ است. دژ یا کاروانسرای مشیرالملک نماد همه چیز ما است، یعنی شما در سرتاسر منطقه جنوب هیچ کاروانسرایی را با این وسعت نمی بینید علی رغم اینکه این کاروانسرا سرنوشت عجییب و غریبی هم داشته است، یک دوره ای کاروانسرا بوده و در دوره ای هم از جنبه سیاسی دارای اهمیت بوده است و زندانیان سیاسی زیادی در آن حضور داشته اند و یک جاهایی دست کمیته انقلاب اسلامی بوده و حوادثی در آنجا گذشته که هنوز برای خیلی از این حوادث جوابی وجود ندارد. یک جایی از حیطه حکومتی خارج شده و اداره اوقاف بر آن دست گذاشته است، اگر ما به فکر تولید شغل برای جوانانمان هستیم دژ برازجان می تواند حداقل صد شغل پردرآمد برای جوانان ما ایجاد  کند. شما می توانید صنایع دستی این شهر که از بین رفته و فراموش شده، مثل نمدمالی، زنبیل بافی و صدها صنعت دیگر را در این محل فعال کنید. رستوران، کتابخانه، موزه و... که یک کار فرهنگی و هنری ماندگار است. هنوز هم برازجان یک موزه مردم شناسی ندارد!

 

*من خاطرم هست که چندین جلسه با مدیر کل وقت میراث فرهنگی استان داشته اید. به عقیده شما سمن ها به چه صورت می توانند در حوزه های مختلف میراث فرهنگی، بهداشت، محیط زیست، ورزش وغیره... مطالبه گر باشند؟
در ابتدا عرض کردم که سمن باید کار تخصصی انجام دهد، ما در راستای همین مطالبه گری حداقل سه تا چهار جلسه با مدیر کل میراث فرهنگی استان داشتیم. البته آقای امیرزاده یکی از مدیران خوب ما بود که تعامل ایشان با سمن ها بسیار خوب بود. اما متاسفانه پس از تغییر و  تحولات در بدنه دولت و رفتن آقای سالاری این ارتباط با سمن ها از بین رفت. در آن زمان ما در جلساتی با استاندار محترم شرکت می کردیم و مطالب را مطرح می کردیم هر چند ناقص و بدون نتیجه اما این کار انجام میشد. ولی در زمان استاندار جدید، جناب گراوند جلسه ای با سمن ها و فعالین مدنی برگزار نشده و اگر هم بوده ما از این دایره خارج شده ایم و حضور و اطلاع نداشته ایم.
فرماندار دشتستان و مدیران شهرستانی نیز همین حکایت را دارد و هیچ توجهی به فعالین مدنی ندارند. اما در خصوص سئوال شما، من به شخصه سه مطلب در خصوص دژ نوشته ام، مطلبی درباره گوردختر و مطلب جدیدی در مورد گوردختر و کوشک اردشیر چیزهایی که فکر می کردم موردنیاز است را گفته ام، منتها در اینجا نیز محدوده ها به هم ریخته است. یعنی بنده به عنوان کسی که در میراث فرهنگی برای خودم رسالتی تعریف و احساس کرده ام از تهاجمات بقیه در امان نیستم. این متوجه مسئولین هم هست، مسئولی که اصلا کارش اجرایی نیست ولی مراسم عاشورایی اجرا می کند، که اصلا وظیفه ایشان نیست. شما باید خط بدهی، رهبری و مدیریت کنی و زمینه را فراهم کنی نه اینکه خودت بروی و مراسم برگزار کنی. یا نمایشگاه گل و گیاه ، بگذارید سمن های تخصصی این کارها را انجام دهند. شما می توانید از نیروی سمن ها در تصحیح حرکت ها استفاده کنید اگر تا الان اشتباه بوده است، مثلا ما پارسال در چرخاب یک برنامه صبحانه به مناسبت هفته برازجان داشتیم که برنامه خوبی هم بود، یا مراسم آیینی فراموش شده سرتراشون و حنابندون را داشتیم که همین اجرا سبب شد رتبه یک کشوری  را در ایران به دست بیاوریم و ما را به تهران دعوت کردند و به نام برازجان و دشتستان لوح تقدیر گرفتیم. وقتی آنجا صدا می کردند موسسه صدای چرخاب دشتستان، مجید کمالی پور را صدا نمی کردند بلکه نام دشتستان بود که بلندآوازه بود و تقدیر میشد. ولی متاسفانه این دخالت های بیجا باعث شده که کمرنگ شود، یعنی من مطالبه گر و منِ سمن دار دلسرد شوم. وظیفه ی شورای شهر کار اجرایی نیست بلکه باید پشتیبانی کنند.

