کد خبر: 106764 ، سرويس: حرف‌های شما
تاريخ انتشار: 06 دي 1397 - 20:31
ترسم نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان!!

اتحاد خبر- مهراب شاد: گویند «دعبل خزایی» پیوسته می‌گفته؛ «من بیش از 50 سال است که چوبه دارم را بر گرده خود می‌کشم، مگر کسی را بیابم که بر  آن به‌دارم کند». این جمله عجیب در این ایام که بحث حضور دسته ای از دسته جات ورزشی شهر در مخاصمات و میدان ناریه توپ تازی و زنبورک پرانی ست ,ما را به یاد سرکرده این دسته که گویا آذربان نامی...

مهراب شاد:

 

گویند «دعبل خزایی» پیوسته می‌گفته؛ «من بیش از 50 سال است که چوبه دارم را بر گرده خود می‌کشم، مگر کسی را بیابم که بر  آن به‌دارم کند». این جمله عجیب در این ایام که بحث حضور دسته ای از دسته جات ورزشی شهر در مخاصمات و میدان ناریه توپ تازی و زنبورک پرانی ست ,ما را به یاد سرکرده این دسته که گویا آذربان نامی ست نکونام می اندازد.


گویا این جنابِ مدهوش فوتبال دیرزمانی ست که طناب به گردن خود انداخته و در کوی و برزن فریاد اناالحق میزند تا شاید به جرم سِر دانی ,سرش به بالای دار برند اما از قضای روزگار گویا نه قاضی بغدادی در کار است و نه ابوالفضل جعفر مقتدری تا کار او را به سامان مرادش رسانند. البته جای تعجبی نیست که در سامانی که والی تبسم بر لبان دارد و وکیلش تمام افکارش حول قانونگذاری و نطق های غرا در حمایت از بودجه سال آتیه مملکت ست و شهردارش به دنبال تونل نور  و شورا به دنبال یافتن پیک نامه بری تا مرسوله مرقومه خود را با هزار زحمت به ساختمان بلدیه برساند , باید هم کسی یافت می نشود که این تشویش کننده اذهان ملت را به سزای عمل خویش رساند!! کماکان این سیر از جان و دست شسته از خانمان  ,با خیال خام بدنبال حضور بهم رساندن سربازان خود در طلائیه میدان نبرد دارد و چشم امیدی به تفقد مسئولان نامی که جز خود کسی دیگر در این حوالی آنان را نشناسد!!


 اما غافل که اگر خود مربی این بازی ست این رجال خود سرمربی میدانند و حالا حالاها باید به دنبال گوی آنان در میدان دوان باشد تا که کی از نفس افتد و ملک الموت را وعده دیدار رسد! و این حکایت سالیان درازی ست که بر ایشان و دیگر همقطاران در این دیار جاری ست .


از قضا گویا این بهلول میدان بازیِ دیار ما خود سودا از سر بُروُن کرده و ردایِ خیانت به بیت المالِ عیال و فرزند بر زمین انداخته و قصد ترک می به فصل گل نموده و با سطری مختصر و مکفی به ساقی ارشد ولایت افاضه فرموده:
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خرابِ شب‌گرد مبتلا کن

از قرار جارچیان و خبردارانِ ولایت ,گویا این نیت بهلول ما بر دل و جان مسئولین ولایت و ایالت شیرین آمده و کبکشان به خروس خوانی افتاده که الحمدالله المنه این نیز از سرمان باز شد تا بماند دیگری که البته با آنان نیز قرارِ خشکه حساب همچنان پابرجاست که نقدینه بپردازند و دست از کلاه نمدین این مفلسان بردارند!!

مخلص اینکه که گر سبوی شکست,سر ساقی سلامت!!
بله جانم ...بله... خداوند تن این مسئولان را فربه تر و روانشان شادتر نماید تا بدین تدبیر خویش ,دو بهلول را بیشتر بر سر عقل آورند ,لیک مرا ترس ست که به این رسم نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان!!

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/106764