کد خبر: 104256 ، سرويس: طنز تلخند
تاريخ انتشار: 07 آبان 1397 - 23:45
طنز اختصاصی اتحاد خبر/ جاروف
خاطرات یک آقازاده

اتحاد خبر- ژیژسکی ژوژوک: دیروز سه تا بره ی چاق و چله آورده بودن خونه. پاپا گفته بود از دهات بیارن واسه نذری محرم و صفر. هر سال همین کار رو میکنه پاپا.

 ژیژسکی ژوژوک:

 

دیروز سه تا بره ی چاق و چله آورده بودن خونه.

 

پاپا گفته بود از دهات بیارن واسه نذری محرم و صفر. هر سال همین کار رو میکنه پاپا.

 

سه تا بره رو سر میبره و باهاشون چلو قیمه آماده میکنه واسه مردم. چن تایی هم آشپز میگیره و تا ظهر بساط چلو قیمه رو مهیا می کنه. از اول صبح هم خودش و مامان پری وایمیسن بالاسر قصاب و آشپز و همینجوری داد میزنن سرشون.

 

یه بار پارسال  پیرارسال بود جفت آشپزا وسط کار قهر کردن و رفتن. از بس مامان پری بد و بیراه گفت بهشون. شب قبلش  هم پاپا و مامان پری هر کدوم یه لیست بلند بالا میگیرن دستشون و به دوستاشون پیام میدن واسه نذری فردا. دوستای بابام همه شون از وزیر و وکیلا هستن تا قاضی و ماضی! دوستای مامان پری هم از این سلبریتیای تلویزیون و سینمان که آدم حال میکنه نیگاشون کنه. واسه اینکه به زحمت  نیفتن، پاپا یه مشت پیک میگیره و نذریا  رو میفرسته خونه ها شون.

 

منم یه مشت رفیقای لاکچری دارم که بهشون میگم خودشون بیان خونه. میخوام در و همسایه ببینن خودشون و ماشیناشون رو. مامان پری هم نمیفرسته با پیک. میگه سلبریتیا که بیان در خونه مون، یه حس دیگه داره! اونوقت هر چی ته دیگای نذری موند هم، میدیم آدمای کوچه خیابون که جمع شدن. پاپا میگه نمیدونید چه حسی داره وقتی دارن عین زنبورای گشنه بال بال میزنن دور و بر کندو! چه توصیف قشنگی. پاپای منه دیگه ...

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/104256