*یکی از مشکلات در حوزه فعالیت های اجتماعی و فعالیت سمن ها نیاز به هزینه کرد است، که نیاز به مرتفع شدن این مشکلات مالی وجود دارد. ذات سمن هم غیردولتی است ولی الان یک آب باریکه ای باز شده که شما می توانی فعالیت تجاری محدود داشته باشی، آیا فکر نمی کنید این لطمه می زند و کار شما سفارشی می شود. مثلا شما مصوبه و کمک از شورای شهر گرفته اید و مجبوری که فردا فتیله مطالبه گری ات را پایین بکشی و یا از میراث فرهنگی که این کمک ها بعدا دست شما را می بندد. آیا اینها با کار مطالبه گری و فعالیت مدنی و فعالیت های سمن ها منافات ندارد؟
قطعا و صد درصد منافات جدی دارد یعنی سمن ها نیروهای غیردولتی هستند. درست است که رابط دولت و مردم هستند اما نیروی غیردولتی هستند که در حقیقت نباید زیر چتر دولت و حکومت باشند. اینها باید اسپانسر غیردولتی و حامی مالی داشته اند. به این معنی که اگر فرمانداری جایی به من کمک می کند من دیگر نمی توانم در حوزه ایشان مطالبه گری انجام دهم و یا مجبورم که چشم بر روی بسیاری از مسائل ببندم، کما اینکه الان هم این مسئله هم وجود دارد. در رابطه  با دژ ما مدت هاست مطلبی نداریم، در ارتباط با بقیه آثار باستانی که در حال نابودی است مطلبی نداریم. اجازه ای که فعلا داده اند و در حوزه گردشگری در حال فعال شدن است مجوز تاسیس بومگردی ها است که این بومگردی می تواند یک شخصیت مستقل به موسسه بدهد. اما باز هم به موسسه مجوز تاسیس نمی دهند بلکه به شخص این مجوز اعطا می شود. ولی به هر حال اینها یک گشایشی است برای اینکه مشکلات مالی حل شود و ما منتظر کمک نیروهای دولتی نباشیم، که این می تواند مطالبه گری را بسیار محدود نماید. همانطور که عرض کردم وقتی من را سرکار می گذارند  دیگر مطالبه گری وجود ندارد. بله، این یک آفت بسیار بزرگ است.


*الان ما در شهر برازجان هستیم و بحث فعالیت اجتماعی و مطالبه گری وجود دارد. آیا امروز مدیران ما به گونه ای هستند که فعالان اجتماعی و مدنی را بپذیرند و مشاوره و مطالب را از این قشر دریافت کرده و موجی در جهت بهبود اوضاع و با کمک فعالان اجتماعی ایجاد نمایند. شما فرمودید از سال 92 کار شما آغاز شده است، آیا فکر می کنید نتیجه گرفته اید و بازخورد آن خوب بوده است و یا اینکه مطالبه گری هایی که انجام شده حداقل باعث بهتر شدن فضای شهری شده است؟
من فکر می کنم که یکی از موفقیت های دولت های اصلاحات همین بوده است، واقعیت این است که از زمان آقای خاتمی که تشکیل سمن ها در دستور کار قرار گرفت واقعا مورد توجه بوده اند و من خودم این توجه را از جانب خیلی از مسئولین دیده ام. یعنی وقتی من به اداره ای می روم مرا به چشم مجید کمالی پور نگاه نمی کنند، بلکه به عنوان یک مطالبه گر و فعال اجتماعی و نماینده سمن به حرف ما گوش می دهند ولو اینکه عمل نشود. البته در حوزه شهری فشارهایی که همین مطالبه گران انجام داده اند در بهبود فضای شهری و مبلمان شهری و در شفاف سازی وضعیت بودجه خیلی موثر بوده است. یعنی من یادم نمی آید که قبل از دولت خاتمی کسی توجه کند که در شهرداری چقدر بودجه و درآمد وجود دارد و وظایف این نهاد چیست؟ در شفاف سازی و توجه به خواسته های مردم خیلی تاثیر داشته است؛ الان وقتی مدیری به جایی می رود و یا کاری انجام می دهد و بلافاصله آن را رسانه ای می کند دلیلش همین است که می خواهد به مردم بگوید که من دارم کار می کنم و معنی آن این است که به مردم توجه دارد و برای نظریات مردم اهمیت قائل است. در واقع تاثیر خوبی داشته و تقریبا بخشی از شفافیت و عملکرد مثبتی که در حوزه شهری و شهرداری می بینیم ناشی از عملکرد مطالبه گران است. 
*اشارات پراکنده ای به فعالیت های خود در صدای چرخاب کردید. اما اگر بخواهید به شکل فهرست وار مهمترین دستاوردها و عملکردهای انجمن صدای چرخاب با مجموعه هیئت مدیره و اعضای آن را بگویید چه می فرمایید.
من دوستی داشتم و یک روز از یکی از سفرها که بر گشتیم، به من پیامی داد، و نوشته بود که "من به تناسخ اعتقاد دارم، احساس می کنم الان روح من که در جسم فعلی ام است دارد با کارهایی که شما انجام می دهید به تکامل می رسد. من باورم نمیشد که با یک هزینه ی اندکی می شود 24 ساعت را در یک محیط کاملا مصفا خوش بود. ولی شما این کار را انجام دادید." مهمترین کاری که من خودم فکر می کنم در موسسه گردشگری صدای چرخاب انجام شده همین سفرهای کوتاه و کم هزینه است، این را هم عرض کنم که ما هیچ نوع درآمدی از محل تورهایی که برگزار می شود به دست نمی آوریم و هر چه هست هزینه رفت و آمد و غذای همان سفر می شود و ما نیز چنین انتظاری را از این برنامه ها نداریم.
با توجه به اینکه الان دولت طرح های نشاط اجتماعی را در دست دارد، ما با کمترین هزینه این سفرها را در ارتباط با مردم برگزار می کنیم، که فرد پس از یک روز و گذراندن چنین سفر بانشاطی می تواند اوقات خیلی خوبی داشته باشد و قطعا اثر مثبتی دارد و اصلا می تواند با خانواده به این سفرها بیاید. من فکر می کنم سفرهای کم هزینه ی ما بهترین کاری بود که از نظر خودم انجام شد، دوم احیای مراسم و آیین های سنتی ما، درست است که در جاهای دیگر هم این کار انجام می شود اما در دشتستان ما این کار را پایه گذاری کردیم و سه اجرا در دژ و کانون امام داشتیم و بالغ بر 2 هزار نفر در دژ به برنامه ما آمدند و با رضایت از این مراسم ها رفتند و اثر آن تزریق شادی و نشاط به بدنه اجتماع و احیای آیین ها و سنت ها بوده است. این سفرها به افراد شناخت می دهد یعنی می تواند تداخل فرهنگی هم صورت بگیرد برای مثال ما از اینجا به ارسنجان می رویم برای جشن انار، با فرهنگ آنها، نوع گفتارشان، با محیط زیست و نوع زندگی و پوشش و نحوه غذا خوردن آنها آشنا می شویم که اینها می تواند ارتباط فرهنگی خوبی را به وجود بیاورد. ما الان دوستان خوبی داریم که در ارتباط با همین سفرها پیدا کرده ایم و با آنها ارتباط داریم و تقریبا در تمام استان ها، شهرها و روستاها، دوستان، دهیارها و سمن ها و افراد فعال اجتماعی داریم که با آنها ارتباط گرفته و اطلاعات پیش از سفر را کسب نماییم.
ما به کیش دعوت شدیم، و چقدر این سفر برای خود من پرانرژی بود. این خیلی مهم است که خانواده ها و افراد به ما اعتماد کرده و با ما اوقات خود را می گذارند. ما سفرهای چند روزه داشته ایم که بدون هیچ مشکلی و با بهترین کیفیت برگزار شده است. و دیگر دستاورد مهم ما، انتخاب سمن گردشگری چرخاب دشتستان به عنوان سمن برتر در سرتاسر ایران در سال گذشته که از بین تقریبا سیصد سمن فعال در حوزه گردشگری و مراسمات آیینی ما انتخاب شدیم.
*اگر بخواهید یک ارزیابی از عملکرد مسئولین شهرستان داشته باشد و از مسئولانی که ارتباط و تعامل خوبی با سمن ها و انجمن ها داشته اند نام ببرید.
ما علی رغم اینکه یک جامعه مدنی هستیم، یک جامعه فامیلی هم هستیم به این لحاظ که با یکدیگر ارتباط داریم و همدیگر را به خوبی می شناسیم. انتظاری که از آقای سعادت به عنوان نماینده ی دشتستان میرفت این بود که این پیوندها را از هم نگسلد، جناب سعادت پیش از اینکه نماینده این شهرستان باشد دوست ما بوده است، دوست من نه بلکه دوست پدران ما و خانواده ما بوده و ما براساس شناختی که از آقای سعادت داشتیم و حمایتی که از طرف مجمع اصلاح طلبان از ایشان صورت گرفت تمام تلاش خود را کردیم که به هدفی که انتخاب ایشان بود رسیده شود. ولی متاسفانه ایشان فارغ از اینکه کاری برای کسی انجام دهد حتی ارتباطات عاطفی اش را هم از دست داده است. ممکن است بگویند که وظیفه نماینده نیست که به شما زنگ بزند، خب ما هم اگر چند بار تماس بگیریم و جوابی داده نشود معلوم است که دیگر تماس نخواهیم گرفت.
گلایه من از آقای سعادت این بود که فارغ از انجام کاری ارتباط عاطفی اش را با مردم قطع کرد. در حوزه کاری خودم مدیرانی که این مدت حضور داشته اند، آقای سالاری واقعا مدیر برجسته ای بود. عبدالخالق عبداللهی جمله ای را مطرح کرد که من هم آن را تکرار می کنم " آقای سالاری به ما فعالان اجتماعی شخصیت داد"، ایشان به ما اهمیت داد و ما خودمان را پیدا کردیم که این متاسفانه ادامه پیدا نکرد. در مجموعه ی مدیران آقای دکتر امیرزاده با توجه به حوزه کاری ما بسیار انسان پیگیری بودند. جناب فرماندار، دکتر زارع نیز روابط بسیار دوستانه و خوبی با ما داشتند اما متاسفانه مدتی است که روابط خیلی ضعیف شده است، ما از جانب خود گناهی نمی بینیم و بی حرمتی انجام نداده ایم اما متاسفانه این مسائل وجود دارد.
در مورد شورای اسلامی شهر برازجان نیز، چون روابط ما با اعضای شورا بسیار خوب است، در محیط های دوستانه حرف هایمان را مطرح می کنیم و فکر می کنم که آقای محمدی در دوره ای که الان هستند یکی از مدیران موفق بوده اند.


*نظرتان درباره فضای مصاحبه امروز چیست؟ آیا اتحاد جنوب سعی کرد که سمت و سوی خاصی به مصاحبه بدهد؟

 خیر، به هیچ وجه. من  اگر جاهایی حرف نزدم یا سعی کردم حرف هایم را تغییر دهم صلاحدید شخصی خودم بوده و نخواسته ام که بعدها تنشی به وجود بیاید و حقیقت این است که از طرف شما هیچ نوع فشاری احساس نکردم و یا هیچ نوع خط دهی احساس نکرده ام و همان چیزی بود که خودم فکر می کردم.


*اگر نکته مهمی وجود دارد که باید می پرسیدیم و مطرح نشد بفرمایید.
آنقدر سئوالات پخته و جامع بود که من لذت بردم. ظهر یکی از دوستان به من پیام داد که عصر مصاحبه داری و مصاحبه های قبلی را بخوان تا با سئوالات آشنا باشی گفتم لازم نیست و تمام آنچه که باید پرسیده می شود و اگر هم پرسش نشود من خودم آن را مطرح می کنم. به همین خاطر از شما و گفتگوی خوبی که داشتید تشکر می کنم.

 

«شایان ذکر است هفته نامه اتحاد جنوب و پایگاه خبری اتحاد خبر در نظر دارد هر هفته با یکی از فعالان اجتماعی شهر برازجان گفتگو نموده و به انعکاس دغدغه های آنان اقدام نماید. منتظر گفتگوی هفتم ما در هفته بعد باشید.»











لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/108639